Web Analytics Made Easy - Statcounter

فضای سیاسی ایران چند سالی است که به دلیل تغییراتی در آرایش سیاسی کنشگرانش فراز و فرودهایی متفاوت با گذشته را تجربه می‌کند. مرزبندی‌ها و خط‌های جدا‌کننده دهه‌های اول و دوم و سوم میان جناح‌های سیاسی هر چه بیشتر رنگ می‌بازند و قالب‌های جدیدی شکل می‌گیرند. در این شرایط جدید که بخش مهمی از سیاستمداران تلاش می‌کنند تا در کنار و همراه با هم کنشگری سیاسی خود را رقم بزنند، صحبت از سرنوشت ائتلاف سیاسی اهمیت پیدا می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مریم وحیدیان

ایران آنلاین / تا به امروز بسیاری از اصلاح‌طلبان سخن از ضرورت تداوم ائتلاف گفته‌اند. آنان معتقدند که بستر سیاسی امروز ایران چنین چیزی را می‌طلبد و دلیل‌شان هم جلوگیری از پیشروی تندروها در کانون‌های قدرت است. مصطفی درایتی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران معتقد است که ائتلاف باید تا حصول شرایط سیاست‌ورزی نرمال ادامه پیدا کند. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب تاکید دارد که دو آسیب جدی ائتلاف را می‌تواند دچار مرگ زودرس کند. اول اینکه سازوکار ائتلاف تصلب داشته و برای روزآمد کردن آن اقدامی صورت نگیرد و دوم اینکه سازوکاری برای کنترل سهم خواهی‌ها وجود نداشته باشد. او همچنین بیان می‌کند که سازوکاری که برای ائتلاف در نظر گرفته می‌شود باید در هر مرحله با توجه به اشکالات و ایرادات روزآمد شود. در غیر این صورت مشکلات جدی برای ادامه مسیر ائتلاف را شاهد خواهیم بود.

آرایش سیاسی کشور به دلیل ائتلاف شکل گرفته در انتخابات ٩٢ دستخوش تغییراتی شد. این ائتلاف و نزدیک شدن نیروهای معتدل جریان‌های سیاسی ماحصل چه شرایطی بود؟ چرا ائتلاف در سال ٩٢ رخ داد و بستری که در این سال چنین چیزی را رقم زد چه بود؟

در عرصه سیاست با توجه به تحولاتی که رخ می‌دهد، تجربیاتی به دست می‌آید یا ضرورت‌هایی احساس می‌شود که کنشگران سیاسی را راضی به همگرایی بیشتر می‌کند و در نبود این همگرایی امکان تحقق حتی بخشی از خواسته‌ها نیز وجود نخواهد داشت. اوج این تحلیل در سال ٩٢ بین کنشگران خود را نشان داد. همه جریان اصلاحات به این نتیجه رسیدند که باید همه توان‌شان را به کار بگیرند و مسیری را به سمت مقصود باز کنند تا تفکر و گفتمان جریان اصلاحات دچار رخوت و زمینگیری کامل نشود. بخشی از جریان راست هم به این نقطه رسیده بود که اگر وفاق کاملی صورت نگیرد یا ائتلافی در کار نباشد، ممکن است جریان کشور به طرفی حرکت کند که پیش‌تر رفته و خساراتی وارد کرده بود. این امر نهایتا به منافع ملی آسیب می‌زد و گرفتاری‌ها و مشکلات بعدی‌اش افزایش پیدا می‌کرد. این دو نگاه عقلانی به قضیه ضرورت‌هایی را ایجاد کرد تا هم جریان‌های سیاسی اصلاح‌طلب متحد شوند و همکاری و همدلی خوبی به وجود آید و هم بخشی از جریان اصولگرا که به عقلانیت سیاسی اعتقاد داشت و منافع ملی کشور در درجه اول اهمیتش قرار داشت، به ائتلاف باور پیداکند. هدف دو جریان این بود که مسیری را باز کنند تا کشور با آسیب کمتری رو به رو شود. طبیعی است که این‌گونه اتفاقات با توجه به ضرورت‌های سیاسی زمان خودش شکل می‌گیرند.

به طور قطع نمی‌توان گفت که همیشه ادامه پیدا می‌کند و شاید هم در برخی مقاطع سیاسی اصلا ائتلاف به مصلحت نباشد. آنچه که در آن زمان اتفاق افتاد، هنوز هم بخش عمده‌ای از آن در کشور احساس می‌شود. ضرورت‌های منافع ملی و حتی نگاه‌های تحلیلی یک جناح ایجاب می‌کند که گستره بیشتری برای ایفای نقش در عرصه سیاست به وجود بیاید. عمدتا پیش از سال ٩٢ جریان تندرو در جناح اصولگرا میدان‌داری می‌کرد و روند کارها را به گونه‌ای پیش برده بود که معتدلین جریان اصولگرا را نیز دچار نگرانی کرده بود. این نگرانی باعث شده بود تا معتدلین اصولگرا به این فکر بیفتند که برای خلاصی از تفکری که حاکم بر جناح راست و عرصه اجرایی و مدیریتی کشور شده، دست به ائتلاف بزنند. هم موجی از همگرایی گفتمانی به وجود آمد و هم نوعی از ضرورت سیاست ورزی بود که باعث شد این ائتلاف شکل بگیرد. آن زمان خطری برای آینده کشور احساس می‌شد که سبب شد تا کنترل و مدیریت کشور را به دست بگیرند. ائتلاف به صورت طبیعی معمولا در مقاطع سیاسی ویژه‌ای رخ می‌دهد و ضرورت‌هایی باعث می‌شود که جناح‌های سیاسی به خاطر حفظ منافع و مصالح کشور یا جلوگیری از خطر احتمالی به همگرایی روی می‌آورند. در سال ٩٢ و حتی سال ٩٦ این ائتلاف ادامه پیدا کرد.

چرا چنین ائتلافی فرضا در سال ٨٨ یا انتخابات‌های قبل از آن امکان شکل‌گیری نداشت؟بستری که ائتلاف سال ٩٢ را می‌سازد، چه تفاوتی با بستر ادوار انتخاباتی قبل دارد؟ آیا فقط این موضوع مربوط به تغییر نگرش جریان معتدل اصولگرا است یا اصلاح‌طلبان نیز پیش از آن آمادگی ائتلاف را نداشتند؟

شرایط کشور در سال ٨٨ تفاوت‌ها و شباهت‌هایی با سال ٩٢ داشت. به نظر می‌رسد که به نسبت در سال ٨٨ بخش عمده‌ای از جریانات اصلاحات و قسمتی از اصولگرایان که تعدادشان محدود بود، نوعی از همگرایی را نشان دادند. اما نه آنچنان دامنه و گستره‌ای از همگرایی که تعیین‌کننده باشد و موفقیتش تضمین شود. طبیعتا پشت هر کدام از این اتفاقات بسترهایی وجود دارد که زمینه را برای ائتلاف حداقلی یا حداکثری فراهم می‌کند. شاید در سال ٨٨ ضرورتی که در سال ٩٢موجب ائتلاف شد به آن شفافیت و روشنی بروز نکرد. اگر چه شرایط همگرایی بین جناح‌های سیاسی در سال ٨٨ نسبت به سال ٨٤ وضعیت بهتری داشت اما در مقایسه با سال ٩٢ نمی‌توانست اساسا شکل بگیرد و کاستی‌هایی داشت. تجربه سال ٨٤ و ٨٨ بستر و زمینه یک ائتلاف گسترده‌تر را در انتخابات سال ٩٢ فراهم کرد. گروه‌ها و جریانات سیاسی‌ای که در کشور هستند، نوعی از تحلیل را دارند و تا وقتی که به لحاظ عملی و نظری به یک هماهنگی جدی نرسند، طبیعتا اختلافات اجازه یک همگرایی جدی و کامل را نخواهد داد. در سال ٩٢ تجربه انباشته شده‌ای بود که ضرورتی را به عنوان بستر کار فراهم کرد تا همه جریانات معتقد به اصلاحات یا نزدیک به آن به اضافه بخش قابل توجهی از معتدلین اصولگرایی که منافع ملی و عقلانیت را در دستور کار خود دارند به همدیگر نزدیک شوند و با یک جبهه متحد ورود پیدا کنند. هیچ کار سیاسی‌ای را منهای گذشته و تجربیات و نتایج به دست آمده از کنش‌های قبلی نمی‌توانید تحلیل و بررسی کنید. اینکه ائتلاف اگر در سال‌های ٨٨ و ٨٤ اتفاق می‌افتاد، بهتر بود، تحلیل در خلأ است، نه در واقعیتی که در عرصه سیاسی کشور در جریان بوده است. به هر حال حاصل تجربه و نتایجی که در بین سال‌های ٨٤ تا ٩٢ ایجاد شد، بستری را فراهم کرد که زمینه این همگرایی جدی را در سال ٩٢ رقم زد و به شکلی آنها به گذشته خود تکیه دارند و این تکیه‌گاهی است که حاصل آن می‌تواند کنش سیاسی آتی ما را نیز رقم بزند.

در شرایط عادی و نرمال سیاست‌ورزی ائتلاف جناح‌های سیاسی را مطلوب می‌دانید یا فکر می‌کنید که جریان‌های سیاسی باید تلاش کنند تا با هویت و شناسه خود در انتخابات باید شرکت کنند؟

در شرایط نرمال سیاسی بهتر است که هویت‌ها کاملا مرزبندی شده و مشخص باشند و مرزهای گروه‌های رقیب متفاوت باشد. این شاید مطلوب‌تر باشد که مردم خیلی در سردرگمی و ابهام و کلیات قرار نگیرند. شرایط در ایران امروز از نظر سیاسی نرمال نیست و خصوصا برای احزاب که چالش‌های بسیار سنگینی را از سر می‌گذرانند. تقریبا این چالش‌ها به هیچ گروه سیاسی‌ای اجازه نمی‌دهد که خود را به عنوان یک حزب تاثیرگذار و قاعده‌مند در کشور فراگیر کند. اگر در مقطعی بتوانند بخشی از تاثیرگذاری را داشته باشند، موانع دیگر اجازه به آنها نخواهند داد تا راه‌شان را ادامه دهند. تا زمان رسیدن به حالت نرمال تصور من این است که بهترین روش برای اینکه بتوان مدیریت کشور را به دست گرفت و مسیر حداقلی از عقلانیت را حفظ کرد، ائتلاف باشد. فعلا تصور این نیست که تا آن مرحله بتوان با مرزبندی‌های مشخصی نتیجه قابل قبولی را برای تاثیرگذاری متصور شد. شخصا قبول دارم که در حال نرمال سیاست‌ورزی حتی اگر ائتلافی می‌خواهد صورت باید بعد از انتخابات صورت بگیرد، نه قبل از آن. در همه دنیا هم در حالت نرمال سیاست‌ورزی و دموکراسی معمولا ائتلاف‌ها در نظام پارلمانی پس از نتایج انتخابات است و احزاب سیاسی اگر اکثریت نیاورند با هم ائتلاف می‌کنند. حتی در نظام‌های ریاستی هم ائتلاف‌هایی در برخی مقاطع صورت می‌گیرد اما ائتلاف از بین برنده هویت جریان‌ها و تفکرات سیاسی نیست. در کشور ما با توجه به شرایط موجود که تا رسیدن به حالت نرمال فاصله زیادی است، به نظر می‌رسد که ائتلاف برای تاثیرگذاری و مسدود نشدن فضای سیاسی بهترین راه‌حل باشد.

ائتلاف در چه صورتی دچار مرگ زودرس می‌شود؟ شما عمری را برای ائتلاف یعنی تا رسیدن به شرایط نرمال قایل هستید. در صورت چه کارشکنی‌هایی ائتلاف دچار مرگ زودتر از موعد می‌شود؟

دو عامل اهمیت ویژه‌ای در این رابطه دارد. یکی اینکه برای ائتلاف همیشه یک سازوکار ویژه صلبی را در نظر بگیریم که ممکن است در عمل اشکالاتی داشته باشد یا ممکن نباشد. اگر تعصبی بر این سازوکارها وجود داشته باشد که باعث بروز اختلافاتی شود، امکان اینکه از هم بپاشد، وجود دارد. مرتبا باید سازوکار برای جامعیت بیشتر و رفع نواقص در تصمیم‌گیری در قالب ائتلاف روزآمد شود تا اشکالات اینچنینی در آن به وجود نیاید. دوم اینکه سهم‌خواهی‌ها ممکن است بر اساس سلیقه سیاسی یا منافع شخصی بروز و ظهور کند. این مساله باعث می‌شود که صحنه عملیات به هم بخورد. باید دقت شود نگاه اصیل سیاسی و خیر مشترکی که مبنای آن ائتلاف است از بین نرود و در چنین شرایطی اوضاع مدیریت شود. اگر ساختار برای ائتلاف متصلب باشد و همچنین راهکاری برای کنترل سهم خواهی‌های فردی و گروهی تبیین نشود، احتمال اینکه ائتلاف‌ها در آینده دچار مشکل شود، خیلی زیاد است اما اگر برای این دو موضوع از قبل تدبیر کنیم ائتلاف دچار مرگ زودرس نمی‌شود. سازوکاری که برای ائتلاف در نظر گرفته می‌شود باید در هر مرحله با توجه به اشکالات و ایرادات روزآمد شود. در غیر این صورت مشکلات جدی برای ادامه مسیر ائتلاف شاهد خواهیم بود.

به نظر شما در انتخابات ٩٨ باید این ائتلاف ادامه پیدا کند؟

به هر حال هنوز تا انتخابات سال ٩٨ فاصله داریم و نمی‌دانیم شرایط سیاسی در آن زمان چگونه خواهد بود. اگر شرایط همان باشد که الان در آن قرار داریم و تغییر جدی رخ ندهد؛ سازوکار ائتلاف تعدیل و ترمیم شود و ایرادات احتمالی‌اش رفع شود، ائتلاف بهترین راه‌حل برای گرفتن حداقل نتایج مورد نظر در انتخابات ٩٨ است. البته این احتمال وجود دارد که تحولاتی در آینده معادلات را به هم بزند و چیز دیگری اقتضا شود ولی اگر وضعیت احزاب به همین صورت باشد به نظر می‌رسد که ائتلاف تاثیرگذاری جدی‌تر ما را در عرصه سیاست رقم خواهد زد./ اعتماد 

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۶۷۷۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا زنان بیشتر از مردان عمر می‌کنند؟

ایتنا - آمارهای سازمان بهداشت جهانی نشان می‌دهد امید به زندگی زنان در بیشتر کشورهای جهان بیشتر از مردان است. اما علت این مسئله چیست؟
به طور متوسط ​​زنان ۵ سال بیشتر از مردان عمر می‌کنند اما این شکاف جنسیتی بر اساس کشور و سن متفاوت است.

فاکتورهای زیادی مانند عوامل زیستی، رفتاری و اجتماعی وجود دارد که شکاف جنسیتی در امید به زندگی را افزایش می‌دهد.

مطالعه‌ای که اخیرا انجام شده تفاوت‌های عمیقی را بین زنان و مردان در مورد علل اصلی بیماری و مرگ زودرس بین دو جنس نشان داد.

در این مطالعه که در The Lancet Public Health منتشر شده، محققان نتایج خود را با مقایسه سال‌های زندگی از دست رفته به دلیل ۲۰ علت اصلی بیماری یا مرگ زودرس به دست آوردند.

 
این تحقیق بر روی مردان و زنان بالای ۱۰ سال در سراسر جهان و در ۷ منطقه بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۱ انجام شد.

بر اساس این مطالعه، مردان بیش از زنان تحت تأثیر شرایطی قرار می گیرند که منجر به مرگ زودرس می‌شود، مانند COVID-19، سوانح جاده‌ای، بیماری‌های قلبی عروقی، و بیماری‌های تنفسی و کبدی.

از سوی دیگر، زنان بیشتر به امراضی دچار می‌شوند که غیرکشنده است، از جمله مشکلات اسکلتی عضلانی، شرایط سلامت روان، و اختلالات سردرد.

با ادامه بهبود مراقبت های بهداشتی و برابری جنسیتی، شکاف جنسیتی در امید به زندگی احتمالا در آینده کاهش می یابد.

دیگر خبرها

  • وحدت نیرو‌های انقلاب رمز عبور از تهدیدات است
  • تک‌روی و سهم‌خواهی به نظام و مردم آسیب می‌زند
  • اخطار محسن رضایی به تک‌روی و سهم‌خواهی برخی جریانات / سعید محمد به گله‌مندی پرداخت
  • محسن رضایی: سهم‌خواهی به نظام و مردم آسیب می‌زند
  • محسن رضایی: تک‌روی و سهم‌خواهی به نظام و مردم آسیب می‌زند
  • چرا زنان بیشتر از مردان عمر می‌کنند؟
  • آیا در سفر گروسی موارد اختلافی ایران و آژانس حل خواهد شد؟
  • اهداف سیاسی و ابعاد رسانه‌ای گزارش اخیر بی بی سی جهانی
  • خطر شورش‌های درون حزبی بیخ گوش نخست وزیر انگلیس
  • شکست ائتلاف ضدایرانی