ترامپ و تدام سیاست سنتی آمریکا در شرق آسیا
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۳۰۶۸۸
به گزارش پارس نیوز،
واقعیت آن است که منطقه شرق آسیا، تحولات آن و به خصوص تحولات مربوط به دو بازیگر کلیدی این منطقه یعنی چین و کره شمالی از همان آغاز کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ به عنوان اولویتهای ذهنی و مهم دونالد ترامپ مطرح بود و وی تلاش کرد تا در چند ماه ابتدایی ریاست جمهوری خود، این انگارههای ذهنی را با شدت و حدت بیشتری پیش ببرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با رصد رفتارهای ایالات متحده در شرق آسیا، به نظر میرسد که هر چه زمان به جلو میرود، میزان بازگشت سیاست آمریکا و دونالد ترامپ به همان مسیر سیاست سنتی این کشور به خصوص سیاستهای مطرح شده توسط باراک اوباما نزدیکتر میشود. هر چند میتوان بخشی از این بازگشت و عقب نشینی را به بازی و مدیریت زیرکانه چین در منطقه مربوط دانست. لیکن همچنین میتوان بخشی از این مسئله را نیز به فهم و برداشتهای دونالد ترامپ در دوره ملقب به "دوره آموزشی" خود مربوط دانست.
در هر حال به نظر میرسد که دونالد ترامپ از سیاست تهاجمی چند ماهه اول ریاست جمهوری خود نسبت به منطقه شرق آسیا کمی فاصله گرفته و تلاش دارد تا در یک قالب و بافت منسجمتری نسبت به تحولات این منطقه واکنش نشان دهد. در ادامه تلاش میشود تا برخی از دلایل این چرخش نسبی نگرشی و ذهنیتی دونالد ترامپ و سیاستهای وی نسبت به منطقه شرق آسیا اشاره شود.
* فهم پیچیدگیهای موجود در منطقه شرق آسیا
همانگونه که بیان شد، هرچه زمان به جلوتر میرود ماهیت سیاستهای آمریکا و نگرش دونالد ترامپ از سیاست و نگرش تهاجمی نسبت به تحولات منطقه شرق آسیا به سمت اعتدال بیشتر حرکت کرده است. طبیعتاً یکی از دلایل مهم این مسئله را میتوان به افزایش فهم وی از میزان پیچیدگیهای موجود در منطقه مربوط دانست.
وجود یک قدرت بزرگ به نام چین در منطقه و همچنین رقابت دیگر بازیگران کلیدی منطقه مانند ژاپن با این کشور، افزایش نیازهای استراتژیک کشورهای منطقه به چین و سرمایههای این کشور، وجود اختلافات ارضی میان بازیگران و نهایتاً وابستگیهای عمیق اقتصادی بازیگران منطقه به یکدیگر، امکان دستکاری سریع و بدون احتیاط در منطقه را بیش از پیش دشوار کرده و به نظر میرسد که ترامپ به خوبی متوجه بخشی از این مسائل شده است.
شاید در نتیجه همین پیچیدگیهاست که برژینسکی بیان میدارد حضور آمریکا در منطقه و به خصوص بحران کره شمالی بدون برخورداری از یک استراتژی منسجم میتواند نتایج فاجعه باری هم برای آمریکا و هم برای منطقه در پی داشته باشد. البته این نکته مهم را هم باید بیان داشت که بخشی از افزایش این قدرت شناختی دونالد ترامپ به بازی بسیار زیرکانه و حساب شده چین در دوره ملقب به "دوره آموزشی ترامپ" در پست ریاست جمهوری هم بر میگردد.
چینیها از یک سو تلاش داشتند تا با توسل به اقدامات مختلف به خصوص دعوت از هنری کسینجر میزان شناخت ترامپ از منطقه را بالا برده و فرصت لازم برای ساخت استراتژیهای جدید برای برخورد با پدیده ترامپ را برای خود فراهم آوردند و از طرف دیگر با شناخت عمیقی که از ماهیت رفتارهای ترامپ و ذهنیت مسئله محور وی به دست آوردند، توانستند مسائل جدیدتری مانند مسئله کره شمالی، همراهی یا عدم همراهی با جهانی شدن، خروج از پیمان پاریس و... را پی ش روی وی قرار دهند که طبیعتاً حل این مسائل با پیچیدگیهای خاص خود همراه است. به عنوان مثال اگرچه ترامپ در ارتباط با مسئله کره شمالی بیان داشته بود که سیاست صبر استراتژیک اوباما نسبت به این کشور پایان یافته است، اما به نظر میرسد که عملاً در حال دنبال کردن همان مسیر است.
به بیان دیگر وی همان سیاست "فشار بیشتر" دوران اوباما را کمی بازتر و گستردهتر کرده است. در کنار این مسئله، همچنین، افزایش تمایل کره جنوبی برای افزایش مسیرهای تعامل و مذاکره با کره شمالی نیز از دیگر تحولات رخ داده در محیط امنیتی شرق آسیا بود که باعث افزایش پیچیدگیهای موجود در منطقه شد.
علاوه بر نوع نگاه کره جنوبی به کره شمالی و برخی تفاوتهایی که میان این کشور با آمریکا وجود دارد، بر حجم پیچیدگیهای منطقهای افزود است، همچنین ظرفیتهای چین و تلاش آمریکا برای استفاده از ظرفیتهای این کشور برای حل بحران کره شمالی نیز شاخص دیگری است که پیچیدگیها را مضاعف کرده است.
هر چند به نظر میرسد که آمریکا بسیار تلاش دارد تا از طریق افزایش فشار بر چین، زمینه حل بحران کره شمالی را فراهم آورد، اما واقعیت آن است که چین هم به راحتی این کارت مهم بازی خود را به آمریکا واگذار نخواهد کرد و هم در پاره ای مواقع به نظر میرسد که این کشور از ظرفیت لازم برای به قاعده درآوردن کره شمالی برخوردار نیست و اختلافات موقتی میان دو کشور وجود دارد. طبیعتاً بحران کره شمالی و نوع استفاده از ظرفیت چین از جمله پیچیدگیهای مهم دیگری است که آمریکا و دونالد ترامپ با آن مواجه است. مسئله تایوان، دریای چین جنوبی و دریای شرقی چین هم از دیگر مسائلی است که اگر آن را به پیچیدگی خود روابط چین و آمریکا اضافه کنیم، طبیعتاًً چگونگی اتخاذ تصمیم برای دونالد ترامپ در منطقه شرق آسیا را بسیار دشوار و سخت میکند.
* فهم دشواریها و محدودیتهای سیاست یکجانبهگرایی
علاوه بر نقشی که مناسبات پیچیده درون منطقهای بر چگونگی بازگشت آمریکا از سیاست تهاجمی طی چند ماه اول ریاست جمهوری ترامپ داشته است، همچنین فهم محدودیتهای سیاست یکجانبه گرایی نیز به خصوص در چند سال اخیر فشارهای استراتژیک بیشتری به آمریکا برای انجام کنشهای خاص داشته است. اگرچه شاید اقتصاد آمریکا از سال 2001 تا تقریباً سال 2008 ظرفیت لازم برای سیاست امنیتی و خارجی آمریکا و کنشهای بلند مدت این کشور را به خوبی میسر میساخت، لیکن از زمان وقوع بحران اقتصادی در غرب و آمریکا به نظر میرسد که ظرفیت این کشور برای انجام کنشهای استراتژیک بلندمدت کمی کاهش یافته است. از طرف دیگر قدرت یابی بازیگرانی مانند چین، روسیه و هند نیز تا حدودی مقداری از ظرفیتهای سابق کنش این کشور را کاهش داده است. به عنوان مثال در حالیکه در سال 2000 تولید ناخالص داخلی آمریکا، چین، هند و روسیه به ترتیب 10.3، 1.21، 0.48، و 0.26 تریلیون دلار بوده است، این میزان در سال 2016 به 18.7، 12.25، 2.38، 1.18 تریلیون دلار افزایش یافته و پیش بینی شده است که چین تا سال 2025-2030 از این بابت آمریکا را پشت سر گذارد.
همانطور که بیان شد، ظهور بحران و ضعف اقتصادی ایجاد شده در ساختار اقتصادی آمریکا، عملاً اجازه توسل به کنشهای استراتژیک بلندمدت برای این کشور را نخواهد داد و از طرف دیگر ضرورت بازنگری در ائتلافهای دفاعی و امنیتی آمریکا و تلاش برای نقش آ فرینی بیشتر متحدان منطقهای آمریکا در معادلات امنیتی منطقه و نظام بینالملل بیشتر از گذشته احساس میشود. به بیان دیگر میتوان گفت که مشکل مدیریت آمریکا بر معادلات منطقهای و بینالمللی در حال حاضر مضاعف شده است. به این معنا که اگر تاکنون آمریکا قدرتهای بزرگی مانند چین را به "سواری رایگان" و عدم پذیرش مسئولیت در معادلات و بحرانهای منطقهای محکوم و متهم میکرد، امروزه این امر به دامنه متحدین این کشور از جمله اعضای ناتو و همچنین دو کشور ژاپن و کره جنوبی نیز کشیده و گسترش یافته است. این مسئله خود میتواند نشانگر آن باشد که بار تعهدات و مدیریت تحولات منطقهای و بینالمللی برای آمریکا بسیار افزایش یافته است.
از طرف دیگر افزایش بار تعهدات و حضور هزینه بر آمریکا در مناطق مختلف میتواند برای قدرتهای بزرگ دیگری مانند چین و روسیه تا حدود زیادی مفید باشد، چرا که امکان اخذ امتیازات بیشتر از سوی این دو کشور از آمریکا را بیشتر فراهم میکند.
* فهم دشواریها و محدودیتهای داخلی آمریکا
برخلاف آنچه ترامپ در ماههای اول ریاست جمهوری خود به خصوص تئوریزه کردن اصل "غیرقابل پیش بینی" بودن آمریکا در برابر دیگر قدرتهای بزرگ و همچنین دیگر بازیگران ناهمسو در سیاست بینالملل نشان میداد، به نظر میرسد که پیچیدگیها و چالشهای داخلی حوزه سیاست در آمریکا، بیش از پیش در تنظیم سیاستهای دونالد ترامپ و بازگشت وی به مسیر "سیاست سنتی" در ارتباط با کشورهای شرق آسیا و همچنین چین موثر بوده است.
اختلافات موجود در میان تیم دونالد ترامپ نسبت به خروج یا عدم خروج این کشور از توافقنامه تجارت مشترک فراپاسفیک، عزل و نصبهای پی در پی و مبهم، اعلام سیاست احیای آمریکا و ایجاد ابهام و تردید در متحدین منطقهای آمریکا نسبت به حمایت یا عدم حمایت این کشور، مطرح شدن بحث دستکاری در انتخابات، شکل گیری اعتراضات گسترده داخلی علیه ترامپ و... همه و همه باعث شده است تا ترامپ و جمهوری خواهان بازگشت به سیاست سنتی آمریکا در شرق آسیا را مجدداً در دستور کار قرار دهند.
* یادداشت از محمد زارع، پژوهشگر مسائل چین و دانشجوی دکتری دانشگاه علامه طباطبایی
منبع: پارس نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۳۰۶۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دادگاه نیویورک ترامپ را ۹۰۰۰ دلار جریمه کرد
به گزارش خبرگزاری مهر، خبرگزاری آژانس فرانس پرس امروز سه شنبه در حساب کاربری خود در ایکس (توییتر سابق) از حکم دادگاه نیویورک برای جریمه ترامپ خبر داد.
بر اساس اعلام این رسانه، دونالد ترامپ رییس جمهور پیشین آمریکا در جریان محاکمه اش در نیویورک به دلیل اهانت به دادگاه ۹ هزار دلار جریمه شده است.
قاضی دادگاه نیویورک، امروز دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا را به پرداخت ۹ هزار دلار جریمه محکوم کرد و اخطار داد که تداوم نقض ممنوعیت صحبت درباره دادگاه، می تواند منجر به بازداشت او شود.
بر اساس دستور قاضی «خوان مرچان» دونالد ترامپ اجازه ندارد هرگونه حمله کلامی علیه شاهدان، اعضای هیأت منصفه یا کارکنان دادگاه و نزدیکان آن ها انجام دهد.
«مرچان» به ازای هر مورد نقض این دستور، هزار دلار جریمه برای ترامپ در نظر گرفت و دستور داد ۷ نوشته او که «توهین آمیز» بود از شبکه اجتماعی تروثسوشال و وب سایت کارزار تبلیغاتی او حذف شود.
قاضی مذکور هنگام صدور این حکم گفت: بدین وسیله، به متهم هشدار داده شد که دادگاه تداوم نقض آگاهانه دستورات قانونی اش را نمی پذیرد و اگر ضروری و مناسب بداند، بازداشت تنبیهی اعمال خواهد کرد.
نامزد جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به جعل سوابق تجاری مربوط به پرداختی در سال ۲۰۱۶ به استورمی دنیلز، ستاره سابق فیلمهای غیراخلاقی متهم شده است.
کد خبر 6093570