پوچ، گمراه کننده و پرلایک
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۲۵۵۳۹
بلاگرنماها گروهی هستند که با ولعی وصف نشدنی تلاش میکنند به هر قیمتی بر فالوئرها و البته درآمد خود بیفزایند؛ موضوعی که این روزها کانون توجه بسیاری از جامعهشناسان و روانشناسان قرار گرفته است.
روزنامه ایران: انسانها همواره تمایل دارند در محیط اجتماعی دیده شوند و به سطحی از شهرت دست یابند. در سالهای گذشته این امر با تلاش، سختکوشی، رعایت موازین اخلاقی و انسانی محقق میشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مصطفی فروتن روانشناس و پژوهشگر علوم رفتاری در اینباره به «ایران» میگوید: بحث شبکههای اجتماعی، فضاهای مجازی و امثالهم جزو دسته مسائلی است که در پدیدههای نوظهور در دنیای امروز تعریف میشوند. با توجه به ساختاری که این نوع ارتباطات دارد و همان کلمه معروف مجازی بودن این ارتباطات، ممکن است برخی اتفاقات در ساختار جامعه مشاهده شود که در آینده پیش رو شکل دیگری به خود بگیرد همانگونه که در گذشته اساساً اینگونه نبوده است.
او اضافه میکند: هنگامی که از بلاگرها یا اینفلوئنسرها صحبت میکنیم ابتدا باید بدانیم که این ماجرا از کجا شروع میشود و ما بلاگر را با چه عنوانی میشناسیم. بلاگر در دنیای امروز ما و اینفلوئنسر در دنیای عامیانه و گفتوگو و محاورههای روزمره به فردی گفته میشود که به هر دلیلی سعی میکند خود را در دنیای مجازی مطرح کند و به هر شکل مورد بازدید و جذب مخاطب قرار بگیرد. کسی که با فحاشی کردن، نشان دادن نزاع، انجام رفتارهای خلاف عرف و عفت عمومی، مستهجن گویی و با فاش کردن اسرار مردم تلاش میکند مخاطبی یا اصطلاحاً فالوئری برای خود بیابد در دنیای امروزحداقل در کشور ما به بلاگر و اینفلوئنسر معروف است.
فروتن تأکید میکند: اما بلاگر به معنای صحیح کسی است که در زمینه خاصی حرفی برای گفتن دارد. یک فرد اثرگذار است که محتوای تخصصی تولید میکند و در یک زمینه خاص سعی میکند اطلاعات نابی را بهدنبال کنندگان خود بدهد که آنها در هریک از فضاهای مرتبط مانند یوتیوب اگر نیاز به اطلاعات تخصصی قابل اعتمادی داشته باشند به آن محتواها مراجعه کنند. بلاگرها یا همان کسانی که به معنای صحیح بلاگر هستند افرادی هستند که بزرگنمایی نمیکنند و وضعیتی که دارند کاملاً مبتنی بر علم و اخلاق است. آنها براساس تکنولوژی، ارتباطات و اینترنت سعی میکنند فضایی درست کنند که زندگی برای افرادی که نیاز به خدمات آنها دارند آسانتر شود.
این پژوهشگر علوم رفتاری میگوید: این روزها با توجه به شرایط فعلی درآمد خیلی خوبی برای بلاگرها وجود دارد و آنها در اپهایی مانند اینستاگرام که محدودیتهای کمترو گستره بیشتری دارد توفیق بالاتری خواهند داشت. اما واقعیت این است که در شرایط کنونی کشور بلاگر را بهعنوان فردی میشناسیم که به هرقیمتی تلاش میکند دیده شود و از درگاههای مختلفی مانند دروغگویی و غلو کردن مسائل زندگی خود و اتفاقات پیرامون تلاش میکند هیجاناتی را ایجاد کند و گروهی از افراد جامعه را بهدنبال خود بکشد. متأسفانه این موضوع آسیبهایی را به همراه دارد.
او با اشاره به اینکه آسیبهایی که افرادی با ساختار نادرست ایجاد میکنند در دو حوزه رفتار و محتوا اتفاق میافتد، بیان میکند: آسیبها به این شکل اتفاق میافتد که آنها یک قیاس اشتباه بین ظاهر و باطن تولید میکنند. یعنی با نشان دادن زندگیهای دروغین باعث ایجاد یک مقایسه ناکارآمد میشوند. ظاهر پرزرقوبرق زندگی بلاگرهای غیر متخصص به ایجاد یک حس بد در افراد جامعه منجر میشود. چون ما باطن زندگی خود را میشناسیم و فقط ظاهر زندگی آنها را میبینیم. این موضوع باعث تولید حسرت و حسرت زدگی میشود و این حسرت باعث ناامیدی در نگرش ما به زندگی و شغلمان میشود.
به گفته این روانشناس، این دسته از رفتارها به ترویج ثروتگرایی و تجمل در جامعه نیز منجر میشود. هیچ کسی نیست که بگوید من ثروت را دوست ندارم. هنگامی که در شرایطی سهل، یک فرد جملهای را میگوید و کلمه یا تکه کلامی را تولید میکند و میلیونها تومان پول به دست میآورد ما با افزایش توقع افراد در جامعه مواجه خواهیم شد. این موضوع و اجرای برنامههایی که وضعیت را رنگی نشان میدهد متأسفانه باعث ایجاد اختلاف بین اعضای خانواده میشود و به کم شدن ارزش ازدواج حتی در بین جوانان منجر میشود. چون آنها تصور میکنند اگر ازدواجی صورت بگیرد هیچ گاه نمیتوانیم به چنین کیفیتی در زندگی دست یابیم پس اساساً ازدواج زیر سؤال میرود.
او ادامه میدهد: حتی برخی از خانوادهها کودکان خود را به بازیهایی وادار میکنند که شاید بتوانند برای آنها آینده شغلی- مالی فراهم کنند. بچهها را به آرایشهای مختلف و ادبیات مختلف آموزش میدهند تا آنها بتوانند مخاطبین بیشتری داشته باشند این موضوع یک احساس پوچی و مصرفگرایی ایجاد میکند و کسب و کارها را تخریب میکند. حتی ارائه برخی خدمات از سوی عدهای به بیاعتمادی به دنیای کسب و کار منجر میشود. برای مثال میتوان به خدمات بدون گارانتی اشاره کرد که سبب میشود ارزشگذاری به کالا و خدمات مرغوب کاهش یابد و اساساً استانداردها کاهش یابد.
فروتن در پاسخ به این سؤال که برای کاستن اثرات سوء بلاگر نماهای غیرحرفهای چه باید کرد، میگوید: نخستین توصیه ما این است که ما باید سواد رسانهای و آگاهی خانوادهها را افزایش دهیم. این آموزش باید در سطح خانواده، مدارس و رسانه صورت بگیرد. نکته دیگر قانونمند کردن جرایم سایبری، تولید و وضع قوانین و تشدید قوانین موجود و حتی سختگیرانه برخورد کردن با مجرمین سایبری است که میتواند این فضاها را امن کند.
او تأکید میکند: متأسفانه بلاتکلیفیهای رفتاری و اجتماعی و همچنین سردرگمی و بلاتکلیفی نسل حاضر یکی از اتفاقات بسیار شایعی است که باعث تشدید رجوع و استفاده افراد از شبکههای اجتماعی میشود. مسلماً دنیای اختصاصی و منحصر به فرد شبکههای اجتماعی و قابلیت انتخاب موضوع براساس سلیقه شخصی یکی از درگاههایی است که در نهایت باعث میشود افراد تصمیم بگیرند در دنیای کوچک خود زندگی کنند تا در دنیای بزرگ غرق بشوند. اینها نمادهایی است که میتواند به ما کمک کند که در نهایت بتوانیم قسمتی از آسیبهای فراگیر پدیدههای نوظهوری مثل شبکههای اجتماعی و بلاگر نماهای غیر تخصصی را کاهش دهیم.
مردم را در فضای مجازی واکسینه کنیم
مرتضی قلیچ، جامعه شناس نیز بر این باور است که فضای مجازی به یک واقعیت اجتماعی در زندگی انسانهای امروزی تبدیل شده است به گونهای که دیگر نمیتوان به آن صفت فضای مجازی را اطلاق کرد چرا که درست مانند فضای واقعی شده است.
او به «ایران» میگوید: جهان جدید جهانی است که سلبریتیزه شده و بلاگرها هم درحال تلاش هستند تا در این عرصه پیشرو باشند. به این معنا که راهنما و هادی مردم باشند. در شرایط فعلی ما چندین راه برای مقابله با فضای مجازی و بلاگرنماها پیش رو داریم. یک راه که تاکنون از آن پاسخ نگرفتهایم و به نظر میرسد راه اشتباهی بوده این است که قرنطینه فرهنگی ایجاد کنیم و دسترسی به فضای مجازی را محدود کنیم. شکل دیگر اشتباه این است که فضا را باز بگذاریم و رها کنیم. اما مدل سوم که به نظر میرسد شکل صحیح و مناسبی از نحوه برخورد باشد این است که ما مردم را در این فضاها واکسینه کنیم. به عبارتی وقتی سواد رسانهای مردم را در همه عرصهها بالاتر میبریم به نوعی تلاش میکنیم که سمت دریافت کننده را تقویت کنیم و نه سمت عرضه کننده را.
او در ادامه به موضوع تبلیغات اشاره میکند و میگوید: تبلیغات همیشه در جامعه وجود داشته است. در برههای از زمان تبلیغات در فضای تلویزیون بود و بعدها به این نتیجه رسیدند در تلویزیون کالاها و مواردی که برای جسم انسان مضر است مانند نوشابهها، تبلیغ نشود. اما با این حال مردم همچنان نوشابه مصرف میکنند و در پی وجود تقاضا در جامعه، کارخانهها هم همچنان نوشابه تولید میکنند از اینرو میتوان گفت مردم باید به این آگاهی برسند که نوشابه برای سلامتی آنها مضر است. در مورد بلاگرها هم همینطور است. به هرحال جریان تبلیغ و بزرگنمایی ویژگیهای یک کالا در گذشته هم بوده اما مهمترین عنصر این است که در بعد سیاستگذاری آگاهیرسانی یعنی آموزش مردم برای بالابردن سواد رسانهای و بهداشتی باید فعالانهتر
عمل کنیم.
او تصریح میکند: فعالانه عمل کردن در این حوزه یعنی اینکه بتوانیم افراد جامعه را در فرایندهای تولید محتوا آگاهتر کنیم. این آموزش هم فقط از طریق فیلمهای رسانهای صورت نمیگیرد و میتواند از طریق مدارس و حتی بیلبوردهای شهری صورت بگیرد. امروزه ما علاوه بر اینکه رسانه آموزش دهنده داریم شهر آموزش دهنده نیز داریم. شهری که مردم حتی هنگام قدم زدن در آن، آموزش میبینند. این فرایند باید بهصورت فعالانهتر توسط کسانیکه مسئولیت اجتماعی را برعهده میگیرند از آموزش و پرورش و رسانهها تا شرکتهای تولیدی که مسئولیت اجتماعی را میپذیرند و حتی بلاگرهایی که عمدتاً در حوزه مسئولیت اجتماعی فعال هستند صورت بگیرد.
به گفته مرتضی قلیچ، باید بلاگرهایی را که دنبال کنندههای بسیار زیادی دارند ولی عمدتاً از این امکان بهعنوان یک ابزار و میانجی برای آگاهیرسانی به مردم استفاده میکنند نه برای کسب ثروت و شهرت اجتماعی به یک برند تبدیل کنیم. آنها شهرت دارند ولی از فضای مجازی برای افزایش ثروت بهره نمیبرند بلکه از آن برای رهایی بخشی و آگاهیرسانی به مردم و خیر عمومی استفاده میکنند.
گرفتار در میان خبرهای زرد
مجید رضائیان
استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
در حال حاضر در بین شبکههای مجازی، اینستاگرام یک «شبکه اجتماعی تصویر محور» است. در عین حال در ایران دایره حضور و استفاده کاربران از اینستاگرام بسیار گسترده تر از ویژگیهایی است که این شبکه اجتماعی داراست. به این معنا که این شبکه اجتماعی علاوه بر جنبه تصویری «جنبه ارتباطی» نیز، دارد و در برخی موارد «آرا و واکنشهای شهروندان»- در مواجهه با رویدادهای مختلف-را بیان میکند. «کسب و کار» جنبه چهارم است و میتوان گفت جنبه اقتصادی و کسب و کار بسیار گستردهتر از سایر وجوه آن به چشم میخورد.
در بخش نخست، تفاوت تصویر محور بودن اینستاگرام در مقایسه با سایر پلتفرمها در شبکههای اجتماعی این است که اینستاگرام وجوه مختلف را پوشش میدهد. تصاویر مختلف از رویدادها و بویژه آنچه در «سبک زندگی» مردم و جامعه میگذرد؛ در اینستاگرام به صورت تصویری منعکس میشود. در حال حاضر در سطح دنیا به این گونه است که شما علاوه بر مشاهده یک «زندگی مجازی» و سایبر در بین شهروندان، یک «زندگی واقعی» را هم میبینید. در واقع افراد آنچه را که در زندگی واقعی نمیتوانند «ابراز» کنند؛ در فضای مجازی و در وجه تصویری اینستاگرام خودابرازی و بازنمایی میکنند. از این رو، فرد آنچه را که ازخود و زندگیاش بازنمایی میکند، ممکن است لزوماً همه واقعیت زندگیاش نباشد.
به یاد داشته باشیم این فضا دو بخش دارد، به این معنا که انسانها آن گونه که در فضای واقعی امکان ابراز برخی موارد را ندارند در شبکه اجتماعی اینستاگرام، امکان ابراز آن را به شکل تصویری دارند.
وجه ارتباطی اینستاگرام نیز همانند سایر پلتفرمها در شبکههای اجتماعی به دلیل سوشیال بودن طبیعی است. از این رو چه به صورت تصویری و چه به صورت متن و حتی به وجوه دیگر باعث گسترش ارتباطات کاربران با یکدیگر شده و این واقعیتی است که باید پذیرفته شود.
بخش سوم واکنشها و آرای شهروندان پیرامون رویدادها چه از نوع خبری و چه غیر خبری است. در حال حاضر کاربران در شبکههای اجتماعی نسبت به کوچکترین مسائل واکنش نشان میدهند. گاهی این واکنشها خود به مسألهای جدید تبدیل میشود که از «حقیقت» و آنچه اتفاق افتاده است، فاصله دارد. این آسیب شبکههای اجتماعی به شمار میآید.
گاهی اوقات هم برای محقق شدن سوشیال بودن یعنی جذب فالوئر میبینیم افراد مختلف به اموری میپردازند که واقعاً از حضور فرهنگی که باید کاربران در همه شبکههای اجتماعی داشته باشند دور است. از سوی دیگر شما غالب بودن رویدادها و «خبرهای زرد» را در اینستاگرام مشاهده میکنید که متأسفانه این موضوع اصلاً اتفاق خوبی نیست.
وجه چهارم که بسیار واقعی و جدی تر از وجوه دیگر است، بحث کسب و کار است. اگر آمار ارائه شده صحیح باشد ملاحظه میکنید که حدود ۸ میلیون نفر در اینستاگرام به کسب و کار مشغول هستند. این یک واقعیت است که وضعیت شغل و کسب و کار در جامعه و موانعی که در فضای واقعی وجود دارد سبب شده بسیاری از کسب و کارها به اینستاگرام و شبکههای اجتماعی مشابه آن وارد شوند. این موضوع روز به روز در حال افزایش است و مشاغل بسیاری در حال ورود به اینستاگرام هستند. چون حضور کاربران اجتماعی در این پلتفرم نسبت به پلتفرمهای مشابه بیشتر است. این در حالی است که در مقایسه با سایر کشورها درمییابیم در کشورهای دیگر به این اندازه از اینستاگرام استفاده نمیشود. در واقع خیلی از تجارتها بر بستر وب صورت میگیرد. چین هم اگر به تجارت جهانی رسید به این دلیل بود که تجارت خود را در بستر وب قرار داد اما این سطح از وابستگی کسب و کار کاربران ایرانی به اینستاگرام در سایر نقاط دنیا دیده نمیشود و آنها از همه آنچه در فضای سایبر وجود دارد استفاده میکنند. یعنی هم از شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنها و هم از هر آنچه به طور خاص برای کسب و کار در بستر وب طراحی شده است سود میبرند.
انتهای پیام/
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: شبکه های اجتماعی شبکه اجتماعی فضای مجازی منجر می شود صورت بگیرد کسب و کار رسانه ای آسیب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۲۵۵۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ارمغان روانشناسان و مشاوران، بهرورزی و فضیلت مندی در زندگی
معاون فرهنگی اجتماعی فراجا در یادداشتی به مناسبت روز روانشناس و مشاور، بهرورزی و فضیلت مندی در زندگی را ارمغان روانشناسان و مشاوران عنوان کرد.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، سردار سعید منتظرالمهدی، معاون فرهنگی اجتماعی فراجا در یادداشتی به مناسبت روز روانشناس و مشاور با بیان اینکه مراتب قدردانیم را از این قشر دغدغهمند و دلسوز در راستای سلامت روان جامعه اعلام میدارم، گفت: حضور و فعالیت روانشناسان و مشاوران در سازمان بزرگ انتظامی کشور نیز منشاء خیر و مفید فایده بوده است.
وی در ادامه یادداشت یادآور شد: بیش از یک سده از جای گرفتن روان شناسی «علم النفس» در متون دانشگاهی ایران میگذرد وزمینه برای نشر و اشاعه این رشته علمی نوپا در کشورمان فراهم شد؛ در این سالها روان شناسی و متعاقب آن مشاوره، به تدریج قلمرو کاربست خود را به بسیاری از حیطههای حیات فردی و اجتماعی مردمان این دیار بسط و گسترش یافته بگونهای که اینک کمتر حیطه اجتماعی، سازمانی، بین فردی و فردی را میتوان نشان کرد که در آن روانشناسان ایفای نقش نکرده باشند.
وی گفت: اینک گروهی از روان شناسان در قلمروهای آموزشی و یادگیری به معلمان و مربیان میآموزند تا فعالیتهای آموزشی و تربیتی خود را به نحوی سامان دهند که بهتر از همیشه به شکل گیری «شخصیت» و منش کودکان، نوجوانان و جوانان این سرزمین یاری رسانند. گروهی دیگر از آنان، به همراه مشاوران و روان پزشکان، در کلینیکها و درمانگاههای خصوصی و عمومی صبورانه و حرفهای چم و خم «کنار آمدن» با رنجهای ناگزیر زندگی و فروکاستن از آلام حاد و مزمن روان را به درمانجویان یاد میدهند. آنان با بهره جستن از دانش بالینی و مشاورهای خویش روان یاری گیرندگان را شفا میبخشند و ذهن آنان را پذیرای تجارب نو و کامرواساز میکنند.
منتظر المهدی گفت: خدمات روان شناسان و مشاوران، به ویژه در این سالیان، بسیار فراتر از این دو قلمرو آموزشی و درمانی (تراپی) رفته است؛ هم اکنون دهها روانشناس در صنایع، کارخانجات، موسسات اجتماعی، سازمانهای نظامی و سازمان پلیس حضور دارند و با دانش روان شناختی خود (از روان شناسی اجتماعی گرفته تا روان شناسی صنعتی و سازمانی و روان شناسی نظامی و جز آن) به مدیران کمک میکنند تا منابع انسانی خویش را بگونهای به کار گیرند که هم رضایت و سلامت و انگیزش آنان فرونی یابد و هم بهره وری و عملکرد سازمان افزایش یابد.
وی بیان داشت: ما درسازمان پلیس بسیاری از موفقیتهای خود را مرهون تلاشهای حرفهای و مسئولانهی روان شناسان و مشاورانی هستیم که در جای جای این سازمان بزرگ (از پلیس آگاهی تا گزینش و دانشگاهها و مراکز آموزشی و کلانتریها و بیمارستانها و مراکز مشاوره و …) به ایفای نقش میپردازند و به گره گشودن از مشکلات مردم و کارکنان یاری میرسانند.
سردار منتظرالمهدی افزود: حاصل تلاش بیش از ۱۸۰۰ مشاور در ۱۱۰۰ کلانتری و ۵۵ مرکز مشاوره، همانا صلح و سازش ۷۰ درصدی در پروندههای ارجاعی است؛ پروندههایی با اختلافات چندین ساله به دست و تدبیر روانشناسان و مشاورانِ معاونت فرهنگی و اجتماعی مستقر در کلانتریها و مراکز و دوایر مشاوره حل و فصل گردیده و در نهایت از حجم ورودی پروندهها به دستگاه قضایی کاسته شده است.
معاون فرهنگی اجتماعی فراجا خاطر نشان کرد: در انتها باید قدردانِ روان شناسان و مشاورانی باشیم که با ارائه دامنه وسیعی از خدمات حرفهای و تخصصی، سهم سترگی در پویایی و توسعه و سلامت جامعه دارند؛ همانانی که رنجمان را تسکین میبخشند و راه و روش خوشبخت زیستن، فضیلتمند بودن و شکوفا شدن را پیش رویمان قرار میدهند.