Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-04-29@22:14:18 GMT

متلک دراماتیک

تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۸۷۳۹۵

متلک دراماتیک

نشیبی که تاریخی‌سازی شبکه ‌خانگی و پلتفرم‌ها را در برگرفته مدام شیب نزولی‌تری به خود می‌گیرد.

اگر سریال «خاتون» تا حدودی توانست اعتماد از دست رفته بابت کیفیت پایین و ناتمام ماندن «قبله عالم» را ترمیم کند ولی تأخیر چندباره در عرضه «جیران» و کیفیت دور از انتظار قسمت ابتدایی آن دوباره مخاطبان را دچار نومیدی کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هر چند برای ارزیابی دقیق یک سریال باید دست‌کم پنج قسمتی از سریال را دید ولی ارزیابی نسبی با همان قسمت اول انجام می‌شود به خصوص در دوران اخیر که اگر سریالی در همان قسمت اول مخاطب را درگیر نکند سخت بتوان به تماشای قسمت‌های بعد راضی‌اش کرد.

سریالی مانند «بازی مرکب» چنان سیلی محکمی در قسمت اول به مخاطب زد که تا آخرین قسمت همچنان ترس از سیلی دوباره در ذهن مخاطب بود.

«جیران» را حسن فتحی ساخته که همین چند سال پیش «شهرزاد» را به شبکه خانگی ارائه داد و از همان قسمت اول هم خوب درخشید.

فصل‌های دوم و سوم «شهرزاد» نتوانست چندان مطلوب باشد و حالا «جیران» در همان قسمت اول نه تنها قدرت قسمت اول یک سریال قوی را ندارد بلکه از باب شباهت با «شهرزاد» هم مناقشه‌برانگیز شده است.

خط اصلی «جیران» بر مبنای یک مثلث عاشقانه طراحی شده است که اینجا ناصرالدین شاه، جیران و سیاوش را داریم درست مثل «شهرزاد» که مثلث قباد، شهرزاد و فرهاد را داشتیم. باز هم تلاش دو مرد- یکی متمکن و دیگری ندار- برای رسیدن به دختری زیبارو که بناست گره درام را شکل دهد و در این بین تعریض‌هایی هم به تاریخ زده می‌شود.

اینکه مثلث عاشقانه زیربنای یک سریال روتین باشد نه اینکه بد باشد ولی اینکه بستر سریال همچنان کشمکش‌های عاشقانه‌ای باشد که پیشتر از حسن فتحی دیده‌ایم چندان منطقی به نظر نمی‌آید.

حسن فتحی که زمانی رمان «مدار صفر درجه» احمد محمود را مجالی برای ساخت سریالی ملودرام به نام «مدار صفر درجه» کرده بود در ماجرای تولید «جیران» با مدعای مهرداد غفارزاده در برداشت از «آهوی من مارال» مواجه شد. ادعایی که کلی هم سروصدا به راه انداخت و همچنان نیز غفارزاده بر ادعای خود مصر است که خط اصلی داستان برای اوست.

خلأ صحنه‌آرایی ایرانی

«جیران» صحنه‌آرایی ایرانی ندارد! شاید مرکزیت سریال کاخ گلستان باشد و دوروبری‌های ناصرالدین شاه از مهدعلیا تا میرزا آقاخان نوری را در خود جا داده باشد ولی چیدمان فضا طوریست که انگاری در حریم سلطان سلیمان عثمانی به سر می‌بریم.

اینکه چرا صنعت سریال‌سازی تاریخی ایرانی که از منظر قدمت بسیار جلوتر از ترک‌هاست و سال‌ها پیش هم «سلطان صاحبقران» داشته و هم «هزاردستان» اینچنین تداعی‌گر سریال‌های ترک شده جای تأمل جدی دارد.

اگر کارگردانی بی‌عقبه کافی در تاریخی‌سازی، مرتکب این یادآوری می‌شد قابل هضم بود اما حسن فتحی چرا؟ فتحی که سال‌ها با حمایت تلویزیون مشق تاریخی‌سازی کرده چرا باید سریالی بسازد که تداعی‌گر «حریم سلطان» است فقط به خاطر مخاطب یا فروش؟

مخاطب که اصل جنس یعنی سریال‌های ترک را شبانه‌روزی از شبکه‌های فارسی زبان دریافت می‌کند پس چه نیاز به کپی و آیا بهتر نبود فتحی در تعامل با اسماعیل عفیفه، تهیه‌کننده «جیران» این بار با غور در تاریخ، داستانی جز همین عاشقانه‌های سهل‌الوصول پیدا می‌کرد؟

«جیران» حتی اگر به واسطه انبوه بازیگر و چهره‌آرایی‌های زنانه بتواند چند قسمتی دوام بیاورد ولی با این عاشقانه نیم‌بندی که در همین قسمت اول لو رفته، بعید است بتواند کشش قسمت‌های بالا و آن هم ۵۰(!!) قسمت را داشته باشد.

متلک‌پرانی‌های سیاسی به جای داستان‌پردازی

عاشقانه‌های تاریخی پرسوز و گداز را باید در بطن درام‌های ماجراجویانه‌ای روایت کرد که سیاست را به زندگی ربط می‌دهند. علی حاتمی در «هزاردستان» و مسعود کیمیایی در اثر اخیرش «خائن‌کشی» مایه‌های جنایی- گانگستری را بطن روایت تاریخ کردند و در زیرلایه هم عشق را به زیباترین شکل مصور کردند و هم فراق را.

به یاد بیاورید نمای خداحافظی ابوالفتح صحاف و همسرش که از قضا نام او هم جیران(!) بود. همان نمای عاطفی آن قدر بار حسی داشت که اشک بر دیدگان جاری می‌ساخت ولی در سریال «جیران» چطور؟

فراق در «جیران» در ساختاری بیش از حد بیان می‌شود که به جای ماجراجویی و حادثه‌پردازی شماری متلک سیاسی مطرح می‌شود، در حقیقت در این داستان متلک جای داستان‌پردازی را گرفته است.

رادان و شبحی از ناصرالدین شاه

«جیران» بازی‌های بدی ندارد چون بازیگران مطرحی دارد ولی مملو است از تیپ به جای کاراکتر! بهرام رادان اساساً بازیگری حسی نیست و صرفاً در حال ادای شبحی از ناصرالدین شاه است آن هم با گریمی مشابه رضا تفنگچی!

مریلا زارعی در نقش مهدعلیا به مانند اغلب کارهای این سال‌هایش پر از اغراق و تلاشگر برای خودنمایی جلو دوربین. بازی تیپیکال بازیگرانی مثل امیرحسین فتحی، پریناز ایزدیار و تئاتری‌هایی مثل حمید نعیمی و سینا رازانی را گرفتار کرده است فقط امیر جعفری است که سعی کرده همراه با گریم سنگین خود در احوال کاراکتر میرزا آقاخان سیر و سلوکی داشته باشد ولی این ساز کوک در انبوه سازهای ناکوک گم است.

گرفتار در عاشقانه‌های ماهواره‌ای

حسن فتحی تجربه تاریخی‌سازی معقولی در «شهرزاد»، «پهلوانان نمی‌میرند» و «شب دهم» داشت و حتی در فیلم به لحاظ تجاری شکست خورده «پستچی سه بار در نمی‌زند» به خوبی توانسته بود مسئله تناسخ را عاملی برای تحلیل دوره‌های تاریخی مختلف کند ولی «جیران» بیش از حد گرفتار ظواهر و کمتر از حد صاحب تحلیل در دوره‌های تاریخی است. ای کاش حسن فتحی بیش از این خود را گرفتار عاشقانه‌های ماهواره ای نکند و به همان ریشه‌های تاریخی که از او انتظار می‌رود، دل بدهد.

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: سریال جیران داستان پردازی ناصرالدین شاه همان قسمت اول تاریخی سازی حسن فتحی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۸۷۳۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

با«مست عشق» کرک و پر حسن فتحی ریخت؟!

همه‌چیز در مست عشق سردستی است. چه رابطه مرید و مرادی مولانا با شمس باشد چه خواستگاری دفعی شمس از کیمیا خاتون، چه رابطه آن سردار نظامی با آن کنیزک مسیحی و چه جمع شدن این سه ضلع در کنار هم.

به گزارش مشرق، مثلا اسمش را بگذاریم نهضت آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت! پدیده یک دهه اخیری که به مدد خط تولید سری‌دوزی همسایه شمال‌غربی‌مان در ترکیه راه افتاده.

این نهضت باید بفروشد، صادرات داشته باشد و دلار وارد کند. لاجرم باید عامه‌پسند باشد و لاجرم‌تر آنکه برای این عامه‌پسند بودن نباید خیلی توی مسائل غور کند. هر چیزی که بخواهد دستگاه هاضمه مخاطب را به زحمت هضم و پرداخت بیندازد و او را به گاوگیجه گرفتن انداخته باید قیچی شود.

جالب است بدانید که این نهضت از سال ۲۰۱۰ سایر پهلوان‌های رقبای سریال‌ساز در دنیا را زده به گاراژ و بعد از صنعت عظیم فرهنگ سریال‌ساز ایالات‌متحده در رتبه دوم دنیا قرار گرفته و مدام هم دارد به طول و عرض و ارتفاعش اضافه می‌شود.


سر ریز این خروجی هم به مدد ده‌ها شبکه ماهواره‌ای ریخته می‌شود توی حلق مردم منطقه در خاورمیانه و منطقه بالکان و برگردانش در ایران هم پر کردن سبد مصرف فرهنگی بخشی از قشر متوسط و رو به پایین جامعه که زیر ضرب مشکلات اقتصادی و در فقر تولیدات رسانه ملی، سرگرمی فرهنگی رایگان دیگری ندارد جز شبکه‌های ماهواره‌ای ترک و تخم‌وترکه‌های ایرانی‌شان. حتما صنعت سریال‌سازی ترک -‌حداقل آن قسمی که مخاطب فارسی‌زبان در یک دهه اخیر با آن روبه‌رو بوده- را هزار و یک ویژگی مخصوص به خود را دارد اما اگر خواسته باشیم دال مرکزی این هزار و یک ویژگی مخصوص را ذیل یک دال مرکزی جمع کنیم، آن دال مرکزی آن چیزی نیست جز «پرداخت سردستی»!


خصوصیت اصلی این جناب آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت در همه‌ چیز، سردستی و سطحی بودن است چه زمانی که روایت زندگی می‌کند، چه زمانی که روایت حماسه می‌کند، چه زمانی که راوی خداست و کنش و واکنش‌های غیرمادی این عالم چه زمانی که با لعاب اروتیسم و جاذبه‌های غلیظ جنسی در جایگاه روایت عشق و خیانت خلق‌الله نشسته.

اصلا مساله این نیست که مای انسان ایرانی چقدر با این مفاهیم سر صلح داریم یا آشتی؛ مساله آن است که همه‌ چیز در این خط تولید سردستی است و فاقد عمق و فست‌فودی. در منظومه زیستی انسان امروز جایی برای «تامل» نیست. همه چیز برای مصرف است. لاجرم صنعت فرهنگ آن هم ورژن ترکش هم از این قاعده مستثنی نیست.
آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت شاید قصه بگوید، پیرنگ داشته باشد و برخلاف صنعت فرهنگ مد شده این سال‌های سینمای ایران، پایان مشخص و غیر شرحه شرحه‌ای هم داشته باشد، اما خروجی محتوم هر نوع ورودی ولو متعالی به این دستگاه پرداخت تحلیلی، سطحی شدن است و سردستی و مبتذل شدن. هر چیزی تولید می‌شود که فقط «مصرف» شود. «تامل» کردن، سرعت مصرف را پایین می‌آورد پس باید از آن دور شد.

خروجی این حالت سطحی و سردستی شدن است آنقدر که بعضا حس می‌کنی دارد به شعور مخاطب توهین می‌شود. این ۴۵۱ کلمه را عارض شدم که این را بگویم «مست عشق» هم بدجور به این آفت مبتلاست حالا گیریم راوی نوعی عشق باشد در جایگاه صلح کل عالم هستی نشسته بدون زهرماری‌های مرسوم در همتایان ترکش! خروجی اما همان همیشگی است؛ سردستی و سطحی و به‌قدر اقتضائات سینمای ایران بهره گرفته از مثلث و مربع‌های عشقی!


همه‌چیز در مست عشق سردستی است. چه رابطه مرید و مرادی مولانا با شمس باشد چه خواستگاری دفعی شمس از کیمیا خاتون، چه رابطه آن سردار نظامی با آن کنیزک مسیحی و چه جمع شدن این سه ضلع در کنار هم که قرار است مفهوم اصلی مست عشق را بسازد که از سنتز پا گذاشتن هر یک از کاراکتر روی شخصیت سابق‌شان حاصل می‌شود.

مولانایی که دیگر آن فقیه سنگین سر کرده در کتاب و درس نیست و شمسی که معترف است به شکستن خویش و فروتنی در برابر عشق کیمیا خاتون و درنهایت هم خودشکنی آن فرمانده نظامی که به خود می‌آید! انگار که مخاطب باید همه‌چیز را پیش‌فرض پذیرفته‌شده بداند تا کارگردان به‌سرعت قصه‌اش را بگوید و به سرانجامی برساند و سوژه را مصرف کند. این سطحی‌نگری و سردستی بودن نقطه مقابل کارنامه حسن فتحی است.

کافی است مست عشق را بگذارید کنار «شب دهم»، «مدار صفر درجه»، «پهلوانان نمی‌میرند»، «میوه ممنوعه» یا حتی «شهرزاد» که بین ساخته‌های فتحی، عامه‌پسندترین اثرش محسوب می‌شود تا مشخص شود این آنتی‌ تورکیش کانسپچوآل آرت چه بلایی سر فتحی آورده. آقای فتحی! چه داری می‌کنی با خودت؟!

منبع: روزنامه فرهیختگان

دیگر خبرها

  • ماجرای اظهار نظر سردار سلیمانی در سریال پایتخت ۵
  • با«مست عشق» کرک و پر حسن فتحی ریخت؟!
  • (ویدئو) نجات دراماتیک سرنشینان خودروی گرفتار در سیل با لودر
  • تکلیف پخش سریال جدید حسن فتحی مشخص شد
  • چرا سردار سلیمانی با شهید شدن بابا پنجعلی در سریال پایتخت ۵ مخالفت کرد؟
  • «اخلاق و درام» راهی بازار نشر شد
  • ترورهای حسن صباح و پیروانش هدفمند بود / سریال حشاشین با واقعیت بیگانه است
  • بدقولی کنداکتوری تلویزیون این بار با برنامه «هفت»
  • عکس | واکنش بازیگر نقش روناک به قسمت آخر سریال نون خ
  • عکس| واکنش بازیگر روناک به قسمت آخر سریال نون خ