Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-04-29@02:26:16 GMT

«پرستاران» و خاطرات به‌جا مانده از دوران کرونا

تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۹۸۳۰۸۲

«پرستاران» و خاطرات به‌جا مانده از دوران کرونا

نمودارهای اوج‌گیری کرونا در حالی روبه کاهش می‌رود که در خط مقدم نظام سلامت، خاطره دوران سخت کرونا، دلهره‌ها و مرگ‌های دلخراش، هیچ‌گاه از یاد پرستاران نخواهد رفت و آنها ثابت کردند که فراتر از مسئولیت و تعهدشان عمل می‌کنند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، «پرستاران» این مدافعان سلامت در عرصه مبارزه با ویروس کرونا، جان خود را در خط مقدم مبارزه با کووید -۱۹ در دست گرفتند و برای بهبودی بیماران تلاش کردند؛ هرچند خودشان با مشکلات بسیاری دست‌وپنجه نرم می‌کردند اما امروز با فروکش کردن موج‌های پیاپی کرونا، این روزها کادر درمان که در خط مقدم نبرد با ویروسی ناشناخته بودند، از سختی پوشیدن لباس‌های مخصوص و اضطراب دیدن صحنه‌های دلخراش از مرگ بیماران اندکی دور شده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

روز پرستار که در دو سال اخیر فرصتی برای بازخوانی چالش‌های دوران کرونا بوده است، امسال نیز این روز همچنان رنگ و بوی خاطرات دوران کرونا دارد. برای بازخوانی خاطرات دوران کرونا و روزهای رفته بر پرستاران با لیلا فریدنی پرستار یکی از بیمارستان‌های اصفهان با ۱۸ سال سابقه تلاش در بخش مراقبت‌های ویژه گفت‌وگویی داشتیم که در زیر می‌خوانید:

چه چیز باعث ورود به شغل پرستاری شد؟

فکر می‌کنم اگر روزی پرستار نمی‌شدم هیچ کار دیگری نمی‌توانستم انجام دهم، به خاطر اینکه رشته پرستاری را واقعاً دوست دارم. در انتخاب رشته هیچ آشنایی با رشته پرستاری نداشتم و حتی اگر پدر و مادرم به بیمارستان می‌رفتند، در خانه می‌ماندم یعنی اصلاً نمی‌دانستم پرستاری چه شغلی است. زمان انتخاب رشته، به‌خاطر اینکه پدر و مادرم دوست نداشتند برای ادامه تحصیل از اصفهان دور شوم، با اینکه در دو استان دیگر می‌توانستم برای رشته‌هایی مانند زیست‌شناسی جانوری، بینایی‌سنجی، شنوایی‌ سنجی انتخاب رشته کنم اما خواهرم رشته پرستاری را برایم انتخاب کرد و ترم اول که سر کلاس رفتم، نمی‌توانستم مطالبی که تدریس می‌شد را تحمل کنم حتی وقتی برای کارآموزی به بیمارستان رفتم از دیدن منظره خون گرفتن از حال رفتم.

بعد از این اتفاق به خانه آمدم و گفتم دیگر این رشته را ادامه نمی‌دهم، وقتی که اطرافیانم خبر قبولی من در رشته پرستاری را شنیدند، تشویقم کردند و گفتند تو مناسب این رشته هستی. بعد از اینکه صحنه خون گرفتن در بیمارستان را دیدم و غش کردم، تصمیم گرفتم هرگز به بیمارستان پا نگذارم. با یکی از استادانم صحبت کردم و گفت تو توانایی انجام این کار را داری، واقعاً در این مدت خیلی تغییر روحیه پیدا کردم، به نظرم پرستاری رشته‌ای است که انسان را می‌سازد نه اینکه بخواهم از رشته خودم تعریف کنم که واقعاً هم جای تعریف دارد چون اعتقاد دارم از نظر مهارتی و اطلاعاتی رشته‌ای است که برای زنان بسیار مفید است. اطلاعاتی که رشته پرستاری به فرد می‌دهد آنقدر وسیع است که فکر می‌کنم اگر وزیر بهداشت می‌شدم، این رشته را برای تمام زنان اجباری می‌کردم زیرا اطلاعات کاملی از نظر تغذیه، بهداشت، مهارت‌های فنی برای مادر شدن در اختیار فرد قرار می‌دهد.

بعد از اینکه در مقطع دانشگاه قبول شدم به بخش قلب آی‌سی‌یو بیمارستان چمران رفتم و دو سال آنجا کار کردم، شب اول که شیفت گذراندم تا صبح نخوابیدم و من که تحمل دیدن خون نداشتم، بیمار احیا کردم البته شرایط بسیار سختی را گذراندم تا در این رشته بمانم. روز اول که مرگ یک بیمار را دیدم تا یک هفته نه می‌توانستم چیزی بخورم و نه می‌توانستم با کسی حرف بزنم، تنها به یک نقطه خیره شده بودم و نمی‌دانستم چه مشکلی دارم اما خانواده متوجه شده بودند شرایط سختی را برای سازگاری می‌گذرانم. امروز ۱۸ سال از این خاطرات گذشته و تغییراتی که در خودم می‌بینم به نظرم بسیار زیباست.

چطور شد که در حرفه پرستاری ماندید و آن را ادامه دادید؟

یک روز در خانه بودم و به خاطر شرایطی که داشتم، روز آزمون یکی از درس‌ها به دانشگاه نرفته بودم و همان روز مادرم سردرد گرفت و پیش چشم خودم خون دماغ شد که با فشار وحشتناکی خون از بینی‌اش بیرون می‌ریخت و بیهوش شد، وقتی به بیمارستان رفتیم متوجه شدیم مادرم دچار بیماری فشار خون بالا است و به دلیل همان تجربه، این موضوع را پیگیری کردم و متوجه شدم مادرم از فشار خون بالای خودش بی‌خبر بوده و این موضوع روی قلبش تأثیر گذاشته بود و از آنجا که در بیمارستان چمران کار می‌کردم این موضوع را موشکافانه بررسی کردم تا جایی که اکنون می‌توانم درس قلب را برای دانشجویان تدریس کنم، چون مادرم دچار بیماری قلبی شد و کنجکاو شدم که دلیل ابتلاء به این بیماری را بدانم، کنکاش کردم، وارد جزئیات شدم و دیدم چه موضوع قشنگی است، چقدر مراقبت‌های این شاخه مفید است و مردم نمی‌دانند چه مشکلاتی دارند و به همین دلیل بیماری‌های مزمن زیاد است و آموزش‌هایی برای پیشگیری از این مشکلات لازم است و آن زمان بود که فهمیدم پرستاری چه رشته‌ای است.

پزشک تنها وظیفه تشخیص بیماری و تجویزی دارو را دارد اما ارتباط کلامی و فرصت بسیار کمی برای برقراری ارتباط با بیمار دارد ولی مادری که می‌خواهد به خانه برگردد تا با فرزندانش در کانون گرم خانواده زندگی کند، به آموزش‌هایی برای تغییر روش و عادت‌های نادرست در زندگی نیاز دارد، خطرات و عوارض بیماری‌ها نیاز دارد که پرستار به آنها آموزش دهد و آن زمان بود که متوجه شدم پرستار یعنی چه.

وقتی به پدرم گفتم که در رشته پرستاری قبول شدم پدرم بسیار استقبال کرد. اوایل کار که استرس زیادی داشتم، برای اینکه ترسم بریزد و شرایط سازگاری پیدا کنم پدرم گفت تزریق را روی من امتحان کن، آن زمان بود که ترسم از آمپول زدن ریخت تا جایی که بعد از این اتفاق در همان ترم یک و دو که کلاس تراپی داشتیم، به برخی دانشجویان که از تزریق ترس داشتند، کمک می‌کردم و این باعث تشویق من شد.

به نظرم نقش مربی و استاد در ایجاد انگیزه و توجه بسیار مهم است. استادی دارم به نام دکتر پروانه اباذری که استاد راهنمای دوره کارشناسی ارشد من بود و در کنار تمام سخت‌گیری‌هایی که برای حرفه پرستاری دارد، بسیار مهربان و بااخلاق است، سالهاست که با او ارتباط دارم و از ایشان ممنونم که درس پرستاری به من آموخت.

اگر از من بپرسند وقتی بیمار وارد بخش ویژه می‌شود اولین برخورد پرستار چیست؟ می‌گویم پرستار باید به این بیماران آرامش بدهد، چراکه وقتی اسم بخش ویژه می‌آید، بیمار و خانواده‌اش بسیار مضطرب می‌شوند و اینقدر این نگرانی زیاد است که همراه نیز اضطراب پیدا می‌کند بیمار نیز بسیار نگران است که چه اتفاقی افتاده که در بخش ویژه بستری می‌شود، وقتی پرستار با روی گشاده، لبخند، لمس دست او یا یک سر تکان دادن و تماس چشمی با بیمار برقرار کند، اضطراب او کمتر می‌شود.

ویژگی‌های یک پرستار خوب چیست؟

کسی که وارد رشته پرستاری می‌شود باید روحیه انعطاف‌پذیر داشته باشد البته افراد خودبه‌خود در این رشته انعطاف‌پذیر می‌شوند، حتی کسانی که با ترس و اضطراب وارد این شغل می‌شوند این روحیه را پیدا می‌کنند. فضایی که در رشته پرستاری وجود دارد، بسیار خشک و استرس‌زا است، باغبانی که با گل کار می‌کند از گل‌ها انرژی مثبت می‌گیرد اما پرستار با درد و رنج، غم و اشک سروکار دارد و این انرژی منفی به پرستار می‌رسد. پرستار هم یک انسان است، نه چوب، نه درخت و نه کوه، پس او هم تأثیر می‌پذیرد اما باید انعطاف‌پذیر باشد که مشکلات را بپذیرد و تحمل کند.

ویژگی بعدی صبر است البته افراد در طول کار در این رشته، صبور هم می‌شوند. سال اول که وارد بیمارستان شدم، وقتی حرفی می‌شنیدم ناراحت می‌شدم اما اکنون صبور شدم، چابکی، مدیریت زمان نیز در این حرفه بسیار مهم هستند. به عنوان یک پرستار باید مدیریت زمان داشته باشم تا بتوانم زندگی‌ را مدیریت کنم نمی‌توانم منتظر گذشت زمان باشم.

از سختی‌های دوران طولانی کرونا برایمان بگویید.

در پرستاری کاهش استرس اولیه بسیار مهم است، وقتی بیمار وارد بخش می‌شود آنقدر اضطراب و نگرانی دارد، اگر هوشیار به شرایط زمان و مکان باشد، انتظار دارد اطلاعات دریافت کند وگرنه پرسش‌های بسیار زیادی در ذهنش ایجاد می‌شود باید به بیمار زمان بدهیم که پرسش‌هایی که در ذهن دارد را بپرسد، اطلاعات دریافت کند تا بتواند قضاوت کند، وقتی زمان گفت‌وگو به بیمار ندهیم و روابط بین پرستار با بیمار ضعیف باشد، کمی دلخوری ایجاد می‌کند اگر شخصیت بیمار به شکلی باشد که بتواند مشکل را بیان کند، مشکل برطرف می‌شود اما اگر نتواند این صحبت را انجام دهد شروع به ایراد گرفتن می‌کند.

مثلاً وقتی می‌خواهیم برای بیمار دستگاه آن جی‌تیوپ بگذاریم اگر بالای سر بیمار بروی و لوله را وارد بینی فرد کنی، اضطراب باعث می‌شود درد بسیار زیادی تحمل کند اما اگر برای بیمار توضیح دهی که چون نمی‌تواند غذا بخورد باید این لوله نصب شود و ممکن است درد داشته باشد که با قورت دادن آب دهان، لوله پایین می‌رود و درد کمتر می‌شود، اگر فرد هوشیار باشد همکاری می‌کند اما اگر فرد هوشیار نباشد، سالمند باشد، به دلیل دوری از خانواده، نداشتن همراه و ورود به بخش ویژه اضطراب و بی‌قراری پیدا می‌کند و پرستار باید این موضوع را بداند و در کنار این علم، باید مهارت کنار آمدن با بیمار را هم داشته باشد. گاهی یک تماس تلفنی با خانواده، بیمار را آرام می‌کند.

یکی از سختی‌های پرستاری در دوران کرونا همین بود که اسفندماه که این بیماری شایع شد، ترس عجیبی بین همه بیماران و کادر درمان ایجاد شد زیرا این بیماری ناشناخته بود، بعد کم‌کم بیماران کرونا پذیرش کردیم، لباس‌های خاص پوشیدیم و وارد اتاقی می‌شدیم که بیمار از دیدن ما با لباس‌هایی مثل فضانوردها، اضطراب پیدا می‌کرد و اضطراب آنها تأثیر بسیار زیادی روی روند درمان‌شان می‌گذاشت.

در آن شرایط عشق و لبخند کنار هم بود، یعنی عشق رازی بود در کنار لبخند که بر بالین آنها می‌توانستی درک کنی چه اتفاقی برای بیمار می‌افتد. بیماران با سن بالا وارد بخش می‌شدند، همراه نداشتند، پرستار با لباس ویژه بالای سرش می‌رفت و وقتی این شرایط را می‌دید، تصور می‌کرد یا به بیماری وحشتناکی مبتلا شده و یا اتفاق بسیار بدی افتاده است، پذیرفتن این شرایط برای بیمار بسیار مشکل بود. بالای سرشان می‌رفتم، دست بیمار را می‌گرفتم و می‌گفتم اشکالی ندارد، من هم مثل دختر شما هستم، فقط برای اینکه مبتلا نشوم این لباس را پوشیده‌ام و اگر به حرفم گوش کنی، زود خوب می‌شوی.

من حدود سه سال در آی‌سی‌یو کرونا کار کردم، در این دوران همه نوع بیماری دیدم از مهندس و دکترا گرفته تا پیر و جوان، اما صبوری برای ارتباط اولیه با بیمار و اطمینان دادن به او که شرایط را درک می‌کنم و سعی کن که خودت را به من بسپاری، بسیار مؤثر بود. هر بیماری که وارد بخش می‌شد، وضعیت اکسیژن بدن او را پایش می‌کردیم، اول از طریق ماسک، اکسیژن دریافت می‌کردند بعد بای پپ می‌گذاشتیم، در قسمت بای پپ تحمل شرایط برای بیمار بسیار سنگین بود و باید آموزش می‌دادیم که آن‌را تحمل کنند تا به تنفس‌شان کمک کند، بای پپ ماسک‌های متصل به دستگاه است که با فشار مثبت بسیار زیاد، اکسیژن را وارد ریه می‌کند تا ریه باز شود. بیمارانی که زیر این دستگاه هستند، دچار تشنگی شدید می‌شوند و تحمل این دستگاه، بسیار سخت است، پرستار باید هر چند وقت یکبار، ماسک اکسیژن را بردارد و به بیمار آب و آبمیوه بدهد تا خشکی دهان برطرف شود.

گاهی آنقدر بیمار خسته می‌شد که نمی‌توانست تحمل کند و بارها دستگاه را برای بیمار برمی‌داشتم و به او غذا می‌دادم و فرد همراه اطلاعاتی نداشت که اکسیژن بیمار در چه حدی است و به چه نیاز دارد و چون غذا را باید لقمه لقمه می‌دادیم، شاید ۴۵ دقیقه غذا خوردن یک بیمار طول می‌کشید. در بسیاری اوقات بیمار دلتنگ فرزندانش می‌شد، با آنها تماس می‌گرفتم، صدا را روی بلندگو می‌گذاشتم و از خانواده بیمار می‌خواستم که فقط صحبت کنند تا بشنود.

رابطه بین پرستار و بیمار باید بسیار نزدیک باشد تا بیمار اعتماد کند و این یک فرایند زمان‌بر است. موضوعی که هیچ‌گاه در پرستاری مورد توجه قرار نگرفته؛ شفقت یا مهربانی است که همه می‌گویند چرا برخی پرستاران نامهربان و سخت‌گیر هستند اما هیچ‌کس نمی‌گوید چگونه باید مهربان باشد و راهکار عملی بالینی ارائه نمی‌کند. ما نیاز به توضیح روش‌های درست داریم و باید مافوق، سرپرستار و مترون هم شرایطی ایجاد کند اما وقتی مترون در جریان نیست، یکبار بالای سر بیمار نیامده و با آنها ارتباط برقرار نکرده است، شرایط را درک نمی‌کند.

در دوره کرونا بیمارستان امین مرجع پذیرش مادران باردار کرونایی بود، مراقبت از این بیماران چه سختی‌هایی داشت؟

در دوران کرونا شرایط مادران باردار بسیار سخت‌تر بود زیرا جنین هنوز تکامل پیدا نکرده بود و بین مرگ و زندگی او در تردید بودند، شرایط مادر فوق‌العاده استرس‌زا و شرایط همسر خانواده هم همین‌طور بود، مادران باردار شرایط بسیار سختی داشتند زیرا ما هم برای آنها نگرانی بسیار زیادی داشتیم هم برای جنین آنها، نخست اینکه باید چکاپ‌های مختلف انجام می‌شد که جنین مشکلی نداشته باشد، نقص تکاملی پیدا نکرده باشد و موارد زیادی اتفاق می‌افتاد که نوزاد را به دنیا می‌آوردند و بسیاری اوقات نیز جنین سقط می‌شد تعداد بسیار زیادی مادر باردار هم فوت شدند و شرایط روحی بسیار دلخراشی ایجاد می‌شد که همه را تحت تأثیر قرار می‌داد.

بارها اتفاق افتاد که به همکارانم دلداری می‌دادم و می‌گفتم این شرایط می‌گذرد اما سعی کنید هرآنچه در توان دارید بگذارید، شاید مترون نبیند اما خدا می‌بیند و در زندگی می‌بینید که چه اتفاقاتی برایتان می‌افتد. اکنون وضعیت بحرانی گذشت و دیگر چنین مواردی کمتر داریم اما شرایط به شکلی است که کسی جرأت نمی‌کند باردار شود چون چشم‌انداز بیماری مشخص نیست و تا سال‌ها با این ویروس و بیماری دست و پنجه نرم خواهیم کرد و نمی‌توانیم بگوییم بیماری از جامعه رخت می‌بندد بلکه همچنان درگیر آن خواهیم بود.

اوضاع ابتلاء به کرونا بهتر شده است چه خاطراتی از این دوران دارید؟

بله به لطف خدا اوضاع بهتر است. بارها اتفاق افتاد که در دوران کرونا جوان از دست دادیم، پذیرش این موضوع برای پرستاران بسیار سخت بود و بارها می‌نشستند و گریه می‌کردند. جوان ۳۵ ساله و پدر دو فرزند وارد بخش ویژه شد و به خاطر ابتلاء به ویروس پرستاران آنقدر بی‌قرار شدند چون با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کرد و اوضاع خوبی نداشت. دیدگاه پرستار درباره مرگ با کسی که روی تخت نشسته و فرد دیگری که در حال زندگی عادی است، بسیار فرق دارد، دیدگاه یک پرستار این است که چه کنم بیمار را از مرگ نجات دهم، بیمار نگران از دست دادن زندگی است و مرگ برای یک انسان سالم تفسیر دیگری دارد.

آنقدر خاطرات این دوره در ذهن ما حک شده که هیچ‌گاه یادمان نمی‌رود، بیماری ساعت ۱۰ شب آمد و از جلوی ایستگاه پرستاری رد شد، پرسیدم حالتان چطور است؟ دستش را بالا گرفت یعنی خوبم اما ساعت پنج صبح از دنیا رفت! و این تغییر و سازگاری با آن همه مرگ که در دوران کاری دیدم در من ایجاد شده است، اما برای بیماری که دو سال از شناخته شدن آن می‌گذرد نباید انتظار داشت که این سازگاری به سرعت ایجاد شود و پرستاران بارها گریه می‌کردند که چرا نمی‌توانیم کاری برای بیمار انجام دهیم. کسی این صحنه‌های پرستاری را به تصویر نکشید که چگونه پرستاران برای بیماری که نه نسبتی با او داشتند و نه دوست و آشنای آنها بود بغض و گریه می‌کردند، اینها تنها به خاطر انسانیت بود.

من فرزند کوچک دارم، یک بار که به خانه برگشتم، نگاه خدا را دیدم، دخترم همراه با یکی از بچه‌های اقوام می‌خواستند از کمد لباس بالا بروند که روی آنها برگشته بود و کسی هم در خانه نبود، خدا را شکر می‌کنم که در کمد باز شده بود و بچه‌ها بین طبقات مانده بودند بدون اینکه کمترین آسیب به آنها وارد شود. من این اتفاقات را کمک خدا می‌دانم و به خاطر همین به همکارانم می‌گویم شما کار خودتان را انجام دهید، خدا می‌بیند و جایی در زندگی به شما کمک می‌کند مانند همین اتفاقی که برای من افتاده بود.

آیا این امیدواری در جامعه پرستاری هست که شرایط روبه بهبودی است؟

در دو سال کرونا ما هیچ تعطیلاتی نداشتیم و عید امسال نخستین باری بود که مرخصی داشتیم زیرا شرایط کرونا اجازه نمی‌داد پرستاران مسافرت بروند اما امسال در هفته دوم تعطیلات عید، چند روزی مرخصی داشتیم. نمی‌توانم به طور قطعی بگویم امانشانه‌هایی مثل کم شدن تخت‌های آی‌ سی‌ یو و بیماران کرونایی وجود دارد و آمار بستری مادران باردار هم کمتر شده است.

در این مدت به کرونا مبتلا شدید؟

تنها پرستاری هستم که بعد از ۱۸ سال کار و حدود سه سال مداوم در بخش آی سی‌یو تنفس کار کردن، کرونا نگرفته‌ام حتی جالب است که مادرم را در خانه احیا کردم، تنفس دهان به دهان دادم و بعد از فوت مشخص شد کرونا داشته است اما من مبتلا نشدم.

در پایان اگر صحبتی دارید اضافه کنید.

صحبتم این است که سریع قضاوت نکنید که اگر چیزی موافق میل‌تان نبود آن‌را کنار بگذارید. تجربه من این طور بود که اول قصد تغییر رشته داشتم اما اکنون می‌گویم این رشته را خیلی دوست دارم و بعد از تقریباً ۱۰ سال سراغ ادامه تحصیل رفتم و پرستاری را تا کارشناسی ارشد ادامه دادم. اگر انگیزه نداشتم هیچ‌گاه دنبال ادامه تحصیل نمی‌رفتم پرستاری را خیلی دوست دارم و همین کش و قوس‌ها، تا صبح بیدار ماندن‌ها، ارتباطات و خیلی چالش‌های دیگر که هنوز در رشته پرستاری تعریفی برای آن ندارند و حل نشده زیرا مربوط به ارتباط با یک انسان می‌شود نه موجود غیرزنده و همه اینها این شغل را ارزشمند کرده است.

کد خبر 574300

منبع: ایمنا

کلیدواژه: کرونا پرستار کرونا و پرستاران مشکلات پرستاران مطالبات پرستاران کادر پرستاری روز جهانی پرستار پرستاران مبتلا به کرونا تبریک روز پرستار نارضایتی پرستاران پرستاری افزایش حقوق پرستاران حقوق پرستاران شاغل خودکشی پرستاران پرستاران شاغل ابتلای پرستاران به کرونا میزان حقوق پرستاران حمایت دولت از پرستاران مهاجرت پرستاران چالش های پرستاران در نظام درمان پرستاران باردار استخدام پرستاران کمبود پرستاران مهاجرت پرستاران از ایران وضعیت پرستاران در کرونا مشکلات پرستاران در دوران کرونا ارتقای بهره وری پرستاران مطالبه پرستاران واکسیناسیون پرستاران تبدیل وضعیت پرستاران درآمد پرستاران شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق رشته پرستاری مادران باردار بسیار زیادی دوران کرونا برای بیمار بسیار سخت بالای سر وارد بخش بخش ویژه هیچ گاه دو سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۹۸۳۰۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت یک کارگردان از فیلمسازی در نوجوانی/ چیزی جز گوشی لازم نیست

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ستاد خبری جشنواره آسمون، اولین دورهمی آسمونی‌ها در جشن ۱۰ سالگی فعالیت بادبوم ویژه فعالیت‌های سینمایی نوجوان‌ها در مجموعه‌های سینمایی و تلویزیونی، با حضور حمید امامی دبیر جشنواره و محمدرضا خردمندان کارگردان سینما و جمعی از هنرمندان در خانه هنرمندان برگزار شد.

ابتدا، سید حمید امامی مدیر بادبوم به آغاز فعالیت بادبوم در سال ۹۲ پرداخت و از خانواده‌های بچه‌های عضو بادبوم قدردانی کرد و افزود: از تمام پدر و مادران بچه‌های عضو بادبوم برای اینکه این‌ سال‌ها با ما ساختند درحالی که بارها موقعیت بادبوم عوض شد، تشکر می‌کنیم.

دبیر جشنواره «آسمون» از آغاز یک جشنواره جدید خبر داد و اضافه کرد: امروز آغاز رسمی جشنواره «آسمون» است؛ این جشنواره ویژه تولید محتوا برای بچه‌های ۹ تا ۱۸ سال خواهد بود.

امامی با بیان اینکه موضوعات و جوایز و تمام جزییات جشنواره در asemoonfest.ir آمده است، تاکید کرد: سعی شد موضوعاتی انتخاب شود که کاملا مربوط با نسل ضد و دهه هشتاد و نودی‌ها باشد چون می‌خواهیم ثابت کنیم نوجوان‌ها می‌توانند آینده‌ خودشان را شکل بدهند.

برای فیلمسازی از خودتان شروع کنید

سپس، محمدرضا خردمندان کارگردان سینما در توصیه‌هایی برای نوجوانانی که قصد دارند در عرصه فیلمسازی و بازیگری فعالیت کنند، گفت: من خودم در سینما کارم را با فیلم کوتاه و آثار ارزان‌قیمت شروع کرده‌ام. کسانی که می‌خواهند کارگردانی و بازیگری را در آینده دنبال کنند، از خودشان و تجارب و خاطراتشان شروع کنند.

وی اضافه کرد: تمام آنچه که شما هستید و تجریه شخصی دارید و آن چیزهایی که هویت شماست برای شروع فیلمسازی به شما کمک خواهند کرد. یک فیلمساز و نویسنده اول چیزی که برای شروع نیاز دارد، ایده است. من در ابتدای راه یک توصیه دارم، به تجربیات شخصی خودتان رجوع کنید چون بهترین ایده فیلمسازی از خودتان و خاطرات شماست پس در خاطرات‌تان جستجو کنید که چه لحظاتی در زندگی دارید که شما را تحت تاثیر قرار داده و آن اتفاق را به خوبی می‌شناسید چوم همراه با رنج و حس غرور و ... است و نسبت به آن اطلاعات کامل دارید و همین‌ها قابلیت ساخت یک فیلم کوتاه را به شما خواهد داد چراکه به ابعاد آن اشراف دارید.

وی به ذکر نمونه‌هایی از تجارب مشترک بچه‌ها پرداخت و عنوان کرد: درباره دوچرخه و شغل پدرتان و موضوعاتی که به‌خوبی آن را می‌شناسید، فیلم بسازید. موضوعاتی که جزییات قابل لمسی از آن‌ها در ذهن داشته باشید که همگی برآمده از تجربه شخصی شماست. همه فیلمسازان بزرگ اولین داستان و شعر و فیلم را از تجربه درونی و غنی شده خودشان ساخته‌اند. البته اینکه آیا این خاطرات به‌تنهایی برای ساخت فیلم کافی است، باید بگویم خیر! بلکه باید به آن‌ها واقعیت و تخیل اضافه کنیم تا فیلم به یک اثر هنری تبدیل شود.

کارگردان «بیست و یک روز بعد» تجاربی از فیلمسازی خود را با نوجوان‌ها به اشتراک گذاشت و گفت: من وقتی نوجوان بودم در اوایل دهه ۷۰ یک همکلاسی داشتم که شرایط اقتصادی خوبی نداشت و همین موجب مشکلاتی می‌شد که مدیران مدرسه قصد داشتند او را اخراج کنند و این سوژه برای من محور یک داستان شد چون او را به‌خوبی می‌شناختم. من این داستان را با چاشنی تخیل نوشتم و چاپ شد و اولین تجربه نویسندگی من رقم خورد و من فهمیدم می‌توانم از خاطراتم داستان بنویسم. در ادامه من برای فیلمسازی از این روش استفاده کردم و فیلم «بیست و یک روز بعد» که قصه‌ ای واقعی داشت را ساختم که درون مایه تخیل به آن آمیخته شد تا بتوانیم در فیلم حرفی داشته باشیم.

خردمندان خطاب به حاضران گفت: توصیه می‌کنم تجربیات و خاطرات‌ خودتان را درباره موضوعات و دوستانی که به‌شدت آن‌ها را می‌شناسید، بنویسید این کار برای شما تولید داستان می‌کند. به‌نظرم فیلم ساختن به‌شدت ارزان و آسان شده و هیچ چیز جز گوشی موبایل برای فیلم‌سازی لازم نیست و این امکاناتی است که در دست همگی قرار دارد.

وی در پایان بیان کرد: بچه‌هایی که می‌خواهند بازیگر شوند باید ده برابر یک نقش را در زندگی روزمره خودشان بازی کرده باشند و ده‌ها قدم از یک تست بازیگری جلوتر باشند و یاد بگیرند که تقلید کنند و افعال دیگران را شبیه‌سازی کنند و برای نقش‌های مختلف شناسنامه درست کنند. مدل راه رفتن، حرف زدن و فکر کردن زندگی افراد و مشاغلی مثل نجار، بنا و پزشک را مرور کنند تا آماده همکاری با یک فیلم باشند.

کد خبر 6090133 عطیه موذن

دیگر خبرها

  • خاطرات تلخ اردیبهشتی آبی ها مقابل تراکتور!
  • ویروس کرونا در بدن این مرد هلندی بیش از ۵۰ بار جهش داشت
  • جزئیات لایحه حمایت مادی و معنوی از پرستاران/ از استخدام تا معیشت
  • پیگیری لایحه حمایت از حقوق مادی و معنوی پرستاران
  • ارتباط مشکل مسکن با کمبود پرستار در شهر‌ها/ تعرفه ترجیحی پاسخگوی نیاز پرستاران نیست
  • جلد سوم تاریخ شفاهی دفاع مقدس به زودی چاپ می‌شود
  • روایت یک کارگردان از فیلمسازی در نوجوانی/ چیزی جز گوشی لازم نیست
  • استقرار دانشجویان پسر در خوابگاه ملکی دانشکده پرستاری طبس
  • مردی که ۶۱۳ روز کرونا داشت، فوت کرد
  • انجام ۲۰ دقیقه بازی تتریس می تواند از ابتلا به اختلال اضطراب پس از حادثه جلوگیری کند