Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش جماران از روابط عمومی انجمن خانه اندیشمندان علوم انسانی، حجت الاسلام محمدرضا زائری در شب هفتم محرم الحرام طی سخنانی با موضوع جلوه حادثه عاشورا در ادبیات و هنر مسیحی گفت: موضوع آنقدر مهم است که تاکنون آنطور که شایسته بدان توجه نشده است و در این حوزه با آثار درخشانی مواجه هستیم.

این پژوهشگر دینی با اشاره به کتاب جرج جرداق نویسنده لبنانی مسیحی کتاب امام علی صدای عدالت انسانی گفت: به تعبیر علامه حکیمی، بعد از کتاب الغدیر علامه امینی کتابی به اهمیت کتاب جرج جرداق در مورد امام علی (ع) نوشته نشده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این کتاب بخاطر سطح ادبی به عنوان یک اثر ادبی مورد توجه قرار گرفته است. به او هرچقدر اصرار کردند که کتابی برای پیامبر اسلام بنویسد، ننوشت و با وجود اینکه اعتقاد مذهبی نداشت و به کلیسا هم نمی‌رفت اما می گفت امیرالمومنین فرق می‌کند.

وی با بیان اینکه تصور می‌کردم نویسندگان محدود و معدودی مسیحی در مورد پیامبر اسلام و ائمه کتاب نوشته باشند، ادامه داد: اقدام به بررسی آثار ادبی نویسندگان مسیحی از سال 1900 تا 2000 کردم و متوجه شدم که چقدر نمونه های فراوان و آثار درخشان نسبت به اسلام و پیامبر اکرم وجود دارد. یکی از این افراد جبران خلیل جبران بود که در نشریه‌ای که در نیویورک راه انداخته بود، از سردمداران جریان ادبی جهان عرب هستند. متاسفانه برداشت ما از اعراب، عرب های حوزه حاشیه خلیج فارس است در حالیکه مغرب عربی به تنهایی آنقدر جریان های فکری گسترده و عمیق در خود دارد که بسیاری جریان های روشنفکری ما، وام دار آنها بوده و آثار آنها را ترجمه کرده‌اند.

زائری به آثار امین الریحانی یکی دیگر از نویسندگان مشهور مسیحی اشاره کرد و گفت: او در زمان مشروطه دو یادداشت مفصل درباره مسجد و اذان در نشریات امریکایی دارد که خود لبنانی‌ها هم از وجود آن بی اطلاع بودند. جبران خلیل جبران نیز دو تمثال از امیرالمومنین (ع) کشیده و کلمات و جملات قصار پیامبر به امیرالمومنین را در آمریکا منتشر کرده که نه در موزه خود جبران است و نه در کتاب های او بلکه آنها را میکرو فیلم های دانشگاه آمریکا پیدا کردم.

وی ادامه داد: یک شاعر مسیحی داریم که حضرت زهرا (س) را در خواب دیده و خواب را به صورت قصیده تعریف کرده است.

این پژوهشگر دینی گفت: برخلاف تصور که فکر می‌کنیم به ادبای مسیحی لبنانی پولی داده شده یا چیزی گیرشان آمده است، برخی از آنها به خاطر نوشته‌هایشان هزینه‌های سنگینی پرداخت کرده‌اند. مثلا مار عبدو که به عنوان شیخ ادبای لبنان مشهور است و بزرگ ادبیات لبنان در 100 سال گذشته محسوب می شود، اسم فرزندش را محمد گذاشته بود. فرزندش دچار مریضی می شود او می‌گوید زیر آسمان ایستادم و خطاب به پیامبر (ص) گفتم که اگر در زیر این آسمان اگر یک بچه مسیحی به غیر از فرزند من نامش محمد بود بگذار در این مریضی بمیرد. پس از توسلی که کرده بود فردایش حال فرزندش بهتر شد. او در خصوص فرزندش شعری دارد که خطاب به او می‌گوید چگونه نامش را محمد گذاشته است و اینکه هیچ کلیسایی حاضر نبوده که فرزندش را بخاطر اینکه اسمش محمد بوده غسل تعمید دهد و در نهایت یک کشیش حاضر به این کار شده است.

وی تاکید کرد: در همین ایام محرم و در دهه اول در لبنان مرسوم است که در مجالسی که برپا می‌کنند یک روحانی شیعه، یک اهل سنت و یک مسیحی در مراسم سخنرانی کنند. مسیحیانی در لبنان هستند که در ماه رمضان روزه می‌گیرند و قرآن می خوانند یا در خانه‌هایشان جملات قصار از امام علی (ع) است. حتی چند سال پیش یکی از خوانندگان زن لبنانی مسیحی که معروف هم است، با خبرنگاری گفت و گو و در پاسخ به این سوال که در اوقات خلوت و تنهایی چه چیزی را با خود زمزمه می‌کند، یکی از جملات قصار نهج البلاغه را گفته بود.

وی افزود: جوزف حرب یک نویسنده مشهور دیگر لبنانی مسیحی که حدود پنج، شش سال پیش درگذشت، یک متنی با عنوان بکائیه راس الحسین دارد که وقتی در کویت مجری برنامه رادیویی بود آن را نوشت. او می‌گوید روز عاشورا بود گفتم بی‌انصافی است در روز عاشورا برای امام حسین چیزی ننویسم. وقتی از او پرسیدم این عشق و دلبستگی از کجا آمده گفت در کودکی و در هفت سالگی به همراه مادرم به روضه همسایگان شیعه روستا می‌رفتم و من هنوز همان بچه هفت ساله‌ام که مادرم برای مصیب حسین (ع) گریه می‌گرد.

 زائری در بخش دیگری از سخنانش گفت: از سال 1900 و از جبران خلیل جبران تا سال 2000، نزدیک به 50 چهره ای که آثار ارزشمند و مستقل درباره اسلام و اهل بیت دارند را شناسایی کردم که برخی از این افراد قبل از انقلاب اسلامی زندگی می‌کردند که در زمان نوشتن آثارشان نه جمهوری اسلامی بود، نه حمایت، امکانات و بودجه ای. «میشل کعدی» کتابی برای امیرالمومنین و امام سجاد نوشته  است وقتی با او گفت و گو می‌کردم گفت کشیش بوده و وقتی کلیسا را برای تحصیل در مقطع دکتری را رها کرده پدرش گفته اگر چیزی می‌خواهی بنویسی که به درد بخورد در پایان نامه ات در مورد امیرالمومنین بنویس.

این پژوهشگر دینی تاکید کرد: علت اینگونه اتفاقات چیزی نیست که بخواهیم با متر و معیار سیاسی اندازه بگیریم. یکسری افراد در این ایام به دلیل اینکه آزرده شده اند و خرابکاری‌ها و ناشی گری‌های ما را دیده اند و حق هم دارند، از آن طرف بام افتاده و می‌گویند اگر به ما هم پول بدهند ما فلان کار را می‌کنیم. طرف اصلا نمی‌داند قضیه چیزی دیگری است.

وی ادامه داد: در مجله خیمه با یک واسطه نقل کردم که یک پزشک عراقی به دلیل ازدواج با یک پرستار اسکیمو مسئول بهداری یک بخش در قطب شمال شده و در روز عاشورا و در ایگلو روضه امام حسین (ع) می خوانند. کجای این دنیا این پرچم نیست و این علم دیده نمی‌شود؟ بسیاری از این افراد اصلا با جمهوری اسلامی کاری ندارند و نوکر امام حسین (ع) هستند.  

 

 

آرمان ذاکری: روشنفکران دینی پس از انقلاب عرصه را برای سلبریتی های مذهبی خالی کردند

 

به گزارش جماران از روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، آرمان ذاکری در شب هفتم محرم و در مراسمی با عنوان چراغی دیگر، طی سخنانی به بررسی نسبت عزاداری و عدالت خواهی با نگاهی جامعه شناسانه پرداخت و گفت: با توجه به اینکه جامعه شیعی همواره در اقلیت بوده، تشیع را نمی‌توان بدون مفهوم موقعیت اقلیت شناخت چراکه اساسا ذهنیت‌ها، رفتار و مناسک تشیع رفتاری است که در بستر موقعیت تاریجی و اجتماعی اقلیت شکل گرفته و بدون فهم موقعیت اقلیت نمی‌توان رفتارهای اجتماعی تشیع را درک کرد.

این جامعه شناس به اشاره به وضعیت شیعیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی اظهار کرد: با پیروزی انقلاب در سال 1357 اقلیت شیعه در محدوده دولت – ملت اکثریت یافته و اساسا موقعیت آن تغییر کرد. البته در گذشته نیز اکثریت جمعیتی در دوره صفویه به بعد داشته است اما پیوند این اکثریت جمعیتی با حکومت یک شرایط جدیدی را رقم زده و با تشکیل حکومت دینی به این اکثریت دست یافته است.

وی با تاکید براینکه مسائل را از نگاه جامعه شناسانه مطرح می‌کند، ادامه داد: مساله ای که امروز با آن روبرو هستیم این است که افراد مذهبی در معرض این اتهام هستند که از مجموعه‌ای رانت برخوردار بوده و در دامن زدن به تبعیض‌ها و سکوت در برابر ظلم ها دخیل هستند. این اتهام مطرح است که تریبون‌ها یی که در اختیار ما افراد مذهبی است در اختیار همه نیست و در برابر تبعیض ها و موقعیت هایی که از آن بهره مند هستیم، سکوت می‌کنیم.

این تاریخ پژوه با طرح این پرسش که چگونه می‌توان مذهب را از این اتهامات مبرا کرد تا متهم به سکوت کردن نسبت به تبعیض‌ها و آسیب زدن به قشر غیر دینی نشود، گفت: در خصوص اینکه بین عزاداری و عدالت خواهی چه نسبتی وجود دارد، دو رویکرد مطرح است. نگاه اجمالی به تاریخ بیانگر این است که کارکرد عزاداری برای این بوده که به ما یادآوری کند تا از رخ دادن آنچه در تاریخ گذشته را جلوگیری کنیم.

ذاکری به شرایط قیام امام حسین (ع) اشاره کرد و گفت: ما در آن دوران شاهد ثبات حاکمیت اسلام هستیم. جامعه اسلامی با گسترس فتوحات از یک جامعه کوچک و محدود مدینه به جامعه بزرگی تبدیل شده که از شرق به هند و از غرب به مصر رسیده و حکومت داری در آن معنا یافته است و فرزندان سرداران فتوحات همچون عبدالله بن زبیر، عمربن سعد، مرجان بن زیار و ... مدعی امارت هستند.

وی افزود: جنگ های خارجی در جریان است و سپاه اسلام به قسطنطیه حمله کرده و جهاد در راه خدا و مبارزه با کفار در جریان است و از این رو معاویه در نامه به امام حسین (ع) می‌گوید که چون با کفار در حال مبارزه هستیم، وحدت امت را از بین نبرد که امام در پاسخ می گوید که برخلاف عهدنامه با امام حسن (ع) برای خود جانشین انتخاب کرده و از سوی دیگر اقدام به سرکوب مخالفان و حذف آنها می‌کنی.

این جامعه شناس با طرح این پرسش که آیا عزاداری های امروز نسبتی با عدالت دارد، اظهار کرد: در اغلب اوقات ندارد اما صرف نظر از هیات ها و عزاداری‌هایی خاصی که تم عدالت خواهی خود را به دلایل اجتماعی و تاریخی حفظ کرده اند، یک بحث دیگری هم است و آن به رغم اینکه عدالت خواهی امروز در عزاداری‌های ما دال اصلی نیست اما یک روح و فرهنگ کلی از همین موقعیت اقلیت بودن ناشی می‌شود، این است که همواره با یاد حسین (ع) و عزاداری های او آمده است و همیشه دیده شده که این اقلیت با بازتاب این مناسک ، یکسری  گزاره ها را نیز تولید کرده است. مثلا تشیع به ظلم، سیلی خوردن دختر بچه، زندان، آتش زدن در و خراب کردن خانه بسیار حساس بوده و گویی یک فرهنگ عمومی در جریان است

ذاکری با بیان اینکه مجموعه ای از تحقیقات در 15 سال گذشته انجام شده که در آن تحول عزاداری ها در تاریخ را نشان می‌دهد، گفت: عزاداری در جامعه شیعه در طول تاریخ فرود و اوج‌هایی داشته و اکنون در یکی از دوره های اوج عزاداری هستیم چراکه شاهد افزایش هیات‌ها و مشارکت‌های مردم نسبت به یکی دو دهه گذشته ام.

وی با بیان اینکه در دوره های اوج شاهد بیشتر شدن عزاداریهای جوشان هستیم، ادامه داد: در چهار مقطع یعنی بین سال های 1240 تا 1270 یعنی عصر ناصری، سال های بعد از شهریور سال 1320، دهه منتهی به انقلاب و دیگری اکنون، دوره های اوج گیری عزاداری است که در سه حوزه فضائل، مصائب و قصص تسامح به خرجی می دهند. به عبارت دیگر در این دوره فضائل و مصائب غلو می شوند و قصه هایی اضافه می شود که در صحت آنها تردید وجود دارد.

این جامعه شناس اضافه کرد: در روندی که از دهه 80 به این سمت اوج و اقبال بیشتری یافته مشاهده می‌کنیم مداحانی که اینگونه عزاداری می‌کنند، تبدیل به سلبریتی مداحی می شوند.

این جامعه شناس یادآور شد: زمانی که به دوره‌های خیزش و غلبه عزاداری‌های جوشان نگاه می‌کنیم، متوجه می شویم که دوره اوج گیری مسائل اقتصادی و اجتماعی است. مثلا در عهد ناصری کشور درگیر وبا و طاعون شده و اساسا دولت از تمشیت امور بازمانده است. جمعیت کشور بسیار کم شده و قحطی کشور را فراگرفته است. در شهریور سال 1320 به بعد نیز بلوای نان به راه افتاده و غلات کشور برای ارتش شوروی می‌رود و شاهد روایت‌هایی از کشته شدن مردم هستیم. در سومین دوره نیز که بعد از اصلاحات ارضی است، انبوهی از مردم از روستاها مهاجرت و به شهرها آمده و برای اولین بار حاشیه نشینی شهری شکل می‌گیرد. در دوره چهارم که دهه نود است، اوج مشکلات اجتماعی و بحران‌های اقتصادی است. 

ذاکری تصریح کرد: این شباهت‌ها نشان می‌دهد که جامعه مستاصل است و چون نمی‌تواند امور خود را به صورت عقلانی مدیریت کند بنابراین به شخصیت‌هایی پناه می‌برد که بتوانند امورش را برای آن مدیریت کنند و به آن وعده حل مساله به غیر از روش های عقلانی که خودش نمی‌تواند استفاده کند، بدهند. اینجا است که بیان فضائل را زیاد می‌کنند.

این جامعه شناس افزود:  مصائب را زیاد می‌کنند تا بگویند آنچه بر تو می‌گذرد در قیاس با مصائب بزرگان تو چیزی نیست تا از این طریق بتوانند به او آرامش داده و توان تحمل مشکلات را بدهند. آنها که مستاصل از تمشیت امور خود هستند به بیان مصائب پناه می برند تا مصیبت خود را فراموش کنند. با قصه گفتن آنها را از زندگی روزمره که آشوب، اضطراب، نارضایتی و عدم موفقیت است دور می کنند و غنا نیز به آنها کمک می کنند تا خشم و انرژی خود را خالی کنند.

وی خاطرنشان کرد: در چهار دوره بیان شده که دوران فقدان و ناتوانی است، دین پاسخ به استیصال و ناکارآمدی است و وعده حل مساله می‌دهد. در این بستر دیگر اخلاق و عدالت نیست. وقتی به جامعه دینی رجوع می‌کنیم، تمام تحقیقات نشان می‌دهد که به رغم اینکه مناسک زیاد شده است، مردم احساس می‌کنند جامعه بی دین می‌شود.

ذاکری تاکید کرد: اگر قرار بود مناسک دینی که در جامعه جریان دارد، حیات اجتماعی را اخلاقی کند علی القاعده می‌بایست فضایی را بوجود می آورد که رفتار افراد را قابل پیش بینی می‌کرد تا افراد به یکدیگر اعتماد کنند. ما با پدیده‌ای روبرو هستیم که قدسی تقدس زدا شده است. یعنی قدسی که مذهب هست ولی حریم و حرمت ندارد و بازدارنده نیست تا ادم‌ها را از اخطاهای اخلاقی منع کند.

این جامعه شناس یادآور شد: اگر بپذیریم که عدالت خواهی، تن ندادن به ظلم و آن اخلاقیات جوهره اصلی قیام و نهضت امام حسین (ع) بود، باید بپذیریم اینکه دین داری ما صرفا واکنش به وضعیت‌ها شود و کارکردهایی نسبت به وضعیت داشته باشد، ضرورتا و حتما مطلوب جامعه دین دار نباید باشد.

وی با بیان اینکه سه گونه میانجی برای ایجاد پیوند مردم با فضاهای تولید فکر و معرفت داریم، اظهار کرد: یک میانجی دین حکومتی است. وقتی به دین حکومتی نگاه می‌کنیم در اصل برای او از اینکه عنصر عدالت در عزدارای ها پررنگ شود، منفعتی ندارد و بیشتر تلاش می کند عنصر عدالت را در بیرون مرزها پرنگ کند. چراکه اگر در داخل بخواهد عنصر عدالت را پر رنگ کند با مجموعه ای از ضعف ها و ناکارآمدی‌ها مواجه است که جور در نمی‌آید و نمی توان زیاد عدالت گفت چراکه توجیه نمی شود و باور به دین سست می‌شود.

ذاکری افزود: میانجی دوم دین سنتی است که دغدغه اش هویت بوده و عدالت نیست و از این مناسک رضایت داشته و با آن همراهی می‌کند چراکه هویت شیعی را در مقابل وهابیت حفظ می‌کند. دسته سوم روشنفکران دینی بوده که در دوره بعد از انقلاب اساسا مردم را رها کرده و سرگرم تفسیر و فهم متن هستند و مدام دایره مخاطب را کم کرده و به مرور از متن مردم، دین و معیشت مردم دور شدند و عرصه را برای سلبریتی‌های مذهبی و برنامه های استعدادیابی که این روزها در جریان است را خالی کردن.

وی تصریح کرد: تا زمانی که مجامع و افرادی بوجود نیایند که این باور را در جامعه شیعی ایجاد کنند که اساسا بدون عدالت خواهی و بدون اینکه ما از ناحیه مذهبی عدالت را مطالبه کنیم و کنار هم قرار بگیریم و آن را مطالبه کنیم، قدرت غلبه بر استیصال، ناتوانی و بحران را نخواهیم داشت.

این جامعه شناس تاکید کرد: اگر امروز بخش مذهبی در جامعه‌ای که ما زندگی می کتیم نتواند عدالت را به مثابه عدالت برای افراد متفاوت از خود و مخالف خود تعریف کند و یک حیات مسالمت‌جو برابری با افرادی که به هیچ تعبیری خودشان را مذهبی نمی‌دانند یا ضد مذهب می‌دانند، تعریف کند، به مرور در یک موضع ضعف، اتهام و تهاجمی قرار خواهد گرفت که حیات اجتماعی برای خود یا بخش هایی از آن ناامن خواهد شد. بنابراین زدودن این اتهام و رفتن در این جایگاه که ما چگونه در کنار دیگری متفاوت مخالف خودمان زندگی عادلانه را تجربه و عدالت را برای آنها طلب کنیم، تا زمانی که این شکل نگیرد، جامعه شیعی نمی‌تواند به ترازهای آرمانی خود وفادار بماند و نمی‌تواند حیات متناسب با شان خود را تجربه کند.   

منبع: جماران

کلیدواژه: افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان مقدماتی جام جهانی واردات خودرو ویروس کرونا محمدرضا زائری جرج جرداق افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان مقدماتی جام جهانی واردات خودرو ویروس کرونا جامعه شناس عدالت خواهی عزاداری ها امام حسین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۷۷۱۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرهنگستان ظرفیتی برای دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین است

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ به پیروزی رسید و در رفراندوم سال ۱۳۵۷ نظام جمهوری اسلامی ایران مستقر شد.اولین دستور کار شورای انقلاب و نیروهای انقلابی تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی توسط مجلس خبرگان قانون اساسی بود. کسانی که آن روزها مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی را دنبال می‌کردند نام یکی از نمایندگان با توجه به مسائل نویی که در سخنانش ارائه می‌داد، مورد توجه چهره‌های علمی و اندیشه‌ای قرار گرفته بود؛ سید منیرالدین حسینی.

هدف اصلی انقلاب اسلامی در مبارزات ضداستبدادی یا ضداستعماری خلاصه نمی‌شد؛ بلکه شروع یک تحوّل فراگیر برای اداره بهتر جهان ذیل جریان توحیدی نبی مکرم اسلام (ص) بود. اگر انقلاب اسلامی یک حرکت ملی، یا ضد استعماری بود، در مرزهای خود محدود می‌ماند؛ حال آنکه با گذشت قریب به چهار دهه، توانسته است مرزهای خود را در نوردد و آغازی باشد برای حرکت به سمت حاکمیت اسلام بر تمامی ابعاد حیات فردی و اجتماعی بشر در دوران ظهور حضرت بقیه الله (عج) و شکل‌گیری تمدن بزرگ اسلامی

تعلق عمیق استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی به آرمان‌های حضرت امام خمینی و عدم مسامحه و اهمال در جهاد فرهنگی، باعث شده بود تا آن استاد فقید در این دستاورد بزرگ (تولید منطق موضوع‌شناسی) که ظرفیتی بالاتر از تلاش‌های امروزین جامعه علمی کشور برای تحقق اسلام در رفتار نظام دارد متوقف نشود زیرا با تولید منطق انطباق، مسأله‌ای اساسی‌تری به نام «هماهنگی منطق‌ها» (یا فلسفه منطق‌ها) در مقابل او قرار گرفته بود.

به عبارت دیگر استاد حسینی الهاشمی در مرحله دوم از فعالیت‌های علمی خود، نسبتِ بین «منطق انطباق» (ابزار جلوگیری از خطا در انطباق احکام کلی بر موضوعات برخاسته از تمدن مدرن) و دو منطق موجود در عرصه معارف حوزوی را موضوع دقت‌های بنیادین خود قرار داد: «منطق صوری» که ابزار جلوگیری از خطا در تفکر بود و بکارگیری آن، اعتقادات حقه را نتیجه می‌داد و «منطق فهم از خطابات» که در علم اصول فقه تبلور یافته بود و به عنوان ابزار جلوگیری از خطا و انحراف در فهم بیانات شارع مقدس، استنباط قاعده‌مندِ احکام عملی را میسر می‌ساخت. واضح بود که هر یک از این منطق‌ها بر اساس ضرورت‌های عینیِ متفاوت از یکدیگر تولید شده بودند؛ ابتدا برای مقابله با حمله ملحدین به اعتقادات مسلمین، منطق صوری و فلسفه توسط اندیشمندان مسلمان بکار گرفته شد و در ادامه، علم اصول برای مقابله با قیاس، استحسان و استصلاح و فهم صحیح از بیانات شارع در عصر غیبت تدوین گردید و منطق انطباق نیز برای پیاده‌سازی احکام کلی رساله‌های عملیه در نظام جمهوری اسلامی تولید شده بود.

اما این ضرورت‌های عینی نمی‌توانست یک هماهنگی علمی و انسجام تئوریک به این سه منطق ببخشد و آنها را براساس یک مبنای نظری به وحدت برساند و چنین خلأ قطعاً موجب ناهماهنگی در رفتار و عمل نظام اسلامی می‌شد. از این‌رو، استاد سید منیرالدین حسینی در ابداعی بی‌نظیر به بحث از «فلسفه‌ی منطق» پرداخت و با طی یک سیر پژوهشی طولانی و پیچیده، به نقد و نقضِ «اصالت وجود» و «اصالت ماهیت» (در فرهنگ انتزاعی)، «اصالت ربط» (در فلسفه هگل) و «اصالت تعلق» (در فلسفه حاکم بر علوم کاربردی) همت گماشت و ضعف هر یک از این مبانی در تفسیر از «حرکت» و اصول عام آن (وحدت و کثرت، زمان و مکان، اختیار و آگاهی) و بالتبع ناتوانی آنها در هماهنگ‌سازی منطق‌ها را مدلل ساخت و «فاعلیت» را به عنوان مبنای تحلیل جدید از حرکت و به‌مثابه حد اولیه‌ی حاکم بر منطق‌ها اثبات نمود. لذا بر این اساس، آن فقید سعید در فلسفه چرایی و فلسفه چیستی متوقف نشد بلکه توانست «فلسفه‌ی چگونگی اسلامی» را نیز تأسیس کند و با دستیابی به قدرت تبدیل و بهینه معادلات عینی، زمینه را برای بیمه‌شدن نظام اسلامی در برابر «فلسفه‌ی چگونگی مادی» که به جای اکتفا به مغالطه نظری و از طریق تنظیم شرایط پرورش اجتماعی، بشریت را در برابر مغالطه عینی سهمگینی قرار داده فراهم نماید.

دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین اسلامی فرهنگستان علوم اسلامی قم از سال ۱۳۵۹ که توسط استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی در پی یافتن ملازمات وعده انقلاب اسلامی نسبت به «اسلام در عمل» بوده است، و در عمری به درازای خود انقلاب اسلامی، سیر توسعه دولت، جامعه و تمدن اسلامی را مورد مطالعه عمیق قرار داده تا برای توفیق هر چه بیشتر انقلاب اسلامی ایران، به دنبال یافتن راهکارهای مؤثر باشد؛ لذا از یک سو می‌توان محور فعالیت فرهنگستان علوم اسلامی قم را یافتن «نرم افزار اداره» دولت و جامعه انقلابی در مسیر جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی اسلامی دانست.

اندیشه بنیادینی که سال‌ها حرکت فرهنگستان را جهت دهی کرده این است که انقلاب شکوهمند اسلامی باید بتواند به عرصه فرهنگ و به ویژه فرهنگ تخصصی و بنیادی صادر شود، یا به تعبیر معهود در ادبیات انقلابی، انقلاب فرهنگی نیز علاوه بر انقلاب سیاسی در محیط تحت قیمومیت جمهوری اسلامی رخ دهد. در این نگاه، اسلامیت نظام و جریان اسلام در عمل، تنها از بُعد فرهنگی جامعه و اجزا و ارکان آن قابل استمرار است؛ وگرنه با دستیابی صرف به قدرت و دولت و اقتدار سیاسی و نظامی، استمرار اسلامیت نظام تضمین نخواهد شد؛ زیرا لایه فرهنگ جامعه می‌تواند همه اقتدارها را به ضد خود تبدیل کند و با اسم اسلام و تو خالی کردن آن از محتوا، ضد اسلام را توسعه دهد. توسعه و تعالی براساس آموزه‌های پیامبران انقلاب اسلامی و حکومت مبتنی بر آن، مدعی توسعه و تعالی براساس آموزه‌های پیامبران - و نه زندگی صوفیانه- است که امروزه قلوب کثیری را نیز در سراسر جهان به آرمان خود امیدوار کرده و در ایجاد انگیزه برای حرکت به سوی جهتی غیر از جهت دنیای مدرن، توفیق زیادی داشته است؛ اما برای تحقق جامعه غیرمادی ای، که چرخ‌های آن، ابزارهای میل به دنیای مادی نباشد، تنها انگیزه‌های سرشار کافی نیست و پیداست که با کلی گویی نیز نمی‌توان از عهده چنین تکلیفی برآمد؛ بلکه باید به الگوهای واضح و مناسب اداره جامعه متعالی و مؤمنانه دست یافت.
سوال اینجاست که در دستیابی به الگوهای اداره جامعه ایمانی، تا چه حد می‌توان از الگوهای توسعه در نظامات مدرن غربی بهره برد؟ در اندیشه استاد سید منیر الدین حسینی در عین آنکه استفاده از الگوی دیگران در حالت اضطرار جایز است، ولی نکته‌ای را نیز نباید فراموش کرد که اگر نزاع ما با دنیا بر سر همین الگوهای زندگی است، باید حرف جدیدی را به جهانیان عرضه کنیم؛ در غیر این صورت حرکت انفعالی در مقابل دشمن، جز تضعیف مواضع نظام اسلامی در درازمدت نتیجه‌ای نخواهد داشت. بی تردید اگر حرکت اثباتی آغاز شود و به نتایجی هم برسد، به سرعت، در میان کسانی که نگاه مثبتی به مدرنیته غربی ندارند، جایگاه خواهد یافت و موازنه قدرت جهانی را به نفع فرهنگ مذهب تغییر خواهد داد.

ما نمی‌توانیم از یک سو قصد طراحی ساختار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه را براساس یک آرمان مشخص داشته باشیم و از سوی دیگر معادلات لازم برای چنین امری را از دستگاهی دیگر و با آرمانی متفاوت با مطلوب خود، به عاریت بگیریم. استاد حسینی الهاشمی معتقد بود: امروزه تهاجم بر اصل حیات اجتماعی اسلام مثل دوران مغول نیست که سر هر کوچه‌ای می‌آمدند و با شمشیر و زوبین می‌ایستادند و دستور به کفر می‌دادند؛ بلکه توسط «مدل ها» صورت می‌گیرد. «تهاجم عینی»، به وسیله «تصمیم‌گیری اجتماعی» واقع می‌شود! هر جامعه‌ای، مسئولینی برای تصمیم‌گیری کلّ جامعه دارد که آن‌ها درباره کل مقدورات جامعه، «تصمیم گیری» می‌کنند؛ اما «تصمیم سازی» برای تصمیم گیران به وسیله «مدل ها» انجام می‌شود. دنیای مدرن نیز همین ابزار را برای تهاجم به فرهنگ ادیان برگزیده است که «مدل اقتصادی» یکی از شاخه‌های آن است. البته «مدل» نیز در بالاترین سطح، همان «روش علوم» است؛ لذا به گزاف نیست اگر بگوییم تهاجم اصلی به اسلام از ناحیه علوم پایه صورت می‌گیرد که رکن اصلی روش علوم و مدل‌سازی در دنیای امروز است. استاد حسینی الهاشمی می‌گفت: «آن شش ماهی پس از تصویب قانون اساسی و پیش از اعلام انقلاب فرهنگی که شدیداً در رابطه با اصل موضوع ضرورت ابزارهای تئوریک برای پیاده کردن اسلام در جامعه فکر می‌کردیم، به اینجا رسیدیم که اصلاً تعریف علم نسبت به تعریف سابق آن تغییر کرده است؛ یعنی علم دارای مبنا، منتجه، نظام و سیستم است و تحقیق علمی به صورت فردی انجام نمی‌گیرد. آن موقع خیلی وحشت زده شده بودیم؛ زیرا به هیچ احدی نمی‌شد این حرف را بزنیم تا اینکه امام بحث انقلاب فرهنگی را در اردیبهشت ماه مطرح کردند …؛ ولی متأسفانه نهادها و شخصیت‌های مسئول در آن زمان پس از اعلام انقلاب فرهنگی و تأکید حضرت امام (ره) بر اخذ علوم انسانی دانشگاه‌ها از حوزه علمیه به ضرورت معادله تجربی جدید درباره علوم انسانی واقف نبودند و به ترمیم، از نوع پیرایش و زدودن شاخ و برگ زائد می‌اندیشیدند و هرجا را که مخالف با اسلام بود، می‌زدودند؛ یعنی به عدم مخالفت قطعیه (مخالفت صریح) باور داشتند، نه لزوم احراز موافقت قطعیه (تولید علم ازمبانی تا روش‌ها و روبناها براساس منطق و اندیشه اسلامی)». استاد حسینی الهاشمی در جای دیگر می‌گوید: «تا زمانی که «انقلاب فرهنگی» در جمیع شئون محقق نشود، نمی‌توان از پذیرش پیام «انقلاب سیاسی» خود در سطح جهان، توسط مردم کشورهای دیگر مطمئن بود؛ چون ادعای انقلاب ما همواره ارائه تمدنی نوین که شالوده‌های آن رنگ دیانت دارد بوده و هست و اگر قرار باشد همواره از ابزار فرهنگی خصم، به صورت مطلق یا مشروط بهره جوییم آیا اولاً می‌توان چنین تمدنی را بنا نهاد و ثانیاً بر فرض بناگذاری، آیا می‌توان ادعا کرد که چنین تمدنی از آنِ ماست؟ درحالی که «روش» و «معادله» دیگران را به عاریت گرفته‌ایم!».

با اعلام انقلاب فرهنگی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ و تعطیلی دانشگاه‌ها تکاپویی جدی در فضای حوزه‌های علمیه و اساتید و دانشجویان انقلابی دانشگاه‌ها آغاز و دیدگاه‌های مختلفی در زمینه نحوه پیگیری این مسئله مطرح شد. این موضوع همچنین مبدأ شکل‌گیری جریان‌های فکری فرهنگی مختلف و نیز تأسیس نهادهایی چون ستاد انقلاب فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مراکزی آموزشی و پژوهشی همچون دانشگاه امام صادق (ع)، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و… شد.

در چنین فضایی بود که مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین سید منیرالدین حسینی شیرازی با توجه به دغدغه‌های قدیمی‌ای که از دوران مبارزات دوران ستمشاهی نسبت به خطر انحراف و وابستگی علمی و فرهنگی انقلاب، به جریان‌های مختلف غیراسلامی داشت و سپس با حضور در مجلس خبرگان قانون اساسی «خلأ تئوریک نظام» را در «اداره جامعه براساس اسلام» دریافته بود، مسیری ویژه و بلندمدت را برای پیگیری مسئله انقلاب فرهنگی آغاز نمود.وی به کمک جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از تابستان ۱۳۵۹ سمینارها و مجامع علمی را برپا کرد که در نهایت به تأسیس رسمی «دفتر مجامع مقدماتی فرهنگستان علوم اسلامی» با پیام مرحوم علامه طباطبایی (ره) و حضور حضرت آیت الله گلپایگانی منتهی شد که اکنون پس از قریب به سه دهه تلاش مستمر و با وجود فقدان بیانگذار فقید آن به مرور ثمرات آن در حال شکوفایی است. کد خبر 6083769

دیگر خبرها

  • لزوم بازشناسی بقیع به جهان اسلام
  • نامه رئیس دانشگاه فردوسی به روسای دانشگاه‌های آمریکا در حمایت از تجمعات ضداسرائیلی دانشجویان
  • روشنفکری ایرانی و تشویق حرام‌کاری
  • برگزاری کلاس‌های دینی و مذهبی برای دختران در روستای منصوری + تصاویر
  • طرح نور با رعایت ظرافت ها و مراقبت های لازم استمرار یابد
  • عملیات وعده صادق سیلی محکم مظلومان جهان بر چهره صهیونیست بود
  • کارگر خالق و محور در امر تولید است
  • فرهنگستان ظرفیتی برای دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین است
  • وزیر امور خارجه ونزوئلا: ایران همواره حامی حق جهان است
  • بزرگداشت «فرانتس کافکا» در جشنواره کارلوی واری