Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ناطقان»
2024-04-27@14:32:20 GMT

شرایط ملاقات فرزند پس از طلاق

تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۴۵۹۵۶

حضانت به معنای نگهداری، تربیت و پرورش کودک است؛ که این وظیفه به عهده‌ی پدر و مادر است و آن‌ها نمی‌توانند از انجام این کارخودداری کنند. قانون مدنی نیز پدر و مادر را مکلف کرده است که در حدود توانایی خود، به تربیت کودکان بپردازند. ناطقان: حضانت به معنای نگهداری، تربیت و پرورش کودک است؛ که این وظیفه به عهده‌ی پدر و مادر است و آن‌ها نمی‌توانند از انجام این کارخودداری کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قانون مدنی نیز پدر و مادر را مکلف کرده است که در حدود توانایی خود، به تربیت کودکان بپردازند.

زمانی که پدر و مادر با یکدیگر زندگی می­‌کنند نگهداری بر عهده­‌ی هر دوی آن‌ها است. اما وقتی که پدر و مادر جدا از یکدیگر زندگی می­‌کنند، نگهداری از فرزندان تا ۷ سالگی با مادر و بعد از آن با پدر است. چه این فرزندان دختر باشند یا پسر.

حضانت مخصوص کودکان است و با رسیدن به سن بلوغ یعنی در پسران ۱۵ سال تمام قمری و در دختران ۹ سال تمام قمری، پایان می­‌یابد و بعد از این سن، خود کودک حق دارد انتخاب کند که با پدرش زندگی کند یا با مادرش؛ که در هر صورت تأمین مخارج زندگی با پدر خواهد بود. چرا که نفقه کودکان به عهده پدر است و چه این پدر حضانت را به عهده داشته باشد یا این که حضانت بر عهده مادر باشد، موظف به پرداخت نفقه است. نفقه شامل مسکن، خوراک، پوشاک و نیاز‌های درمانی برای کودک است. در صورت خودداری از پرداخت نفقه در صورتی که توانایی پرداخت را داشته باشد، این عمل او، جرم بوده و در صورت شکایت حسب رای دادگاه، به حبس از بیش از شش ماه تا دو سال محکوم می‌شود.

بعد از هفت سالگی اگر در این خصوص اختلافی بین والدین به وجود بیاید، دادگاه با رعایت مصلحت کودک تعیین می‌کند که چه کسی حضانت او را بر عهده بگیرد. حتی در جایی هم که یکی از والدین صلاحیت نگهداری از طفل را نداشته باشد مثلا به علت بیماری یا اعتیاد یا مشکلات روانی و… باز هم دادگاه تعیین می‌کند که حضانت را چه کسی به عهده بگیرد و امکان تغییر صاحب حق حضانت از سوی دادگاه وجود دارد.

در صورتی که یکی از والدین کودک فوت کند، حضانت او با کسی که زنده است، خواهد بود. مثلاً با فوت پدر، حضانت طفل با مادر است نه پدربزرگ طفل و اگر مادر در مدتی که حضانت طفل با اوست با دیگری ازدواج نماید، حق حضانت با پدر طفل است.

حالا سوالی که ممکن است در این‌جا پیش بیاید این است که اگر پدر و مادر کودک از هم جدا شده باشند و حضانت کودک با یکی از آن­ها باشد آیا طرف دیگر، حق ملاقات با کودک را دارد یا خیر؟

پاسخ این است که در صورتی که به علت طلاق یا به هر علت دیگر پدر و مادر کودک در یک منزل سکونت نداشته باشند، هر یک از والدینی که طفل تحت‌حضانت او نیست، حق ملاقات و دیدار با طفل خود را دارد و والدین کودک می­‌توانند در مورد زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوط به آن با یکدیگر توافق کنند. در صورتی که میان آن‌ها اختلاف وجود داشته باشد، دادگاه خانواده، تکلیف این موارد را معیّن می­کند؛ بنابراین هر یک از والدین حق دارند که در فاصله‌ی زمانی معین، با کودک خود ملاقات کنند. معمولاً دادگاه‌ها با توجه به سن طفل و وابستگی‌های عاطفی، ساعات یا یک روز یا دو روز از آخر هفته را به این کار اختصاص می­‌دهند و گفته می­شود ملاقات بیش از این با شخصی که حضانت را به عهده ندارد، صحیح نیست چرا که باعث اختلال در حضانت و دوگانگی در تربیت کودک می­‌شود.

اما نمی­‌توان به طور کلی پدر یا مادری را که حضانت به عهده او نیست، از ملاقات با فرزندش منع کرد چرا که این کار برخلاف قانون است. با این حال اگر ملاقات با پدر یا مادری که حضانت به عهده او نیست واقعاً برای کودک خطرناک باشد و موجب وارد شدن ضرر به او شود، دادگاه می­‌تواند فواصلی را که برای ملاقات تعیین می­‌کند، طولانی‌تر باشد و مثلاً به جای هفته‌ای یک بار، ماهی یک بار یا هر چند ماه یک بار تعیین کند یا ملاقات با حضور اشخاص دیگری انجام بگیرد.

البته زمانی که ملاقات با کودک، موجب ترس از به خطر افتادن جان او شود، و یا این­که پدر یا مادر حالت خطرناک روانی داشته باشند، برای جلوگیری از صدمه به فرزند، می‌­توان با حکم دادگاه مانع از دیدار یکی از والدین که دچار چنین مشکلی هستند، با فرزندشان شد. همچنین اگر طفل مایل به ملاقات با یکی از والدین خود نباشد، اجرای احکام با دستور دادگاه اعمال حق ملاقات طفل را به تاخیر می‌اندازد تا با مشاوره خانواده شرایط روحی لازم برای طفل جهت ملاقات حاصل گردد.

به گزارش مهداد، حال اگر با ملاقات کودک مخالفت شود، چه اتفاقی رخ می­‌دهد؟ آیا ضمانت‌اجرایی برای این کار پیش‌بینی شده است؟ باید اشاره کرد که، در صورتی که پدر یا مادری که دارای حق حضانت است، از ملاقات طرف دیگر جلوگیری کند، با رای دادگاه کیفری برای بار اول به پرداخت جزای نقدی درجه هشت (تا ده میلیون ریال) و در صورت تکرار به حداکثر مجازات مذکور محکوم خواهد شد.

در برخی موارد امکان این وجود دارد که پدر و مادر به نفع همدیگر از حق حضانت خود صرف نظر کنند؛ بنابراین قرارداد‌هایی درمورد حق حضانت بین خود منعقد می­‌کنند که اگر برخلاف مصلحت کودک نباشد، معتبر است و طبق آن عمل می­‌شود. اما از آن‌جایی که حضانت تکلیف والدین است، پدر و مادر نمی­‌توانند این تکلیف را از خود ساقط کنند و طفل را بی‌سرپرست رها نمایند. منبع: میزان برچسب ها: شرایط ملاقات ، فرزند ، پس از طلاق

منبع: ناطقان

کلیدواژه: شرایط ملاقات فرزند پس از طلاق یکی از والدین پدر یا مادر پدر و مادر حق حضانت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۴۵۹۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!

 عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیده‌ای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگان‌گیر حس هم‌دلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست‌؟ 

  ما - والدین که فرزندان‌مان را مال خود و نه از خود می‌دانیم - با این فرشتگان معصوم کاری می‌کنیم که بی‌شباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و هم‌دلی با گروگان‌گیران که برخی از مدارس ابتدایی‌اند.  

   این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی می‌سپارند که با جان و جسم کودکان‌شان چون یک‌ گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت هم‌کاری را  نشان می‌دهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(‌شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع می‌شوند. 

  در مطلبی که چند سال قبل با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند‌کُشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد، مقایسه‌ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می‌پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه‌بار است چون در گذر زمان موجب فرسودگی کودکان در بستر آموزش می‌شود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیل‌کرده‌اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده و در واقع کودکی‌اش به تاراج رفته بود!  از این رو 7 نکته را در زیر یادآور می‌شوم:

۱. اگر پدران سنت‌زده ما خطاب به معلمان می‌گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان‌اش مال من! " ؛ این روز‌ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر  برخوردها را به مدارس فرزندان‌شان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!

۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه)  و غیره.

اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند!  از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!  


۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه‌ دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!

۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست! 

۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد ! 

۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!

  ۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است! 

   پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پدیده Disinfomedia؛ تهدیدی در خلأ آموزش سواد رسانه‌ای آموزش فرزند یا فرزند‌کُشی؟!

دیگر خبرها

  • برگزاری بیش از ۱۵ هزار ملاقات بین فرزندان طلاق و والدین در سال ۱۴۰۲
  • کلاس آموزش بازیگری کودک بارانا
  • برگزاری ۱۵هزار ملاقات بین فرزندان طلاق و والدین در سال ۱۴۰۲
  • فیلم | کلنگ بیمارستان مادر و کودک بجنورد بر زمین خورد
  • سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
  • نکات تربیتی فرزند از زبان استاد قرائتی + فیلم
  • تجلیل از مادر ۲۷‌ ساله اناری با پنج فرزند
  • شاد، اما خسته!
  • شاد اما خسته
  • زنان بدون فرزند شاد‌تر هستند یا مادران؟