Web Analytics Made Easy - Statcounter

نقدی درباره فیلم«هناس» ساخته حسین دارابی که روایتی دراماتیک از زندگی شهید داریوش رضایی‌نزاد (یکی از شهدای هسته‌ای) را روی پرده سینما آورده است.

 اینکه فیلمی با محوریت یکی از قهرمانان جامعه که جانش را در جوانی و در راه هدفش داده ساخته شود تا مخاطبان از زوایای پنهان و پیدای زندگی اجتماعی، خانوادگی و شغلی‌اش اطلاعات بیشتری کسب کنند به‌خودی خود حاوی ارزش‌های بسیار است و زمانی این احترام اولیه چند برابر می‌شود که پی می‌بریم این قهرمان شهید، داریوش رضایی‌نژاد است که ۱۰ سال اخیر همواره با کم‌مهری و سکوت رسانه‌ای مواجه شده و محروم از چهره‌سازی‌های مرسوم، مانور چندانی روی شخصیت، دستاوردها و چگونگی ترورش صورت نگرفته است و بخش زیادی از مخاطبان برای نخستین بار اسمش را شنیده و دنبال اطلاعاتی در کم و کیف زندگی‌اش باشند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فیلمساز با پخش صدای استادشجریان در خلوت شبانه خانواده، به این تفاوت نگرش با سایر همکارانش تأکید بیشتری می‌کند ولی سرگشتگی کارگردان در انتخاب نوع مواجهه با داستان تبدیل به پاشنه آشیل فیلم می‌شود و مخاطب نمی‌داند که آیا قرار است با یک تریلر جاسوسی- امنیتی طرف باشد یا یک فیلم روانشناختی در مورد ترس‌ها و تنهایی‌های یک زن.درحالی‌که اگر هر کدام از این دو دیدگاه را انتخاب کرده بود و به‌صورت مستقل تمام تلاش خود را در پیشبرد و تشدید آن وجه به‌کار می‌بست در انتها با فیلم بهتری مواجه می‌شدیم!

اینکه یک زن نگران از هم پاشیدن کانون خانواده آن هم به‌خاطر حذف فیزیکی همسر دانشمندش باشد که حتی افراد متنفع از آن دانش هم روی چندان گشاده‌ای برایش نشان نمی‌دهند می‌توانست دلیل قانع‌کننده اضطراب‌ها، کابوس‌های شبانه، ترس‌ها و تردیدهای روزانه‌اش باشد و به‌طور طبیعی از همسرش بخواهد که خود را در همان چارچوب «مرد خوب بودن» حفظ کند و آینده کودک خردسالش بیشتر از آینده دیگران برایش دارای اهمیت باشد و سودای «انسان خوب بودن» را از سر بیرون کند اما به‌دلیل آنکه تمام این دودلی‌ها و تلاش‌های زن در منع همسر از ادامه کار پرخطر در سطح برگزار می‌شود، سریال‌های کم اثر تلویزیون را تداعی کرده و مانع از آن می‌شود که مخاطب درگیر آرمان‌ها و اهداف بزرگ داریوش و تقابلش با امنیت جانی‌اش شده و در لحظه لحظه فیلم نفسش بند بیاید.

جزئیات جدید و دردناک از شهادت داریوش رضایی‌نژاد

از طرف دیگر کارگردان در انتخاب ۲ بازیگر اصلی سعی کرده، به نزدیک‌ترین و قابل دسترس‌ترین گزینه‌ها اکتفا کند غافل از اینکه این دو بازیگر به‌دلیل اختلاف سنی با همدیگر -و حتی نقش‌ها- نه از لحاظ فیزیکی تطابقی به‌عنوان زن و شوهر دارند و نه شیمی ارتباطشان آنچنان پذیرفتنی و قابل باور است که بتوان چشم بر سایر نقصان بست.

مریلا زارعی در چند سال گذشته در قالب زنان میانسال کلیشه شده و دلیل کافی برای پس زدن مخاطب می‌تواند داشته باشد حالا اگر این نقش ۲۰سال از سن واقعی زارعی هم کمتر باشد دیگر با هیچ گریمی نمی‌توان این مقبولیت را به ذهن مخاطب القا کرد. بازیگری که ۷ سال قبل در بادیگارد در نقش همسر محافظی در حال بازنشستگی را ایفا کرده بود و شباهت شدیدی به این نقش داشت حالا به سختی بتوان او را با همان گریم در نقش خانمی ۲۵-۳۰ ساله باور کرد.

از آن سو بهروز شعیبی هم که با آن چهره معصوم در نقش انقلابی کلیشه شده، آورده جدید چندانی برای نقش داریوش ندارد و شاید اگر کارگردان دایره انتخاب‌هایش را کمی گسترده می‌کرد یا پیه ریسک را به تن می‌مالید و از بازیگرانی بی‌نام و نشان‌تر سود می‌جست و ساختار بدیع‌تری برمی‌گزید تا روایت کمی هم جنبه مستندگونه به‌خود بگیرد نتیجه کار بسیار پذیرفتنی‌تر می‌شد.

تجربه‌ای که محمد حسین مهدویان در فیلم چهره‌نگارانه «ایستاده در غبار» از سر گذراند و به ماندگار شدن فیلم و بازیگر انجامید. هناس که قرار است یک بیوگرافی از ماه‌های آخر زندگی داریوش رضایی‌نژاد باشد با تمرکز بیش از حد روی پنهان‌کاری‌های کودکانه شهره (همسرش) در مورد دست‌کم گرفتن مخاطرات و تهدیدات گروه‌های ترور و اطلاع ندادنش به ارگان‌های ذیربط و کارآگاه بازی و سعی در مقابله تک نفره، هم در واقعیت پروژه ترور داریوش را تسریع می‌کند و هم در فیلم باعث ناشناخته ماندن و مظلومیت مضاعف قهرمانی می‌شود که قرار بود تندیسی زیبا، شکیل و هنرمندانه در تجلیل از دانش، ابداعات و شخصیت ملی‌اش باشد و شیوه زندگی‌اش به‌عنوان کسی که زندگی شخصی خود را فدای رفاه نسل‌های آینده می‌کند الگوی آیندگان معرفی شود.

واقعیتش این است که مخاطب حتی پس از تماشای فیلم هم چندان از کارهای داریوش سر درنمی‌آورد و حتی سازمان انرژی اتمی تصویر شده هم در فیلم شبیه محله برو بیاست که خانواده کارمندان آزادانه می‌آیند و سری به همسر می‌زنند و کودکانشان در اتاق‌ها ولو هستند درحالی‌که اداراتی به‌مراتب با درجه امنیتی پایین‌تر هرگونه ورود و خروج افراد، غیراز پرسنل اداری -آن هم همواره با مجوز- را اکیداً ممنوع کرده‌اند.

داریوش تصویر شده در فیلم جوانی باهوش، آرام و خانواده دوست است که مخاطب از جایگاه واقعی‌اش در سازمان و میزان تأثیرگذاریش در پروژه‌های بزرگ اطلاع چندانی ندارد و حتی همان کنار گذاشتن‌های آسان توسط مقامات بالادست هم کدهایی در مورد شخصیت اداری نه چندان مهم‌اش می‌دهد درحالی‌که واقعیت حتما اینگونه نبوده که باعث شده نقشه ترور و انجام آن توسط سرویس‌های جاسوسی بیگانه صورت گرفته باشد.

افزون بر آن حتی دسته‌بندی سیاسی جامعه، داخل سازمان و تقابل‌های خارجی را هم نمی‌تواند با شفافیت بیان کند و ایستادن در میانه را راه‌حلی برای در نغلتیدن به بازی‌های جناحی می‌پندارد و به یک زبان الکن در روایت می‌رسد که کمتر مخاطبی را اقناع می‌کند.

فیلم تمام تلاش خویش را در وفاداری به خاطرات همسر داریوش مبذول کرده و انگار حتی سازمان پیچیده ‌ را هم از زاویه دید خاطرات خانم شهره پیرانی می‌بینیم و همین امر باعث شده تا فیلمنامه‌نویس در شکل دادن درام صرفاً به وقایع تاریخی نقل شده رجوع کند و از دخالت دادن اتفاقات غیرواقعی به متن پرهیز کند و عینیت راوی را به ذهنیت خود ترجیح می‌دهد و همین امر فیلم را بیشتر به سانتی‌مانتالیسم سطحی نزدیک کرده است تا درامی محکم و استوار برای روایت رخدادی به‌شدت هولناک که مخاطب از سرانجام آن باخبر است و فیلمساز برای تا پایان نشاندن مخاطب روی صندلی، باید که انرژی دوچندانی به‌کار بگیرد که البته نمی‌گیرد.

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: داریوش رضایی نژاد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۴۳۶۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«مست عشق» ، زمانی برای مستی سالن های سینما / روایت مولانا و شمس ، پدیده ای فراتر از اکران

عصر ایران - شاید کمتر از یکماه پیش که خبر اکران نزدیک مست عشق در رسانه‌های سینمایی مطرح شد، کمتر کسی پیش‌بینی چنین موفقیتی در گیشه سینمای ایران را برای این فیلم متصور می‌شد.
مست عشق، در اولین روز فروش رکورد بالاترین فروش روز اول سینمای ایران را شکست. پیش از این، بالاترین فروش روز اول سینما در روز تعطیل 2 میلیارد و 300 میلیون تومان بود و در روز غیر تعطیل یک میلیارد و 300 میلیون تومان. اما روایت زیبای شمس و مولانا در اولین روز اکرانش که در یک روز غیر تعطیل رخ داد، این دو رکورد را یکجا شکست و به عدد اعجاب انگیز و بی سابقه 3 میلیارد و 500 میلیون تومان در روز اول اکران رسید.


مست عشق در حالی توانست با 50 هزار مخاطب در روز نخست به این رکورد برسد که پیش از این، تنها فیلم‌های کمدی توان صدر نشینی داشتند و حتی نزدیک شدن به این اعداد برای فیلم‌های غیرکمدی بیشتر شبیه رویا بود.

در حالیکه از اوایل اسفندماه سال گذشته، شایعات پراکنده درباره اکران نوروزی این فیلم در محافل سینمایی مطرح می شد، به یکباره و به دلایل نامشخص (و البته مشخص!) از گردونه اکران نوروز کنار رفت و زمزمه این شایعات از اکران نوروز به اکران عید فطر تبدیل شد. اما عدم اکران این فیلم در عید فطر باز هم بر حواشی نه چندان کم این فیلم افزود تا آنکه عوامل تولید فیلم با رونمایی از موسیقی تیتراژ فیلم با صدای علیرضا قربانی خبر از اکران فیلم در هفته پس از عید فطر دادند اما این خبر نیز نقطه پایان حواشی تمام نشدنی این فیلم نبود چراکه در فاصله یک روز تا شروع اکران، روابط عمومی فیلم خبر از تعویق اکران فیلم به دلایل فنی و آماده نبودن فیلم داد که همین موضوع با توجه به زمان طولانی تولید فیلم، بر حواشی آن بیش از پیش افزود و گمانه‌زنی‌های درخصوص فشار سازمان سینمایی برای انجام اصلاحات در فیلم و مقاومت گروه سازنده در مقابل این درخواست را رقم زد.

به هر روی این فیلم پس از یک هفته تأخیر اعلام شده از تاریخ پنجم اردیبهشت ماه در حالی وارد گردونه رقابت اکران شد که دو فیلم کمدی پر قدرت همچون سالهای اخیر سینمای ایران در این عرصه در حال یکه‌تازی بودند و کمتر کسی شانسی برای مست عشق در رقابت با این کمدی‌ها قائل بود؛ تمساح خونی که به تازگی رکورد رسیدن به فروش یک میلیارد تومان در ۴۰ روز را از آن خود کرده بود و سال گربه که در اولین هفته اکران خود رکورد فروش اولین روز، سه روز اول و هفته اول فیلم‌های سینمایی را بدست آورده بود.

اما پیش‌فروش پانصد میلیون تومانی در اولین روز آغاز پیش فروش و در فاصله سه روز مانده تا شروع اکران فیلم، زنگ خطری جدی برای فیلم‌های رقیب بود که این بار با حریفی دست و پا بسته رو به رو نخواهند بود.

استقبال از پیش فروش فیلم چنان زیاد بود که بسیاری از سینماهای کشور از بامداد روز چهارشنبه، اکران فیلم را با سانس‌های فوق‌العاده آغاز کردند. اتفاقی که سالها بود برای فیلم‌های غیر کمدی در سینمای ایران تبدیل به رویا و آرزو شده بود.

مست عشق در زمان انتشار این گزارش، فروش 28 میلیارد تومان در فاصله تنها ۵ روز از شروع اکران را پشت سر گذاشته و تمامی رکوردهای سینمایی را از آن خود کرده است.

استقبال بسیار زیاد مخاطبان از فیلم، سالن‌های پر از تماشاگر در تمامی سانس‌ها از سانس‌های اصطلاحاً مرده ساعت ۱۳ و ۱۵ عصر تا سانس‌های فوق‌العاده‌ی بعد از نیمه شب، همگی نشان از علاقه بینندگان و به دست گرفتن نبض مخاطب توسط این فیلم دارد. موضوعی که برای نخستین بار در تاریخ سینمای ایران توسط یک فیلم آن‌ هم با حال و هوای عشق و حول زندگی شاعران و اسطوره های ادبی ایران زمین شکل گرفته است.

تشویق‌های مردم در انتهای فیلم در سالن‌های سینما، همخوانی ترانه علیرضا قربانی با شروع تیتراژ پایان فیلم در سالن‌ها، تقاضای بلیت برای نشستن بر روی زمین در حالی که ظرفیت سالن‌ها تکمیل شده است و به اشتراک گذاشتن لحظاتی از فیلم با دیالوگ‌های شمس و مولانا در این فیلم در شبکه‌های اجتماعی توسط مخاطبان، همه و همه در حالی رخ ‌می‌دهد که این اتفاقات را تنها و تنها در ایام رونق و شکوه جشنواره‌ فیلم فجر سال‌های دور شاهد بودیم.

از سوی دیگر اقبال منتقدان و اهالی سینما نسبت به این فیلم نیز در نوع خود جالب توجه و حائز اهمیت است. گویی برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران، گروهی دست به تولید فیلمی زده‌اند که توانسته توجه همزمان مخاطبان عام و منتقدان خاص‌اندیش و نکته‌سنج سینما را جلب نموده و در یک نقطه مشترک به هم برساند؛ اینکه با فیلمی خاص، با قصه‌ای جذاب و روایتی پر کشش همراه با تولید و پروداکشن قابل قبول مواجه هستیم.

بدون شک دستیابی به چنین ترکیبی از رضایت قاطبه مخاطبان در این فیلم می‌تواند، راهنمای سایر تهیه‌کنندگان و کاگردانان سینمای ایران برای تولید بیشتر آثاری از این دست و در نهایت، نیل به هدف اعتلای سینمای ایران باشد و در حالی که در سالهای اخیر، نگاه تجاری حرف نخست را در سینمای ایران زده و تفکر سنتی بر این اعتقاد بوده است که تنها فیلم های طنز قابلیت اقبال عمومی را دارد، مست عشق می‌تواند مسیر جدیدی را در تاریخ سینمای ایران باز نماید.

 ادبیات کهن پارسی، سرشار از قصه های جذابی است که با بروز و ظهور پدیده هایی همچون مست عشق، فضای سرمایه گذاری برای تولید بیشتر آثاری از این دست که به نوعی ادای دین به فرهنگ و ادب و تاریخ و تمدن ایران و اعتلای آن است را بیش از پیش تسهیل خواهد نمود و البته باید این نکته را نیز بپذیریم که اقبال عمومی مخاطبان به آثار کهن ایرانی از جمله حکایت مولانا و شمس در مست عشق یک پیام روشن دارد و آن هم تغییر ذائقه مخاطب است.

اگرچه شاید برای پیش‌بینی سقف فروش مست عشق و حد نهایی اقبال مخاطبان به این فیلم کمی زود باشد، اما مسیر پیش‌رو و میزان فروش این فیلم تا این لحظه، نشان از تداوم این اشتیاق مردم نسبت به فیلم و شکل‌گیری عصر جدیدی در سینمایی ایران دارد که در آن عمق و اندیشه آثار سینمایی حرف اول را خواهد زد.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: برای تماشای بازیگران ترکیه‌ای یا قصۀ شمس و مولانا؟ «مست عشق» نیامده رکورد فروش روز اول سینمای ایران را شکست هستی تا سرمستی؛ به بهانه فیلم «مست عشق»

دیگر خبرها

  • جزئیات مست عشق؛ مولانا و شمس در پرده سینما
  • رجوع و روایت آتش بلاگری و سلبریتی شدن در روابط زن و شوهری
  • پشت‌پرده بازخوانی مرگ نیکا شاکرمی توسط انگلیسی‌ها / چهار نکته درباره یک خودکشی خاص در محله امیر اکرم!
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
  • «مست عشق» ، زمانی برای مستی سالن های سینما / روایت مولانا و شمس ، پدیده ای فراتر از اکران
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • از فیلمسازی بدون دیالوگ تا خندیدن به قضاوت