کسی که اهل دعا نباشد در واقع خودش را لال و گنگ کرده است
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۹۰۶۰۳
دعا نزدیکترین و مؤثرترین رابطه انسان با خداست. دعا در فرهنگ اسلامی از مهمترین عبادات است؛ تا آنجا که خداوند در قرآن مجید پس از امر به دعا و وعده استجابت «وَقالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُم» میافزاید: کسانی که در برابر این رابطه نزدیک خلق و خالق تکبر میورزند به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند: «اِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از دعاهای وارد شده در ماه مبارک رمضان دعای ابوحمزه ثمالی است. ابوحمزه از برخی امامان دعاهای متعددی آموخته است. شیخ طوسی در مصباح المتهجّد، به نقل از ابوحمزه، دعایی از امام سجاد (ع) آورده که در سحرهای ماه رمضان خوانده میشود و به دعای ابوحمزه ثمالی مشهور است و شرحهایی نیز بر آن نوشته شده است. این دعای نسبتاً طولانی مضامین اخلاقی و عرفانی والایی دارد و خواندن آن در بین شیعیان متداول است.
دعای ابوحمزه ثمالی یکی از دعاهای پرفضیلتی است که امام سجاد (ع) آن را در هنگام سحر میخواندند. ویژگیهای منحصر به فرد این دعا، آن را بسیار متمایز کرده است. این دعا شامل صفات خداوند، اسم اعظم و همچنین شامل مفاهیمی مانند سنگینی بار گناهان، لزوم اطاعت و پیروی از پیامبر اکرم (ص) و خاندان معصوم او، دشواریهای قبر و قیامت است.
حجت الاسلام والمسلمین سید عباس حسینی قائممقامی در سلسله یادداشتهایی از رهگذر شرح و تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی زوایای پنهانی که در این دعای نورانی نهفته است را مطرح میکند. آنچه در ادامه میخوانید سومین قسمت از شرح و تفسیر دعای ابوحمزه است:
نتیجه تعلیم قرآن، گویایی انسان و بیان انسان و به نطق آمدن انسان است. از آثار این نطق چیست؟ وقتی انسان به نطق و بیان آمده است، مخاطبه و گفتگو شکل میگیرد. خدا با انسان سخن گفت و انسان را با سخن گفتن، آموزش داد و به نطق آورد. حالا انسان در برابر پروردگار ناطق است و میتواند سخن بگویند. این سخن با پروردگار «دعا» است. انسان به سخن آمده و این سخن آمدن که به نام دعا ست ناشی از تعلیم پروردگار است.
تعلیم اسمی موجودیت اسمی هر پدیده و موجودی را تشکیل میدهد. اما خصوصیت انسان «کلّها» است. علم الاسماء کلّها (این اختصاصی انسان است و تمام اسماً را به آن نسبت داد) ملائکه هم تعلیم اسماً داشتند و تعلیم اسماءشان هم صبوح القدوس است و اعتراضی که به خداوند نسبت به انسان میکنند این است که، چون درکی از اسم کلی ندارند میگویند نحن نسبح بحمدک و نقدس لک خدایا ما که تو را تسبیح و تقدیس میکنیم. ما مظهر سبوح قدوس تو هستیم پس تو به چه موجود دیگری نیاز داری؟ خداوند میفرماید: «انی اعلم ما لا تعلمون» من چیزی میدانم که شما نمیدانید.
آن چیزی که خدا میداند و آنها نمیدانند چیست؟ من اسم جامع و فراگیری دارم که این اسم نیازمند مظهر و تعلیم است و شما این قابلیت را ندارید و هیچ موجودی جز انسان که خلیفه الله است چنین قابلیتی ندارد.
زمانی که انسان را میآفریند میگوید؟ یعنی خبر به آنها بده از این اسماً کلی. یک جلوه و خبر غیر از آموزش و تعلیم است. زمانی من به شما چیزی که بلد هستم را آموزش میدهم و زمانی برای شما چشمهای میآیم و شما از آن چشمه متوجه میشوید من خیلی بلدم و چیزهایی بلد هستم که شما اصلاً ظرفیت دانستن آن را ندارید. انبا؟ با تعلیم فرق دارد. برای این است که آنها قانع شوند که آفرینش انسان فلسفه خود را دارد و تکرار آفرینش موجودات دیگر نیست و لذا بلافاصله گفتند سبحانک و اظهار تسبیح و استغفار کردند. پروردگارا ما علمی جز آنچه تو به ما تعلیم دادی نداریم. علمی که به ما آموزش دادی سبوح قدوس است. ما از الله خبر نداشتیم و از کلها خبر نداشتیم و حق داشتیم اعتراض کنیم؛ بنابراین نتیجه اینکه خداوند، قرآن را که اسم جامع است تعلیم انسان داده است و انسان از رهگذر این تعلیم و آموزش گویا شده و به نطق آمده و نتیجه این نطق یافتگی و سخنگو شدن، دعا است.
دعا خیلی اهمیت دارد و کسی که اهل دعا نباشد در واقع خودش را لال و گنگ کرده و از گفتگو و شنیدن محروم کرده است. دعا نشانه گویایی و نطق یافتگی و سخنگویی انسان و نشانه قابلیت انسان برای راه یافتن به بارگاه گفتگو با پروردگار است. اینکه مخاطب پروردگار شود.
به محض اینکه دعا میکنیم خودمان را مخاطب قرار میدهیم. کسی را صدا میکنید نمیشنود. بلندتر صدا میکنید و مخاطب نمیشود. وقتی صدا کنید و برگردد آن وقت مخاطب شماست. خداوند تعلیم کرده است که اگر دعا کنید مخاطب شدید و اگر دعا نکنید لایسمعونی است. از نشانههای عدم سمع، عدم دعا است. کسی که دعا نمیکند و درکی از دعا ندارد (منظور از دعا موقعیت دعا و مخاطب با پروردگار و گفتگو با خداست) گفتگو اقسامی دارد و دعاهایی که از سمت اهل بیت به ما رسیده الگوهای کاملی از گفتگوی انسان است، ولی هر گفتگو و توجهی با خدا میتواند مصداق دعا باشد. هر سوال و مطالبهای از پروردگار و هر توجه و اتحادی به پروردگار مصداق دعاست و به هر میزان نشان دهنده این است که سمع دارد و وارد گفتگو شده است.
منبع : مهر
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: دعا کردن خداوند دعای ابوحمزه ثمالی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۹۰۶۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گفتگو با نویسنده و بازیگر نمایشهای طنز رادیو
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، اجرای نمایشهای طنز یکی از بخشهای مراسم آغازین جشنواره ملی مستند رادیویی پژواک بود.
آقای حمید پارسا، نویسنده و بازیگر رادیو با حضور در استودیوی شبکه خبر گفت: من و آقای عضد در اسفند ماه سال گذشته نمایش کوتاهی را به مناسبت سالگرد تاسیس رادیو جوان اجرا کردیم که با استقبال ویژه مخاطبان و مسئولانی که در آن مراسم حضور داشتند؛ مواجه شد که در افتتاحیه سومین جشنواره ملی مستند رادیویی پژواک از ما درخواست کردند که دوباره آن نمایش را اجرا کنیم، با توجه به مهمانهای آن مراسم مدل کار و شوخیها را تغییر دادیم و حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد کار را تغییر دادیم که مجدد در آن مراسم با استقبال مدیران و مخاطبان روبرو شد.
وی ادامه داد: نوشتن بسیار سختتر از اجرا کردن است، چوت پایه اولیه کار با نویسنده است و اگر کار خوب از کار در نیاید، نویسنده را مقصرمی دانند و مثلا نمیگویند بازیگرها به درستی کار نکردند ویا کارگردان خوب کارگردانی نکرده و همه آن را به متن تعمیم میدهند، متن اگر خوب باشد کار خوب پیش میرود (نویسندگی عرق ریزان مغز است) و نویسنده همیشه نمیتواند بلافاصله بنویسد و به این شکل نیست که بتوان در لحظه نوشت و همین طور باید بگویم که نوشتن طنز هم به مراتب سختتر است، چون در طنز باید نویسنده کاری کند که مخاطبان بخندند.
پارسا افزود: بازیگری طنز هم سخت است، من سعی میکنم که تیپ نگیرم، چون من خودم را بازی میکنم و همین طور بازیگری طنز هم سختتر است از بازی جدی، چون در طنز باز شما باید بتوانید لبخند و خنده را بر لبان مخاطبان بیاورید، یک نکته دیگری که باید بگویم این است که من فقط متنی که خودم نوشته باشم اجرا میکنم، چون کار باید از جنس ما باشد و از شوخیهای خودمان فقط استفاده کنیم و همین طور بهتر است که بازیگر خودش نویسنده باشد یا شم نویسندگی داشته باشد.
وی ادامه داد: من و آقای امیر عضد خیلی سال است که با هم کار میکنیم و در برنامههای مختلف رادیویی با هم کار کردیم، تهیه کنندهها متوجه شدند که ما میتوانیم به عنوان یک زوج کارهای طنز انجام دهیم و الان چند سالی است که با هم کار میکنیم و یک تیم هستیم.
این نویسنده و بازیگر طنز رادیو در خصوص طنز و هجو گفت: هجو هم نیاز است، ولی متنی از حالت هجو در میآید که هدفی پشت آن باشد و یک تلنگری به جایی بزند، کلا طنز شکلی از شوخ طبعی است و یک مفهومی در درون خودش دارد و کار طنز نویس اصلاح نیست بلکه قصدش اصلاح است.
وی ادامه داد: من برای نوشتن بسیار مطالعه میکنم و علاوه بر کتاب روزنامه هم خیلی مطالعه میکنم و از دل آنها سوژه در میآورم و باید بگویم که روزنامه خیلی بیشتر از کتاب به کار ما کمک میکند.
پارسا در پایان گفت: دوران رادیو نگذشته و تازه شروع شده، رادیو همچنان رسانه گرم است و مردم اغلب صبحها که به سر کار میروند و بعد ازظهرها که از سر کار برمی گردند، اغلب به رادیو گوش میدهند و برنامههای رادیو همچنان طرفداران خودش را دارد.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی