زندگی را میتوان هنرمندانه سرود و نوشت
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۴۷۱۱۵
او شاعر، ترانه سرا، داستان نویس، گوینده رادیو ، نقاش و در مواردی مترجم زبان عربی است.
چگونه شد میدیا جادری به شعر و نوشتن روی آورد؟ به استعداد خود دراین زمینهها چگونه پیبرد؟
این شاعر جوان گفت: آغاز همه استعدادها از کودکی شکل میگیرد و من از همان ابتدای کودکی سرشار از طبع شاعرانه و لطیف و به شدت احساساتی بودم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حفظیات من خیلی زیاد بود و دوره دبستان و راهنمایی سورههای قرآن را حفظ میکردم و نوشتن انشا برای من بسیار راحت بود. خاطرات روزمره زندگیام را هر شب می نوشتم.
داستان و صدای سرودقبل از شاعر شدن داستان کوتاه مینوشتم و بعد شروع به نوشتن شعرکردم. پدرم و دوستانم صدای من را خیلی دوست داشتند و از زمان راهنمایی متوجه شدم صدای من برای اطرافیانم دلنشین است.
دوره دبیرستان شاعر شدم و حس واقعی و ذات شاعرانه من در شعرهایی که میسرودم نمایان شد و همه نزدیکان و دوستان و معلمهای من از شنیدن شعرهایم شگفت زده می شدند.» این سخنان جادری است.
حس عجیب شعر، وقتی که دلگیرمپرسیدم که تعریف میدیا جادری از شعر چیست؟ پاسخش این بود شعر را نمیشود به کسی آموخت، شعر حس عجیبی است در دل یک شاعر که مثل یک روح تمایل به رهایی دارد و به زبان شاعر جاری میشود و طنین و موسیقی بسیار خوشی دارد.
وقتی با جادری این پرسش را مطرح کردیم که برای شعر گفتن، زمان خاصی مدنظر شما است یا شعر به قول معروف خودش بر دل شاعر می نشیند؟ گفت: زمان و مکان برای شاعر معنی ندارد هر جا که احساس کند نیروی عجیبی در دلش واژه ها رو به بیرون هدایت می کند همان جا شعر می گوید اما شاعر وقتی دلش بگیرد بیشتر میسراید.
حال یک شاعر بستگی به خوشی و ناخوشی روزگارش دارد.
چه نوع شعرهایی را بیشتر دوست دارید بسرایید؟
از این هنرمند جوان پرسیدیم. پاسخ این بود:هرگز خودم را محدود به موضوع یا شعر خاصی نکردم. عاشقانه هایم خیلی بیشتر هستند واندکی کودکانه و ناب، حس و حال زیبایی دارند.
جایگاه طنز بیشتر در داستان های من وجود دارد و این برمی گرده به کودک درونم که همچنان پر شور و فعال است.
جادری گفت:اگر احساس کنم شعر در هر قالب زیباتر بیان شود آن را می سرایم و در قالب های چهار پاره ، غزل ، رباعی ، مثنوی و دو بیتی و شعر نو ، نیمایی و آزاد شعر سروده ام و شاعر سبک خاصی از شعر نیستم.
ترجیح می دهم مثنوی، غزل ، چهارپاره و شعر نو بنویسم و بستگی به حال من دارد و ندای درونم تعیین می کند چه شعری بگویم.
رفتهام تا انتهای بیکسیکتابی با عنوان رفتهام تا انتهای بیکسی که شامل مجموعهای از شعر و ترانه است از میدیا جادری در سال ۹۵ چاپ شد که تعدادی از ترانههای این کتاب با صدای خوانندگان واحد موسیقی شیراز به گوش مخاطب رسید.
ترانه های مشهد ثامن الحجج با صدای مهدی کرمی و ترانه دنبال دریاس مث من با صدای رامین مقیمی ساخته و پخش شده است.
کتاب دیگری از شعرهای این هنرمند به گفته خودش در حال ویرایش است که به چاپ می رسد.
داستانهایی که شاید باورت نشهکتاب شاید باورت نشه مجموعه ای از داستان های کوتاه رادیویی و آزاد است که از برنامه راه شب رادیو ایران ، جمعه شب ها به گوش شب بیداران رسید و در سال ۹۹ به چاپ رسید و منتشر شد.
کتاب دیگری در زمینه داستان از میدیا جادری در حال ویرایش است و هنوز به چاپ نرسیده است.
موضوع داستان های رادیویی جادری بستگی به موضوع برنامه داشت که خود او می گوید: ذوق طنز گونه ای دارم که در داستان های من پیداست. داستان های اجتماعی و عاشقانه و طنز در کتاب شاید باورت نشه گنجانده شده است.
او در باره اینکه به نوشتن رمان فکر کرده یا خیر گفت: بله. البته در گذشته بیشتر خواننده رمان های معروف بودم. ترجیح می دهم داستان کوتاه بنویسم. مردم مثل گذشته برای رمان های بلند وقت نمی گذارند! بنابراین در این زمانه که همه در فضای مجازی حضور دارند و زمان اندکی برای کتاب می گذارند داستان کوتاه بهترین روش نگارش داستان است.
جادری گفت:به زودی کتاب دیگری در زمینه داستان های کوتاه به چاپ می رسانم منتظر باشید.
همکاری او با رادیو برای خوانش و نقل داستان ها چگونه آغاز شد؟
او گفت: همکاری من با رادیو ایران با نگارش داستانهای کوتاه رادیویی از بهار سال ۹۸ آغاز شد و تا پایان سال ۹۹ ادامه داشت. داستان ها طبق موضوع برنامه پیش میرفت. این داستان ها با صدای گوینده این بخش آقای پیام بخشعلی در برنامه راه شب رادیو ایران پخش میشد.
میدیا جادری سال ۸۴ وارد رادیو شیراز شد و در آغاز با برنامه کودک ( بچه ها سلام ) به عنوان بازیگر رادیو همکاری می کرد و بعد نویسنده و بازیگر برنامه نوجوان ( رنگین کمان ) و برنامه های اجتماعی (صبح و زندگی ) و ( پسین دلگشا ) شد و اجرای نمایش رادیویی در طی چند سال از جمله فعالیت های اجرا و نویسندگی او بوده است.
ترجمه و نقاشیاین هنرمند درباره کارهای جنبی مانند اشتغال در امور ترجمه و دیگر فعالیت ها گفت: سال ها در کنار پدرم به کار ترجمه رسمی اسناد به زبان عربی مشغول بودم.دارای مدرک کارشناسی حقوق هستم اما از کودکی تا به حال تعداد زیادی از تابلوهای نقاشی ام که در سبک رئال و به روش رنگ و روغن هست در نمایشگاه های شیراز و اصفهان و تهران برگزار شده و نشانگر فعالیت ها و تلاش هایم در جامعه هنری است و ۱۶ نمایشگاه جمعی و فردی برگزار کرده ام.
کتاب، قدردانی و خون در رگهای فرهنگمیدیا جادری معتقد است: کتاب یک موجود بی حمایت است و تنها عنوان های خاصی از کتاب ها در جامعه مورد توجه و پشتیبانی قرار میگیرند، اغلب شاعران و نویسندگان در ایران ناچارند با هزینه خودشان کتاب هایشان را به چاپ برسانند و در تعداد محدود و با زحمت به فروش برسانند. چه بسا نویسندگان ارزشمندی که در گوشه خیابان بساط کتاب هایشان را پهن می کنند به امید اینکه هزینه چاپ کتابشان برگردد و بیلطفی افرادی که تصور می کنند یک نویسنده باید کتابش را به دیگران هدیه بدهد، برای نویسنده، معضل است.
این نویسنده گفت: وقتی با چنین نگرش های غیر منطقی روبرو هستیم آیا می شود امیدی به رونق جامعه فرهنگی و هنری داشته باشیم؟ کاش هنرمندان را تا زنده هستند دریابیم و حمایتگر آنان باشیم.
جادری از همه هنرمندانی که در هر مناسبت همراه و همدل و در کنارش بوده اند و هستند سپاسگزاری کرد.
یکی از این هنرمندان که به او کمک معنوی کرده، میرانا الیکایی، بانوی شاعر و هنرمند جوان شیرازی و دبیر اجرایی انجمن فرهیختگان شیراز است.
همچنین سید یوسف نگهبان دبیر انجمن شاعران فارس و بنیانگذار انجمن ادبی فرهیختگان شیراز که نویسنده، شاعر و منتقد ادبی است از حامیان میدیا جادری و همه هنرمندان جوان و غیر جوان است.
سید یوسف نگهیان گفت: وقتی که صحبت از رونمایی کتاب میشود کتاب های ارزنده درهر زمینه ای خونی تازه در رگ رگ فرهنگ کهن ایران زمین جاری میشود و شاگردان سعدی، حافظ، فردوسی بزرگ که بزرگان جهان را دربرابر فرهنگ این مرزو بوم به تعظیم در آورده اند ،با غرور زیبایی ها را به بازار کتاب عرضه می کنند.
او گفت: رونمایی دو کتاب بانوی فرهیخته میدیا جادری به نام های رفته ام تا انتهای بی کسی و شاید باورت نشه نیز قابل تحسین بوده زیرا امروزه ترانه سراها می توانند نقش ارزنده ای در فرهنگ این کشور داشته باشند تا فرهنگ ترانه سرایی به فراموشی سپرده نشود. ترانه های این بانو نیز قابل توجه است ساده و روان.
این نویسنده شیرازی گفت: با نگرش این شاعر بی آنکه نگاهی بر نوشتارهای دیگران داشته باشد سروده هایش را بر کاغذ آورده و آنچه را که از ذهن زلالش تراوش کرده با ترانه نمایان کرده است.
انتظار می رود در آینده جوان های شاعر با روی آوردن به ترانه سرایی این فرهنگ کهن را پاس بدارند.
باشگاه خبرنگاران جوان فارس شیراز
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: ادبیات داستانی شعر داستان ها کتاب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۴۷۱۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتاب «برای قلب های شکسته» منتشر شد
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «برای قلبهای شکسته» نوشته مریم هاشمی به تازگی توسط نشر نزدیکتر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب به گفته نویسندهاش شامل یک روایت بلند درباره عشق است.
این کتاب درباره انسانهایی است که در تلاطم روزمرگیها زمانی را نیز به عاشقی اختصاص میدهند و در میان تمامی آشوبها و سختیهای اجتماعی، شعله عشق و محبت را در دل خاموش نمیکنند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«وقتی دلت میشکند همه این کلمات گم میشوند و تا بیایی دوباره پیدایشان کنی بخش زیادی از عمر گذشته و این در حالی است که ما فقط یک بار زندگی میکنیم و فقط یک بار صد درصد با شور و اشتیاق عاشق میشویم و اعتماد میکنیم و وای به حال آنهایی که این صددرصد ها را کم و کمتر میکنند… از آدمهای صادق خوشم میآید، از آنهایی که تکلیفشان با خودشان و دیگران معلوم است، اصلاً آدمهایی که رک هستند و مثلاً وقتی تو را میبینند و از تو خوششان نمیآید محکم حرفشان را پرت میکنند توی صورتت، اما حداقل با دروغ مثل یک خنجر ذره ذره درون تو فرو نمیبرندش تا کم کم زجر بکشی و از بین بروی… آنها حداقل کمتر وقت زندگیات را میگیرند!»
این کتاب با ۶۴ صفحه و شمارگان ۳۰۰ نسخه عرضه شده است.
کد خبر 6089786 فاطمه میرزا جعفری