سیمای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در آیینه دشمنان
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۴۸۵۱۵
به گزارش ایرنا، او چون صدای صداقت و ساحل امن صلابت بود که یک جهان در کرانه های کرامتش گُم می شد اما کسی متوجه او نشد، این سردار سربلند، آرامش آفرینی ناآرام بود که قلعه قلب همه آزادگان دنیا را فتح و تاریخ طوبای طهارت را در تسخیر خود داشت لکن ما در شناخت عظمت وجودیش ناتوان بودیم.
این شهید شامخِ شورانگیز با اکسیر اخلاص و روحیه انقلابی، همه قدرت های متجاوز را به چالش کشیده و جان تازه ای به جهان اسلام بخشیده بود و به همین دلیل نیز جنایتکاران با تمام توان و گستردن انواع دام های شیطانی در پی مهار و محدود کردن این موج معجزه آسای قرن بودند و وجودش را مانع حیات خود تلقی می کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینک و در دومین سال غروب خورشید وجودش ، گوش هوشمان را مهیا می کنیم تا زلال سیمایش را از زبان دشمنانش به تماشا بنشینیم.
اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا: ژنرال قاسم سلیمانی دشمن من است ولی من برای او احترام ویژه ای قائل هستم.
نشریه آلمانی اشپیگل: قاسم سلیمانی، مردی موفق تر از فرماندهان آمریکایی است، کسی که حاضر نیست در خانه بماند و نیروهای خود را به جبهه نبرد بفرستد.
مککریستال، ژنرال آمریکایی: قاسم سلیمانی جزء کاریزماتیک ترین رهبران نظامی جهان است اما او را کسی به درستی نمی شناسد.
نشریه لوموند فرانسه: او قویترین مرد خاورمیانه و چگوارای ایران است و ایرانیان به او عشق می ورزند.
جان مگوایر از افسران سابق سیا: قاسم سلیمانی قویترین مامور مخفی در خاورمیانه است که هیچکس او را نمی بیند.
جان کری وزیر امور خارجه سابق آمریکا: برای یکبار هم که شده مایلم قاسم سلیمانی را از نزدیک ببینم.
زلمای خلیل زاد، سفیر سابق آمریکا در امور افغانستان: همانقدر که مقامات آمریکایی سلیمانی را به جنگ افروزی متهم می کنند، او در ایجاد صلح در منطقه نیز فعال بوده است.
نشریه آمریکایی ویکلی استاندارد: قاسم سلیمانی آقای همه فن حریف ایران است ، آیا کاری هست که او نتواند انجامش بدهد؟
ژنرال ترائوس، رئیس ستاد مشترک سابق ارتش آمریکا: قاسم سلیمانی فردی بسیار توانمند و زبده و دشمنی شایسته برای رقیبان و دشمنان خود است.
مجله آمریکایی فارین پالیس: با مدیریت ژنرال سلیمانی دشمنان ایران در عراق به دوست تبدیل شدند و اکنون آنها دارند برای ایران در سوریه می جنگند.
روزنامه پروتوم آلابنگلادش: قاسم سلیمانی برترین کارشناس نظامی جهان است که نامش در صدر فهرست ضربه زنندگان به سازمان های سیای آمریکا و موساد اسرائیل است، او توانسته است فاصله یک هزار و ۵۰۰ کیلومتری لبنان تا تهران را به صفر برساند بطوریکه مقامات اسرائیل از دفتر سپاه قدس بیشتر از سلاح هسته ای می ترسند.
موسسه امریکن اینترپرایز: قاسم سلیمانی بدون طی مراحل عالی آموزشی به موفق ترین فرمانده نظامی تبدیل شده که برای شناخت علت کامیابی های جسورانه این قهرمان جنگی و وطن پرست واقعی باید رمز موفقیت هایش را دریابیم.
پامپوئو ، رئیس اسبق سازمان سیاه و وزیر امور خاجه سابق آمریکا: من سال ۹۶ (۲۰۱۷) درباره رفتار و اقدامات ایران در عراق برای ژنرال سلیمانی نامه ای نوشتم و منتظر پاسخش ماندم، اما ایشان اصلا حاضر نشد که نامه من را باز کند و بخواند.
دیوید برون، فرمانده سابق نظامیان آمریکا در عراق: قاسم سلیمانی را فردی ماهر ، کامل و خلاق و فرمانده ای بسیار توانا، حرفه ای و کارآزموده یافتم که خصوصیات یک فرمانده موفق و متین در وجود او به شکل محسوسی پیدا بود.
سفیر وقت آمریکا در عراق: ژنرال قاسم سلیمانی یک شخصیت برجسته نظامی است که امروز بر سایه ها فرماندهی می کند.
روزنامه تایمز آمریکا: قاسم سلیمانی عامل اصلی و بزرگ درماندگی آمریکا در منطقه و غرب آسیا است.
نیویورگ تایمز: او یک دشمن بزرگ و خطرناک است که مورد تنفر ما و مورد تحسین و توصیف افکار عمومی است.
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا: پیشنهاد می کنم در یک عملیات محرمانه و غافلگیرانه ژنرال سلیمانی را ترور کنیم تا خیالمان در منطقه راحت باشد و نیروهایمان هم در امان باشند.
مدیر موسسه بین المللی دانشگاه مریلند: قاسم سلیمانی هم اکنون محبوب ترین شخصیت از نظر مردم ایران است.
مارک گریچ کارشناس موسسه دفاعی آمریکا: ژنرال قاسم سلیمانی یکی از ۱۰ چهره متفکر برتر در عرصه امنیتی و دفاعی جهان است که اثر انگشت او از یمن تا سوریه پیداست.
جک کین، فرمانده سابق نیروی زمینی آمریکا: من فکر نمی کنم تا قاسم سلیمانی زنده است، کار ما بسامان برسد، چونکه همه مخالفان در مقابل استراتژی های او درمانده شده اند.
برچسبها ایلام دومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی قاسم سلیمانیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: ایلام دومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی قاسم سلیمانی ایلام دومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی قاسم سلیمانی قاسم سلیمانی سابق آمریکا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۴۸۵۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلیمانی عملیاتهایی داشته که هیچ ژنرال آمریکایی نداشته!
استنلی مککریستال، یکی از ژنرالهای چهارستاره قدیمی آمریکا درباره حاج قاسم میگوید: « ما زمانی که برای مقابله با ایرانیها تلاش میکردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیطهای مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوقالعاده انجام میدهد.»
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: استنلی مککریستال، یکی از ژنرالهای قدیمی آمریکایی است که این روزها یا در کشتی تفریحیاش به سر میبرد یا پای بازی گلف است. چنان اعتباری بین آمریکاییها دارد که برای دیدارش باید به چندین نفر مراجعه کنند تا با این ژنرال چهارستاره صحبت کنند. او درباره حاج قاسم میگوید: «من از چیزهایی که مشاهده کردم، میتوانم بگویم او بهترین کسی است که آنها دارند. ما زمانی که برای مقابله با ایرانیها تلاش میکردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیطهای مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوقالعاده انجام میدهد.»
اما برای اینکه معنای عمیق این نوع تعریف و تمجید دشمن از یک سردار بزرگ ایرانی را درک کنید، باید به انواع خاطرات درباره حاج قاسم مراجعه کنید. ماجرا بهویژه وقتی قابل تأمل میشود که پای صحبتهای خودِ سردار بنشینید. کتاب «ذوالفقار» (برشهایی از خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم به همت علی اکبری مزدآبادی) دقیقا چنین فرصتی را برای شما فراهم میکند. کتابی که حاج قاسم در آن از صحنههای عجیبوغریب نبرد میگوید و هشت سالی که با شجاعت و ایثار گذشت. آنچه در ادامه میخوانید، بخشهایی از این کتاب است.
فرماندهان جلوتر از نیروها
نیروهای ما از ارتفاعات ٢٠٢تا ارتفاعات عینخوش و ارتفاعات ابوغریب را اشغال کردند و میرفتند به طرف دهانه ابوغریب. آتش توپخانههای ما روی ارتفاعات ابوغریب بود و زودتر میرفتیم تا تنگه ابوغریب را ببندیم. نخستین بار یکی استیشن به ما داده بودند و نخستین ساعتی بود که سوار این ماشین شدیم. من به اتفاق مهدی کازرونی و سیدغضنفر تهامی که بیسیمچیِ من بود و حسن داناییفر که آن روز بهاتفاق شهید زینالدین، مسئولیت اطلاعات از شاوریه تا عینخوش را داشتند و حسن مسئولیت آمادگی و اطلاعاتی محور دشتعباس و عینخوش را بهعهده داشت، چهار نفری داخل ماشین نشستیم و جلوتر از نیروها حرکت کردیم. برای اینکه خودمان را به دشمن برسانیم. روی جاده خاکی از ارتفاعات به طرف پایین که روی نقشه به تنگه ابوغریب میرسید، راه افتادیم و از دور، تأسیسات چاهنفت را دیدیم و یقین کردیم که به ظرف ابوغریب میرویم.
ماشینی که داخلش بودیم تکهتکه شد!
رسیدیم به چاهنفت. چهار تا پنج نفر عراقی جا مانده بودند که آنها را اسیر کردیم و یک نفر را کنار اینها گذاشتیم و خودمان ادامه دادیم که برویم به طرف ابوغریب. وقتی مقابل تنگه رسیدیم، ارتفاعات از دو طرف میآمد و جاده از وسط ارتفاعات عبور میکرد. به محض اینکه حسن خواست بگوید تنگه ابوغریب، انتهای ستون عراقیها مشغول عبور کردن بود و ما هم آن موقع جوان بودیم و زیاد اعتنایی نمیکردیم و بهسرعت پشت سر ستون تانک میرفتیم که خودمان را برسانیم به ستون تانک. در یک ماشین تنها بودیم. همین که گفتیم تانک، انفجار عظیمی رخ داد. ماشین رفته بود روی مین ضدخودرو، مین منفجر شد. تمام ماشین تکهتکه شد.
احساس کردم صورتم سوخت...
عکس ماشین هست. توی تکههای ماشین ما چهار نفر در هوا معلقزنان افتادیم روی زمین و واقعاً عجیب بود. اگر عکس ماشین را ببینید، غیرقابل تصور است که در این ماشین کسی زنده بماند. حسن نصف سر پایش قطع شد، من صورتم سوخت و مقداری ترکش ریز بهصورتم خورد و مهدی پایش زخمی شد. عمده ما زخمهای کوچکی برداشتیم؛ درحالیکه حداقل زخم آن صحنه باید قطع شدن پای کامل باشد. هیچکس تصور نمیکرد زنده باشیم. با انفجار ماشین، همزمان پشت سر ما از جاده آسفالت، احمد متوسلیان با ماشین رسید و قبل از آن، یک آمبولانس برای نجات ما آمد که رفت روی مین و همه سرنشینان آن کشته شدند. بعد بچهها رسیدند و ما را منتقل کردند به بیمارستان دزفول. این آخرین روز عملیات فتحالمبین بود.
دشمنی که صددرصد آماده بود
قبل از عملیات «بیتالمقدس» (که منجر به آزادسازی خرمشهر شد)، سه عملیات در صحنه جنگ در جنوب انجام شده بود؛ عملیات «ثامنالأئمه»، عملیات «طریقالقدس» و عملیات «فتحالمبین». دیگر زمینی در جنوب، غیر از زمینِ خرمشهر باقی نمانده بود که بخواهد عملیات در آن انجام بگیرد. عملاً وقتی فتحالمبین تمام شد، دشمن مطمئن بود عملیات بعدی برای خرمشهر است. اطمینان صددرصد داشت، لذا خودش را برای این کار آماده کرد. این یکی از مشکلات ما بود. منتها سه اتفاق افتاد که باعث پیروزی ما شد. یکی از آن ویژگیها، طراحی عملیات بود.
هیچ طراح جنگی در دنیا نمیتواند!
الان بیش از ٣٠سال از جنگ گذشته است (زمان روایت این خاطره، ٣٠سال از جنگ گذشته بود) اما اگر دویست سال دیگر هم از جنگ بگذرد و همه طراحان دنیا جمع بشوند، نمیتوانند طرحی جامعتر از عملیات بیتالمقدس طراحی کنند. جامعترین طرح بود، البته این طرح، طرح بسیار متوکلانهای بود، متهورانه و شجاعانه. طرحی طراحی شد که نیرو را نیمهشب از کارون عبور بدهد، بعد در طرح خودش پیشبینی کند این نیرو بدون اینکه با دشمن درگیر شود، ٢١کیلومتر در شب پیادهروی کند، خودش را از بین دشمن برساند به جاده استراتژیک اهواز-خرمشهر... چنین طرحی در طراحی، قدرت میخواهد، جسارت میخواهد چنین اقدامی. خدا رحمت کند شهید بزرگوارمان، حسن باقری را. خیلی انسان بینظیری بود. فکور بود. هیچ دانشگاه و دانشکده نظامی نرفته بود اما خدا در وجود این جوان، دنیایی از فکر و توکل و قدرت قرار داده بود. حسن باقری، انسان عجیبی بود.
بیست و چند روز بیخوابی!
نکته دوم سرعت عمل بود. دشمن باور نمیکرد در چهلم عملیات فتحالمبین، این عملیات آغاز شود. بیست و چند روز این عملیات استمرار داشت. آن چهرهها دیدنی بود. چهرههای پر از دوده باروت، پر از خاک، یک گرد چند سانتی خاک روی همه این چهرهها نشسته بود. چهرههایی که عموماً مجروح بودند و زخم داشتند. همین شهیدحاج احمد متوسلیان، روی برانکارد، بعدا توی آمبولانس، در صحنه میدان، عملیات را اداره میکرد. در ذهنم هست بدون استثنا، فرماندهان مجروح بودند؛ خسته هم بودند. بیست روز بگذرد و شما حتی دو شبانهروز نخوابید! بیستوچندروز پیوسته جنگ، بدون هیچ خوابی، بدون اینکه یک کسی بتواند یک دراز عادی در صحنه بکشد! من دقیقا چهرهها در ذهنم هست. آمدیم کنار همین سهراه حسینیه. آنجا جلسهای بود... وقتی این جلسه در آنجا شکل گرفته بود، آن جلسه و آن تصاویر دیدنی بود، آن چشمها دیدنی بود. آن گردنهایی که حرفنزده به یک طرف میافتاد، دیدنی بود و کسی واقعاً نمیتواند آن حقیقت را نشان بدهد.
با چه رویی برگردیم؟
در همین جلسه بود که حسن باقری اعجازی انجام داد... بهدلیل خستگی فوقالعاده بچههای رزمنده، همه فرماندهان بحثشان این بود که ما نیاز به یک تنفس داریم، یکی دو هفته، سه هفته، تجدید قوا بشود، نیروی جدیدی وارد جنگ بشود، بتوانیم کار را تمام کنیم. تقریباً اتفاقنظر وجود داشت. حسن باقری بلند شد ایستاد، گفت: «کجا برویم؟ ما بیست روز است که به مردممان میگوییم خرمشهر در محاصره است. با چه رویی میخواهیم برگردیم؟» مفصل صحبت کرد. صحبتهای حسن، جوّ جلسه را عوض کرد.
١٥ هزار اسیر، شوخی نیست!
عملیات، سه شب صورت گرفت. آن عملیاتی که خداوند پیروزی بزرگ را به ما نشان داد و نصیب کرد. من همیشه در ذهنم هست که چه شد در روز آخر عملیات که آن اتفاق معجزهآسا افتاد؟ بیش از ١٥هزار نفر اسیر شدند. شوخی نیست. شما یک جمعیت ١٥هزار نفری را جلوی چشمت بیاور، ١٥هزار نفر جوان، رزمنده، جنگنده، مجهز و مسلح، درحالیکه با عقبهخودش ارتباط دارد، اینها همه بیایند تسلیم شوند! حالا غیر از هزاران نفری که به رودخانه اروند زدند، برخیها را آب برد، برخی موفق شدند خودشان را به آن طرف رودخانه برسانند و...
کامیون کامیون اسیر میآوردند...
آنقدر عدد اسرا زیادی بود که توصیه همه فرماندههان این بود که کسی به اسرا نزدیک نشود. چراکه بچههای ما توی آنها گم میشدند. تخلیه آنها بیش از یک روز و نصفی طول کشید. کامیون کامیون میآمدند اسرا را میبردند، تخلیه میکردند. در جنگ ما، یکی از جامعترین صحنههایی که میتوان آن را به اندازه یک جنگ به نسلها ارائه کرد، عملیات بیتالمقدس است. در یک جنگ نامتقارن، بهترین ایده و الگوی موفق بود. لذا این پیروزی حاصل شد و خداوند قلب امام را خوشحال کرد و آن عبارتهای حمدگونه بر زبان امام جاری شد.
انتهای پیام