Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، چند ماه گذشته مخاطبان با ثبت سوژه‌ای در سامانه «فارس من» خبرگزاری فارس «درخواست ابطال حکم ثبت اهواز به عنوان شهر ملی میناکاری صبی» شدند.

یکی از الزامات این ثبت پس از  ابلاغ آن به شهرداری اهواز در خردادماه 1400 این بود که شهرداری موظف است بیلبوردهای ورودی شهر را با عنوان« اهواز شهر ملی مینای صبی» نصب کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مخالفت علما

با توجه به اینکه جغرافیای صنعت مینای کاری فقط مربوط به شهر اهواز و تنها مختص صائبین مندائی نیست و لزوم ثبت این صنعت داشتن بالغ بر 50 کارگاه آموزشی، برگزاری نمایشگاه سالیانه و... است اما شهروندان اهوازی معتقد بودند: استفاده از پسوند صبی برای این ثبت با توجه به اینکه شیعیان زیادی در شهر اهواز به صنعت میناکاری مشغول هستند گامی در جهت تغییر هویت شهری اهواز و مصادره این صنعت به نام اقلیت خاص است.

 

بر همین اساس، پس از پیگیری این سوژه توسط خبرنگار فارس تابلوی «اهواز شهر ملی مینای صبی» که در خیابان طالقانی اهواز بدون هیچ گونه مجوزی نصب شده بود پایین آورده شد.

 ثبت شهر اهواز به اسم میناکاری صبی با واکنش و مخالف جدی نمایندگان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری نیز مواجه شد و هر کدام از آیات عظام با پیام‌های جداگانه مخالفت خود را با این ثبت عنوان کردند.

آیت الله عباس حیدری عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان درباره ثبت اهواز به عنوان شهر ملی مینای صبی، گفت: عده‌ای در قالب باستان‌گرایی به دنبال هویت‌های جعلی و تهاجم فرهنگی در اهواز هستند که این خیانت است و قطعا باید با این جریان برخورد شود.

آیت الله محسن حیدری نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری، با انتقاد از ثبت اهواز به عنوان شهر ملی مینای صبی، گفت: نباید برند اهواز صنعت میناکاری صائبین باشد این عین توهین به مردم اهواز و مذهب تشیع است.

آیت الله عبدالکریم فرحانی نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری با تاکید بر اینکه ثبت اهواز به عنوان شهر ملی مینای صبی به سرعت اصلاح شود، گفت: این یک نوع تحریف و بی‌توجهی به صنایع دستی ارزشمند و تاریخی اهواز است.

 

سید علی پورموسوی رئیس کمیسیون اقتصادی، سرمایه‌گذاری و گردشگری و توسعه شورای شهر اهواز نیز  در گفت‌وگو با خبرنگار فارس، با بیان اینکه هویت اهواز باید به صورت جدی پاسداری شود، اظهار کرد: هویت انقلابی و شیعی  اهواز باید هویدا شود و یکی از مؤلفه‌هایی که می‌تواند این هویت را نمایان کند ایجاد اِلمان‌هایی با معرفی این هویت در وروی‌ها و  نقاط مختلف شهر است.

نصب تابلوی « به اهواز دروازه تشیع خوش آمدید»

وی با بیان اینکه به هر میزان معرفی هویت اهواز در قالب اِلمان‌ها زیباتر و هنری‌تر باشد قطعاً تاثیر بیشتری بر ذهن مخاطبان خواهد داشت، افزود: باید اطلس‌هایی طراحی شود که بر نمادهای شیعی بودن اهواز در آن تاکید شود و مکان‌های مذهبی اهواز در آن نشانه‌گذاری شود.

بر اساس این گزارش، سازمان زیباسازی شهرداری اهواز در حرکتی پسندیده و در آستانه تحویل سال نو اقدام تابلوهای « به اهواز دروازه تشیع خوش آمدید» را نصب کرد.

به گزارش فارس، نیاز است هویت شیعی و انقلابی اهواز به واسطه اِلمان‌های شاخص و زیبا که اهواز را به شکل صحیح و دقیق به مخاطب معرفی کند مشخص شود.

هویت هر جامعه، نشانی از فرهنگ آن جامعه است و باید فضاهایی همساز با هویت شهری فراهم شود و اجازه نداد تا هویت‌های جعلی را جایگزین هویت اصیل کنند.

طراحان شهری درفضاهای شهری باید المان هایی را استفاده کنند که سبب انتقال هویت شهری در اذهان شده و به رضایتمندی شهروندان و بهبود کیفیت محیط شهری کمک کند.

انتهای پیام/

 

 

منبع: فارس

کلیدواژه: ثبت اهواز ثبت اهواز به عنوان شهر ملی شهر ملی مینای صبی مجلس خبرگان شهر اهواز هویت شهر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۲۶۷۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فراز و فرود نوغانداری در گیلان /تجارت پر سودی که از رونق افتاد

ایسنا/گیلان گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود و پرورش کرم ابریشم و تولید نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمی‌گردد. در دوره‌های مختلف تاریخ، تولید و تجارت ابریشم، زمینه‌ساز رقابت‌های مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم می‌شود، با انقراض صفویه، نوغانداری افول می‌کند و از میانه دوره قاجار به سمت مدرن شدن می‌رود و تا دهه ۶۰ این روند ادامه داشت.

صدای چرخش دوک نخ ریسی با صدای «فاخته» درهم آمیخته و بانوی خانه، پیله‌های  ابریشم را از هم باز کرده و  با سرعت و مهارت، به نخ تبدیل می‌کند؛ از خاطراتش می‌گوید:« جوان که بودم، با تابیدن و فروش همین پیله‌ها برای خودم کلی درآمد داشتم. تازه ما پیله‌های نُخاله را می‌رشتیم، پیله‌های خوب را می‌فروختیم.

پدر من، چهار تل‌انبار نوغان ( سازه‌های مخصوصی که برای پرورش کرم ابرایشم استفاده می‌شد) داشت، نوغانداری زحمت داشت، ولی درآمدش هم خوب بود. یک تل‌انبار خرج یک عروسی را درمی‌آورد. تل انبار حداقل دو متر بالاتر از زمین ساخته می‌شد، با نردبان از تل‌انبار بالا می‌رفتیم و روزی سه بار گاهی چهار بار، به کرم‌ها برگ توت می‌دادیم. آن زمان برق نبود، شب تاریک، با فانوس می‌رفتیم بالای تل‌انبار تا برگ توت بگذاریم. از اول بهار تا دو ماه کارمان همین بود. بعد از اتمام دوره خواب، بسته به تعداد تل‌انبار، ۱۰روز کج چینی (جدا کردن پیله ابریشم از تل‌انبار) داشتیم.

همه خواهر و برادرها از صبح زود می‌رفتیم برای جمع کردن و پختن پیله‌ها. اگر دیر می‌جنبیدیم، کرم، پیله را سوراخ می‌کرد، باید سریع پیله را می‌انداختیم در آب جوش و نخ می‌گرفتیم. هرکدام خوب بود، می‌فروختیم و هر پیله‌ای  که ضعیف‌تر بود، با دوک دستی برای مصرف خودمان نخ می‌رشتیم. با این نخ لباس می‌بافتیم، چادرشب می‌بافتیم برای دوخت خیاطی استفاده می‌کردیم. خلاصه نوغانداری همه‌اش سود است، اما به شرطی که خریدار باشد. »

نقی کاظم نژاد، یکی از تولیدکنندگانی است که هرسال تل انبار  می‌گذار و می‌گوید: «من از بچگی در این باغ توت بزرگ شدم. آن زمان از جاده اصلی چمخاله تا روستای یعقوبیه، درخت دیگری جز توت نبود. دو ماه بهار اقتصاد این منطقه با نوغانداری می‌گذشت. نوغانداری دیگر صرفه اقتصادی ندارد. ابریشم هم مانند کنف از بین رفته، بچه که بودم، تولید کنف را توسط پدربزرگم دیده بودم.  گیاه کنف را لای گل و لای می گذاشتند و طی فرآیندی از آن نخ  می‌گرفتند.»

از میان باغ توت به سمت تل‌انبار می‌رویم و او شیوه نوغانداری را توضیح می‌دهد: «طول نوغانداری حدود ۳۵روز است. هفته اول اردیبهشت که تمام شد، تخم را به صورت جعبه‌ای از اداره نوغان می‌خریم، اتاق را تا ۲۵ درجه گرم می‌کنیم. در مدت دو تا سه روز لارو بیرون می‌آیند. سپس، برگ توت دادن را روزی سه بار شروع می‌کنیم. ۱۰ روز بعد کرم‌ها را می‌آوریم روی تل‌انبار؛ تل‌انبار باید از سطح زمین بلند و زیر آن خالی باشد تا هوا جریان پیدا کند. بعد از این، برگ توت خوردن بیشتر می‌شود. نوغان، سه تا چهار مرحله خواب دارد.

خواب اول بعد از سه روز، یعنی سه روز پیوسته برگ می‌خورد، سپس۲۴ ساعت هیچ برگی نمی‌خورد. ما می‌گوییم خوابیده است. بعد تغییرشکل می‌دهد که ما نوغاندارها می‌فهمیم. دوباره برگ دادن را شروع می‌کنیم. مرحله دوم هم سه روز است. خواب سوم ۴۸ ساعت است. یعنی سه روز می‌خورد ۴۸ساعت می‌خوابد. بعد از خواب سوم، روی تل‌انبار گیاهان کرف می‌ریزیم تا کرم موقع تنیدن، تار خود را به برگ‌های کرف مستحکم کند. بعد از تنیدن پیله هشت تا ۱۰ روز صبر می‌کنیم، سپس کج‌چینی شروع می‌شود و پیله‌ها را پخته و نخ می‌گیریم. قبلا تخم ژاپنی، کره‌ای، ایتالیایی و حتی برزیلی بین نوغانداران توزیع می‌شد. تلفاتش کم بود، بازدهی بالا. تخم خوب نباشد، هم ضایعات دارد و هم تلفات. کیفیت ابریشم تولید شده هم پایین می‌آید. »

بر اساس منابع مکتوب، پرورش کرم ابریشم و تولید پیله و نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمی‌گردد و گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود. در دوره‌های مختلف تاریخی، تولید و تجارت ابریشم، زمینه‌ساز رقابت‌های مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم می‌شود و بازرگانان اروپایی از مسیر دریای کاسپین، وارد ایران می‌شوند و ابریشم گیلان مهمترین کالای تجاری بازارهای ایران بوده و نقش پررنگی در اقتصاد دولت ایفا می‌کرد.

سود حاصل از تجارت ابریشم، مهمترین عامل توجه دربار صفویه به گیلان می‌شود. به نحوی که تا پیش از صفویه، گیلان توسط حاکمان محلی اداره می‌شد ولی شاه عباس صفوی، گیلان را ضمیمه دولت مرکزی کرد تا سود حاصل از تجارت ابریشم به دربار صفوی برود. با انقراض صفویه و آشوب‌های داخلی، تولید ابریشم نیز دچار افول می‌شود. در دوره قاجار، بیماری موسوم به «پبریم کرم ابریشم» از یک سو و سیاست‌های استعماری، باعث رکود نوغانداری در گیلان می‌شود.

از نیمه دوره قاجار و با سفر شاهان قاجار به اروپا، تلاش برای استفاده از الگوهای مدرن برای توسعه نوغانداری آغاز می‌شود و « به دستور میرزا تقی خان امیرنظام»، تعدادی از هنروران ابریشم کاشان برای آموزش علمی ابریشم بافی راهی استانبول می‌شوند. در گیلان نیز مدارس ابریشم زیر نظر استادان فرانسوی تاسیس و کارخانه ابریشم‌کشی امین‌الضرب در رشت راه‌اندازی می‌شود. این تلاش‌ها سبب شد تا در اواخر قاجار تمایل به مدرن شدن در زمینه ابریشم نیز تاثیر گذار باشد، تا جاییکه آموزش نوغانداری جزء برنامه‌های آموزشی نخستین مؤسسه آموزش کشاورزی کشور (مدرسه فلاحت در کرج) قرار گرفت.»

مدرن کردن صنعت نوغانداری در دوره پهلوی شتاب بیشتری می‌گیرد و با دعوت کارشناسان ژاپنی از سوی دولت، اقدامات موثری در اصلاح باغ‌های توت و مزارع پرورش کرم ابریشم انجام می‌شود. این روند تا  دهه ۷۰ ادامه می‌یابد اما عوامل متعددی از جمله، عدم کنترل واردات نخ ابریشم، خصوصی‌سازی کارخانه‌های ابریشم کشی، عدم حمایت از بومی‌سازی فناوری تولید تخم نوغان هیبرید و... کمر صنعت هزار ساله نوغانداری گیلان را می‌شکند.

برای نسلی که دوران شکوفایی نوغانداری گیلان را ندیده است، تصویرسازی ذهنی باغ‌های توتی که در سفرنامه‌های دوره قاجار توصیف شده، شگفت‌آور است. به عنوان نمونه، «کلاویخو» فرستاده پادشاه اسپانیا (۱۴۱۲ م) درباره ابریشم گیلان می‌نویسد:« همه گونه ابریشم و پارچه ابریشمی آن به سلطانیه و از آنجا به دمشق و دیگر قسمت‌های سوریه و ترکیه صادر می‌شود.» و یا «جوزافا باربارو» (۱۴۱۳-۱۴۹۴ م) سفیر ونیز در سفرنامه‌اش می‌نویسد:« در طول کرانه دریای کاسپین شهرهای بسیاری را دیده‌ام که بهترین پارچه ابریشمی را می‌بافتند.» همچنین، «نیکلا شانسون» فرانسوی در دربار صفوی، به نقش ابریشم گیلان در اقتصاد ایران و دربار صفوی اشاره دارد و می‌نویسد: «گمرک گیلان برای شاه هشتاد هزار تومان که سه میلیون و شش صد هزار لیو می‌شود، عایدی فراهم می‌کند.»

از این دست گزارش‌ها کم نیستند و برای نسلی که صنعت پرسود نوغانداری را ندیده، تصور اندازه و حجم۴۲۳ هزار مَن کلاف ابریشم سفید سخت است. (هر من معادل ۳کیلوگرم است) سخت است تصور کنی، تولید ۱۰۰۰ بقچه ابریشم در ایران عصر صفوی یعنی چقدر!  ابریشمی که ۸۰ درصد آن توسط مردم گیلان تولید می‌شد (سید رحمان حسنی، ابریشم در عصر قاجار و تجارت آن از طریق دریای خزر)

 زمانی گیلان بخاطر تولید ابریشم، «دارالمنفعت» نامیده می‌شد و شهرستان‌های لاهیجان و لنگرود بیشترین سهم تولید را داشتند. شهرستان  لنگرود در دهه‌های ۶۰، ۷۰ و ۸۰ خورشیدی بیشترین مشارکت در تولید پیله را داشت و پس از آن شهرهای لاهیجان، شلمان، آستانه اشرفیه، رشت، صومعه سرا، فومن، شفت، بندرانزلی و تالش در پرورش کرم ابریشم فعال بودند. (پیشین)

در حال حاضر نوغانداری افتان و خیزان به حیات خود ادامه می‌دهد و معدود نوغانداران، با تل‌انبارهای محدود به شیوه سنتی نوغانداری می‌کنند. افول نوغاندرای نیاز به آمار و ارقام ندارد و از ویرانه‌های کارخانه ابریشم‌کشی شادروان امین‌الضرب در شهر رشت، ساختمان متروکه اداره نوغان لنگرود و کارخانه ابریشم‌کشی تعطیل شده موسوم به «فلاطوری» لاهیجان - که توسط یک شرکت یونانی تاسیس شده بود و باغ توت «پرنیان »شهر صومعه‌سرا - که متروک شده است- وضعیت نوغانداری گیلان آشکار است.

ساختمان مخروبه کارخانه ابریشم‌کشی امین‌الضرب در شهر رشت

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • تبریک ویژه سپاهانی‌ها به ژوزه مورایس | عکس
  • هدایای ویژه بازیکنان سپاهان به مورایس (عکس)
  • عکس| سورپرایز ویژه سپاهانی‌ها برای مسلمان شدن مورایس
  • نام خلیج فارس همیشه ماندگار است
  • پرچم فلسطین بر فراز دانشگاه هاروارد!
  • همایش علمی خلیج فارس هویت ملی و تاریخی
  • کوهنوردان کهگیلویه و بویراحمد بر فراز کوه خامی
  • فراز و فرود نوغانداری در گیلان /تجارت پر سودی که از رونق افتاد
  • پرواز پاراگلایدرها بر فراز ساحل بندرعباس
  • خلیج فارس جزو هویت ملی ایران