Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار مهر، با اضافه شدن کاوه رضایی به اردوی آبی پوشان در ترکیه، خط حمله پر تعداد این تیم متراکم‌تر از قبل شد تا استقلال بیشترین تعداد مهاجم را در بین تیم‌های لیگ برتری در اختیار داشته باشد.

ایوب اصغرخانی مربی پیشین تیم‌های پایه استقلال و پیشکسوت این تیم در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: کاوه رضایی به دلیل سبقه خوبی که در گذشته در این تیم داشته و تجربه بالایی که بعد از سال‌ها حضور در فوتبال اروپا به دست آورده، قطعاً می‌تواند از مهاجمان مهم و تاثیر گذار این فصل برای استقلال باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به خصوص انگیزه‌های بالایی که سال جام جهانی به بازیکنان می‌دهد و کاوه رضایی هم از این انگیزه‌ها بهره می‌برد، منجر به تاثیر گذاری بیشتر او در این فصل می‌شود.

وی افزود: دوست نداشتم جای مربی استقلال بودم تا از بین این همه مهاجم با کیفیت ناچار به انتخاب باشم. شاید این شیرین‌ترین دغدغه‌ای باشد که یک مربی در تیم بزرگی مثل استقلال می‌تواند داشته باشد که باید از بین این تعداد مهاجم آماده ۲ تا ۳ نفر را برای ترکیب اصلی انتخاب نماید.

کارشناس فوتبال گفت: با حضور این مهاجمان باید گفت استقلال از یک خط حمله ترسناک و مخوف استفاده می‌کند و البته انتظار هم به همین نسبت از آنها بالا می‌رود. این هنر سرمربی است که باید از این بازیکنان با کیفیت بهترین ترکیب را ساخته و بهترین استفاده را ببرد.

پیشکسوت آبی پوشان پروسه نقل و انتقالاتی این تیم را برای ورود به فصل بیست و دوم مناسب دانست و گفت: البته به نظر می‌رسد هنوز باید یکی دو بازیکن دیگر برای تکمیل شدن به تیم اضافه شود. اما فرایند نقل و انتقالاتی استقلال تا همین جا هم خوب بوده و قابل قبول است. این تیم در فصل گذشته در ساختار تهاجمی احساس ضعف و نیاز به بازیکن جدید داشت و حالا می‌بینیم این نقطه ضعف تبدیل به نقطه قوت شده است.

اصغرخانی بیان داشت: اگر به همین تیم یک هافبک بازی ساز تخصصی اضافه شود قطعاً می‌توان گفت این یکی از بهترین استقلال‌های چند سال اخیر به لحاظ داشتن بازیکن با کیفیت خواهد بود. شنیده‌ام در سبد خرید آنها یک هافبک خارجی هم قرار دارد که امیدوارم این اتفاق زودتر بیفتد.

کارشناس فوتبال تاکید کرد: با اینکه تیم‌های خوبی مثل سپاهان، فولاد و پرسپولیس برای قهرمانی تیم بسته‌اند، اما با احترام به همه تیم‌های خوب این فصل مسابقات من استقلال را اصلی ترین مدعی قهرمانی می‌دانم.

کد خبر 5544033

منبع: مهر

کلیدواژه: تیم فوتبال استقلال تهران لیگ برتر فوتبال ایران فوتبال کاوه رضایی ایوب اصغرخانی تیم فوتبال استقلال تهران فوتبال تیم فوتبال پرسپولیس لیگ برتر فوتبال ایران تیم ملی فوتبال ایران تیم ملی والیبال ایران دراگان اسکوچیچ تکواندو کشتی آزاد ریکاردو ساپینتو شمشیر بازی مسابقات قهرمانی جهان والیبال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۵۳۹۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قصه عبرت آموز یک دزد!

روزی که اولین نخ سیگار را لای انگشتانم گرفتم و با غرور خاصی نزد دوستانم به آن پک می زدم هیچ گاه باورم نمی شد که روزی برای تامین هزینه های اعتیادم به اموال مردم دستبرد بزنم اما ...

به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات سارق حرفه ای قطعات و محتویات خودروهای مردم در حاشیه خیابان هاست که با تلاش شبانه روزی نیروهای گشت نامحسوس کلانتری شفای مشهد به چنگ قانون افتاد. او که مدعی بود سرگذشت عبرت آموزی دارد درباره قصه تلخ زندگی خود به مشاور ومددکار اجتماعی کلانتری گفت:پدرم به دلیل ابتلا به بیماری های ریوی و قلبی در سن 40 سالگی از دنیا رفت و این گونه مادرم سرپرستی خانواده را به عهده گرفت.

او جوانی اش را گذاشت و همه سختی ها  وتلخکامی ها را به جان خرید تا ما آینده را در خوشبختی تجربه کنیم. خلاصه او با کارگری و خیاطی هر3 خواهرم را به دانشگاه فرستاد و آن ها اکنون ازدواج کرده اند و در ادارات دولتی  استخدام شده اند اما من مسیر خلافکاری را در پیش گرفتم و بدبختی هایم را به تماشا نشستم.

آن روزها زمانی که 7 سال بیشتر نداشتم در شهرستان تربت جام به مدرسه رفتم. با آن که چندان علاقه ای به تحصیل نداشتم اما به هر طریقی بود تا مقطع دبیرستان درس خواندم. خلاصه 17 ساله بودم که روزی با ترغیب و تشویق دوستانم،اولین نخ سیگار را لای انگشتانم گرفتم چراکه غرورم اجازه نمی داد در برابر آن ها کم بیاورم به همین دلیل سعی می کردم پک های عمیقی به سیگار بزنم که با تشویق و جلب توجه آن ها روبه رو شوم . در همین شرایط خیلی زود پای بساط شیره و تریاک  هم نشستم و دورهمی های لذت بخش دوستانه ام آغاز شد .

چنان در عالم هپروت سیر می کردم که هیچ گاه به ذهنم نمی رسید  این لذت های زودگذر فرجامی وحشتناک دارد. آن روزها فقط همین غرورهای جوانی و تعریف و تمجیدهای دیگران را می دیدم و مدام در پارتی ها و شب نشینی ها شرکت می کردم. نصیحت های مادرم نیز فایده ای نداشت چراکه من هم مانند همه معتادان که مصرف تفریحی را شروع می کنند، خودم را فریب می دادم که من مانند دیگران نیستم و هر روزی که اراده کنم دیگر مصرف نمی کنم.

حتی گاهی برای چند روز نزد دوستانم نمی رفتم تا چنین وانمود کنم که من اراده ای قوی دارم  و آلوده مواد افیونی نمی شوم. مادرم از رفتارهای من زجر می کشید و گریه می کرد اما من هیچ توجهی به اطرافم نداشتم تا این که بالاخره باورم شد دیگر معتاد شده ام .

چند بار مادرم با سختی های بسیار مرا در مراکز ترک اعتیاد بستری کرد  اما فایده ای نداشت تا این که به خودم آمدم و با کمک یکی از دوستانم که مرا راهنمایی می کرد چند سال از چنگ مواد مخدر گریختم و در سن 30 سالگی به توصیه مادرم ازدواج کردم تا شاید مسیر درست زندگی را بیابم اما بعد از ازدواج دوباره دوستان هم بساطی ام به سراغم آمدند و با وسوسه های لذت آنی و تعریف و تمجیدهای آنان از پک های عمیق سیگار و مصرف زیاد مواد مخدر ،باز هم به منجلاب مواد افیونی افتادم ولی این بار شیوه ای خطرناک را در پیش گرفتم و مصرف هروئین را شروع کردم . حالا همسرم زجر می کشید و با اشک هایش تلاش می کرد تا مرا از بیراهه هولناک بازدارد.

چند بار دیگر در مراکز ترک اعتیاد بستری شدم ولی چون در زمینه پوشاک فعالیت داشتم و با افزایش قیمت ها در بازار به وضعیت خوبی رسیده بودم هنوز توان خرید هروئین را داشتم اما دیگر نمی توانستم به خاطر خماری های مواد مخدر صنعتی در محل کارم بمانم به گونه ای که مجبور شدم مغازه ام را تعطیل کنم.

در این شرایط پس انداز هایم نیز به پایان رسید و خانواده ام برای نان شب محتاج شدند. همه دوستانم از من فرار می کردند چراکه دیگر پولی نداشتم مانند گذشته مقدار زیادی شیره و تریاک را پای بساط آن ها بگذارم وباید از هروئین های آنان مصرف می کردم. این گونه بود که با ترس و لرز برای اولین بار از یک خودرو در حاشیه خیابان سرقت کردم و با فروش باتری و ضبط و پخش آن هزینه  های یک روز اعتیادم تامین شد ولی می ترسیدم آشنایان و بستگانم مرا درحال سرقت مشاهده کنند و آبروریزی شود این بود که تصمیم گرفتم به مشهد بیایم و سرقت هایم را در این شهر ادامه بدهم .

بارها در مناطق مختلف شهر مشهد به خودروهای شهروندان دستبرد زدم و با فروش اموال سرقتی هزینه های اعتیادم را تامین کردم تا این که شب گذشته هنگام عبور از بولوار ابوطالب چشمم به پرایدی افتاد که به راحتی می توانستم به آن دستبرد بزنم چراکه هیچ گونه امکانات امنیتی و ضد سرقت نداشت اما هنوز مشغول بازکردن در خودرو بودم که ناگهان خودم را در محاصره افسران گشت کلانتری شفا دیدم و آن ها در حالی مرا دستگیر کردند که چندین بسته حاوی هروئین نیز به همراه داشتم . حالا بسیار پشیمانم و می دانم آینده ام را نابود کرده ام اما ای کاش ...

با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد) تحقیقات گسترده افسران کارآزموده دایره تجسس برای ریشه یابی سرقت های دیگر این جوان وارد مرحله جدیدی شد تا شهروندانی که اموال آن ها توسط این سارق جوان به یغما رفته است شناسایی شوند .

دیگر خبرها

  • هوادار خاص استقلال: نکونام گفت دعا کن قهرمان شویم
  • استقلال: نکونام گفت دعا کن قهرمان شویم
  • سرمربی تیم ملی والیبال: هیچ قولی نمی دهم؛ باور نمی کنم سفارش شده باشم
  • قصه عبرت آموز یک دزد!
  • حمله به رکورد ۳ مربی بزرگ قرمز و آبی | او می خواهد بهترین مربی تاریخ باشگاه استقلال شود!
  • مربی اسبق استقلال عزادار شد
  • دلیل رد پیشنهاد یک تیم ایرانی توسط فرهاد مجیدی/ تیم جدید اسطوره استقلال مشخص شد؟
  • جواب منفی مجیدی به زنوزی؛فرهاد فقط به نیمکت استقلال فکر می‌کند
  • کلوپ: هر کجای دنیا باشم، لیورپول را تماشا خواهم کرد
  • اعتراف پپ: انتظار نداشتم برای قهرمانی بجنگیم