Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تقریب»
2024-05-03@11:31:35 GMT

از حسادت قابیل تا اسلام هراسی

تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۶۳۳۴۷

از حسادت قابیل تا اسلام هراسی

به گزارش حوزه بین‌الملل خبرگزاری تقریب، دکتر «Spahic Omer»، دانشیار دانشکده علوم وحیانی اسلامی و علوم انسانی در دانشگاه بین‌المللی اسلامی مالزی (IIUM) مقاله‌ای تحت عنوان «از حسادت قابیل تا اسلام هراسی» نوشته که در آن به ریشه‌یابی اسلام هراسی پرداخته است.
 
در این مقاله آمده است: یکی از درس‌هایی که از قتل «قابیل» توسط برادرش «هابیل» می‌توان گرفت، این است که هر چیز خوب و هر نعمت، ممکن است با حسادت دیگران همراه باشد که آنها را از کنترل خارج کند و به عواقب دردناکی منجر شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حسادت یک بیماری است که می‌تواند بر حواس انسان و تمام وجودش مسلط شود. بنابراین، فردی که حسود است، غیرمنطقی، متزلزل و خطرناک است.
 
حسادت بسته به ماهیت و میزان چیزهای خوب و نعمت‌ها، می‌تواند جمعی باشد که در این صورت واکنش‌ها دوطرفه می‌شود و یک هسته‌ آگاهی ملی به وجود می‌آید و همانطور که افراد حسود اغلب غیرمنطقی، بی‌پروا و خطرناک می‌شوند، ملت‌ها و دولت‌ها نیز چنین می‌شوند.
 
بر این اساس، اگر خوبی‌ها و نعمت‌ها می‌تواند شخصی و ملی باشد، حسادت نیز می‌تواند شخصی و ملی باشد. همین امر در مورد عواقب نیز صدق می‌کند. اگر حسادت بتواند روابط شخصی را خراب کند، به همین ترتیب می‌تواند منجر به اختلافات و خصومت‌های بزرگ شود. اوج پیامدهای آن را می‌توان «حسادت تمدنی» نامید.
 
داستان قابیل و هابیل در سوره مائده آیه آیات 27-31، دلالت بر الگویی دارد که در آن سرنوشت فردی و جمعی شکل می‌گیرد. ماجرای آنها همانگونه که یک عمل شخصی حساب می‌شود، به همان اندازه نیز یک عمل جمعی است. قابیل و هابیل در مقام فرزندان پدر بشریت نه تنها قهرمانان داستان، بلکه معیارگزاران وجودی نیز بودند. زیرا مسئولیت کارهای آنها به نمایندگی از کل بشریت بود.
 
قرآن سرپیچی حضرت آدم از خداوند را لغزشی محض ناشی از حیله‌های بی‌پایان شیطان توصیف می‌کند. همچنین جنایت قابیل را عمدی و خودسرانه معرفی می‌کند که به موجب آن روح خودخواه و ذهن فاسدش بر شخصیت او چیره شد و او را به کشتن برادرش واداشت. در نتیجه، آدم بی‌گناه و قابیل گستاخ شناخته شد. او نه جرات توبه داشت و نه قدرت تشخیص برای اینکه باید توبه کند.


 
در کتاب اول یوحنا در عهد جدید آمده است که مردم (مسیحیان) نباید مانند قابیل باشند، «که او از شریر بود و برادر خود را به قتل رساند. و چرا او را به قتل رساند؟ زیرا اعمال او شر و اعمال برادرش نیکو بود» (یوحنا 3:12).
 
از نظر زبانی، واژه «قابیل» نیز جاودانه و مترادف با «قاتل» شد. «آشوب کردن» و «اعتراض پرخاشگرانه و ایجاد اغتشاش بزرگ» و «برانگیختن شیطان» از جمله عبارت‌های مترادف با «قابیل» است.
 
به همین دلیل است که قتل، یکی از بزرگترین جنایات و گناهانی است که در روی زمین می‌توان انجام داد. به همین دلیل خداوند متعال در سوره مائده آیه 32، بر همه بشریت و به ویژه بنی اسرائیل مقرر داشته است: «هر کس انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گوئى همه انسان ها را کشته و هر کس انسانى را از مرگ رهائى بخشد، چنان است که گوئى همه مردم را زنده کرده است.»
 
یهودیان، مسیحیان و مسلمانان
یکی از دلایلی که قوم بنی اسرائیل در کانون توجه قرار گرفت این بود که پیامبران زیادی بر آنها فرستاده شد. هرگاه پیامبری از دنیا می رفت، پیامبر جدیدی به جانشینی او برانگیخته می‌شد تا آنها را به راه حق بازگردانند. اما این قوم که به قیام مرتب علیه خدا و پیامبرانش مشهور بودند، تعدادی از پیامبران را کشتند.
 
تا جایی که به مسیحیان مربوط می‌شود، رویارویی قابیل و هابیل تداعی کننده رویارویی یهودیان و مسیحیان است که حضرت عیسی (ع) به هابیل نسبت داده شده است. طبق روایت عهد جدید یهودیان نقشه کشیدند تا «عیسی» را بکشند و مسیحیان را نابود کنند. با این حال، از نظر مسلمانان، یهودیان و مسیحیان با حضرت محمد (ص) نیز به همان شیوه رفتار می‌کردند.



 به محض اینکه حضرت محمد (ص) به عنوان آخرین فرستاده و خاتم پیامبران مبعوث شد، یهودیان و مسیحیان شروع به حسادت کردند. حسادت آنها از این بابت بود که خداوند نعمت‌های خود را از آنان سلب کرده و به امت برادر عطا کرده است. اما فراموش کردند که این حق مطلق خداوند است که هر که را بخواهد به عنوان حامل رسالت خود قرار دهد، زیرا «خدا بهتر می‌داند که در کجا رسالت خود را مقرر دارد.» (انعام، 124).
 
آنها همچنین متوجه نشدند که همه پیامبران، مانند همه مردم، بدون اینکه تمایزی وجود داشته باشد، یک خانواده را تشکیل می‌دهند «این رسول به آنچه خدا بر او نازل کرده ایمان آورده و مومنان نیز همه به خدا و فرشتگان خدا و کتب و پیغمبران خدا ایمان آوردند (و گفتند) ما میان هیچ یک از پیغمبران خدا فرق نگذاریم» (بقره، 285). از همه مهمتر، یهودیان و مسیحیان این واقعیت را نادیده گرفتند که خداوند نعمت خود را به دلیل نقض عهد با او و اعمال نادرست مداوم، از آنها گرفته است.
 
نبوت حضرت محمد (ص)، بزرگترین نعمت برای او و مسلمانان بود. اما حسادت یهودیان و مسیجیان را به شدت برانگیخت. آنها می‌دانستند که محمد (ص)، رسول راستین خداست و چیزی جز راست نمی‌گوید، اما نمی‌توانستند غرور خود را کنار بگذارند، چون حقیقت و حسادتِ غیرقابل مهار، آشتی ناپذیرند.



 در چنین شرایطی معمولا، شیرینی حقیقت، تلخ و تلخی حسادت و باطل، شیرین می‌شود. در دنیای حسادت قوانین متفاوتی وجود دارد. فرد ترجیح می‌دهد با افتخار و با غرور در پایین تپه زندگی کند تا اینکه بی‌تکلف و بی‌ادعا از آن بالا برود. زبانی که در جهان حسادت با آن سخن گفته می‌شود، زبان این جهان نیست. قابیل و هابیل نیز با هم صحبت کردند، اما قابیل در جهان خودش نتوانست یک کلمه از مکالمات میان خودشان را بفهمد و نتوانستند با هم ارتباط برقرار کنند.
 
قرآن بر این اصل تاکید می‌کند: «به یقین می‌دانیم که گفتار آنها تو را غمگین می‌کند؛ ولی (غم مخور و بدان که) آنها تو را تکذیب نمی‌کنند، بلکه ستمکاران آیات خدا را انکار می‌نمایند» (انعام، 33).
 
اگر حقیقت به اجبار کاملا آشکار بود، تنها چیزی که می‌توانست مردم را در رد حقیقت نگه دارد، حسادت تنیده شده با تکبر بود. پس عقلانیت، بصیرت و شکوه و عظمت از بین رفته و پوچی به قدرت می‌رسد.
 
تمام تلاش هابیل برای نجات قابیل بی‌نتیجه ماند. اما آنچه که نگران کننده است این است که پس از آن فاجعه، قابیل  باز هم متوجه نشد که واقعا چه گذشته و چه اتفاقی برای او می‌افتد. قابیل هرگز ثابت نکرد که او اشتباه کرده و برادرش درستکار است.
 
بر این اساس، قرآن آشکار می‌کند که حسادت عامل اصلی کفر بسیاری از یهودیان و مسیحیان است و قابیل الهام و الگوی آنان بود: «بسیاری از اهل کتاب آرزو دارند که شما را از ایمان به کفر برگردانند به سبب رشک و حسدی که در نفس خود بر ایمان شما برند بعد از آنکه حق بر آنها آشکار گردید، پس (اگر ستمی از آنها به شما رسید) در گذرید (و مدارا کنید) تا هنگامی که فرمان خدا برسد، که البته خدا بر هر چیز قادر و تواناست.» (بقره، 109).
 
همچنین قرآن می‌فرماید: «و از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانی) داده شده [یهود]، و (همچنین) از مشرکان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهید شنید» (آل عمران، 186).
 
و نیز: «هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه پیروی از آیین آنها کنی. بگو: راهی که خدا بنماید به یقین راه حق تنها همان است؛ و البته اگر از میل و خواهش آنها پیروی کنی بعد از آنکه طریق حق را دریافتی، دیگر از سوی خدا یار و یاوری نخواهی داشت.» (بقره، 120). .
 
اسلام هراسی
این رفتار یهودیان و مسیحیان و شرکای آنها، دلیل اصلی ایجاد بلای اسلام هراسی است که به همان اندازه از بی‌حیایی‌ها و تعصبات تغذیه می‌شود. با این حال اسلام هراسی هرگز قابل توجیه و اثبات تجربی نخواهد بود. مصداق آن حسادت و قتل ناروا است.
 
جای تعجب نیست که در حوزه اسلام‌هراسی نیز، اشکال گوناگون حسادت بر عوامل دیگر غلبه دارد. بسیاری از مردم نمی‌توانند بپذیرند که در حالی که بقیه ادیان، ایدئولوژی‌ها و نظام‌های زندگی یا در حال فروپاشی هستند یا پیوسته در حال بازنگری و «ارتقاء» هستند، اسلام تنها دین «پایدار» است.
 


علاوه بر این، علیرغم این واقعیت که همه چیز، تسلیم قدرت کشش ویرانگر «سیاهچاله‌های» مدرنیته و پست مدرنیته است، اسلام همچنان پابرجاست. اگرچه همه چیز در حال کوچک شدن و نابودی است، اسلام همچنان پایدار است. در عصری که سلامت عقل بیش از هر چیزی در معرض خطر است، اسلام و مسلمانان به عنوان تنها موجودیت عادی زندگی می‌کنند.
 
بر این اساس، اسلام و مسلمانان تهدید و خطری بالقوه، از لحاظ نظری و عملی، برای نظم(های رایج) جهانی تلقی می‌شوند. از این رو باید در همه سطوح حضور دینی، فرهنگی و تمدنی آنها مقابله شود. با این حال، هر چه اسلام و مسلمانان بیشتر استقامت کردند، آن سوی طیف به اقدامات افراطی بیشتری متوسل شدند.
 
اگر انسان داستان قابیل و هابیل را به خوبی مطالعه و در آن تامل کند، به راحتی می‌تواند جوهره تاریخ انسان، جامعه بشری و فرآیندهای تمدن‌سازی را تشخیص دهد. همچنین می تواند ماهیت رسالت حضرت محمد (ص) و ماهیت روابط آن با سایر اعضای بشریت را درک کند. دور از ذهن نیست که بگوییم حتی روح آنچه امروزه اسلام هراسی نامیده می‌شود در داستان این دو برادر نمایان است.


از آنجا که اسلام تنها دین در پیشگاه خداوند است و از آنجا که هر پیامبری در طول تاریخ برای ابلاغ پیام توحیدی اسلام به سوی قوم خود مبعوث شده است، اسلام هراسی نیز دائما دارای مشخصات و درجاتی بوده است.
 
هر عصری حاوی ارتش قابیل‌های خود است که هدف اصلی آنها نابودی و کشتن افراد، آرمان‌ها، امیدها و حتی کل جوامع است. منبع همیشگی مشروعیت ظاهری این افراد، پنهان کردن و دستکاری فرمان آسمانی است که در ارتباط با روایت قابیل در مقابل هابیل داده شده است.
 
قرآن بدین ترتیب در افشای یهودیان و مسیحیان می‌فرماید: « به همین دلیل، بر بنی اسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است. و رسولان ما، دلایل روشن برای بنی اسرائیل آوردند، اما بسیاری از آنها، پس از آن در روی زمین، تعدّی و اسراف کردند.» (مائده، 32).

منبع: تقریب

کلیدواژه: اسلام هراسی مسیحیت اسلام حضرت محمد ص قابیل یهودیان و مسیحیان قابیل و هابیل بنی اسرائیل اسلام هراسی حضرت محمد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۶۳۳۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا کشوری مثل مصر سریال «حشاشین» را ساخت؟

نشست نقد و بررسی سریال حشاسین با حضور حجت‌الاسلام مهدی فرمانیان استاد تمام دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، حجت‌الاسلام سید علی بطحایی مدیر کل پژوهش دانشگاه ادیان و مذاهب، فرقه‌شناس و پژوهشگر جریان‌های اسلامی و مهدی علمی دانشور استادیار ادیان شرق دانشکده ادیان و مذاهب برگزار شد.

بطحایی بحث خود را با موضوع جریان‌های فکری مصر آغاز کرد و گفت: سریال حشاشین نسل جدید را درگیر کرده است. نسل جدید بر خلاف ممانعت‌ها این سریال را دیدند. نظر کلی بنده از سریال همان ضرب المثل معروف است که گفت «بعضی‌ها کج گفتند، اما رج گفتند.» کج گفتنش با آقای دکتر فرمانیان و دانشور است و رج گفتنش با من. رج گفته یعنی برنامه و هدف دارد و کار او روی حساب است. روی جریان‌های فکری، این سریال را ارائه داده است. این سریال را در قد و قواره سریال تاریخی نبینیم بلکه این فیلم، یک نبرد جریانی است که صحنۀ آیندۀ جهان اسلام را تشکیل می‌دهد. نبرد جریان‌های فکری در این اتفاق رخ می‌دهد. به چه معنا؟ جریان شناسی جهان اسلام حوزه مغفولی است. آینده پژوهیِ آن، مغفول‌تر است و از همه مغفول تر، نبرد بین جریان‌هاست که صحنه آینده جهان اسلام را شکل می‌دهد. در مصر و تونس و مغرب و ترکیه همین گونه است. تلاقی جریان‌ها صحنه آینده جهان اسلام را می‌سنجد.

وی افزود: اسلام سنتی خیلی در تلاقی با جریانات وارد نمی‌شود و حاشیه امنی برای خود دارد. روشنفکری هم بدنه‌ی مردمی ندارد و حضور اجتماعی هم نمی‌تواند داشته باشد؛ منتها سه جریانِ اسلام سلفی با قرائت جامعی که دارد و نیز اسلام سیاسی و اسلام سکولار صحنه‌ی آینده جهان اسلام را می‌سازند که باید در حوزه آینده‌پژوهی به آن توجه کنیم تا به مشکلی برنخوریم. 

سریال حشاشین به نزاریان شام ارتباط دارد

بطحایی گفت: باید به نکته‌ای توجه شود؛ اگر توجه نکنیم، بقیه تحلیل‌ها فایده نخواهد داشت. چون بعضی می‌گفتند این سریال آمده تا ولایت فقیه یا مهدویت را بزند، اما سرحلقه این سریال این است که چرا مصر این دغدغه را داشت؟ چون نزاریان ارتباطی به مصر ندارد. نزار پس از اینکه از خلیفه نهم عزل می‌شود، مدت کوتاهی به اسکندریه مصر می‌رود و مدتی در آنجا می‌ماند. برای اینکه نشان دهد من حکومت دارم، سکه‌ای ضرب می‌کند که ظاهراً در موزه آقاخان تورنتو نگهداری می‌شود. مدت کوتاهی حکومت می‌کند و بعد لشکری می‌آید و او را می‌کشند؛ بنابراین این سریال به مصر مربوط نیست به لوئانته یا نزاریان شام ارتباط دارد و عمدۀ آن به ایران مرتبط است. مصر به خاطر مصرف داخلی و مخالفت با اسلام سیاسی و آمادگی جهان اسلام به این سریال پرداخت. بعید هم نیست در آینده به دیگر جریان‌ها و فرقه‌ها بپردازند و ما با اسلام سیاسی‌هراسی مواجه شویم. پنج قسمت اولش است که به اسلام سیاسی برخورده است.

مصر لیدر جریان فکری جهان اسلام است

وی با طرح این سؤال که در مصر چه اتفاقاتی افتاد، گفت: باید موج‌های تاریخی مصر را یک مرور کنیم و بعد ببینیم اسلام سنتی و سایر جریان‌های فکری چه واکنشی نسبت به این موج‌ها داشتند. از ۲۲۶ سال قبل در ۱۲۱۳ قمری یا ۱۷۹۸ میلادی که ناپلئون حمله می‌کند و می‌گویند توپ‌های ناپلئون مسلمانان را بیدار کرد، تقریباً ۶ موج مصر را فرا گرفت. مصر با بقیه کشور‌های عربی تفاوت دارد. کشور‌های عربی پول دارند، اما مصر پول ندارد. 

بحطایی ادامه داد: کتابی با نام «مصر از زاویه‌ای دیگر» از خانم جمیله کدیور منتشر شده است. سفرنامه ۳۰۰ صفحه‌ای جریانات فکری را در آن بازه زمانی خوب ریشه‌کاوی کرده است. مصر مهم است. شناخت مصر مهم است. این سرزمین، لیدر جریان فکری جهان اسلام است. از ۲۲۶ سال قبل تا الان جریان اول که تاکنون ادامه دارد، محمدعلی پاشا و طهطاوی بود. کتابی با عنوان «تخلیص الابریز فی تلخیص با‌ریز» نوشته شد. یعنی پاکسازیِ آب را بیاور تا چهره مشعشع پاریس را نشان دهیم. در این کتاب اولین واکنش‌هایی که اسلام نسبت به مدرنیته و حمله ناپلئون دارد و علت عقب ماندگی اسلام را خوب تحلیل کرده است. اینها نسل اول هستند که با سخت‌افزار‌های غرب مواجه می‌شوند که چرا غرب از جهت‌های مختلف جلوتر از ما است. این جریان شکست می‌خورد.

این پژوهشگر فرقه‌ها گفت: نسل دوم امثال سید جمال است که بیداری اسلامی را مشخص می‌کند و عبدُه که اسلام انقلابی و بیداری را مطرح می‌کنند. نسل سوم، با جنگ جهانی اول مواجه می‌شود که سعد زغلول است. در این دوران بریتانیا جدا می‌شود. 

روح فرهنگیِ حاکم بر مصر را تفکرات سکولار شکل می‌دهد

وی با اشاره به اینکه از کنار نسل چهارم و پنجم سه جریان شکل می‌گیرد، افزود: یکی پان عربیسم است به سردمداری جمال عبدالناصر. او ناسیولانیست دیکته‌ای و دیکتاتوری است. دوم، حسن البناء است که در همین دوران، شکل‌گیری اسرائیل را شاهدیم. پان‌عربیسم در مصر خودش را خوب نشان می‌دهد. در کنارش طه حسین است که نباید آن را متعلق به گذشته بدانیم. دقیق‌ترین بسته‌ای که درباره سکولاریزم و لیبرالیسم در مصر ارائه می‌شود، متعلق به اوست. در کتاب‌های «فی الأدب الجاهلی»، «فی التاریخ الجاهلی» و «مستقبل الثقافة فی مصر» اندیشه خود را می‌گوید. تکلیف خودش را مدرنیته مشخص می‌کند. به جهان اسلام نسخه می‌دهد که چه قسمت‌هایی از فرهنگ غرب را بگیریم. وزیر امروزین مصر می‌گوید روح فرهنگیِ حاکم بر مصر، طه حسین است.

بطحایی گفت: الان در مصر دوئلی بین اسلام سیاسی و اسلام سکولار است. تقریباً اسلام سنتی جمع شده است. تنها یکی از مشاوران احمد الطیب گفته بود سریال حشاشین به فرقه‌گرایی منتج می‌شود. اسلام سنتی در مصر اسلام کاملاً کنترل شده است. در هر صورت الأزهر واکنش مطلوبی ندارد. اما میدان‌دار در تمام این صحنه‌ها، خالد منتصر و عکاشه است. اینها افراد تأثیرگذاری هستند. پزشک خالد در خیلی از حوزه‌ها وارد شده و سکولاریزم است. او دو سفر به آلمان و هلند می‌رود. می‌گوید واکنش‌ها را نسبت به حشاشین می‌دانم. با مسلمانان هلند که صحبت کردم، از لحاظ لهجه انتقاد کردند،، اما از نظر جریانی می‌گویند، به نظر ما بهترین فیلمی است که توانسته اسلام سیاسی و تکفیری‌ها را منکوب کند.

وی با تصریح بر اینکه خوراک این فیلم کاملاً جریان‌شناسانه است و تاریخی نبینیم، در بیان راهکار گفت:، اما چکار کنیم؟ به ذهنم می‌آید اسلام سنتی و مراجع تقلید باید سکوت کنند، همچنان که خود اسماعیلی‌ها سکوت کردند. صحبت درباره نزاریان باید متولی داشته باشد. ایران جزو تاریخش است، اما درباره حشاشین که مقداری مسئله دارد، نمی‌تواند صحبت کند. باید امثال آقاخان صحبت کنند. ما انتظار داریم وارد صحنه شود. البته آقای داریوش محمدپور از مؤسسه اسماعیلیه واکنشی داشت.

منبع: تسنیم

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • خدمت به مردم بالاترین جایگاه را در دین اسلام دارد
  • سفر امیرعبداللهیان به گامبیا
  • اگر جامعه فرهنگی آگاه باشد آن جامعه به پیروزی می‌رسد
  • چرا کشوری مثل مصر سریال «حشاشین» را ساخت؟
  • اسلام هراسی پای شهردار مسلمان لندن را هم گرفت
  • جوابگوی تمامی بن‌بست‌های پیش آمده اسلام است
  • «چشم‌ها تنها برای دیدن نیستند»
  • دین اسلام مدافع اصلی حقوق زنان است
  • سپاه، صلح طلب اما جنگ بلد، مقتدر ولی مظلوم
  • افشای کینه شاه از قم