آسمان ایران از کابین خانم خلبان | وقتی مسافران میفهمند کاپیتان پرواز یک زن است!
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۳۴۳۰۰
به گزارش همشهریآنلاین به نقل از روزنامه ایران، یکی از زنان با صدای بلند میگوید: «خلبان پرواز یک خانم است، چه افتخاری از این بالاتر. همه به افتخار خانم خلبان کف بزنید.» موجی از شادی و شعف هواپیما را فرا میگیرد و چند نفری از سرمیهماندار میخواهند بعد از فرود اجازه بدهند با خلبان عکس بگیرند و به او تبریک بگویند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این را بانوی سالخوردهای به یکی از میهمانداران میگوید و از او میخواهد بعد از فرود حتماً به کابین خلبان برود تا خانم خلبان را از نزدیک ببیند. بعد از فرود و باز شدن در هواپیما، تعدادی از مسافران منتظر میمانند تا خلبان را در کاکپیت (اتاقک خلبان) ببینند. چند دقیقه بعد خلبان ملیکا کریمی به جمع مسافران اضافه میشود. چند نفری با او عکس میگیرند و چند زن میانسال او را در آغوش میکشند.
حس غرور در چشمان آنها موج میزند. میگویند شنیده بودیم زن خلبان هم داریم ولی باور نمیکردیم. امروز خیلی خوشحالیم!
از کودکی رؤیای فضانوردی و سفر به ماه داشت و مثل خیلی از کودکان و نوجوانان میخواست اولین مسافر کهکشان باشد و در سازمان فضایی فعالیت کند. مسیر زندگی این خلبان ۳۸ ساله با ۳ هزار و ۵۰۰ ساعت پرواز از رؤیای فضا به واقعیت کابین خلبانی کشیده شد.
حالا او یکی از زنان موفق و یکی از چند بانوی خلبان ایران است که از سال گذشته به عنوان خلبان اول در یکی از ایرلاینها مشغول به کار است.
میگوید شوق و تحسین مردم بعد از اینکه متوجه میشوند یک زن خلبان هواپیما است دلگرمی خاصی به من میدهد: «از نوجوانی علاقه زیادی به فضانوردی داشتم و نجوم را دنبال میکردم. در رصدخانه زعفرانیه عضو شدم و نجوم خواندم. رؤیای من فضانورد شدن و استخدام در ناسا بود. شاید باور نکنید اما از کودکی علاقهای به خلبانی نداشتم تا اینکه در رشته فیزیک دانشگاه خواجه نصیر قبول شدم. سال ۸۶ ترم ششم دانشگاه بودم که بهرغم مخالفتهای شدید خانواده، آموزش خلبانی را شروع کردم و سال ۸۹ فارغالتحصیل شدم. همه مدارک لازم برای استخدام در ایرلاین را داشتم ولی چند سال طول کشید تا اینکه سال۹۴ همه موانع و سختگیریها را پشت سرگذاشتم و استخدام شدم. تا سال گذشته خلبان دوم بودم و خیلی تلاش کردم ارتقا پیدا کنم اما برخی سختگیریها باعث شد رسیدن به جایگاه خلبان اولی ۶ سال زمان ببرد. از سال گذشته به عنوان خلبان اول در هواپیمایی مشغول به کار هستم. البته در شرکت ما تعمیرکار و مهندس پرواز خانم هم کار میکنند. سال ۸۶ در دوره آموزشی با همسرم آشنا شدم و ازدواج کردم. ارشد بود و زودتر از من به عنوان خلبان استخدام شد.»
کریمی میگوید وقتی کمکخلبان هستی اگر مشکلی در پرواز پیش بیاید، به سمت چپ یعنی خلبان نگاه میکنی و خیالت راحت است اوضاع را روبهراه میکند، اما وقتی خلبان اول هستی، باید مسئولیت همه چیز را بپذیری، چون سمت چپ پنجره است.
او مدارک خلبانیاش را نشانم میدهد و میگوید: «در اولین پرواز وقتی کمکخلبان بودم یاد جمله استادم افتادم که میگفت وقتی خلبان اول شوی همه مسئولیتها با تو است و باید بتوانی در شرایط سخت بهترین تصمیم را بگیری. برای رسیدن به این جایگاه سختیها و مشکلات زیادی را پشتسر گذاشتم و به همین دلیل روحیهام قویتر شده. به نظر من زنان ایرانی استحقاق رسیدن به بالاترین مدارج علمی و شغلی را دارند. روزی که آخرین پرواز آموزشی را انجام دادم گرید [پایه] من سه خط بود و سمت چپ نشستم. بعد از پرواز معلمم برگه قبولیام را امضا کرد و زمانی که از هواپیما خارج میشدم همسرم و مهندس پرواز با دستهگل به استقبالم آمدند. آن روز کاپیتان اول شدم و گریدم چهار خط شد.»
پرواز مشهد به نجف یکی از پروازهای خاطرهانگیز ملیکا است. وقتی هواپیما در فرودگاه نجف به زمین نشست تعداد زیادی از زائران منتظر دیدن او بودند.
میخواستند به کارکنان هواپیمایی عراق نشان بدهند خلبان این پرواز یک بانوست: «همه اعضای یک کاروان بودند که برای زیارت به عراق آمده بودند. سرمیهماندار بعد از فرود هواپیما اطلاع داد مسافران پرواز وقتی متوجه شدند شما خلبان هستید کف زدند و برای سلامتیتان صلوات فرستادند. الان هم منتظرند و میخواهند با شما عکس بگیرند. برخوردشان جالب بود. زنان سالخورده مثل دخترشان با من رفتار میکردند. یکی از آنها دستهایش را بالا برده بود و برایم دعا میکرد. چند نفر از خانمها عکس یادگاری گرفتند و میخواستند در پرواز برگشت هم خلبان آنها باشم. گاهی اوقات مسافران زمان سوار شدن از پنجره کابین مرا میبینند و دست تکان میدهند. برخی از آنها میپرسند مدیریت کابین هواپیما سختتر است یا مدیریت زندگی؟ البته به نظر من مدیریت زندگی سختتر است.»
صحبت به چالههای هوایی میکشد و خطراتی که خلبان با آنها مواجه است. کاپیتان کریمی به چاله چولههای خیابانها اشاره میکند و میگوید: «رانندگی در خیابانهای تهران سختتر است چون پر از چاله و دستانداز است. مطمئن باشید چالههای هوایی کمتر از دستاندازهای خیابانهای شهر است. خلبانی در عین اینکه جذاب است سختیهای خودش را هم دارد. ساعت کار مشخصی نداری و نمیتوانی در زندگی روزمره نظم برقرار کنی. اگر ساعت ۸ صبح به کیش پرواز کنی نمیتوانی مطمئن باشی برای شام تهران هستی و میتوانی به میهمانی بروی یا نه. ممکن است هزار و یک اتفاق غیرقابل پیشبینی بیفتد و سر از شیراز در بیاوری. علاوه بر این دائم ساعت خواب و خوراک عوض میشود و این کلافهکننده است.»
کریمی میگوید خیلی از دختران جوان از من درباره خلبانی میپرسند.
خلبان شدن شرایط خاصی دارد. یکی از آنها داشتن شرایط قد و وزن و کنترل سلامت و پزشکی است که هر سال باید تکرار شود: «قد و وزن و بیامآی بدن کنترل میشود. خلبانها نباید دندان خراب داشته باشند چون ممکن است در پرواز دندان درد بگیرند و تمرکزشان را از دست بدهند. حتی غذای خلبان و کمکخلبان هم متفاوت است. برای اینکه اگر یکی از غذاها مسموم بود و یکی از خلبانها دچار مشکل شد آن یکی هم مسموم نشود. هیچ خلبانی نمیتواند غذایی به جز غذای کترینگ هواپیما بخورد.»
کاپیتان کریمی درباره اتفاقهایی که در طول پرواز با آن مواجه میشود و همینطور به دقت بالای خلبان در زمان تیکآف و لندینگ اشاره میکند و میگوید: «مسیرهای پرواز از قبل برای ما مشخص میشود و باید در همان مسیر پرواز کنیم. زمان لندینگ (فرود) اگر فرودگاه شلوغ باشد ممکن است به دلایل کم شدن فاصله بین پروازها برج مراقبت به یک هواپیما اجازه لندینگ ندهد که باید دوباره اوج بگیرد. لندینگ و تیکآف مثل بقیه موارد خیلی مهم هستند و با وجود اینکه همه سیستمهای پرواز خودکارند اما خیلی از خلبانها لندینگ و تیکآف را دستی انجام میدهند. یکی از خطرات احتمالی زمان فرود پدیدههای آب و هوایی هستند که یکی از آنها قیچی باد یا تغییر ناگهانی سمت و سو و شدت باد است. یک ماه قبل وقتی از مشهد به اصفهان پرواز میکردیم شرایط آب و هوایی در تهران و چند شهر طوفانی بود. زمان فرود، دستگاه آلارم داد و من از لندینگ انصراف دادم و دوباره اوج گرفتم. خوشبختانه بعد از چند دقیقه هواپیما را به سلامت به زمین نشاندم. البته این اتفاقها طبیعی است و ما برای همه این لحظات آموزش دیدهایم. یک بار هم در پرواز اهواز به تهران یکی از بیمارانی که باید در تهران پیوند میشد مسافر پرواز ما بود. خوشبختانه بموقع رسید و عمل پیوند با موفقیت انجام شد. در دنیای خلبانی کسانی که همه مراحل پروازی را طبق دستورالعمل رعایت میکنند حرفهایتر هستند. اولین اولویت ایمنی، رفاه مسافر و بعد اقتصاد است.»
کریمی آسمان شهرها را در شب اینگونه توصیف میکند: «شب آسمان شهرها از بالای ابرها دیدنی است. شبهای تهران خیلی قشنگ است. نقاط درخشانی که سوسو میزنند، چشمنواز است. اما وقتی هوا آلوده و سرد باشد، دماوند تا کمر سیاه میشود و یکلایه غبار چرک روی تهران را میپوشاند. آن لحظه دلم میگیرد.»
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: زنان بعد از فرود خلبان اول
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۳۴۳۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان به روایت آسمان غرب
هشتم اردیبهشت، سالروز شهادت قهرمانی است که رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان است و محمد عسگری در فیلم سینمایی« آسمان غرب» که این روزها روی پرده سینما در حال اکران بوده، به روایت مقطع کوتاهی از زندگی او میپردازد؛ این کارگردان در گفتوگو با ایمنا از عشق به وطن شهید علیاکبر شیرودی میگوید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از مازندران، این برای چندمین بار است که دیالوگهای طلایی میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی، تماشاگران را سر وجد آورده است «چه جوری وایسم و ببینم، خاکم رو دارند میگیرند، زن و بچه مردم رو میکشند، به ناموسمون دارند، تجاوز میکنند، نمی تونم، الان باید وایسیم و دفاع کنیم.»
جادوی سینما در روایت قهرمانان این بار هم مؤثر افتاده است و همه مجذوب فیلمی شدهاند که به بازخوانی تحولات روزهای ابتدایی آغاز جنگ تحمیلی و نقش آفرینی خلبانان هوانیروز در دفاع از میهن تمرکز دارد.
در دو سه روز ابتدایی پس از حمله نیروهای بعث عراق به خاک ایران، علیاکبر شیرودی به همراه جمع اندکی از همراهانش در نیروی هوایی تن به دستورات بالا نمیدهد و ترجیح میدهد نسبت به آن تمرد کنند! همین تمرد از یک دستور نظامی اما تأثیری شگرف بر ادامه تحولات جنگ میگذارد.
«آسمان غرب» تلاش کرده است تا این چند روز ملتهب را به تصویر در آورد و روایتی از قهرمانی را به تصویر بکشد که جانش را در راه وطن و مردمش فدا کرد و امروز کلمه شهید کنار اسمش نصب شده است.
محمد عسگری، کارگردان این فیلم به دنبال روایت بزرگمردی است که ستاره درخشان جنگهای کردستان نام گرفته بود و به گفته شهید «ولی الله فلاحی» رئیس وقت ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی: «ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیرممکنها را ممکن ساخت».
شهید شیرودی همچون آهنربایی است که آدمها را به خود جذب میکندعسگری در گفتوگو با خبرنگار ایمنا از مازندران درباره انتخاب موضوع فیلمنامهاش که درباره یک مقطع کوتاه از زندگی شهید شیرودی است، میگوید: در یک بخش به لحاظ فنی برای هر کارگردانی جذاب است که در آسمان کارگردانی کند، حالا به واسطه هر چیزی که ممکن است یک هواپیما یا یک بالگرد باشد اما در بخش شخصیت، شیرودی یک شخصیت آهنربا گونهای است که آدم را جذب خودش میکند.
وی میافزاید: بهویژه در این دوره زمانه ما، اینکه یک نفری بهخاطر غیرتی که به وطنش، خاکش، مردمش، ناموسش، خانوادهاش و نظامش و هر آنچه فکر میکنید دارد، در یک موضوعاتی گنجانده میشود که یک آدمی دادخواه و عدالتخواه باشد تا پشت مردمش باشد و این روحیه برای من روحیه جذابی است؛ اینکه وجوه اصلی یک قهرمان را در خود دارد.
کارگردان آسمان غرب با بیان اینکه این دلایل موجب انتخاب این شخصیت شد، ادامه میدهد: زمانی که دیدم سوژه مناسبی است، آن را انتخاب کردم، ضمن اینکه برهه زمانی را که به آن در فیلمنامه پرداختم، به مانند خورشیدی دیدم که به واسطه عمل آنها میدرخشید اما گذر زمان روی آن سایه انداخته بود.
عسگری اضافه میکند: رخداد دراماتیک و حماسه گونهای که در روزهای ابتدای جنگ انجام میدهند و ارتش سازمان درستی نداشت و سپاه تازه داشت، شکل و قوت میگرفت و این ماجرا باعث میشود تا شرایط ویژهای پیدا کند و اینها باعث میشود تا مرا بتواند برای ساخت موضوعی جذب کند که انجام هم شد.
آسمان غرب، نمونهای از تمام آسمان ایران استکارگردان نامی چهلودومین جشنواره فیلم فجر با اشاره به شناختش از شهید شیرودی قبل از آغاز ساخت فیلم میگوید: اطلاعاتم در این مورد شهید، اطلاعات محدودی بود که دیگران هم دارند، اما آنچه در ساخت این فیلم کمک کرد، گفتوگوهای میدانی با همرزمان شهید بود، ضمن اینکه مطالعات و اتفاقاتی که در آن برهه از زمان رخ داد، بخشی از ساخت فیلمنامه بوده است.
وی میافزاید: حضور میدانی در سرپل ذهاب، پادگان ابوذر و اتفاقات آنجا و همچنین گفتوگو با روستاییانی که در آن دوران از زمان و اینکه چرا آن کارها را در آنجا انجام داد، موجب شد تا فیلمنامه نوشته شود و به این شهید مجذوب شوم.
کارگردان اولین فیلم حوزه مقاومت به نام «اتاقک گلی» درباره انتخاب فیلم دومش به نام آسمان غرب میگوید: دلیل این نام به این خاطر بود که این موضوع در غرب کشور اتفاق افتاد و در آسمان، البته آسمان غرب نمونهای از تمام آسمان ایران است و معطوف به غرب کشور نیست، قطعاً در جنوب کشور هم همینطور بوده است، بههرحال ما قهرمانانی را داریم که به عنوان خلبان هستند و قهرمانی آنها در آسمان بوده است، حالا چه خلبان هواپیمای جنگی، بالگرد یا سایر که در روزهای جنگ مأموریتهای و پروازهای خاص و خطیر خودشان را داشتند.
عسگری با اشاره به استقبال مردم از اکران این فیلم روی پردههای سینما ادامه میدهد: یک اشتباهی در فیلمهای ما اتفاق افتاده است و آن این است که عنوانی روی فیلمی گذاشته میشود، مثلاً عنوان شیرودی یا قهرمان یک شخصیت کشوری یعنی زندگی آن، در صورتی که در این فیلم اینطور نیست، این فیلم رخدادی از روزهای نخست جنگ است که بر حسب اتفاق علیاکبر شیرودی قهرمان آن روزها بودند، بهخاطر همین برخی میآیند و میگویند که چرا معنویات شیرودی را نشان ندادید، در واقع اشتباه محض است که بخواهیم در ۱۰۰ دقیقه تمام آنچه را که شهید شیرودی بوده است، به نمایش درآوریم.
وی اضافه میکند: در این فیلم جنگندگی یا همان غیرت به وطن و جوهر انسانیت و اخلاق شهید شیرودی به نمایش در آمده است، شخصیتی که قهرمان ما در برههای از زمان بوده است و بزرگان از او به عنوان «مالک اشتر» زمانه اسم میبرند و آن بهخاطر سلحشوری و جنگندگی بوده است.
علاقه شهید شیرودی به حضرت امام راحلکارگردان آسمان غرب ادامه میدهد: نکته اول درباره روایت این فیلم بهخاطر سلحشوری، جنگندگی و قصه این سلحشوریها در آن دوره زمانه بوده است و نکته دیگر در مورد معنویات و خانواده شیرودی است که شما به عنوان یک فیلمنامهنویس به یک زاویهای نگاه میکنید و آن شخصیت و جوهره شیرودی محسوب میشود و آن ویژگی در جوان و نوجوان امروزی ملاک است و این قهرمان شجاع را دوست دارند و شما میخواهید آن را به جوان امروز نشان دهید، بنابراین باید به زبان روز به جوان امروز رساند.
وی تاکید میکند: هر چیزی باید زبان سینما باشد به عنوان مثال در این فیلم در یک جایی به امام و بنیانگذار جمهوری اسلامی شیرودی ایمان دارد و ابزار شیرودی و هر چیزی را که برجستگی شیرودی میبینید در بالگرد است؛ عکس امام را به آن میچسباند و به آن آهن بیخاصیت به لحاظ مفهومی جان میدهد و این همان زبان سینماست، که نوجوان و جوان سینما را دوست دارد.
عسگری با بیان اینکه با حضور در برخی از اکران فیلم در سینماها میبینیم که نوجوان و جوان با صوت و سرافرازی شیفته شیرودی میشوند و این نشانه خوب از نوع ارتباط جوان امروز با این قهرمانان است، میگوید: برخی فیلمها مثل موقعیت مهدی که خانواده فرمانده جنگ را مورد بررسی قرار میدهد و هدف آن مشخص است و هدف فیلم شیرودی مقاومت، ایستادگی شیرودی و همرزمانش در آن روزهای نخست جنگ است و این تفاوت بین ساخت فیلمهاست و مطمئناً در یک فیلم ۱۰۰ دقیقهای نمیتوان تمام وجوهات یک شخصیت مهم را مطرح کنید، شخصیتی که زمان خبر شهادتش به حضرت امام (ره) رسید، ایشان یک ربع به فکر رفتند و با اینکه درباره همه شهدا میگفتند خدا آنها را بیامرزد، اما درباره شهید شیرودی گفتند که او آمرزیده است، یا مقام معظم رهبری درباره این بزرگمرد فرمودند که شیرودی، اولین نظامی بود که به او اقتدا کردم.
کد خبر 748225