Web Analytics Made Easy - Statcounter

یکی از مبارزین انقلابی اراک که در سالهای قبل از انقلاب شاهد جنایات پهلوی بوده است از خاطرات جنایت این رژیم در ۱۵ خرداد ۴۲ می گوید.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛ محمد علی عباسی یکی از مبارزان اراکی که دوران پیش از انقلاب را در تهران گذرانده است در خصوص جنایت های رژیم منحوس پهلوی با دیارآفتاب گفتگو کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی با اشاره به جنایات صورت گرفته در دوران پهلوی گفت: روز ۱۵ خرداد ۴۲ در یک مغازه کبابی در بازارچه ادیب الممالک ری کار می کردم. حدود ساعت ۹:۳۰ صدای شلیک تیربار را شنیدم و فرار مردم از کوچه و پس کوچه ها توجهم را جلب کرد. وقتی پناه آوردن جمعیت به مغازه ها را دیدم، وارد خیابان شدم و مخالف جهت حرکت مردم به راه افتادم. آن جا بود که شعبان جعفری یا همان شعبان بی مخ که سر سپرده خاندان شاه بود را دیدم که پشت یک جیپ ارتشی بود و یک مسلسل تیر بار هم برآن مستقر؛ سربازان گاردی و وسایل و ماشین های دیگر نظامی مانند کامیون های ارتشی پر از سربازان رژیم هم اطراف آنها بود. اینها مردم را به رگبار می بستند؛ بالاخص شعبان بی مخ که رگبار را همین طور روی ملت می گرفت.

عباسی در ادامه با بغضی در صدا، گفت: جای تاسف این جا بود که با ماشین از روی برخی از زخمی هایی که هنوز جان در تن داشتند و روی زمین افتاده بودند، رد می شدند و اهمیتی به آنها نمی دادند که صحنه بسیار تلخ و دل خراشی بود. حجم سرکوب و القا ترس به مردم منجر شد که قائله به سرعت بخوابد و مردم به خانه ها برگردند.

این مبارز انقلابی ادامه می دهد: مجلات و روزنامه های وابسته به حکومت از تظاهرات مردم عکس گرفته بودند و از روی آن عکس ها افراد حاضر در راهپیمایی ها شناسایی می شدند و مامورین سازمان امنیت که تحت فرماندهی آمریکا و اسرائیل مملکت را اداره می کرد، شبانه به خانه ها می رفتند و آنها را می بردند. آنجا زیر اعترافات هر کس به اندازه فعالیتی که داشت مورد بازجویی قرار می گرفت. حتی به خانه اش می ریختند و اگر رساله ای از امام و مراجع پیدا می کردند باید آن خانواده را متلاشی شده می دانستی.

وی با بیان اینکه برخی زیر شکنجه ها از بین می رفتند، تصریح کرد: برخی دیگر شاید پس از چند ماه آزاد می شدند. همین اتفاقات مردم را نسبت به حکومت آگاه تر کرد و مردم به این مسئله پی بردند که این حکومت چه میزان نسبت به مردم وطن خود بی تفاوت است و برای حفظ حکومت خود که همان حکومت آمریکا و اسرائیل بود تلاش می کند. همین مسائل زمینه آگاهی مردم شد. در کنار آن، پیام ها و سخنرانی های امام (ره) مردم را قوت بیشتری می بخشید. مردم منتظر جرقه ای بودند. البته برخی از مراجع، نظر براین داشتند که فعلا با آن اتفاقی که ۱۵ خرداد افتاده است نمی توان صحبت از حرکت های دیگر کرد. در هر صورت خیلی از وعاظ و روشنگران نیز ممنوع المنبر شده بودند که آیت الله فلسفی و نوری نمونه هایی از آن بودند. آقای فلسفی و آیت الله نوری را خانه نشین کردند و اجازه برگزاری نماز جماعت را هم نمی دادند. مگر اینکه عده ای در خانه این افراد حاضر می شدند و نماز جماعت می خواندند.

انتهای پیام/

 

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۱۹۵۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

معمای کف و سقف مجاز حجاب

پس از پیروزی انقلاب و روی کار آمدن جمهوری اسلامی،سبک زندگی مردم و به ویژه پوشش افراد، چه زن و چه مرد به یک مناقشه پایان ناپذیر بدل شد و این مسئله امر تازه ای نیست که مثلا ربطی به مرگ مهسا امینی و وقایع پس از آن داشته باشد. همه به یاد می آورند سال های اول انقلاب را که بر روی دست جوانان با پیراهن آستین کوتاه رنگ پاشیده می شد و یا حتی پوشیدن لباس های رنگی ممنوع بود. همین چند سال پیش بود که سردار رادان فرمانده نیروی انتظامی، پوشیدن چکمه را مظهر تبرج و آن را غیر قانونی اعلام کرده بود. اما چرا این مناقشه در جامعه ایران قابل حل نیست؟ بسیاری از تحلیلگران سیاسی و اجتماعی دلیل تداوم چالش میان حکومت و مردم بر سر حجاب را عدم پذیرش این قانون از سوی مردم می دانند. اما به نظر می رسد مسئله فراتر از این امر است. در جوامع اقتدارگرا، اغلب قوانینی وضع می شود که مقبول عامه نیست ولی همان قوانین،بی‌کم و کاست با قدرت از سوی حکومت اعمال می شود. در ایران، با استناد به دین مبین اسلام که دین اکثریت قاطع مردم است، قوانین شریعت اجرا می شود. اما افراد برداشت های فردی خود را از برخی امر دینی دارند. از سوی دیگر بخش بزرگی از قوانین شرع، بیشتر امری فردی است که تعهد فرد به خدای او و مجازاتش هم الهی است. بر همین مبنا، افراد، اعمال مجازات از سوی حکومت، برای امری که بین آنها و پروردگارشان است را نمی پذیرند. با این حال مشکل در این هم نیست چرا که آن چیزی که به نام حجاب در ایران مورد مناقشه بین افراد جامعه با حکومت شده، چندان ربطی به پوشش شرعی ندارد. بر اساس شرع اسلام جز وجه و کفین هیچ بخشی، حتی به اندازه یک تار مو از بدن زن، نباید در معرض دید نامحرم باشد. چنین حجابی در ایران در بین اکثریت زنان جامعه رواج ندارد و آن حدی هم که حکومت بدان رضا داده بسیار نازلتر از حد شرعی است. اما همین میزان از حجاب مورد تایید حکومت هم مقبول بخش بزرگی از جامعه نیست و خود نظام سیاسی هم به این واقعیت اگاه است کماینکه وقتی فرمانده نیروی انتظامی دلیل عدم ورود روسای سابق جمهوری، به مسئله برخورد با بی حجابی را، ترس آنها از ریزش آرایشان می داند، یعنی او به زبان دیگر می گوید که کاندیدای ریاست جمهوری که مدافع برخورد با بی حجابان باشد در انتخابات رقابتی رای نمی آورد، چرا که اکثریت مردم موافق برخورد ماموران با بی حجابی نیستند. از سوی دیگر حکومت مایل است که اجبار به حجاب را در محدوده امر دینی نگه دارد تا آن را نه خواست حکومت و امری حکومتی بلکه خواست خدا و دین قلمداد کند و چون این حجاب با حجاب شرعی تفاوت فاحشی دارد، قادر به تعیین حدود و ثغور برای آن نیست و قوانین مربوط به آن هم دقیقا به همین علت از منطق کافی برای اجرا برخوردار نیستند؛ برای مثال همانگونه که در بالاتر هم گفته شد یک روز پوشیدن چکمه جرم بود و امروز نیست یا پوشش مهسا امینی که در آن روز توسط پلیس دستگیر شد امروز دیگر نه تنها جرم نیست که حتی آرزوی حکومت است یا مثلا اگر زنی امروز با پوشیدن کلاه تمام موهای خود را به پوشاند مرتکب جرم شده اما اگر یک شال ده سانتی متری بر سر کند که ده سانت از موهایش از جلو و نیم متر موهایش از عقب پیدا باشد از منظر قانونی ایرادی ندارد. در واقع نظام سیاسی قادر نیست که معیار شفافی را به عنوان پوشش حکومتی مشخص کرده و همان را اعمال کند. در این شرایط نه مردم می دانند تکلیفشان با حکومت چیست نه مامور حکومت می داند که دقیقا از مردم چه می خواهد. در واقع چیزی در میان است که سقف و کف آن نامشخص است. حال چگونه ممکن است قانونی لازم‌الاجرا شود اما حدود آن مشخص نباشد؟ تا کنون تنها ماده قانونی برای حجاب تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی بوده که در آن بر رعایت حجاب شرعی که همان وجه و کفین است تاکید شده و اگر قرار باشد نیروی انتظامی قانون مربوط به حجاب را اجرا کند باید بر همان مبنا، همه زنانی که حتی یک تار مویشان پیداست را دستگیر کنند. در قانون جدید هم که هنوز تصویب نشده بر پوشیدگی همه موی سر بانوان تاکید شده است. یعنی در هر صورت باید حکومت اول مشخص کند چه میزان از برهنگی سر مجاز است. قطعا حکومت نمی تواند شفاف اعلام کند که مثلا بیرون بودن بخشی از موی سر ایراد ندارد چرا که این دیگر حجاب شرعی نیست. در آن صورت باید اعلام کند که این یک پوشش اجباری حکومتی است اما حاکمیت، مایل نیست در مظان چنین اتهامی قرار گیرد و به اقتدارگرایی در حجاب متهم شود ولی تا زمانی که تکلیف حد و مرز تشخیص حجاب از بی‌حجابی روشن نشود، خروجی این قانون ،جز نمایش نزاع مردم و حکومت، چیز درخور دیگری ندارد و این چالش، به دلیل اجرای سلیقه ای از سوی مجریان و مردم اجتناب‌ناپذیر است. 2121 برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901041

دیگر خبرها

  • جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • ۱۵۵ کشته و زخمی در سیل و رانش زمین در کنیا
  • مناظره در باره نقش مردم در حکومت در دیدگاه های آیت الله مصباح یزدی و آیت الله مرتضی مطهری
  • معمای کف و سقف مجاز حجاب
  • طوفان و گردباد در اوکلاهمای آمریکا/ 3 کشته و 30 زخمی / ده‌ها خانه نابود شدند
  • مناظره‌ای در مورد حجاب
  • حکمرانی ولایی، نظریه جدید در مدل حکمرانی
  • مردم ماشین و طلا بفروشند، خانه بسازند
  • ما مجرم زاده می‌شویم