خانم بازیگر: خانوادهام گفتند ادامه تحصیل بده
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۷۳۵۳۱
در شامگاه سوم و بامداد چهارم آبان ماه اکبر نبوی، با هنگامه قاضیانی در خصوص بازیگری در سینمای ایران گفتگو کرد.
قاضیانی در ابتدا در مورد رشتههای تحصیلیاش (کارشناسی جغرافیای انسانی اقتصادی و ارشد فلسفه) و ارتباط آن با بازیگری بحث را آغاز و عنوان کرد: همه اینها باهم ارتباط دارند. من دیپلم اقتصاد داشتم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی درباره ورودش به دنیای بازیگری گفت: سالها قبل در تئاتر مدرسه فعال بودم و آمفی تئاتر آنجا را می چرخاندم. در آن زمان به من پیشنهاد بازیگری شد که خانواده به من گفتند باید ادامه تحصیل دهم، بعد وارد بازیگری شوم. من گفتم دیر میشود، چون در آن زمان من 24 سال داشتم. در ادامه پدرم با بیان جملهای از حسین قوامی روح آمرزیده عنوان کردند: هنرمند 99 خصلت انسانی و یک هنر دارد، برو بیاموز بعد وارد بازیگری شو.
بازیگر فیلم سینمایی «سایه روشن» افزود: پس از اتمام درسم به خانواده اعلام کردم که میخواهم بازیگری را شروع کنم و به بیان کودکانهای به پدرم گفتم من نتوانستم 99 خصلت بیاموزم که ایشان گفتند، 3 تا هم باشد کفایت میکند. رشتههای تحصیلی من کمک زیادی در زمینه بازیگری به من کرد.
آگاهی هنرمند را شجاع میکندبازیگر فیلم «به آهستگی» اظهار کرد: فلسفه جواز تفکر است و از نگاه من هنرمند نیاز به جواز برای تفکر دارد. به خاطر اینکه آگاهی هنرمند را شجاع میکند و هنرمند شجاع میتواند اتفاق بزرگی را بهعنوان مامور برای زمین رقم بزند.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: عصر امروز حقیقت را کم دارد و هنر فقط میتواند این حقیقت را برگرداند.
قاضیانی در پاسخ به این سوال که آیا فلسفه که امری عقلانی است، برای بازیگری که امری خیالی است، دستوپا گیر بود یا خیر، تصریح کرد: نه. در ابتدا عزتنفسی را برای ورود به دنیای خیال به من داده بود و این دنیای خیال از گذشته با روح من عجین بود؛ همیشه در زمانی که فلسفه میخواندم برای ورود به بازیگری میگفتم، خیال آدم را جوان میکند و ذهن آدم را پیر. وزنههای عقل زندگی من را بهشدت سنگین کرده بود و در ورودم به دنیای بازیگری، به من اجازه داد درست و روشن نگرانه وارد شوم.
بازیگر «ساکن طبقه وسط» ادامه داد: در دنیای بازیگری و خیال و هنر، وقتی قوای حسی شما قرار است بیشتر و بیشتر تحریک شود، به حد شکنجه و درد میرسد و نیروی خرد و آگاهی به سراغتان میآید.
وی که از 18 سال پیش کارش را با فیلم «سایهروشن» آغاز کرد، در رابطه با اینکه سینما چطور میتواند به این سرگشتگی کمک کند، گفت: سینما یکی از هنرهای جهان است که تصاویر درونی بر پرده خیال را به حضور متکثر بازیگر در سینما تبدیل میکند؛ یعنی زمانی که منِ هنگامه قاضیانی وارد سینمایی میشوم، فیلم من روی پردهدر حال پخش است که همزمان من خودم هم در سالن هستم و فیلمم را روی پرده تماشا میکنم که این رویارویی، حضور متکثر است و پیشاپیش در فلسفه تعریفشده است.
بازیگر «میگرن» تصریح کرد: هنرمند باید به سمت آگاهی و خرد حرکت کند و زمانی که هنرمند به سمت و آگاهی برود، همهچیز به سمت بالا حرکت میکند.
سعی کردم چوب حراج به هنر نزنم و هنر ملی را نفروشمقاضیانی تأکید کرد: بهعنوان یک هنرمند سعی کردم چوب حراج به هنر نزنم و هنر ملی را نفروشم و این نفروختن یعنی یکقدم به هنر و سینما کمک کردم.
برنده بهترین بازیگر زن در جشنواره وارنا ادامه داد: همه به فلسفه احتیاج دارند و فلسفه لزوماً در دانشگاه نیست و کافی است به فکر و بدن روزمرهمان استراحت دهیم و همهچیز را شاعرانهتر کنیم و از خیال من هنرمند میرسد به خیال مردم.
دهه 70 دوران طلایی سینمایی ایران است که من را عاشق سینما کردوی در پاسخ به این سؤال که وضعیت بازیگری را در سینمای ایران چطور میبینید، بیان کرد: از نظر من دهه 70 دوران طلایی سینمای ایران است که من را عاشق سینما کرد. من تأسف میخورم که چه اتفاقی برای فیلمنامههای دهه 70 و بازیگران قدر دهه 70 که تقریباً تا 80 ادامه داشت افتاد و یک دفعه تعاریف دیگری به سینمای ایران اضافه شد.
وی در تکمیل حرفهایش گفت: مردم را در این امر مقصر نمیدانم و این اتفاقی زیر بنایی و از بزرگان ما است، بهطور مثال میتوان به جشنواره فیلم فجر سال گذشته اشاره کرد که نتیجه آن فیلمهایی است که در حال حاضر روی پرده هستند.
تهیهکنندگان ما جرئتشان را برای ساخت برخی فیلمها ازدستدادهاندبازیگر فیلم «برادرم خسرو» ابراز کرد: فیلم سینمایی «یک قناری یک کلاغ» را اصغر عبداللهی مینویسد و مدتی کنار میگذارد و هیچکس این فیلم را نمیسازد. چرا کسی جرئت ساختن این را ندارد. درصورتیکه زمانی، فیلم «پرده آخر» واروژ کریم مسیحی، «مسافران» بهرام بیضایی و «باشو غریبهای کوچک» ساختهشده است. درنتیجه به این میرسیم که خردمند و آگاه شجاع میشود و انسان شجاع آگاه و خردمند. تهیهکنندگان ما جرئتشان را برای ساخت چنین فیلمهایی از دست دادهاند.
داریم حقیقت را به کما میبریموی ادامه داد: ما داریم حقیقت را به کما میبریم و حرفم این نیست که چرا از نیروهای جوان استفاده میکنیم. من مشوق این نسل و نسلهای بعدی هستم، حرفم این است که ما شجاعتمان را بهطور کل از دستدادهایم.
سینمای ما زرد شده است/ اصلاً مهم نیست کار نکنمنویسنده کتاب «سرزمین مرد سرخپوست» اظهار کرد: ما زمانی میگفتیم مجلههایمان زرد شده ولی در حال حاضر سینمایمان زرد شده است و این شجاعت من شاید باعث شود که برخی بشنوند و از فردا فیلمنامههایشان را نفرستند و بگویند کار نکن، باشد کار نمیکنم؛ اصلاً مهم نیست و به نظر من مسائل مهمتر در این دنیا هست.
وی تکمیل کرد: با درس دادنم میتوانم به شیدایی و مسائلی که میخواهم برسم. من از سال 79 تاکنون که وارد دنیای بازیگری شدم، هیچکس نمیتواند بگوید هنگامه قاضیانی دنبال کار بود.
برخی میگویند فیلمهایی که فکر میطلبد، نسازید
قاضیانی تشریح کرد: افرادی هستند میگویند فیلمهایی که فکر میطلبد نسازید و فقط مردم را سرگرم کنید؛ یاد کارناوال پینوکیو میافتم که سوارش کردند و گفتند به ما خوش میگذرد.
وی در ادامه گفت: در زمینه سینما کارهای خوب نیز انجام میشود؛ ولی دهه 70 چیز دیگری بود، بهطور مثال فیلم «گرگهای گرسنه» با بازی محمد صالح علا که من با پسر 4 سالهام به سینما رفتم، ایشان در آن زمان بازی میکردند چون سینما آن زمان درست بود.
بازیگر فیلم «من مادر هستم» در پاسخ به این سؤال که اگر در دهه 70 تمام این امکاناتی که اکنون در زمینه تأمین نیازهای بصری سینما هست، وجود داشت بازهم با همان شور و اشتیاق به سینما میرفت، گفت: بله. چراکه ما پا بهپای افرادی مانند بیضایی و واروژ کریمی در آن زمان سینما را پر میکردیم.
دچار بیماری بزرگی شدهایمقاضیانی ادامه داد: ما دچار بیماری بزرگی شدهایم، هر چیزی قبل از اینکه استقرار پیدا کند، کنار گذاشته میشود و خطرناکترین مسئله این است که به سادهترین چیزها راضی شویم.
وی تکمیل کرد: در دهه 70 درست بعد از انقلاب و جنگ، اگر فیلمی برای گیشه ساخته میشد، به تو اهانت نمی کرد و آن فیلم در راستای همه علایق تهیه میشد.
سر فیلم سینمایی بهروز غریب پور احساس کردم بازیگر نیستموی اظهار کرد: هفته پیش سر کلید فیلم سینمایی «اردک لی» به کارگردانی بهروز غریب پور ، احساس کردم بازیگر نیستم، فیلمنامه این فیلم بعد از 25 سال در حال ساخت است که من توانستم 2 سکانس در نقش نامادری بازی کنم.
قاضیانی تکمیل کرد: پس از 34 ساعت بیداری و برداشتهای مکرر بالاخره این سکانس پلان با موفقیت تمام شد و من خوشحالم که در کنار 200 بازیگر بچه و بزرگ بهزیستی به ایفای نقش پرداختم.
این هنرمند در پایان خاطرنشان کرد: جوایز هیچ چیز به من نمیدهد و من را بیخرد میکند و لطف است اگر هدیهای به من میدهند.
گفتنی است؛ «چشم شب روشن» به تهیهکنندگی امیر قمیشی و با اجرای محمد صالح علا، شنبه تا چهارشنبه ساعت 23 از شبکه چهار سیما روی آنتن میرود.
منبع: افکارنيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۷۳۵۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیدا یوسفی بازیگر «زودیاک»: دوستداران قصههای واقعی رئالیتیشو ها را میبینند
شیدا یوسفی که تجربه بازی در سینما، تلویزیون، تئاتر و شبکه خانگی را در کارنامهاش دارد، پیش از شروع فعالیت حرفهای خود در سینما و تئاتر در حوزه منشی صحنه مشغول بوده و نخستین تجربه حرفهای خود و بستر معرفیاش به جامعه را سریال «ممنوعه» میداند.
این هنرمند پس از حضور در تلویزیون، وارد پلتفرمهای شبکه خانگی شده و تا امروز در رئالیتیشوها و سریالهای مختلفی نقشآفرینی کرده و بازیگری را به صورت حرفهای دنبال میکند. حضور او در فصل دوم گیمشوی «زودیاک» بهانهای شد تا با او به گفتوگو بپردازیم.
چه شد در گیمشوها حضور پیدا کردید؟
این روزها بازی مورد علاقهام مافیاست. نخستین باری که بازی در «شبهای مافیا» را تجربه کردم، شرکتکنندگان برنامه فقط خانمها بودند که با یک ماه تمرین، بازی را یاد گرفتم. از آن زمان هم در همه مسابقات مافیا حاضر بودم. از سری اول «زودیاک» به بعد هم، هفتهای دو بار جدا از تمرینات با بچهها جمع میشویم و بازی میکنیم و این بازی برایم بسیار جذاب شده در حدی که گاهی در دورهمیهای خانوادگی حوصلهام سر میرود و دوست دارم با دوستانم مافیا بازی کنم.
با کدام فیلم یا سریال به مردم معرفی شدید؟
به نظر خودم سریال «ممنوعه» سبب معرفی من به مردم شد که نخستین کارم در شبکه خانگی بود. در این سریال جزو نقشهای اصلی بودم که سبب شد بیشتر دیده شوم. البته طبق تجربیات من تا امروز، مخاطبان صداوسیما و نمایش خانگی دو دسته کاملاً مجزا از هم هستند. به عنوان مثال در شهرستانها جوانان من را به واسطه حضورم در «شبهای مافیا» یا «مافیا زودیاک» و حتی «ممنوعه» که تماماً تولید شبکه نمایش خانگی هستند میشناسند اما افراد مسنتر به واسطه نقشم در سریالهای صداوسیما با من آشنا هستند.
شما در صداوسیما هم سابقه حضور در سریالهای پرمخاطبی مثل «نونخ»، «بچه مهندس» و آثار دیگر را دارید، به عنوان یک بازیگر، حضور در صداوسیما برای شما دلنشینتر است یا در نمایش خانگی؟
هر کدام از این مدیومها مزایای خوش را دارد، اما مسائلی هست که شاید در هیچ کجای دنیا از لحاظ مناسبات دغدغه بازیگران نباشد مثلاً طراحی لباس یا گریم در صداوسیما بسیار سختگیرانه است اما در شبکه نمایش خانگی بازیگران فضای آزادتری دارند. بازی در محصولات پلتفرمهای نمایش خانگی جذابیت خودش را دارد. مخاطب ایرانی این روزها درگیر برنامهها و سریالهای خانگی شده و مورد پسندش است حتی به نظرم در جامعه امروز مردم به حدی دغدغه فکری دارند که سریالهای طولانی را پس میزنند و به دنبال مینیسریالها میروند و آنها را راحتتر میپذیرند.
تکرار ساخت رئالیتیشو در مورد بازی مافیا مخاطب را خسته نمیکند؟
شخصاً «زودیاک» را از تمام بازیهای مافیا بیشتر دوست دارم و فکر میکنم کسی که بازی مافیا را دوست داشته باشد درگیر این سناریو و این برنامه میشود. یکی از جذابیتهای این بازی این است که حتی اگر بازیکن حرفهای هم باشید، ممکن است در روند بازی دچار اشتباههای جبرانناپذیری بشوید که این دقیقاً مثل زندگی ماست که سراسر تجربه است و قطعاً از اشتباهاتمان درس بیشتری میگیریم. ضمن اینکه مافیا بازی خستهکنندهای نیست زیرا حتی در جمعهای خصوصی هم هیچ وقت دستها تکراری نمیشود و همیشه بازیها و اتفاقهای جدید رخ میدهد.
از طرفی هم فکر میکنم بازی خانمها و آقایان با یکدیگر روند برنامه را بهتر کرده چون معمولاً در بازی، خانمها کمتر به هم اعتماد میکنند یا با هم تعارف و رودربایستی دارند اما زمانی که در بازی خانمها و آقایان کنار هم حضور دارند، بازی حرفهایتر میشود. همچنین حضور شخصیتهای معروف ورزشی یا اهالی موسیقی در برنامه، مخاطبان برنامه را بیشتر کرد. «زودیاک» بستری برای مخاطب ایجاد کرد تا رفتار و احساس افراد مورد نظر را ببیند و آن را حس کند.
در گذشته بسیاری از هنرمندان با این تفکر که حضور در رئالیتیشو میتواند آینده شغلی آنها را تهدید کند در این برنامهها شرکت نمیکردند، امروز این تصور چقدر تغییر کرده است؟
برای پاسخ به این پرسش از خودم مثال میزنم، من در حوزه بازیگری تحصیلات آکادمیک دارم و قطعاً شغل خودم را بازیگری میدانم اما دوست دارم در برنامههای اینچنینی نیز حضور داشته باشم. برنامههای رئالیتیشو جذابیتهای خاص خود را دارند که علاوه بر سرگرمی و جذابیت، از لحاظ اقتصادی نیز برای شرکتکنندگان قابل توجیه است که با توجه به وضعیت خود مجاب به حضور در این برنامهها بشوند. گذشته از این مسائل، همان طور که خانم «شبنم مقدمی» در رئالیتیشو «صداتو» به عنوان داور حضور دارد یا «محسن کیایی» به عنوان مجری به این برنامه میآید، به همین صورت تمام بازیگران کمکم به سمت این برنامهها خواهند آمد زیرا رئالیتیشوها معمولاً مورد پسند مردم واقع میشوند و مگر غیر از این است که ما بازیگران یکی از اهداف اصلیمان سرگرم کردن مردم و ساخت اوقاتی خوش است؟ مثلاً مردم در برنامه «صداتو» به صدای یک شخص عادی که در نانوایی کار میکند اما صدای خوبی دارد و آواز میخواند گوش میکنند و لذت میبرند، بنابراین کسی که دوست دارد قصه بشنود تماشای برنامههای رئالیتیشو را انتخاب میکند.