Web Analytics Made Easy - Statcounter

عصر ایران ؛ کاوه معین‌فر - قسمت پنجم (آخر) فصل ششم برنامه جوکر هم پخش شد و احساس کردم برنامه جوکر به یک سطح استاندارد قابل قبولی دست یافته است. پرسش این است آیا این مهم به شکلی اتفاقی به دست آمده است یا فکر شده است؟

گره اول پیوند تماشاچی به این برنامه اسم آن است: "جوکر" . اسمی که برای این برنامه انتخاب شده است نشان دهنده چکیده‌ای از تمام اتفاقات برنامه است، برگرفته از یک زبان دیگر اما آشنا و مصطلح در زبان فارسی و به معنای لطیفه‌گو.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این پرهیز از اضافه گویی و یا ترجمه نسخه جهانی برنامه نشان از هوش سازندگان برنامه جوکر دارد و البته هم‌سو با کلیت برنامه چه به لحاظ معنایی و چه از منظر شکل استفاده از آن.

هر کسی که یک قسمت از برنامه جوکر را دیده باشد، می داند که این برنامه بر اساس یک برنامه خارجی به اسم LOL که مخفف Last One Laughing (آخرین کسی که می‌خندد) تولید و پخش شده است، به دلیل این که ابتدا هر برنامه این موضوع توضیح داده می‌شود و چه خوب که این توضیح هم به گونه‌ای خارج از آن چهارچوب رسمی خواندن یک متن است و رگه‌هایی از طنز چاشنی آن شده است.

پس از همین ابتدا تکلیف بیننده روشن است که این برنامه کپی از یک برنامه خارجی است و تمام. صداقت سازندگان در همان شروع برنامه تکلیف مخاطب را روشن می کند، این یعنی گره دوم برای جذب مخاطب.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

ساده بگویم اگر قرار است کپی هم بکنیم باید به گونه‌ای باشد که در سطح همان اصل برنامه ظاهر شود و علاوه بر آن رنگ و نقشی از جغرافیای خودمان را هم به آن اضافه کنیم. نه این که برای خروج از برچسب کپی یک شمایل در هم شکسته یا کاریکاتوری را از برنامه اصلی به نمایش بگذاریم و یا بدتر این که فکر کنیم شاید کسی از وجود چنین برنامه‌هایی خبر ندارد پس بهتر است بدون هیچ اشاره‌ای به اصل برنامه خود مدعی ساخت چنین برنامه‌ای شویم. که چند بار در برنامه‌های صداوسیما نمونه‌اش را دیده‌ایم و بعد از مدتی لو رفته است که برنامه فلان بر اساس چه برنامه‌ خارجی ساخته شده است و ...

در واقع یکی از دلایل اصلی موفقیت جوکر این است که به اصل برنامه که در کشورهای مختلف هم ساخته شده وافادار مانده است، نکاتی مانند: تعداد شرکت کننده‌ها (البته در بعضی کشورها 10 نفر است ولی در ایران 8 نفر) ، زمان برنامه و وجود ساعت نشان دهنده زمان ، فضای دکوری که ساخته شده است با وجود آشپزخانه و امکان پخت و پز و اتاق "اونجا" و ...  ، بخش جوکر تایم، ورود زامبی‌ها، دادن کارت زرد و قرمز، استفاده میزبان از دکمه‌های سبز، سفید و قرمز فراخور اتفاقات برنامه و ...

مطلب حائز اهمیت دیگر این است که باز در چهارچوب تمام این اصول حفظ شده از نسخه‌های خارجی، ایده ها و بخش های جذابی هم خود تیم سازنده جوکر به آن اضافه کرده‌اند، مانند دعوت از کمدین‌های قدیمی و پیشکسوت ایرانی به برنامه که بسیار هم مورد توجه قرار گرفته است یا استفاده از موقعیت‌ها و بازی های ایرانی چون "بده بغلی" یا "یه شپش دارم پش می‌ندازه" و ... با توجه به محدودیت ها و سانسور احتمالی.

علاوه بر این جوکر نشان می دهد شرکت کننده ها که هر کدام به نوعی در زمینه هنرهای نمایشی و علی الخصوص کمدی سابقه ای دارند تا چه اندازه در کار خود خلاق و متبحر هستند و چگونه با استفاده از ساده‌ترین موقعیت‌ها در لحظه می‌توانند کمدی خلق کنند مانند: رضا شفیعی جم که در بخش جوکر تایم علیرضا مردانی قرار شد که کوالا باشد و چگونه به سرعت از این نقشی که به او سپرده شده بود توانست استفاده کند و یا نقش خرچنگی که یوسف تیموری بازی کرد و ...

حال شاید جالب توجه باشد که علاوه بر استفاده از بازیگران و چهره ‌های نمایشی ، موقعیت‌های بامزه و خنده دار و فرمت کلی برنامه چه عامل دیگری باعث جذابیت جوکر است؟

در جهان درام و نمایش چند عنصر وجود دارد که نویسنده یا کارگردان می تواند با سود بردن از آنها بر جذابیت محصول خود بیافزاید و با کمک از آنها بسته نمایشی خود را تا سر حد امکان توجه برانگیز و یا اصطلاحا دراماتیک کند. فرقی هم ندارد نمایش باشد یا فیلم سینمایی، برنامه رئالیتی شو جوکر باشد یا سریال داستانی. این تمهیدات در اختیار است، استفاده از عناصری چون تعلیق، معما و غافلگیری.

در جوکر استخوان‌بندی برنامه بر اساس این پرسش‌هاست که چه کسی می خندد؟ در چه زمانی می‌خندد؟ این پرسش ها تعلیقی است که تماشاگر را از ابتدا تا آخر برنامه به سوی خود می کشد و همزمان می خواهد جواب این معماها را بداند که چگونه یا چرا می خندد؟ چه اتفاقی باعث خنده او می شود؟

از طرفی دیگر هر لحظه می تواند غافل گیری داشته باشد هم برای شرکت کننده‌ها و هم برای مخاطبان، مانند کاری که رضا شفیعی جم برای خنداندن علیرضا مردانی در آخرین بخش همین برنامه آخر قسمت فصل ششم با میمیک چهره انجام داد.


برخی اوقات لحظات دراماتیک احساسی هم بوجود می آید که شاید هیچ گاه به ذهن برنامه سازان هم خطور نمی کرد، باز هم در همین قسمت آخر، فصل ششم زمانی که یوسف تیموری به یاد درگذشتگانی چون علی انصاریان، مهرداد میناوند، علی سلیمانی و ... افتاد اشک از چشمانش سرازیر شد و بعد با خنده خود خواسته‌اش از برنامه حذف شد، اما به احترام آن عزیزان این خنده را کرد و این اتفاق باعث غافل‌گیری نه تنها مخاطبان بلکه حتی سازندگان و شرکت کننده‌های در برنامه شد و تقریبا اشک همه درآمد.   ظرفیت‌هایی که برنامه جوکر دارد قابل انکار نیست و می توان گفت به خوبی از آن بهره برداری شده است. اما ای کاش کارگردان یا کارگردانان برنامه تا حدی بیشتر دقت می‌کردند. کارگردانی چنین برنامه‌ای بخش زیادی از آن معطوف به تدوین است. در سینما اصطلاحا 3 نوع کارکرد نما داریم نماهای معرف، کنش و واکنش. هر نما یا پلانی که شما در هر برنامه یا فیلم و ... ببینید جز یکی از این 3 دسته قرار می‌گیرد.    نمای معرف نشان دهنده موقعیت صحنه، مکان قرارگیری بازیگران و ... است مانند نماهای بازی یا اصطلاحا لانگ شاتی که در همین برنامه جوکر هم می‌بینیم که به شکل کلی چیدمان یا مکان نشستن شرکت کننده‌ها و یا خروج و ورود به اتاق "اونجا" ، رفتن به سمت یخچال و ... را در شکل کلی به مخاطب نشان می‌دهد.    نماهای کنش یا اکشن نماهایی هستند که یک یا چند شرکت کننده در آن عملی انجام می دهند، حرفی می زنند ، سعی در خنداندن دیگران دارند و ...

و نماهای واکنش یا ری اکشن عکس العمل به آن نماهای کنش است مثلا حرکت خرچنگ گونه یوسف تیموری نمایی اکشن است و جمع کردن لبهای شهرام قائدی و سعی در نخندیدن به آن، نمایی واکنشی یا ری اکشن است.

توزیع و استفاده درست از این نماها کاری بسیار دقیق است و حس صحنه را رقم می زند و می تواند تاثیرگذاری آنرا به مراتب بیشتر کند.   شاید بتوان گفت تنها مشکل اساسی برنامه جوکر در این زمینه است. نماهای واکنشی برخی اوقات چنان زیاد می شود که اصل قضیه (اکشن) به اندازه کافی دیده نمی‌شود. و اصطلاحا همزمانی حسی بین مخاطب و شرکت کننده‌ها از بین می رود.    مثلا در زمانی که قرار شد رضا شفیعی جم نقش کوالا را بازی کند اگر یکبار دیگر صحنه را ببینید متوجه خواهید شد همین که یک لحظه کوتاه او را در ایفای نقش کوالا می بینیم قطع می شود به خنده و واکنش دیگر شرکت کننده‌ها و تا حدی این نماهای ری اکشن زیاد است که مخاطب از خندیدن و همراهی با شرکت کننده ها عقب می‌ماند و بسیار دیرتر اصل قضیه را به شکل کامل مخاطب هم می‌بیند.   پلانهای ری اکشن بسیار مهم هستند اما نه تا حدی که اعصاب بیننده به هم بریزد و داد بزند: اوکی دیدم اینها می خندن و تحت تاثیر قرار گرفته‌اند ولی لطفا به من هم نشان بده که به چی می خندن، من هم می‌خوام ببینم.   اینجا شاید واژه خوبی نباشد ولی اتفاقی که می افتد به گروگان گرفتن مخاطب است که او را مدام منتظر نگه داریم و به اون نشان دهیم که خیلی اتفاق جذابی رخ داد ببین همه دارند از خنده روده بر می شوند و بعدتر مخاطب آن را ببیند. واقعا به آن نیازی نیست چون بسیار ساده‌تر و تاثیرگذارتر می‌توان این صحنه‌ها را مونتاژ کرد.    یا همان لحظه بسیار تاثیرگذار گریه یوسف تیموری ، از همان زمانی که علیمردانی مدل علی انصاریان شعرهایی را می‌خواند دوربین بر روی یوسف تیموری ماند و دیگر علیمردانی را نشان نمی‌دهد،  چون برنامه ساز خبر دارد که یوسف بعدتر گریه می کند و برایش این صحنه مهم است فقط این نمای ری اکشن را نشان می دهد، ولی اگر همچنان به شکل اکشن/ ری اکشن پیش می رفت و باز علیمردانی را نشان می داد و گاهی تیموری و ... بعدتر می دیدیم که تیموری گریه اش گرفت واقعا غافل‌گیری و البته تاثیرگذاری بیشتری داشت.     در همین صحنه خیلی زود موسیقی متفاوتی را شروع می کنند که به مخاطب می گوید قراره اینجا فضا عوض شود و دیگر خنده ای در کار نخواهد بود، یا زودتر از رخ دادن اتفاق گریه تیموری در اتاق پایین شهرام قائدی می گوید : "ولی واقعا (یوسف) دلش نازکه ها" سیامک انصاری تائید می کند و ...  این پلانها با یک کم حساسیت بیشتر می توانست کمی دیرتر بیاید و ... اگر تاکید بر احساسی شدن صحنه هم داریم تا این حد مدل فیلم هندی نباشد بهتر است.    کد ویدیو دانلود فیلم اصلی   تمام بحث بر سر این چینش پلانهاست، شاید بگویند عین اتفاقی بود که در برنامه افتاده است اینجاست که به عنوان برنامه ساز اصل دراماتیزه کردن بر اصل اتفاق در دنیای واقع ارجح است. برنامه آمریکاز گات تالنت را اگر دیده بشاید همواره کاری می کنند در هر برنامه یک بار اشکی از چشمان تماشاچی بگیرند یا اگر قرار است دکمه طلایی زده شود همیشه در آخر برنامه آن بخش را پخش می کنند و جمع بندی با آن آیتم است، قطعا تمام این قضایا فکر شده و چیده شده است، چنان ساده و نامحسوس است که تماشاچی اصلا متوجه آن نخواهد شد.   بهرحال گذشته از این نقد و ایرادی که مطرح شد که آن هم می تواند به استراتژی سازندگان برگردد و قابل حل است، در یک برآورد کلی برنامه جوکر خصوصا در فصل ششم برنامه موفقی است. برنامه‌ای که در خود این حجم از خنده و خلاقیت و قسمت‌های جذاب دارد و بتواند اشک هم بر گوشه چشمان مخاطب بیاورد کار بزرگی کرده است.   بهترین اتفاق برای احسان علیخانی این است که خودش در برنامه جلوی دوربین حضور ندارد و به عنوان سازنده آن پشت نشسته است. طبیعتا این قضیه به دلایل مختلف یک استراتژی بسیار درست است که اتخاذ شده است.    چند نکته در این فصل ششم جوکر بسیار به چشم آمد مانند: خنده هومن حاج عبداللهی در زمان دست تکان دادن برای عکاس برنامه، حالت خنده عباس جمشیدی، دلبری های شفیعی جم، بیش فعال بودن یوسف تیموری و آن حرکت آخر و خندیدن خود خواسته و ... اما از همه این ها گذشته متن زیبا و جذابی که محمدرضا علیمردانی برای بخش جوکر تایم خودش نوشته بود عالی بود. علی لک پوریان که به عنوان زامبی در هر قسمت حضور دارد هم بسیار خوب ایفای نقش می‌کند. فقط همان تیپ‌های مختلف ادای کلمه پش میندازه در فصل ششم نشان دهنده توانایی اوست.   مهمترین خصوصیتی که دیدن جوکر دارد این است که مخاطب احساس نمی کند مغبون شده است و یا سرش کلاه رفته است برای آن زمان و انرژی و هزینه‌ای که گذاشته است محصول با کیفیتی به او ارائه شده است و این بزرگترین بُرد برای جوکر است. یک موقعیت برد - برد - برد برای هر سه ضلع سازندگان جوکر، پلتفرم پخش کننده  و مخاطبان برنامه است و دیگر چه بهتر از این؟

برخی از مردم هم از اساس به برنامه جوکر نقد دارند که در موقعیت حساس کنونی اوضاع اقتصادی جامعه، تحریم ها و ... برنامه‌ای چون جوکر و این همه خندیدن چه جایی از اعراب دارد؟ ولی با احترام به نظر دیگران، ما سالهاست در موقعیت حساس کنونی به سر می بریم و بالشخصه ترجیح می‌دهم در موقعیت حساس کنونی، چنین برنامه‌ای وجود داشته باشد که هر هفته ساعاتی من را از حجم تلخی های جهان واقع دور کند، تا اینکه چنین برنامه‌ای وجود نداشته باشد. 

  پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید:   1 تیپ جالب نیما شعبان‌نژاد در جشنواره کن (فیلم)   2 زهرا امیرابراهیمی بازیگر یک فیلم دیگر درباره ایران شد/ کیت بلانشت مدیر تولید پروژه    

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: چنین برنامه ای شرکت کننده ها برنامه جوکر یوسف تیموری نشان دهنده شفیعی جم فصل ششم ری اکشن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۷۹۳۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«مست عشق» فیلم قابل قبولی نیست/ فروش بالا نمی‌تواند دلیل بر کامل بودن یک اثر باشد

فیلم سینمایی «مست عشق» به نویسندگی و کارگردانی حسن فتحی محصول مشترک ایران و ترکیه است که به  رابطه مولانا با شمس تبریزی  پرداخته و تأثیر فراوان شمس بر زندگی و اشعار مولانا، عشق او به خدا را به تصویر کشیده است. پارسا فیروزفر، شهاب حسینی، حسام منظور، هانده آرچل، بوراک توزکوپاران، بوران کوزوم از بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

«مست عشق» درگیر ظاهرسازی شده است

رضا منتظری کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم سینمایی مست عشق کاری از حسن فتحی صحبت کرد و گفت: موضاعات عرفانی و تاریخی به دلیل سایه سنگین معنایی‌ای که دارند در چنبره فرمول های درام نویسی خیلی دشوار و سخت می‌توانند به تصویر کشیده شوند؛ به همین دلیل اغلب فیلم‌هایی که در این حوزه شاهد آن‌ها هستیم یا معناگراهای سطحی‌نگر هستند یا فقط شاهد یک سری ظاهر سازی و زرق و برق‌های تاریخی در طراحی صحنه ، لباس یا جلوه‌های ویژه هستیم.

وی ادامه داد: از این رو مهم ترین مسئله و معضل « مست عشق» این است که بیش از مقوله مهم درام پردازی و فیلمنامه نویسی درگیر ظاهر سازی شده است. این فیلم سینمایی درگیر این است که طراحی صحنه، لباس با شکوه و هنروران فراوانی داشته باشد؛ اما در سطحی ترین اتفاقات ممکن لنگ است یعنی برای مثال دوبله فوق‌العاده ضعیفی دارد و نمی‌تواند مخاطب را جذب خود کند.

این منتقد سینما افزود: در «مست عشق» جلوه‌های بصری فاجعه  است و من مانده ام چنین فیلمی که برایش هزینه شده و خارج از کشور تولید شده است چطور به جلوه‌های بصری توجه نداشته است که این یک موضوع بسیار بسیار عجیب است. 

وی تصریح کرد: شما فرض کنید یک ساعت از فیلم گذشته اما هنوز درام شکل نگرفته است و مخاطب متوجه نمی‌شود که قرار است چه داستانی را دنبال کند و  نمی‌داند داستان مرگ شمس را دنبال کند یا داستان عشق علاءالدین به دختر  مولانا و یا قصه زندگی مولانا را دريابد. تنها یک روایت کلاسیک و خطی می‌توانست کمک شایانی به روند فیلم و ارتباط گیری مخاطب با اثر کند اما آنقدر فیلمنامه ناقص بود که با فلش بک‌های پی در پی و  آمدن به زمان حال نمی‌تواند مخاطب را جذب کند. 

فکر نمی‌کردم «مست عشق» دچار پراکنده گویی باشد

 منتظری منتقد سینما گفت: همچنین یک نکته‌ای که دوست دارم بگویم این است که از مسائلی که باعث شد خود من به سینما بروم و وقت بگذارم این بود که فکر می‌کردم حسن فتحی با توجه به آثار خوبی که در کارنامه هنری اش دارد، یک درام پرداز متبحری است؛ فکر نمی‌کردم چنین اثری را ببنیم که اینقدر دچار پراکنده گویی باشد.

وی  درباره آمار گیشه و جذب مخاطبان ادامه داد: من فکر می‌کنم اگر بخواهیم به دلایل جذب مخاطب اشاره کنیم و بگوییم چرا این فیلم پر فروش شده است، چند مسئله داریم. یک اینکه داستان شمس و مولاناست، اصولا اساتید و بزرگان ادبی و مفاخر فرهنگی، هنری، نظامی و سیاسی مورد توجه هستند و  مخاطب خاص خود را دارند و برای مردم جالب است که داستان شمس و مولانا را ببینند. مورد بعدی اینکه کسانی مانند پارسا پیروزفر و شهاب حسینی قاعدتا هنوز برای بخشی از جامعه اهمیت دارند و  بخشی از مخاطبان برای این افراد به سینما می‌روند. ضمنا هفت نفر از بازیگران مست عشق ترک هستند و سریال‌های ترکی فارسی زبان توانسته بخشی از مردم را علاقه‌مند به سریال‌های ترکی کند و مردم علاقه مند باشند که بروند چنین اثری را از پرده سینما ببنید. چهارمین نکته این است که مردم سابقه خوبی از کارهای تاریخی آقای فتحی دارند و این باعث می‌شود که مردم این اثر را خارق العاده ببنیند و به تماشای آن بنشینند. نکته مهم بعدی این است که تولید مشترک با دیگر کشورها که اصولا از نظر فرهنگی نزدیک به هم هستیم، همیشه می‌تواند جذاب باشد.

این منتقد افزود: همه این موارد که ذکر کردم توانسته‌ است دست به دست هم بدهد و فیلم را پرفروش کند اما این پرفروش شدن فیلم  اصلا مهم نیست زیرا مدت‌ها است که سینمای ایران به طور بیمارگونه ای اسیر عدد و رقم و فروش شده است و این به این دلیل است که یک سری از مدیران فرهنگی خواسته اند یکی سری آمار را ارائه کنند و اوضاع و احوال سینمای را خوب نشان دهند. این درحالی است که اوضاع و احوال سینما فوق‌العاده خراب است و  فیلم سینمایی «مست عشق» ثابت می‌کند که هر فروش بالایی دلیل بر کامل بودن یک اثر نیست.

جسارت فیلمسازان برای به تصویر کشیدن زندگی بزرگان!

منتظری عنوان کرد: نکته مهم تری دارم که  خیلی برایم اهمیت دارد و حقیقتا دلم می‌سوزد این است که این ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های مهممان را از دست می‌دهیم و شما فرض کنید در جشنواره گذشته فیلم فجر دست بر روی بسیاری از بزرگان و مفاخر گذاشتیم و فیلم‌های فوق‌العاده دم دستی از آن عزیزان تولید کردیم و متاسفانه مست عشق نيز همین است و  ظرفیت مهمی مانند شمس و مولانا به هدر می‌رود که هیچ حدی برایشان نمی‌توان متصور شد. من نمی‌دانم فیلمسازان ما چطور به خودشان اجازه می‌دهند که سردستی بیایند زندگی بزرگان را به مبتذل‌ترین و نگران کننده ترین شکل به تصویر بکشند و واقعا چه کسی، چه مسئول، چه نهاد و چه ارگانی باید جلوی چنین اتفاقی را بگیرد؟ به هرحال می‌توانم در یک جمله بگویم که یک پول بسیار زیادی به هدر رفته و یک اثر بدون پروداکشن ساخته شده است که قطعا به هیچ عنوان نمی‌تواند در آثار تاریخی سینمای ایران به ماندگاری برسد.

وی بیان کرد: در رابطه با وقایع یا اتفاقات تاریخی مثلا همچنان جنگ نفت‌کش های محمد بزرگ‌نیا را اسم می‌بریم و قطعا توفان شن جواد شمقدری در ذهنمان می‌آید اما واقعا مست عشق فیلمی نیست که یک دهه بعد کسی از آن فکت بیاورد و از آن به عنوان فیلمی یاد کند که در زمانی تولید و اکران شد.

این منتقد سینما افزود: یک اثر زمانی در ذهن می‌ماند که یک داستان فوق العاده داشته باشد و یا کارگردانی قوی داشته باشد و یا بازی‌های فوق العاده ای را ببینیم.  برای مثال در این فیلم از اسم بهرام رادان استفاده شده است اما حقیقتا، واقعا و انصافا ما از این بازیگران بازی‌های درخشان تری را دیدیم که مست عشق نمی‌تواند حتی در رتبه دهم چنین فیلم‌هایی جای بگیرد؛ حتی مست عشق در کارنامه خود آقای فتحی هم  نمی‌تواند فیلم قابل تاملی محسوب شود. پس چطور می‌توانیم توقع داشته باشیم که چنان فیلمی برای مخاطب ماندگار شود! نه چنین اثری تنها برای سرگرمی است. پیش از این مد بود که برای دیدن  فیلم‌های کمدی و خنده به سینما می‌رفتند اما اکنون اینگونه نیست. مست عشق نه در کارنامه هنری بازیگران و نه در کارنامه کاری کارگردانش اثر قابل قبولی نیست، پس نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که چنین کاری در ذهن مخاطب ماندگار شود.

دوبله «مست عشق» سطحی است

منتظری کارشناس سینما گفت: بخش عمده این فیلم بازیگران ترک ‌زبان دارد اما دوبله این کار خیلی سطحی است. ما سریال‌های ترکی با دوبله‌های خوب داشتیم اما این دوبله به چهره و کلا بازی بازیگر نمی‌نشیند و این موضوع غیر قابل باور است. نمی‌خواهم بگویم این فیلم آسیب است اما آسیب هم می‌تواند از دو منظر باشد؛ یک اینکه آن پتانسیل مهم مفاخر و بزرگان  را زیر سوال می‌برد و دوم اینکه مردم را بیشتر از فیلم‌های تاریخی دور می‌کند که این خیلی بد است اما اینکه بخواهم بگویم این فیلم به سینمای ایران آسیب زد نه اینگونه نیست، زیرا آنقدر فیلم‌های بد دیدیم که این اثر آنقدر هم بد نیست.

وی درباره مجوز فیلمنامه «مست عشق» و دیگر آثار بیان کرد: من واقعا برای شورای محترم فیلمنامه، شورای پروانه ساخت و پروانه نمایش تاسف می‌خورم و متاسفم که نمی‌دانم واقعا به چه چیزی نظر می‌دهند؟ و آیا واقعا بحث ممیزی فیلم‌ها برایشان مهم است؟ و آیا بخش کیفیت فیلمنامه ام برایشان مهم است که مجوزی که فیلمنامه می‌گیرد یک کار خوب و ارزشمندی باشد؟ واقعا دلم می‌خواهد یک روزی پاسخگو باشند و اساس مجوز دادنشان را برایمان بگویند و یک تجدید نظر بر روی رفتار شورای پروانه ساخت داشته باشیم و امیدوارم روی بحث کیفیت هم کار کنیم.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر

دیگر خبرها

  • با«مست عشق» کرک و پر حسن فتحی ریخت؟!
  • «مست عشق» فیلم قابل قبولی نیست/ فروش بالا نمی‌تواند دلیل بر کامل بودن یک اثر باشد
  • (ویدئو) دود غلیظ نمایش خانگی در چشم مخاطب!
  • رادیو یعنی گرما صمیمیت و درک هستی
  • صادرات محصولات کشاورزی از مرز ۶ میلیارد دلار عبور کرد
  • صادرات محصولات کشاورزی از مرز ۶.۲ میلیارد دلار گذشت
  • خوشحالی عبدی یک مخاطب خاص داشت (عکس)
  • صادرات محصولات کشاورزی از مرز ۶ میلیارد دلار گذشت
  • استقبال بیش از ۱۸ هزار مخاطب از سینما‌های تصویر شهر
  • ابهامات خط و نشان ارزی در دقیقه ۹۰ مجلس یازدهم