Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-05-07@03:48:26 GMT

انتقادات شدید خبرگزاری دولت از طالبان

تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۷۲۰۱۸

انتقادات شدید خبرگزاری دولت از طالبان

آفتاب‌‌نیوز :

پس از ۸ ماه از به قدرت رسیدن دولت طالبان در افغانستان، انتظار می‌رفت طی این مدت با توجه به تجربه‌ای که این دولت کسب کرده‌است به اموری چون امنیت اجتماعی، فرهنگی، ملی و سیاسی شهروندان این کشور توجه جدی کرده و حقوق همه اقوام و پیروان مذاهب مختلف آن را تامین کند، در حالی که دلایل و شواهد متعددی وجود دارد که نشان می دهد کسانی که در این کشور مصونیت دارند به عمد به تبعیض قومی، زبانی و مذهبی در این کشور دامن می زنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به اعتقاد دکتر ساجان گوهل مدیر امنیت بین‌المللی بنیاد آسیا و اقیانوسیه در دهلی نو، تازه بعد از بدست گیری قدرت توسط طالبان در افغانستان، این کشور با موج جدیدی از ناامنی ها مواجه شده است، خشونت ها افزایش یافته و گروه های افراطی بار دیگر در این کشور احیا شدند، گروه های افراطی که عمدتا متشکل از افغان‌ها و برخی شهروندان کشورهای همسایه هستند که ضمن اینکه بومی هستند و از نظر ایدئولوژیکی شبیه طالبان هستند، حتی اگر در ظاهر ادعا کنند که دشمن طالبان هستند، اما معمولا حملاتی مشابه آنچه را که داعش در سوریه و عراق انجام می داد را اینجا انجام می دهند.

بررسی حملات متعدد چند هفته اخیر به ویژه سه شنبه و پنجشنبه گذشته به یک قوم و نحله فکری خاص در افغانستان نشان می دهد که نسل کشی و حذف هدفمند گروهی از مردم این کشور در سایه بی‌توجهی دولت طالبان انجام می‌شود.

عمق فجایع در این مدت به قدری بود که حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهوری اسلامی ایران خواستار تامین امنیت همه مردم افغانستان شد و گفت: از حاکمان افغانستان می‌خواهیم که از جان مردم مسلمان این کشور دفاع کرده و جلوی گرگ‌هایی را که حمله می‌کنند، بگیرند.

وی سه شنبه گذشته در جلسه هیات دولت ضمن اعلام آمادگی ایران برای همکاری و بکارگیری همه امکانات خود برای مقابله با تهدید تروریسم تکفیری و جلوگیری از تکرار فجایع مشابه در افغانستان و محکوم کردن حملات به چند مدرسه در آن کشور مسئولیت این حوادث را علاوه بر تروریست‌ها، بر عهده کشورهایی دانست که به اسم تامین امنیت، بیشترین نقش را در ناامن‌سازی افغانستان ایفا کرده‌اند.

رئیس جمهوری ایران از هیات حاکمه افغانستان خواست که با تمام توان برای جلوگیری از تکرار این دست حوادث که بیشترین قربانیان آن اطفال و دانش‌آموزان بیگناه هستند، جلوگیری کند.

البته حملات به اهداف شیعی در افغانستان به ۱۳ حمله هفته قبل محدود نمی شود بلکه طبق یک بررسی اجمالی می توان به مواردی چون انفجار پرتلفات روز جمعه در مسجدی در قندوز؛ انفجار روز جمعه یک راکت در ولسوالی قیصار ولایت فاریاب؛ حمله خونین پنجشنبه به مسجدی در مزارشریف و انفجار در سه ولایت دیگر؛ درگیری های مسلحانه پنجشنبه شب مزارشریف؛ انفجار روز پنجشنبه در منطقه «سردوره» شهر کندز هنگام توزیع گندم بین نیازمندان، دو انفجار تروریستی نزدیک مدرسه منطقه شیعه نشین کابل؛ انفجار روز چهارشنبه نزدیک بازار قندهاری ها در کابل؛ حملات خونین روز سه شنبه به مراکز آموزشی دشت پرچی غرب کابل و در منطقه قلعه نو؛ همچنین انفجار همان روز در مرکز آموزشی عبدالرحیم شهید و نیز حمله هوایی روز شنبه پاکستان به شهروندان دو ولسوالی مرزی در ولایت‌های خوست و کنر اشاره کرد.

به اعتقاد کارشناسان سلسله «خون‌ریزی» های آغاز هفته گذشته در افغانستان با حملات هوایی پاکستان بر دو ولایت خوست و کنر این کشور آغاز شد و با انفجارها در مکاتب و مساجد ادامه یافت؛ رویدادهایی که با احتساب آمارهای ارایه شده می‌توان گفت که بیش از ۲۰۰ تن در هفته گذشته کشته و شهید شده‌اند و آماری بیشتر از این نیز زخمی وجود دارد که همگی نشان می دهند طالبان قادر به تأمین امنیت مردم افغانستان نیست و نسبت به تأمین امنیت مراکز فرهنگی و مساجد شیعیان نیز به دلایل خاص بی توجه اند.

حتی قبلتر از آن نیز تعدادی از شهروندان افغان با حمله به مراکز دیپلماتیک ایران در کابل و هرات قوانین بین المللی را زیر پا گذاشتند، تاجایی که به این مراکز آسیب جدی وارد کردند.

البته پیشتر نیز در موارد مشابه حملاتی به مساجد شیعیان در شهرهای کابل، مزارشریف و قندهار؛ حمله به تجمع مردم در منطقه دهمزنگ؛ حمله به مسجد زیارتگاه سخی؛ حمله به نمازگزاران و عزاداران حسینی در ولسوالی بلخ؛ حمله به مسجد باقرالعلوم واقع در جاده فیض محمد کاتب کابل؛ حمله انتحاری به نمازگزاران در مسجد الزهرا واقع در قلعه ناظر در غرب کابل؛ حمله به مسجد امام زمان قلعه نجارها در کابل؛ حمله به مسجد امام زمان - دشت برچی – کابل؛ حمله به مرکز فرهنگی تبیان در غرب کابل؛ حمله به تجمع مردم نزدیک زیارتگاه سخی شهر کابل؛ حمله به حوزه ششم منطقه دشت برچی کابل و حملات تروریستی پی در پی به مساجد و مراکز فرهنگی شیعیان در قندوز و قندهار و بمبگذاری در ترمینال های مسافربری بین شهری و حملات هدفمند به غیرنظامیان در جبرئیل هرات، حمله به آموزشگاه آمادگی کنکور موعود در منطقه دشت برچی کابل؛ حمله به مجتمع ورزشی خاتم‌الانبیا منطقه دشت برچی؛ حمله به تجمع مردم در مصلی خاتم الانبیا در منطقه قلعه ناظر؛ حمله به بیمارستان ۱۰۰ تخت خوابی دشت برچی کابل؛ حمله به حوزه سیزدهم کابل ساحه پل خشک - دشت برچی – کابل؛ حمله تروریستی به مدرسه دخترانه سیدالشهدا در غرب کابل؛ حمله تروریستی به نماز گزاران در ولایت قندوز؛ حمله به نمازگزاران شیعه در شهر قندهار که در همه آنها بیش از هزار نفر شهید و یا مجروح شدند و طبق بسیاری از گزارشات حتی افرادی از گروه طالبان (قبل از به قدرت رسیدن) در این حملات نقش برجسته داشتند.

به اعتقاد تحلیلگران، حذف شیعیان هزاره در افغانستان ابداع امروز گروه تروریستی داعش نیست. در سال ۱۹۹۸، در حالیکه هزاره ها در مزار شریف سلاخی شدند، "ملا عبدالنیازی" فرمانده وقت طالبان خطاب به نیروهای خود گفته بود:"هزاره ها هر کجا پنهان شوند در چنگال ما خواهند بود. اگر به آسمان بروند پاهای آنها را خواهیم گرفت، اگر در خاک فرو روند، گوش آنها را می کشیم. هزاره ها مسلمان نیستند. شما می توانید آنها را بکشید. این کار گناه نیست".

با وجود همین حس ضد هزاره در پشتون های طالبانی افغانستان بود که گروه تروریستی داعش و رهبران آن از همان ابتدای پیدایش خود، به دنبال سود بردن از این اختلافات قومی-مذهبی به وجود آمده توسط قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای برای تحکیم اقتدار خود در افغانستان بودند.

با این وجود اگرچه هزاره ها سال های متمادی است که مورد هجمه قرار داشته و دارند اما هیچ گاه برای دفاع از خود از خشونت استفاده نکرده و اقدام به جنگ نکرده اند.

در هر صورت هنوز مشخص نیست که مبارزه قدرت در پشت مبارزات ضد هزاره در این کشور چگونه ممکن است انجام شود. تلاش های طالبان برای از بین بردن ریشه های داعش، منجر به کشتار گسترده ای شده است که فقط دامن شیعیان هزاره را گرفته و می گیرد و تاکنون جز در موارد اندک شمار از حذف عناصر داعشی توسط طالبان گزارشی در این خصوص منتشر نشده است، در واقع به نظر می رسد جنگ ابدی افغانستان هنوز هم پایان ناپذیر است.

طالبان جز در مواردی که صرفا ادعا کرده است در مقابل داعش می ایستد، اقدامی برای حفظ جان هزاره ها نکرده است. زمانی که مردم افغانستان فریاد زدند که داعش دست به کشتار می‌زند مسئولان طالبان گفتند که داعش اصلاً در افغانستان وجود ندارد و سرکوب شده و دیگر نمی تواند تهدیدی علیه ملت باشد.

زمانی که کشورهای منطقه و همسایه از تهدید داعش ابراز نگرانی کردند، گروه حاکم طالبان در افغانستان باز هم گفتند که داعش کاملاً نابود شده و پس از این نمی‌تواند در منطقه مانور دهد. زمانی که از سربازگیری داعش گفته شد، طالبان گفتند که داعش بین مردم افغانستان پایگاه ندارد و نمی تواند سرباز گیری کند.

اینک نتیجه این اقدامات تروریستی و سکوت در برابر آنها به نحوی که همه می بینند از قوه به فعل در آمده و تاوان سهل انگاری و دست کم گرفتن این تهدید داعشی ها و حامیان آنها را مردم افغانستان با گوشت و پوست و خون خود می‌پردازند.

قربانیان تهدیدات داعش تحت سهل انگاری های طالبان کم نیست. آمار قربانیان به صدها تن می‌رسد. کشته می‌شوند و به راحتی به خاک می‌افتند، زیرا مسئولان طالبان داعش را دست کم می‌گیرند و علیه آن به خوبی مبارزه نمی‌کنند و شاید هم اراده ای برای مبارزه با آنها وجود ندارد و صرفا ادعا می شود که مبارزه می کنند.

یک تحلیل هم وجود دارد مبنی بر اینکه شاید آنها برای خود عار می‌دانند که داعش را دشمن قدر بدانند چرا که قدرقدرتی آنها اقتدار طالبان را زیر سوال می برد.

اما اقدامات ویرانگرانه ای که طی این ۸ ماه در افغانستان توسط داعش و یا به اصلاح داعشی ها انجام گرفته است به خوبی نشان می دهد که ابراز نگرانی‌های شهروندان و کشورهای همسایه از ناامنی در این کشور بی مورد هم نیست چون این گروه تروریستی تحت حمایت قدرت های خارجی از توان عملیاتی بسیار بالایی در وضعیت شکننده افغانستان برخوردار شده است. افراد داعش یک عده شرور و دزد و سارق نیستند که طالبان ادعا می کند در کوچه و پس‌کوچه شهرها بازداشت می‌کند و دل شان خوش است که امنیت را تامین کرده‌اند.

چون داعش تحت حمایت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای یکی از شیطانی‌ترین سازمان‌ها و ساختارهای تروریستی جهان است که استوار بر قرائت بسیار خشن و تکفیری از آموزه‌های به ظاهر اسلامی و در پس آن ده‌ها اتاق فکر و تولید عملیات تروریستی قرار دارد.

بنابر این، طالبان باید متوجه باشند که اگر داعش را دست کم می‌گیرند، در واقع شریک جرم آنها شناخته می شوند و دست آنان نیز در خون‌هایی که از جانب داعش به زمین می‌ریزد آغشته می گردد؛ زیرا زمانی که یک گروه به عنوان مسئول امنیت کشور مطرح می‌شود، نباید در حفظ جان رعیت کوتاهی کند و اگر کوتاهی کرد، خود نیز مسئول آن است.

طالبان باید بداند ظهور داعش نه تنها برای شهروندان افغان مصیبت بار است و بر اساس تحلیل ها بعد از شیعیان قطعا به سراغ حنفی مذهب های افغانستان هم خواهند رفت، بلکه برای کشورهای همسایه افغانستان نیز تهدید جدی به حساب می آیند.

روز یکشنبه بود که ریچارد بنت گزارشگر ویژه‌ حقوق بشر سازمان ملل متحد همزمان با افزایش حملات علیه غیرنظامیان در افغانستان خواستار حفاظت از حقوق بشری شهروندان این کشور شد.

وی در یک پیام توئیتری با تاکید بر اینکه باید از حقوق افغان‌ها محافظت شود و به نظارت، تحقیق و پاسخ‌گویی ادامه خواهد داد، نوشت که او در کنار «همه‌ افغان‌هایی است که عزیزان‌شان را در حملات وحشتناک هفته‌ گذشته از دست داده‌اند، چرا که معتقد است برای جلوگیری از نقض و تضمین عدالت بین‌المللی، حقوق بشر افغان‌ها باید محافظت شود".

در همان روز خانم زهرا ارشادی معاون نمایندگی ایران در سازمان ملل نیز با بیان اینکه حضور داعش در افغانستان باعث تشدید فعالیت‌های تروریستی در منطقه شده است، از مراجع حاکمه در افغانستان خواست که برای شناسایی عاملان جنایات اخیر و محاکمه آنها اقدام فوری انجام دهد.

‏حتی افراسیاب ختک سناتور پیشین پاکستان روز شنبه در واکنش به حملات تروریستی علیه هزاره‌های افغانستان سکوت جامعه جهانی در برابر این حملات را ناامیدکننده توصیف کرد و گفت که طالبان از محافظت هزاره‌ها ناتوان مانده و جلو نسل‌کشی آنان را نگرفته است.

با این وجود سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز روز شنبه در یک نشست خبری مشترک با "تلئو بردی" معاون نخست وزیر و وزیر خارجه قزاقستان گفته بود که وضعیت بد افغانستان بر امنیت تمام منطقه تاثیر می‌گذارد و تحولات نشان می‌دهند که باید همکاری‌های منطقه‌ای برای مبارزه با تروریسم و جنایات سازمان یافته افزایش یابد.

در واقع افزایش اخیر در حوادث مرتبط با تروریسم در افغانستان، سوالاتی را در مورد ادعاهای طالبان در مبارزه با تروریسم ایجاد کرده و نگرانی در میان شهروندان افغان و همچنین کشورهای منطقه و جامعه جهانی در مورد احیای مجدد تهدیدات تروریستی در این کشور و منطقه را افزایش داده است.

پس از تسلط مجدد طالبان بر کابل انتظار می‌رفت که وضعیت امنیتی بهترشده و حملات انتحاری و تروریستی پایان یابد اما متأسفانه خیلی زود این امید برباد رفت و حملات تروریستی یکی پس از دیگری به مساجد و مراکز فرهنگی شیعیان در شهرهای مختلف و حملات هدفمند به غیرنظامیان نشان داد که طالبان قادر به تأمین امنیت مردم نیستند و نسبت به تأمین امنیت مراکز فرهنگی و مساجد شیعیان بی توجه اند و حتی مقامات بلند رتبه و رهبران طالبان این نوع حملات را محکوم هم نکرده اند.

چون بعد از حوادث هفته قبل بود که محمد محقق رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان در واکنش به حادثه خونین انفجار در مدرسه عبدالرحیم شهید، با انتشار پیامی در صفحه فیسبوک خود، این حادثه را نسل‌کشی هزاره‌ها نامید و از جامعه جهانی خواست تا برای پایان بخشیدن به این جنایت‌ها، بر طالبان فشار بیشتری وارد کنند.

این رهبر قومی، با اشاره به تقدیر سراج الدین حقانی، وزیر داخلی (کشور) طالبان از گروه‌های انتحاری، نوشت: «مسئولان بلندپایه طالبان، در رسانه‌ها، رسما عمل انتحاری را تشویق و ترویج می‌کنند و این گونه تبلیغ‌ها طبعا بازار انتحار و تروریسم را برای کشتن مردم گرم‌تر می‌کند".

در مقابل، مقامات رسمی افغانستان از جمله انعام الله سمنگانی معاون سخنگوی طالبان در خصوص این اقدامات تروریستی در کابل صرفا گفت که حمله به کودکان بسیار دردآور و غم‌انگیز بود. لطیف نظری معاون وزیر اقتصاد دولت موقت طالبان نیز آنرا محکوم کرد و عبدالنافع تکور سخنگوی وزارت امور داخله (کشور) افغانستان نیز می‌گوید که با تمام توان تلاش می‌کنیم که عاملان رویدادهای کابل را شناسایی کنیم و به سزای اعمال شان برسانیم، ادعایی که برای حوادث مشابه قبلی نیز از سوی طالبان صورت گرفته بود اما تاکنون هیچ اقدامی (شاید به عمد) برای ریشه کنی این جنایات صورت نگرفته است.

بدتر از همه اینکه سربازان طالبان به جای همدردی با مردم به ضرب و شتم مردم داغدیده و خبرنگاران حاضر در صحنه پرداخته و حتی مانع خون رسانی به مجروحان و اطلاع رسانی نیز شده اند.

منابع خبری افغان هفته گذشته اعلام کردند که پس از انفجارها؛ طالبان به خبرنگاران اجازه‌ پوشش خبری انفجارها را نداده‌ است و حتی گفته می شود که آنها دوربین‌های شماری از خبرنگاران را گرفته‌اند و با آنان بد رفتاری کرده‌اند.

علاوه بر تصاویر و ویدیوهای هولناکی که روز سه شنبه از حواشی حمله تروریستی به مدرسه و آموزشگاه در غرب کابل منتشر شد، خبرهایی نیز از بدرفتاری نیروهای طالبان در بیمارستان و محل حادثه با خانواده‌های قربانیان، خبرساز شد.

طالبان چندین خبرنگار را به‌دلیل پوشش خبری حادثه، مورد ضرب‌وشتم قرار دادند و حتی خانواده‌های قربانیان را که تلاش می‌کردند برای یافتن فرزندانشان وارد بیمارستان شوند، تحقیر و شکنجه کردند. تصاویر منتشرشده از بیمارستان محمد علی جناح - بزرگترین بیمارستان در غرب کابل - نشان می‌دهد طالبان جسدهای کشته‌شدگان را در یک کانیتنر انبار کرده‌اند و خانواده‌های قربانیان مجبورند جسدها را زیرورو کنند تا جسدهای فرزندانشان را بیابند. این برخورد طالبان با قربانیان و خانواده‌ها، باعث افزایش خشم و نفرت مردم شد.

قابل توجه اینکه سفارت آمریکا در کابل و زلمای خلیل زاد فرستاده ویژه واشنگتن به افغانستان که در حملات طالبان و یا حملات هوایی ارتش علیه این گروه از نخستین کسانی است که واکنش نشان می‌دهد، در رابطه با حملات و کشتار هدفمند کودکان و دانش آموزان هزاره در کابل سکوت کرده اند.

بنابراین مردم افغانستان و کشورهای منطقه حق دارند از هیات حاکمه طالبان افغانستان که با وعده تأمین امنیت مردم به پیش‌آمدند و امروزه مسئول مستقیم نظم و امنیت مردم افغانستان است، بخواهند با عاملان ناامنی و بی‌نظمی در کشور مقابله کنند و جلو اقدامات تروریستی در کشور را بگیرند، وگرنه تایید می کنند که یا در تأمین امنیت مردم ناتوان و یا اینکه شریک جنایت داعش هستند.

آنها باید بپذیرند که نباید از کنار این کشتار وجنایت به راحتی بگذرند و عاملین و زمینه سازان این جنایات را شناسایی کنند و به اشد مجازات محکوم کرده و جلو این نسل کشی و جنایات ضد بشری را بگیرند. آنها باید بپذیرند که اداره امنیت این کشور توسط خودشان (طالبان) ممکن و مقدور نیست مگر با مشارکت همه اقوام، مذاهب و ساکنین این کشور.

در عین حال نهادهای جامعه مدنی در افغانستان و کشورهای اسلامی نیز از سازمان ملل متحد بخواهند که این جنایت را به‌عنوان نسل‌کُشی هزاره‌ها شناسایی کرده و گروه‌های تروریستی را که در پس این جنایت ها قرار دارند مورد پیگرد جدی قرار دهند و در عین حال دولت طالبان را مسئول امنیت این کشور معرفی کرده و برای پایان بخشیدن به این جنایت‌ها، بر طالبان فشار بیشتری وارد کنند.

در هر صورت، عدم اجابت نیاز مردم افغانستان برای تامین امنیت و عدم پاسخ گویی دولت طالبان در رفع نگرانی های مردم این کشور و کشورهای منطقه موجب شد تا امروز سعید خطیب‌زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه‌ ایران در یک نشست خبری در تهران تصریح کند از آنجایی که طالبان از تأمین امنیت در افغانستان عاجز هستند و ایران برای مبارزه با گروه‌های تروریستی و داعش در آن کشور پیش‌گام خواهد شد.

وی در این خصوص گفت: «ما در افغانستان اقلیت نداریم، قوم‌هایی داریم که در آینده افغانستان سهیم هستند؛ لذا اجازه دهید مسوولیت قطعی هیأت حاکمه افغانستان را یادآوری کنم و متأسف هستم که آن هیأت حاکمه نتوانسته امنیت را در برخی منطقه‌ها تأمین کند.»

خطیب‌زاده وضعیت افغانستان از جمله همه گروه‌های قومی و مذهبی برای ایران مهم دانست و ضمن یادوری مسوولیت قطعی هیأت حاکمه افغانستان برای امنیت آن کشور گفت که ایران آماده‌گی دارد تجربه خود را در مبارزه علیه گروه‌های تروریستی با طالبان در میان بگذارد.

این اظهارات سخنگوی وزارت خارجه کشورمان در حالی مطرح می‌شود که طالبان همواره از مبارزه با داعش سخن می‌راند.

منبع: خبرگزاری ایرنا

منبع: آفتاب

کلیدواژه: طالبان افغانستان حوادث تروریستی تأمین امنیت مردم مردم افغانستان تأمین امنیت کشورهای منطقه مراکز فرهنگی حمله به مسجد دولت طالبان غرب کابل نشان می دهد خانواده ها هزاره ها افغان ها منطقه ای دشت برچی نسل کشی سه شنبه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۷۲۰۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حمله گازانبری امارت طالبان به تعهدات آبی با ایران

به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه فرهیختگان، روز یکشنبه ۹ اردیبهشت‌ماه در گزارشی با عنوان «تفاوتی بین استراتژی امارت با دوران غنی نیست» به موضوع عدم پرداخت و رهاسازی کامل حقابه سیستان توسط طالبان حتی در این روز‌های پربارش پرداختیم. این در حالی است که علی‌رغم تمام هشدار‌ها درباره وضعیت وخیم آبی در جنوب شرق ایران که ناشی از مسدود بودن راه‌های آبی به این قسمت است، همسایه شرقی همچنان در حال انجام پروژه‌های آبی روی رودخانه‌هاست. به همین منظور عملیات تکمیل پروژه سد «پاشدان»، از سد‌های بزرگ افغانستان در مرز با ایران و در مسیر هریرود، با حضور ملا عبدالغنی برادر، معاون نخست‌وزیرو عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت آب و انرژی طالبان در هرات آغاز شده است. کارشناسان حوزه هیدروپلیتیک معتقدند که با ساخت و بهره‌برداری از این سد در بالادست هریرود، تنش آبی در ایران و ترکمنستان تشدید خواهد شد. در همین رابطه با محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران گفتگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

 ردپای هندوستان در هریرود

با توجه به اینکه مناقشه رودخانه فرامرزی هریرود با تکمیل سد‌های و کانال‌ها در بالادست افغانستان وارد فاز جدیدی خواهد شد، این مناقشه و به‌خصوص سرمایه‌گذاری هندوستان در حوضه هریرود و پروژه‌های آتی شان مورد توجه خواهد بود. محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران و عضو هیات اندیشه‌ورز هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب بنیاد نخبگان کشور درباره این مناقشه گفت: «به‌طور کلی شاید بشود سرمایه‌گذاری هند در پروژه‌های آبی و غیرآبی افغانستان را در میراث استعمار جست‌وجو کرد؛ وقتی تاریخ هند به‌خصوص یک قرن اخیر را مرور می‌کنید تا سال ۱۹۴۷ مستعمره بریتانیا بود و بعد با هند چندپاره مواجه شدیم که به کشور هند و پاکستان و بعد‌ها پاکستان شرقی (بنگلادش) تقسیم  و سبب مناقشات متعددی همانند مناقشه حل‌نشده کشمیر می‌شود. از همین رو با توجه به موقعیت جغرافیایی افغانستان که در مهار آب فرامرزش دارد باعث شد این کشور به‌جدیت سراغ سرمایه‌گذاری روی مهار این منبع برود و عملا بتواند از طریق افغانستان برای خودش اهرم‌های فشار ایجاد کند. به هر حال افغانستان بخشی از ظهور و تداوم دیپلماسی آبی و عوامل سیاسی-اجتماعی در این منطقه را در سیاست‌های هیدروپلتیکی که با توجه به موقعیت بالادستی که در چهار حوضه‌اش دارد می‌تواند پیش ببرد. البته موضوع فقط مربوط به ایران نیست؛ رودخانه فرامرزی کابل که در نزدیکی آتوک در پاکستان به رود سند منتهی می‌شود، خودش پتانسیل مناقشه آبی عظیمی را دارد. جالب است که همین مناقشه هم شاید به تعیین مرز استعماری خط ریورند ۱۸۹۳ برگردد که بریتانیا برای در امان ماندن هند شرقی از نفوذ شوروی به قبایل پشتون خودمختاری داد، حتی ردپای بریتانیا در مناقشه هیرمند به‌وضوح قابل مشاهده است. جایی که مرز سیستان درونی و بیرونی را گلداسمیت بریتانیایی تعیین می‌کند و خاوری‌ترین دلتای رودخانه هیرمند را به‌عنوان مرز بین دو کشور قرار می‌دهد. گذشته از ردپای ناخجسته استعمار؛ هند با تقریبا دو میلیارد دلار پنجمین کشوری است که بیشترین سرمایه‌گذاری را در پروژه‌های آبی و غیرآبی افغانستان انجام داده؛ از بورسیه تحصیلی بگیرید تا استخراج معادن و.... اما در زمینه پروژه‌های آتی، نمی‌خواهم به این موضوع ورود کنم که امارت اسلامی به‌جدیت دنبال این است که با مهندسی اجتماعی تحت پروژه‌هایی همچون «قوش‌تپه»، مهاجران اخراجی پاکستان را در «آمودریا» که منابع دست‌نخورده عظیم انرژی را دارد بارگذاری کند، فقط می‌خواهم از یک پروژه دیگر تحت عنوان TAPI بگویم که به دلایل ناامنی در افغانستان به تعویق افتاده بود. درباره اهمیت این پروژه همین کافی است که بوش زمان حمله به افغانستان می‌گوید تکمیل استراتژی جنگ ما تکمیل پروژه تاپی است که قرار است گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان و هند انتقال بدهد و هدفش تامین سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به جنوب آسیاست.
همین چندروز قبل آقای «آمانوف»، رئیس اجراییه شرکت خط گاز تاپی، در مجمع سرمایه‌گذاری انرژی ترکمنستان در پاریس اعلام کرد که ترکمنستان به تکمیل بخش خود از پروژه لوله گاز تاپی متعهد است. ضمنا این نگرانی هم وجود دارد که این لوله گاز جایگزین مسیر طرح خط لوله گاز صلح بین ایران و پاکستان و هند هم باشد، یعنی عملا علاوه‌بر اینکه منابع آب را مهار می‌کند به‌جد دنبال این است که وابستگی‌اش را به منبع انرژی ما کم کند. به نظرم پرواضح است که به سرانجام رساندن این پروژه‌ها موقعیت ویژه‌تری در مذاکرات به طرف افغانستانی می‌دهد.

 ماجرای ابرپروژه سد سلما در بالادست رودخانه هریرود

این پژوهشگر درباره ابر پروژه سد سلما که کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا پروژه سد سلما با حمایت‌های این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد گفت: کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا، پروژه سد سلما با حمایت‌های این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد، ولی به دلیل ناآرامی‌های داخلی فراز و فرود‌هایی داشت تا نهایتا در دوران رئیس‌جمهور غنی در ۱۳۹۵ با ظرفیتی حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب و با حمایت مالی ۳۰۰ میلیونی هند به بهره‌برداری رسید. جالب است که نخست‌وزیر، آقای مودی قبل از افتتاحیه بند سلما به ایران می‌آید و توافقنامه چابهار را امضا می‌کند و هنوز بعد از سال‌ها خلف وعده کار واقعی انجام نشده است. همچنین در مراسم افتتاحیه سد سلما می‌گوید: «این پروژه راه صلح برای همگان را انتخاب کردم.»

شاید کسی با این نکته موافق نباشد و نگاهم به مناقشات بین کشور‌ها کمی رئالیستی است، اما به این روند باید دقت کرد. استعمار کهن روزگاری هند را با ابزار زور و حمله نظامی تسخیر کرد و امروز فقط شیوه استعمار متفاوت شده و با مصادره واژه صلح و استخدام مجریان، همان شیوه قبلی را در کشور‌های دیگر دنبال می‌کند. واقعیت این است که سایه استعمار همچنان هم بر سر مسائل و رفتار‌های دولت‌ها حاکم است و اصطلاحا «استعمار پوست انداخته» و حال «استعمار نوین» به شیوه‌ای دیگر به دنبال تسلط و نادیده‌گرفتن حق ملت‌هاست.

در عصر حاضر اگر کمی حواس‌مان جمع باشد متوجه می‌شویم که استعمار فرانو چطور بر باور و منش ملت‌ها و هویت‌شان به‌طور نامحسوس و بدون اینکه خود استعمارگران یا حتی مجریان بومی حضور مرئی داشته باشند چنگ می‌زند تا مناقشات آبی و غیرآبی را تشدید کند. شاید اهمیت دیپلماسی عمومی در مناقشه آبی مثل مناقشه هیرمند و هریرود در گذر زمان با تکمیل کانال و بند‌های انحرافی و وابسته کردن جامعه محلی بالادست به این منبع حیاتی روشن‌تر شود؛ در زمانی که عملا ماهیت مناقشه از دولت-دولت به دولت-مردم شیفت پیدا کرد.

واقعا نمی‌خواهم شرایط را اورژانسی نشان بدهم. چون اولین کاری که در این شرایط می‌کنیم تراشیدن پروژه اورژانسی با پول بیت‌المال است. در واقع می‌خواهم توجه کنیم که در آستانه حذف‌شدگی قرار داریم و مورد هجمه استعمار آبی هستیم و امروز هیچ چیزی مثل عنصر زمان مهم نیست.

 حقابه تاریخی هیرمند تقلیل پیدا کرده است

مناقشه آبی میان دو کشور، قدمتی به تاریخ افغانستان دارد و در سال‌های اخیر به بحرانی جدی تبدیل شده. جلالی درباره رهیافت برون رفت از این شرایط تضاد منافع گفت: «نگرانی عمیق این است که کشور‌های دیگر در نتیجه پرداختن صحیح به شکست‌های دیپلماسی آبی شان در گذشته و بازتعریف نحوه همکاری در‌مورد مسائل آب‌های فرامرزی، راهی برای آینده دیپلماسی آبی شان ترسیم کرده اند و سوال این است که آیا ما به این درک رسیده‌ایم که اگر بگوییم «در دیپلماسی آب چندان موفق نبوده ایم» متهم به تحریف واقعیت نشویم؟ البته موافقم که فضا آنچنان هم تاریک نبوده و نیست؛ اما اگر بپذیریم حقابه تاریخی معاهده هیرمند در صد و اندی سال و در طول تاریخ روابط بین دو کشور ایران و افغانستان تقلیل پیدا کرد تا نهایتا به ۱۶ درصد رسید یا طی دوران تکمیل سد انحرافی کمال خان، که هرچند تلاش‌هایی شد و حتی اخیرا دکتر ظریف هم در مصاحبه شان اذعان داشتند که با علم به اینکه سد انحرافی کمال خان برای منحرف کردن سیلاب است و حقیقتا هم همین است، وارد گفتگو شدند، اما بلاخره باید بپذیریم که علی رغم تلاش‌های دستگاه دیپلماسی، نتوانستیم احداث این بند را به تعویق بیندازیم و سد انحرافی کمال‌خان تکمیل شد.

سوال اساسی این است که مصر چگونه در مناقشه رود نیل با اتیوپی و سودان توانست سال‌ها احداث سد رنسانس (النهضه) را به تعویق بیندازد؟ از چه ابزار‌هایی استفاده کرد؟ از سد کمال خان که گذشت، اما قرار است برای سد بخش آباد روی سرشاخه فراه رود در آینده چه اتفاقی بیفتد؟ چه ابزار‌هایی برای به تعویق افتادن احداث سد بخش آباد -که میخی است بر تابوت کما‌رفته سیستان- داریم؟ نکته اساسی این است که حتی افغانستان با اندوخته تجاربش فارغ از اینکه چه دولتی و حکومتی مستقر باشد مشخص کرده راهبرد هیدروپلیتیکی اش در مواجهه با مناقشات با همسایگانش چیست. اما ما با توجه به وضعیت هیدروپلیتیکی خاصی که داریم و در جایی بالادستی، در جایی میان‌دست و در جایی پایین‌دست هستیم و تک تک این رودخانه‌های فرامرزی چالش‌ها و بازیگران متعدد خودش را دارد، چه راهبرد هیدروپلیتیکی و ابزار قدرتی داریم؟ مثلا روی هم همین رودخانه هریرود در قسمت پایین دست با ترکمنستان چالش جدی بازسازی کانال «قره‌قوم» را داریم یا راندمان پایین آبیاری در بخش کشاورزی را داریم.

 در قسمت بالادست با طرف افغانستانی با توسعه یک‌جانبه سد و کانال هایش بدون توجه به آب مورد نیاز پایین دست مواجهیم و حتی هیچ توافقنامه‌ای روی این رودخانه فرامرزی با افغانستان نداریم. ما هنوز مشخص نکرده ایم چه دکترین هیدروپلیتیکی خاصی برای این حوضه‌های فرامرزی داریم. همچنین اخیرا در لحظات آخر بعد از سال‌ها گزارش کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه با تصویب بند الحاقی ۱ ماده ۳۹ موافقت کرد که «نقشه راه دیپلماسی آب در چهارچوب دیپلماسی کلان کشور» تهیه شود؛ ضمن اینکه آیا این هم سندی است که قرار است به بایگانی برود یا سندی است که درنهایت قرار است یک دکترین برا حوضه‌هایی با چالش‌ها و بازیگران متعدد تجویز کنیم؟ در دکترین ما نسبت دیپلماسی انرژی ما با مناسبات و تعاملات هیدروپلیتیکی آب‌های فرامرزی قراره دیده می‌شود؟ فرهنگ چطور؟ ترانزیت چطور؟ چابهاری که کانون رقابت هند و چین است؟ آیا با هند ادامه بدهیم که ۸ سال بدعهدی مکرر کرده آن هم با ۸۵ میلیون دلار؛ در چنین پروژه راهبردی، نمی‌بایست چند میلیارد دلار قرارداد باشد؟ این‌ها فقط سوال است.

 توقع دارید حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا را داشته باشیم؟

این پژوهشگر درباره میزان حقابه‌ای که این روز‌ها رهاسازی شده گفت: «اجازه بدهید این نکته را هم یادآوری کنم؛ ما هم حقیقتا خوشحالیم از اینکه اندک آبی از حقابه ایران را دریافت کردیم ولیکن اینکه در تریبون رسمی یک نهاد رسمی اعلام می‌کنیم تا این لحظه اینقدر از حقابه هیرمند رهاسازی شد، این ابزار قدرت است؟ این دیپلماسی عمومی است؟ واقعا هم شاید توقع داشتند ما حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا در جام جهانی ۱۹۹۸ را تجربه کنیم!

وقتی ابزار‌های قدرت مصر در تعویق احداث سد رنسانس را بررسی می‌کنید که چه کرد، یکی از ابزار‌های بسیار مهمش همین به‌کارگیری صحیح از دیپلماسی عمومی بوده است. ولی ما از این ظرفیت کم‌نظیر دیپلماسی عمومی به‌درستی استفاده نمی‌کنیم.

شاید زمانی سازش مبتنی‌بر مذاکره «برد-برد» حداقل در سطح فکری ایده جذابی بوده تا به یک نتیجه دوجانبه سودمند برسیم؛ اما واقعیت جهان امروز حقیقتا متفاوت شده است. کشور‌ها اصولا حاضر نیستند در مذاکرات‌شان سهم برابر یا کمتری از طرف مقابل برای ملت‌هایشان بگیرند. ما باید تجدید نظری در رویکردهایمان در مذاکرات داشته باشیم و باید به این بیندیشم که چطور در مذاکرات می‌توانیم یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خودمان و خوب برای دیگری ایجاد کنیم.

من‌حیث‌المجموع فکر می‌کنم فیصله دادن به اثرات هیدروهژمونی در حوضه آبریز بین‌المللی هریرود که بین چند کشور مشترک است و علی‌الخصوص‌انگیزه کشور بالادستی مثل حکومت امارات اسلامی که حاکمیت مطلق سرزمینی و توسعه یکطرفه رودخانه‌ها را بدون توجه به پیامد‌های آن در کشور‌های پایین دست در پیش گرفته، حقیقتا مسیری صعب‌العبور است؛ به‌ویژه اینکه روشن است سیاست‌های دولت نوپای طالبان در راستای توسعه زیرساخت‌های آبی و ساخت سد و تکمیل کانال‌ها به درهم‌تنیدگی این مناقشه خواهد افزود.

از طرفی دیگر این را هم در نظر داشته باشید که تقریبا جهان در حال تجربه سومین انتقال قدرت است. هرچند ایران همیشه در چنین بزنگاه‌هایی در طول تاریخ تحت فشار بوده است؛ اما بخشی کوچکی از رهیافت را شاید در پاسخ به این سوال بشود جست‌وجو کرد که راهبرد کلان ما در این شرایط گذار نظام بین‌الملل که مشخصه اصلی آن بازتوزیع قدرت، ثروت و بازنویسی قواعد بین‌المللی است، آیا این است که باید در تنهایی استراتژیک به سر ببریم یا با توجه به اینکه انزواگرایی، انفعال و عدم تعامل نه با ژئوپلتیک ایران سازگار است، نه با فرهنگ سنتی ایران، از طریق چندجانبه‌گرایی و ائتلاف‌سازی مبتنی‌بر همکاری راهبردی به استقبال این جهان پسا‌قطبی برویم؟ و حالا در سطوح پایین‌تر، چطور این کلان راهبردمان، قرار است توسعه پایدار و امنیت آبی را برای ما به ارمغان بیاورد تا دچار خفگی هژمونی نشویم؟! و چطور می‌شود به یک بازتوزیع مجدد قدرت بین بازیگران درگیر این مناقشه آبی دست بزنیم تا در این حوضه آبریز فرامرزی فضا‌ها را دوباره پیکربندی و تفسیر کنیم. حقیقتا نمی‌دانم که آیا روزگاری می‌رسد که بتوانیم موقعیتی را با ابزار‌های قدرت‌مان ایجاد کنیم که در مذاکرات آبی مان یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خود و خوب برای دیگری ایجاد کنیم یا خیر. امیدوارم.

دیگر خبرها

  • روسیه: به نظرات طالبان در نشست‌های بین‌المللی اهمیت می‌دهیم
  • روزنامه جمهوری اسلامی: طالبان مشغول پاکسازی قومی و شیعه‌کشی است؛ ایران هم سکوت می‌کند
  • حمله گازانبری طالبان به تعهدات آبی با ایران
  • گروگان‌های طالبان که درباره‌شان نشنیده‌اید / چرا آمریکا ۸۰۰ پایگاه نظامی در سرتاسر دنیا دارد؟ / چرا کشور‌ها به جنگ با یکدیگر می‌روند؟ / چگونه داعش به وجود آمد؟
  • حمله گازانبری امارت طالبان به تعهدات آبی با ایران
  • وقوع انفجار در کابل
  • قدردانی طالبان از تحریم تجاری رژیم صهیونیستی توسط ترکیه
  • رایزنی طالبان با ترکیه در کابل
  • داعش در افغانستان به طور جدی سرکوب شده است
  • طالبان: حضور داعش در افغانستان به صفر نزدیک شده است