اندیشکده آلمانی: ۶۰ درصد مبتلایان به سوءتغذیه در مناطق جنگ زده هستند
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۱۳۱۱۱۷
به گزارش ایرنا، اندیشکده فر پلنت(Fair Planet) در آلمان، طی گزارشی با عنوان «چطور مناقشات جهانی موجب ناامنی غذایی می شوند»، خاطرنشان کرد: جنگ اوکراین بحران غذایی جهانی را تشدید کرد و رابطه جنگ و ناامنی غذایی را در کانون توجه ناظران قرار داد.
جنگ اوکراین به کاهش تاریخی صادرات غذا و بالارفتن قیمت مواد غذایی به ویژه مواد پرمصرف منجر شده و زندگی میلیون ها نفر را در سراسر جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه که به واردات وابسته هستند در مخاطره قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این گزارش تصریح کرد: برآوردها این است که نزدیک ۶۰ درصد افراد دارای سوءتغذیه جهان در مناطقی زندگی می کنند که با نوعی از درگیری و جنگ مواجه است.
سال گذشته، تعداد ۱۴۰ میلیون نفر از کسانی که سوءتغذیه طولانی مدت را در سراسر جهان تجربه کردند در کشورهایی مثل یمن، پاکستان، سوریه، هائیتی، سودان، جمهوری دموکراتیک کنگو و نیجریه زندگی می کردند که درگیر جنگ هستند.
در گزارش این اندیشکده مستقر در برلین آمده است: در آفریقا، سه چهارم افرادی که بحران غذایی را تجربه می کنند در کشورهای جنگ زده هستند. به طور مثال، جمهوری دموکراتیک کنگو با یکی از بدترین بحران های بشری درگیر است و حدود ۲۶ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر با ناامنی غذایی گسترده مواجه هستند که بیشترین میزان در میان کشورهای آفریقایی است.
این شرایط، نتیجه نزاع های مسلحانه بین جمعیت های مختلفی است که در مناطق شمال شرق و شرق کنگو زندگی می کنند. این نزاع ها به آوارگی گسترده مردم انجامیده است.
در جنوب سودان نیز که دهه هاست جنگ ادامه دارد، ۸۰ درصد مردم در معرض ناامنی غذایی هستند.
این گزارش با بیان اینکه امنیت غذایی برای ثبات و صلح جهانی یک ضرورت است، افزود: جنگ کشاورزی را مختل، زندگی و زنجیره تامین را نابود و تاب آوری خانوارها در مقابل تکانه ها را تضعیف می کند. جنگ با جلوگیری از حرکت جوامع، مانع دسترسی آنها به کمک های بشردوستانه می شود.
اندیشکده «فر پلنت» خواستار اقدام فوری رهبران شد و نوشت: رهبران جهان باید برای از بین بردن این بحران ها هرچه زودتر فکری کنند. لازم است اقدامات دقیقی برای حفاظت از نظام غذایی در مقابل تکانه های کنونی و آینده انجام شود.
این اندیشکده به تلاش های گذشته برای کاهش نزاع ها و محافظت از شهروندان جامعه جهانی در مقابل گرسنگی اشاره کرد و افزود: نیازمند اقدامات گسترده تر در سطوح بالاتر هستیم. ما باید روی راه حل های سیاسی پایدار برای پایان دادن به نزاع ها و جلوگیری از وقوع نزاع های جدید سرمایه گذاری و نظام های صلح پایدار را تقویت کنیم.
این گزارش در پایان، اظهارات آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل را یادآور شد و به نقل از وی نوشت: حداقلی ترین نتیجه نزاع های مسلحانه، از بین رفتن مزارع و کارخانه ها، گرسنگی، کمبود مواد غذایی و افزایش قیمت هاست. در شرایطی که جهان در آستانه یک گرسنگی گسترده است، تامین غذای گرسنگان، نوعی سرمایه گذاری در امنیت و صلح جهانی است.
برچسبها اوکراین روسیه قاره آفریقا امنیت غذاییمنبع: ایرنا
کلیدواژه: اوکراین روسیه قاره آفریقا اوکراین روسیه قاره آفریقا امنیت غذایی ناامنی غذایی نزاع ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۳۱۱۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از معلمی در مناطق محروم؛ از زندگی در کانکس تا حسرت نیاموختهها
معلمانی که سالهای ابتدای خدمت را در مناطق محروم تدریس میکنند، خاطرات تلخ و شیرینی با خود به همراه دارند و از شرایط دشواری میگویند که به گفته خود آنها به ارتقای شغلی و ارتباط بهترشان با دانشآموزان منجر شده است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان شمالی، معلمان جوان بجنوردی از سالهای ابتدایی تدریسشان میگویند؛ سختیهایی که تحمل کردند و چالشهای معلمی که با تصوراتشان از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
آنها از این میگویند که روزگار معلمی در واقعیت با آنچه در فیلمها و ذهنها میگذرد متفاوت است؛ واقعیت توأمان با زندگی در کانکس و نداشتن کمترین امکانات رفاهی در دورترین نقاط روستایی، واقعیتی که معلمان جوان تجربه میکنند حس غریبی است، دورماندن از خانه و خانواده و زندگی کیلومترها دورتر از شهر با مردمانی که سبک زندگیشان متفاوت است.
معلمان گاهی با دانشآموزانی مواجه میشوند که اختلالات یادگیری دارند یا از مشکلات جسمی رنج میبرند که این زحمت کار را برای آنها دوچندان میکند، حتی گاهی مجبور میشوند که یک مطلب را با صبر و حوصله بارها توضیح دهند.
به مناسبت روز معلم به سراغ یک زوج معلم جوان و دو معلم دیگر که سالهای نخست خدمتشان را میگذارنند رفتیم. سیدامین حسینی و آیدا حسنپور، یک زوج جوان که هر دو با مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی، آموزگار مقطع ابتدایی هستند از خاطرات خود با دانشآموزان و یکدیگر میگویند.
زوج معلمی که خوشبخت هستندسیدامین و آیدا شش سال است که در کسوت شریف معلمی مشغول به خدمت هستند، آنها از اینکه هر دو آموزگار هستند حس رضایت و خوشبختی میکنند؛ ساعتها با یکدیگر مینشینند و در مورد روش تدریسهای نوین و مسائل آموزشی به بحث و تبادل نظر میپردازند. هر دوی آنها دیگری را همچون استادی میپندارد که میتوانند بسیاری از مهارتهای کاربردی تدریس را از او بیاموزند.
سید امین در دوران دانشگاه معلمی را شغلی طاقتفرسا تصور میکرده است و آیدا، همسرش نیز آن را لذتبخش، توامان با دلهره و نگرانی میدانست تا اینکه به مدرسه رفتند و به سبب ارتباط سازندهای که با بچهها پیدا کردند اوقاتی که در محل کار میگذرانند برایشان لذتبخش شده است، اکنون دیگر معلمی را نه دلهرهآور بلکه پر از حس خوب و پرطراوت توصیف میکنند.
سیدامین از سالهای ابتدایی خدمتش می گوید، در سال اول خدمتم، پایه ششم را تدریس میکردم و کلاسهایی که برای دانشآموزان میگذاشتم تا در آزمونهای تیزهوشان قبول شوند به ثمر رسید و تعداد زیادی از دانشآموزانم با وجود اینکه در منطقه محروم بودند توانستند به مدرسه تیزهوشان راه یابند؛ دیدن موفقیتهای آنها و قبولشدنشان در مدارس خوب، شیرینترین لحظات را برایم رقم زد.
او مشکلات خانوادگی، روحی و جسمی دانشآموزان که گاهی اوقات باعث میشود تا از توجه اصلی به درس خواندن باز بمانند را بزرگترین چالش و مسئله خود در طول دوران خدمتش میداند.
حسرتهایی که باقی ماندسیدامین و آیدا هر دو بر این باور هستند که از دوران دانشجویی خود بهتر میتوانستند استفاده کنند تا امروزه مهارت و تسلط بیشتری داشتند. سید امین میگوید: اگر به گذشته و دوران دانشجویی بازگردم تلاش میکنم که روش تدریسهای نوین را به خوبی یاد بگیرم و از تمام اساتید ممتاز آموزشی دانشگاه بهره ببرم تا بتوانم در کارم موفقتر باشم.
آیدا حسنپور نیز درباره دانشجوییاش صحبتهایی دارد، او عنوان میکند: اگر به دوران دانشجویی برمیگشتم تمام سعیام را میگذاشتم تا مطالب علمی و آموزشی ویژه معلمی را با نهایت دقت و جزئیات مطالعه و بررسی کنم تا کیفیت کار بالاتری داشته باشم.
آنها محیط مدرسه را اینگونه توصیف میکنند؛ ما معلمها در محیط آموزشی و مدرسه رابطه صمیمانهای با یکدیگر داریم و من سعی میکنم مانند یک شاگرد از تجربیات معلمهای باسابقه نهایت استفاده را ببرم تا بتوانم از راهی که آنها رفتهاند درس بگیرم و کیفیت آموزشی کلاسم را بالاتر ببرم.
همسر سیدامین از سالهای ابتدایی خدمتش میگوید و ادامه میدهد: از همان دوران دانشجویی حس خوب و امیدوارانهای نسبت به معلمی داشتم و روزشماری میکردم تا کارم را شروع کنم و بیشتر وقتم را با بچهها بگذرانم.
درک متقابل؛ بهترین ویژگی زوج معلماو می گوید: قطعاً شیرینترین لحظه برای هر معلم زمانی است که دانشآموزانش یک مطلب درسی و تربیتی را یاد بگیرند و والدین و خود بچهها از معلم رضایت داشته باشند. در سالهای اولیه خدمتم با دانشآموزانی مواجه شدم که اختلالاتی در حوزه یادگیری داشتند و این سختی کارم را دو برابر میکرد، مجبور میشدم بعضی مطالب را بارها توضیح دهم.
آیدا و سیدامین یکی از قوت قلبهایی که انگیزه و علاقهشان برای معلمی را بیشتر میکند را برخورد و احترام ویژهای که اهالی و کادر اداری محل خدمت برای معلمان قائل هستند، میدانند.
خانم معلم جوان درباره همسرش میگوید: یکی از ایدهآل های زندگی من این بود که همسرم نیز مثل خودم معلم باشد تا درک متقابلمان نسبت به یکدیگر بیشتر باشد که به ثمر رسید و اکنون همواره در فرایند تدریس با یکدیگر همکاری و همدلی داریم که همین موضوع باعث افزایش کیفیت کار و زندگیمان شده است.
شوکهایی که به معلم جوان وارد میشدبه سراغ جوان دیگری می رویم که در حرفه دبیری تازه کار است؛ محمدحسین گریوانی آموزگار مقطع ابتدایی که دو سال است در کسوت معلمی به دانشآموزان خدمت میکند. وی در خصوص اولین روزهای معلمیاش میگوید: آنچه در دوران دانشجویی از سال اول معلمیام تصور میکردم بسیار متفاوت با واقعیت بود؛ اولین ابلاغ تدریسم را که گرفتم متوجه شدم باید به روستای کاریز بروم که فاصله خیلی زیادی تا بجنورد دارد و این لحظهای مرا به فکر فروبرد که چگونه سختیهای آن را تحمل کنم.
محمدحسین وقتی برای تدریس به روستا رفت متوجه میشود که با این فاصله دور نمیتواند هر روز رفتوآمد کند و مجبور میشود روزهایی که کلاس دارد را در روستا بماند؛ روستایی که با مردم و طبیعتش غریبه است تا اینکه به تدریج با دانشآموزانش ارتباطی دوستانه میگیرد.
زندگی در روستایی دورافتاده برای او که فقط یک سال از ازدواجش گذشته بود حس دلتنگی شدیدی داشت؛ این دلتنگی زمانی بیشتر شد که پسرش هم به دنیا آمد و او مجبور بود دوری فرزند و همسرش را تحمل کند؛ او میگوید: لحظههایی به شدت حس دلتنگی و غربت احساس میکردم.
او ادامه می دهد: تصور یک نومعلم از سال اول خدمت این است که برخوردی گرم و صمیمی با او داشتهباشند، چراکه سال اول تدریسش است اما خب برای مردم روستا اینگونه نیست و نومعلمها برایشان مثل تمام معلمهایی هستند که سالیان سال آمدهاند و رفتهاند.
زندگی در روستایی دورافتاده برای او که فقط یک سال از ازدواجش گذشته بود حس دلتنگی شدیدی داشت؛ این دلتنگی زمانی بیشتر شد که پسرش هم به دنیا آمد و او مجبور بود دوری فرزند و همسرش را تحمل کند؛ او میگوید: لحظههایی به شدت حس دلتنگی و غربت احساس میکردم.
محمدحسین اولین سال از خدمتش، معلم کلاس دوم شد؛ کلاسی که حتی با حروف الفبا هم آشنایی نداشتند و او مشتاقانه به آنها درس میداد، گریوانی تماشای فرایند باسواد شدن دانشآموزانش را شیرینترین لحظات کاری خود میداند و ادامه میدهد: آنجا بود که حس ارزشمندی و موثر بودن کردم، حسی که تا آن موقع هیچوقت نتوانسته بودم تجربه کنم.
وی عاشقانه معلمی را دوست دارد و عشقش به دانشآموزان را اینگونه توصیف میکند؛ از زمانی که معلمی را شروع کردهام و لذت حضور در بین بچهها را چشیدهام؛ یکی از اصلیترین رویاهایم این است که بتوانم به نحوی با دوربین یا چیز دیگری لحظات و خاطرات خوب کلاسم را ثبت کنم.
محمد حسین تصریح میکند: گاهی اوقات بچهها حرفهایی میزنند و با همان حالات کودکانه خود صحنههای بانمکی را رقم میزنند که حتی قابلیت ساختن یک فیلم کمدی را هم دارد.
تصورات مردم از معلمی درست نیستاحمد فرامرزی، یکی دیگر از معلمان جوان بجنوردی است. او خود را افسر سپاه تعلیم و تربیت میداند؛ همان تعبیری که مقام معظم رهبری برای معلمان ایران به کار بردند. وی میگوید: تصور بسیاری از مردم نسبت به معلمان این است که در یک مدرسه خوب و با امکانات تدریس میکنند و کارشان فوقالعاده آسان است، در صورتی که این تصور درست و مطابق با واقعیت نیست.
اما او تجربه خود از معلمی را اینگونه توصیف میکند که گاهی اوقات ممکن است یک معلم در نقاطی خدمت کند که کمترین امکانات رفاهی مثل آب و برق در آنجا نباشد یا اینکه مجبور باشد چند پایه تحصیلی را به صورت همزمان تدریس کند و حتی در کانکس زندگی کند.
یکی از کارهایی که این معلم جوان قبل از شروع به کار انجام داده و خیلی به او کمک کرده است این بود که به همراه خانواده به منطقه محل خدمت خودش میرود و شرایط آنجا را از نزدیک میبیند؛ همین باعث میشود تا خود را برای شرایط سخت آنجا آماده کند و با آن وفق بدهد.
او از خاطرات زندگی در روستا میگوید و ادامه میدهد: من تنها معلمی بودم که در روستا اقامت داشتم، اهالی روستا نگاه ویژه و محبتآمیزی به من داشتند، از آوردن خوراکیهای لذیذ و رنگارنگ گرفته تا مهماننوازیهای سخاوتمندانهای که داشتند و همین رفتار آنها باعث دلگرمی و تقویت انگیزه میشد.
وقتی معلم و دانشآموز حرف همدیگر را نمی فهمندوی در سال اول معلمی در منطقه ترکمننشین و پایهاول تدریس میکرده است که به گفته خودش دانشآموزان اصلاً تسلط کافی بر زبان فارسی نداشتند و این بزرگترین چالشی بود که روبهرو شدن با آن انرژی بسیاری را از هر معلم میگیرد؛ حتی او دانشآموزی را داشته است که فقط دو کلمهی اجازه و خانه را بلد بود و باقی حرفهایش را به ترکمنی میزد.
احمد نبود امکانات و ابزارهای ضروری آموزشی و کمسوادی و بیسوادی والدین را از مهمترین مسائلی میداند که زحمتهای کارش را دوچندان میکند؛ دانشآموزان پایه اول نیاز دارند تا پدر یا مادر بخشی از فعالیت تدریس را برایشان انجام دهد که دانشآموزانش این امکان را نداشتند.
احمدفرامرزی از سال اول تدریسش دیدن قسمتهای مختلف برنامه تلویزیونی ایران را شروع کرده بود تا روشتدریس دورس مهم مثل ریاضی و فارسی را در حد خوبی یاد بگیرد.
معلمجوان توصیهای هم برای دانشجومعلمان دارد؛ او تاکید میکند: در پایان به تمام دانشجومعلمان و کسانی که میخواهند در شغل معلمی فعالیت داشته باشند توصیه میکنم که به منابع و کلاسهای دانشگاهی اکتفا نکنند و در دورههای مختلف به دنبال کسب علم و توانایی ویژه برای معلمی باشند.
کد خبر 749556