پاسخی به معمای ذهنی ایرانیان
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۸۹۶۸۲
هفته گذشته، نویسنده کتاب«نخبهگرایی مشارکتی»، در محل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی حضور یافت و با دعوتی که پژوهشگاه از چند اندیشمند علوم سیاسی به عمل آورده بود، به سوالات و ابهامات طرح شده از اثر پاسخ گفت. اگر بخواهیم نظرات دکتر پگاه مصلح را در این «کرسی ترویجی» بسنجیم، این پرسش پیش میآید که آیا پدیدآورنده کتاب توانسته مخاطبان خویش را اقناع کند؟ محمد لسانی
ایران آنلاین / مطالبی که دراین نوشتارمی آید، تاحدی میتواند به این پرسش اساسی پاسخ دهد؛ اما پیش از آن، بهتر آن است که با نگاه به خود کتاب، مضامین آن، موشکافی شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نخبه کیست؟
کتاب نخبه گرایی مشارکتی درسال ۱۳۸۶ در انتشارات قصیده سرا به چاپ رسیده است. در اصل، این مکتوب، برای پایان نامه کارشناسی ارشد تحریر شده و پس از قریب سه سال پژوهش و تتبع، به بالاترین نمره دردانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران دست یافته است. همچنین باید به پیشگفتار خوب دکتر جهانگیر معینی درجایگاه استاد راهنما اشاره کرد که توانسته هدف این رساله را به زیبایی و روانی بیان کند. در بخشی از پیشگفتار آمده است: «هنوز تصویرهای کلیشهای درباره رابطه نخبه و غیر نخبه به قوت خود باقی است و این رابطه، یک جانبه و سلسله مراتبی فرض میشود. در دیدگاههای رایج در زمینه نخبهگرایی، توده و نخبه، هویتهایی محسوب میشوند که میان آنها هیچ تعاملی وجود ندارد و هریک درعالم خود سیر میکنند... در چنین شرایطی تلاش برای شکستن تصویرهای موجود درباره رابطه نخبه و غیر نخبه کار دشواری خواهد بود. اهمیت کتاب نخبه گرایی مشارکتی دراین است که میخواهد این تصویر کلیشهای را شالودهشکنی کند و با بازسازی مفهوم نخبه و ارایه تعبیر متفاوت از «نخبه بودن» به درک جدیدی از رابطه نخبه و غیر نخبه دست پیداکند.»
فصلهای کتاب اینهاست: «مرور آثار مربوط به الیتیسم»که نویسنده با بخش بندی این موضوع به کلاسیک و دموکراتیک، محورهای الیتیسم کلاسیک را بدین گونه آورده که به زعم این مکتب نه با تحلیل طبقاتی مارکس موافقت دارد و نه با دموکراسی یونانی، از این رو ممکن و برازنده است تا سرمشق حکومت داری قرار گیرد و از همین جا میتوان، زاویه نگاه نویسنده را به این نظریات غیردموکراتیک دریافت. همچنین در این بخش معرفی متفکرانی مد نظر قرار گرفته که هرکدام به شیوهای ممتاز در بالندگی نظریه «الیتیسم» ایفای نقش کردهاند. پس از آن به فصل دیگری پرداخته شده باعنوان «نقد مفهوم الیت» که میتواند ذهن خواننده را برای طرح مباحث پیچیده مربوط به آن آماده کند. در فصل سوم، «دسته بندیها یا قالب بندیهای موجود» مورد توجه قرار گرفته است. این ترکیب واژهها، بهانهای است تا دراین قسمت کتاب، دستهبندیهای صورتگرفته براساس الیتیسم بررسی شود. اهمیت قضیه آنجاست که آنچه از این دریچه مفروض میشود و درتاریخ سیاسی و جامعهشناسی غرب، به ثبت رسیده، به خوبی واگشایی شود و در فصل پایانی، به «بازسازی مفهوم نخبه و نخبه گرایی مشارکتی» نگریسته شده؛ به عبارت روشنتر، مطالب این بخش، چکیده دیدگاههای دکترپگاه مصلح است. جان کلام این محقق در بازنمایی درست نخبه گرایی است تا به نوعی با رفع کژتابیهای الیتیسم، به قابلیتهای منطقی و اجرایی آن برسد.
نخبه شدن به جای نخبه بودن
ترکیب سازی بدیع «نخبه گرایی مشارکتی» تا حدودی توانسته منظوراصلی نگارنده را شناسایی کند و به مخاطب خویش انتقال دهد. در تفصیل این نظریه راهگشا به نیکی میتوان دو مقوله به ظاهر جدا از یکدیگر را هم سازی کرد و درپویش این فرآیند به راهحلی ممتاز دست یافت که بتواند فارغ از آسیبشناسی در نظریات گذشته، به مثابه نسخه درمانی عمل کند. رمز و رازی که دراین فراشد به کار رفته، در گزاره مشارکت نهفته است، البته روح معنایی این ترکیب از«مک فرسون»محقق انگلیسی وام گرفته شده، آنجا که این متفکر به دموکراسی مشارکتی اشاره میکند چون همواره در دستهبندیها و قالبها، مشکل ساختاری نظریه پردازان همواره در ناسازگاری دو مقوله الیت و توده، چرخش داشته است، درحالی که اگر به این نظریه جدید، به روشنی نگریسته شود کاربستی عرضه میشود که قادر است گردش نخبگان را از دل اجتماع تضمین و آنان را به مراکز تصمیمگیری نزدیک کند. نکتهای که در کتاب بارها تکرار شده و به عنوان آسیب شناسی نظریات، طرح شده، مولفه ترکیبی «نخبه شدن» به جای «نخبه بودن» است، زیرا اصحاب قدرت بنابه ساختار سلطه، همواره مانع ازبرآمدن زبدگان واقعی میشوند که توان انتخاب شدن را دارند و با اصل مشارکت توده، این امکان پدیدار میشود که الیتیسم از لایههای پنهان اجتماع بیرون آید و به صحنه عمل اجتماعی ورود کند. حالت بد آن است که نخبه نمایان، از ویترین رسانهای حاکمیت سر درآورند و برای خود کسب اعتبار کنند.
نخبگان مستقل
نویسنده در بخشی از کتاب به طور تفصیلی به معرفی اندیشمندانی پرداخته که دراین دانش سیاسی وجامعه شناختی، صاحب نظریاتی برجسته هستند و بی تردید، طرح مطالب آنان میتواند برای رسیدن به آنچه مطلوب نظر است یاریگرخوانندگان کتاب باشد. «ویلفردو پارتو»۱ (١٩٣٠-١٨٤٨)، سرآمد اشخاصی است که از ایشان نام برده شده. آرای این متفکر درباره الیتیسم چنان گسترده است که در آثارش فراتر از الیتیسم به انسان شناسی نیز پرداخته است.
از نظراین فیلسوف ایتالیایی تبار، آدمی طبیعتی دارد که در سیر تاریخ بشری، دگرگونی کلی و عمده دراو راه نمییابد. او رفتارهای انسانی را به دو دسته مجزا بخش بندی میکند؛ یک دسته رفتارهای عقلانی یا منطقی و دیگری، رفتارهای غیرعقلانی یا احساسی.
به گفته نویسنده، پارتو بر این باور است که گرچه بیشتر زندگی انسان، مبتنی براحساسات است واز جانب دیگر موجودی است استدلال گر، از این توانایی برای توجیه اعمال غیر عقلانی و منطقی نشان دادن احساس خویش، سود میجوید. بنابراین درپشت هرکنش انسان اجتماعی میتوان انگیزههای احساسی و غیرمنطقی رایافت.
شاید بتوان نگرش پارتو درباره الیت و توده را کانون اصلی نظریه وی برشمرد؛ منظور از الیت، طبقهای است تشکیل یافته از افرادی که در حوزههای گوناگون فعالیت میکنند و دراین پویش، بیشترین دستاورد بشری را کسب میکنند. این نظریهپرداز که در پاریس زاده شده، مهمترین بخش نگاهش به آنجاست که ازدوطبقه الیت حکومتی و غیرحکومتی سخن میراند. این نخستینبار است که در میان اندیشوران عصر جدید، ترکیب الیت حکومتی، تولید میشود؛ نخبگان حکومتی کسانی هستند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم نقش ممتازی در حکومت دارند و تمایل پارتو بر آن است که الیت غیرحکومتی به مصدر قدرت ورود کند تا بستری برای تعادل اجتماعی فراهم آید. اهمیت اصل تعادل تاآنجاست که اگر رابطه الیت حاکم به طور نسبی به روی افراد شایسته بیرون از حریم خویش باز نباشد ممکن است این نابرابری با انقلاب به هم بخورد و نظم دیگری جایگزین شود. نویسنده کتاب این امر را ممکن نمیداند مگر آنکه فرآیند گردش الیت به طور طبیعی در جامعه آزاد شود تا نخبگان مستقل بدون کمترین هزینهای به مصادر قدرت، راه پیدا کنند.
پگاه مصلح در کنار این اندیشمند کلاسیک، به چند تن دیگر میپردازد و رویکرد تفکر آنان را سازمانی، اقتصادی، نهادی و روان شناختی قلمداد میکند. به نظر میرسد که شیوه بررسی آرای برخی از این بزرگان اندیشه بسیار فشرده بیان شده و بهتر این بود که مباحث سنگین پارهای از فصلها، با شرح و تفصیل بیشتری در کتاب میآمد تا روند تحلیلهای نویسنده به پختگی بیشتری برسد. هرچند با شیوه کنونی هم، در کامیابی وی، به هیچوجه نمیتوان تردید کرد زیرا در زمانهای به سر میبریم که تولید فکر و نظر بهشدت به کندی گراییده است.
چه کسی قدرت دارد؟
در کتاب نخبهگرایی مشارکتی اشارهای به وضعیت الیتیسم در ایران هم شده است. در فصل پایانی، مساله مهمی بیان شده است که با رجوع به تاریخ گذشته میهن میتوان ردپای آن را پیداکرد؛ پرسش این است که چرا در متون سیاسی گذشته ایران به ویژه در سدههای اخیر، خبری از مفهوم نخبه نیست؟! نویسنده کتاب این امر را اتفاقی نمیداند و از آثار دانشمندانی شاهد مثال میآورد که نشان میدهد اصل انتخاب در فلسفه سیاسی ما موضوعیت تاریخی نیافته و فقدان این عنصر، موجب از دست رفتن مفهوم نخبه در ادبیات سیاسی ایران شده است. دراندیشه فلسفی و سیاسی ایران باستان، شاه کسی است که فره ایزدی به او اعتبار میبخشد تا موجب برتری ذاتی شخص سلطان بر دیگران شود و فارابی هم تحت تاثیر عصر استبدادزدگی از مفهوم «رییس اول» در کتاب «آرای اهل مدینه فاضله» بهره میگیرد. یادآوری تعابیری چون «قبله عالم» هم میتواند به خواسته نویسنده کمک کند تا اندازه فاصله با مفهوم نخبه را در آن مقطع تاریک تاریخی به ذهن مخاطب آورد و این وضعیت بسته، عملا تا عصر مشروطیت ادامه مییابد و در این دوره روشن است که در نوشته و کلام اندیشمندان نهضت، واژه نخبه به فرهنگ واژگان راه مییابد.
دکتر مصلح پس از طرح این مقوله بومی به موضوع جالبی میپردازد که نقل آن خالی از لطف نیست، وی مینویسد این اثر، ایدهای مبتنی بر برداشتی از نخبه و نخبهگرایی است که میخواهد به عمر این دور باطل پایان دهد. در متن کتاب چنین آمده: « چه کسی بیشترین دستاورد را به طور بالفعل دارد؟ «نخبه»؛ و چه کسی نخبه است؟ آنکه بیشترین دستاورد را به طور بالفعل دارد. این دور باطل درحوزه سیاسی به این شکل درمیآید که نخبه کسی است که قدرت دارد و چه کسی قدرت دارد؟ آنکه نخبه است. این تعریف و معناسازی نه تنها از لحاظ منطقی ایراد دارد و متضمن دور است بلکه به صورتی درگفتمان اقتدارگرا شکل گرفته که براساس تقابل توده- نخبه منجر به هویتسازی عمیق و نامیمونی شده است و بیوقفه به بازتولید آن منتهی میشود.»
نکته دیگری که میتوان آن را از مزایای اثر شمار کرد، قربانی نشدن اصل دموکراسی است. تلاش نویسنده بر این قرار گرفته که با مرور مجموعه نظریات اهل فن بتواند قطار الیتیسم را از دالان انتخاب توده به مقصد نهایی عبور دهد و برای واقعیتر کردن این امر دموکراتیک، نسخه مشارکت از سوی وی تجویز شده است تا انتخاب زبدگان از بیرون صورت گیرد و مفهوم نخبه، بازسازی تاریخی شود زیرا دیرزمانی است که درگفتمان اقتدارگرا، معناسازی خطایی برای این واژه رخ داده است و تعهدگرایی نگارنده دراین باره درخور تقدیر است. هرچند لازم است در چاپهای بعدی کتاب، بازنویسی جدی بر مطالب ارزشمند آن انجام پذیرد.
حیف است که در پایان این نوشتار به عنوان حسن ختام، عبارت کوتاه «خوزه ارتگا- ایگاست»را نیاوریم، این فیلسوف اسپانیایی درکتاب «طغیان تودهها» درباره هویت سازی توده میگوید: «توده هرکسی است که برای خود بدون علل خاصی- در خوبی یا بدی- ارزش خاصی قائل نباشد بلکه خود را همین طوری آدم متوسط بداند و در این جلد خود خوشبخت باشد و اگر متوجه شود که او نیز مانند همه است چندشاش نشود.»/ اعتماد
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۸۹۶۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تجلیل از نخبگان قرآنی در استان البرز
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز البرز، اولین نخبه قرآنی که کتابت قرآن به شیوه ای خلاقانه بر روی شمشیری به طول سه متری را انجام داده است.
این اثرهنری از جنس چوب است و آیات قرآن کریم با سوزن فولادی روی آن حک شده است .
خط استفاده شده در این اثر خط نسخ است و طراحی این طرح هنری و کتابت قرآن یکسال به طول انجامید.
دومین نخبه قرآنی که در زمینه تفسیر المیزان و نوشتن آن به زبان لاتین است تجلیل شد.