معمای قدرت ایران، دغدغه ترامپ و بن سلمان
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۱۹۹۸۴
خرداد:اکنون ریاض و واشنگتن در برابر معمای قدرت ایران قرار گرفته اند و تمام راه ها را برای محدود کردن این قدرت آزمایش نموده ا ند و اکنون نوبت جنگ رسانه ها و به نوعی وارد کردن تهران به این جنگ هستند که همین مسئله لزوم هوشیاری مقامات ایران را می طلبد.
به گزارش خرداد به نقل از فارس،خاورمیانه مبتنی بر نظم غربی را باید دیگر تمام شده دانست چرا که اساسا هیچ کدام از شاخصه های این نظم اکنون دیگر وجود ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یگان موشکی ارتش و کمیتههای مردمی یمن، شنبه شب یک فروند موشک بالستیک از نوع برکان(اچ 2) را به فرودگاه بینالمللی الملک خالد در ریاض پایتخت سعودی شلیک کردند. یگان موشکی ارتش و کمیتههای مردمی یمن تأکید کردند که این موشک بهدقت به هدف مورد نظر در فرودگاه بینالمللی الملک خالد در ریاض اصابت کرده است. این در حالی است که رسانههای سعودی مدعی شدند که پدافند هوایی این کشور، یک موشک بالستیک را که از یمن شلیک شده بود، در شمال شرق ریاض، سرنگون کرده است. اما در نهایت آل سعود نیز این حمله را تایید کرد. انقلابیون یمنی تاکنون با موشک های مختلف زلزال، توشکا، قاهر و برکان مواضع مهم عربستان در جنوب این کشور را هدف قرار داده بودند اما هدف قراردادن ریاض به عنوان پایتخت عربستان معنای دیگری دارد. این مسله به این معنا است که برد موشک های انصارالله به حدی رسیده است که اکنون کاخ های آل سعود نیز در تیررس موشک های یمنی ها قرار دارد. این مسئله باعث نوعی هراس راهبردی در عربستان شده است چرا که مشروعیت و مقبولیت و همچنین قدرت ادعایی آل سعود با این حمله در منطقه زیر سوال رفته است. دستیابی انصارلله و ارتش یمن به موشک هایی با این سطح از بُرد در شرایطی اتفاق افتاده است که عربستان در سه سال گذشته یمن را از هوا، دریا و زمین مورد محاصره قرار داده و امکان ورود حتی داروها و اقلام غذایی به یمن وجود نداشته است. بنابراین پیشرفت موشکی انقلابیون یمن را می توان یک امر کاملا داخلی دانست. عربستان نیز با خریدهای میلیاردی سلاح های پیشرفته و سامانه های دفاعی نتوانسته تاکنون در برابر موشک های انصارالله مقاومت کند و این خود بزرگترین شکست برای عربستان است. بنابراین ریاض به دنبال آن است تا برای فرار از این حقارت و شکست ، به نوعی این موشک ها را به ایران نسبت دهد تا بدین وسیله دشمن خود را در نبرد، ایرانی که به عنوان یک کشور قدرتمند است ، معرفی کند نه یمن به عنوان فقیرترین کشور عربی. در این مسیر دونالد ترامپ نیز که با انعقاد قرارداد 500 میلیاردلاری با عربستان به نوعی بن سلمان ولیعهد سعودی را در زیر چتر حمایتی خود قرار داده است ، به کمک ریاض آمده است.
محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان در واکنش به شلیک این موشک از یمن به خاک کشورش مدعی شد:" اقدام ایران در تامین موشک برای حوثیها یک تهاجم نظامی علیه ما بوده و ما آن را به معنی "اقدام جنگی" تلقی میکنیم." ائتلاف متجاوز سعودی نیز در بیانیهای، بسته شدن تمام گذرگاههای هوایی، دریایی و زمینی یمن را اعلام کرد. این ائتلاف مدعی شد که ایران، نیروهای انصارالله را به موشکهای بالستیک مجهز کرده و این اقدام ایران تجاوزی مستقیم به عربستان بهشمار میرود و امنیت و صلح بینالمللی در منطقه و جهان را هدف قرار میدهد و بهمنزله نقض آشکار قطعنامههای شورای امنیت است.
وزیر خارجه عربستان سعودی نیز مدعی شد که موشک شلیک شده به سمت ریاض، ایرانی بوده و با حمایت سپاه و حزب الله لبنان به سمت عربستان شلیک شده است. وی با مطرح کردن این موضوع که ریاض این اقدام را به منزله «عملی جنگی» می بیند ، گفت: ایران نمی تواند به سمت شهرهای عربستان موشک شلیک کند و از ما توقع داشته باشد که اقدام متقابل انجام ندهیم. جبیر گفت: ما این حق را برای خود محفوظ می دانیم که اقدام متقابل مقتضی در زمان مقتضی علیه این اقدام انجام دهیم. [1]در این ارتباط وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) هم اعلام کرد که واشنگتن از اظهارات مقامات سعودی علیه نقش ایران در یمن حمایت میکند. پنتاگون مدعی شد که اظهارات عربستان، نقش ایران در یمن و نقش آن در مجهز کردن شبه نظامیان حوثی به سامانههای موشکی خطرناک را روشن میکند. وزارت دفاع آمریکا در ادامه افزود:" آمریکا و عربستان در کنار هم برای مبارزه با تندروها و پایان دادن به نفوذ ایران که ثبات منطقه خاورمیانه را متزلزل کرده است، تلاش میکنند."
در واقع هم آمریکا و هم عربستان با اظهارات خود علیه حمله موشکی ایران و مقصر دانستن تهران به دنبال ایجاد این فضا هستند که به نوعی زمینه را برای برخورد احتمالی با ایران فراهم کنند. اما آیا این دو کشور قادر به انجام این مهم هستند؟ برای یافتن پاسخ به این سوال تنها دو نمونه بررسی می شود.
نمونه اول: عربستان در فروردین 94 با هدف شکست انقلابیون یمن به این کشور حمله کرد و سعی داشت در یک حمله برق آسا به اهداف خود برسد. این در حالی بود که یمن فقیرترین کشور عربی بود و به شدت از لحاظ اقتصادی و نظامی در تنگنا قرارداشت. عربستان نیز به عنوان کشور متجاوز مجهز به انواع سلاح های مدرن بود و در این مسیر همراهی عربستان، امارات و تا یک برهه ای قطر را با خود داشت و حتی مزدوران بلک واتر و نیروهایی از سودان و سنگال را نیز به خدمت گرفت. اما برخلاف تصور عربستان این نبرد 32 ماه به طول انجامیده و نه تنها انقلابیون یمن شکست نخورده اند ، بلکه در شرایط کنونی عربستان در موضع دفاعی قرار گرفته است.
نمونه دوم: دونالد ترامپ از همان ابتدای ریاست جمهوری خود اعلام کرد که باید پرونده کره شمالی بسته شود. در این مسیر وی دستور داد ناوگان نظامی آمریکا به سمت آب های شبه جزیره کره حرکت کنند و ترامپ تاکید کرد که در صورت عدم عقب نشینی پیونگ یانگ به این کشور حمله خواهد کرد. ترامپ بارها بر حمله نظامی به کره شمالی تاکید کرده است اما نتیجه کاملا برعکس شد و رهبر کره شمالی با تهدید کردن جزیره گوام و ایالت های آمریکا ، پوشالی بودن تهدیدهای ترامپ را ثابت کرد و اکنون نتیجه تهدیدات ترامپ این است که وی در سفر اخیر خود به شرق آسیا پیشنهاد مذاکره با رهبر کره شمالی را داده است که البته از سوی پیونگ یانگ رد شد.
این دو مورد به خوبی نشان دهنده این مسئله هستند که عربستان و آمریکا در شرایط کنونی قادر به عملی کردن تهدیدات خود نیستند و بنابراین تهدید و مانورهای رسانه ای را برای رسیدن به اهداف خود در دستور کار قرارداده اند. در واقع تهدیدات ریاض و واشنگتن بیشتر از آنکه ابتکاری و کنشگری محسوب شود، نوعی واکنش به نفوذ گسترده ایران در منطقه است. ضمن اینکه شرایط کنونی ایران به گونه ای است که حتی کشورهای غربی نیز به قدرت فزاینده ایران نیز اعتراف کرده اند.
اعتراف به قدرت ایران
روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» با اشاره به حمله چند ماه پیش ایران به مقر داعش در دیرالزور(خردادماه 96) نوشت: وقتی ایران موشک های زمین به زمین از این فاصله شلیک می کند جایگاه یک قدرت بزرگ نظامی در سطح منطقه و حتی در سطح جهان برای خود به تصویر می کشد. به نوشته این روزنامه عبری زبان، حمله موشکی ایران علاوه بر ضربه زدن به داعش، باعث تقویت متحدان می شود. اصل این کار یعنی وارد کردن ضربه دقیق با موشک از فاصله 600 تا 700 کیلومتری یک عرض اندام و قدرت نمایی برای ایران به شمار می آید و هیبت و قدرت بازدارندگی در سطح یک ابرقدرت به ایران می دهد چراکه تا کنون فقط ایالات متحده و روسیه موشک های دوربردی در این سطح در جنگ های خاورمیانه شلیک کرده اند. این روزنامه صهیونیستی حمله موشکی اخیر ایران به مقر داعش در سوریه را هشداری نه فقط به اسرائیل بلکه به کشورهای حاشیه خلیج فارس و ایالات متحده آمریکا دانست.
گزارش سالانه سازمان اطلاعات وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) درباره پیشرفت های نظامی ایران نیز موید این مسئله است: "ایران به صورت مستمر توانمندیهای نظامیاش را ارتقاء میدهد. نیروی دریایی ایران در حال ساخت شناورهای سریعتر است، نیروی زیردریایی خودش را توسعه میدهد، توانمندیهای دفاع موشکهای کروز خودش را توسعه میدهد و حضورش را در آبهای بینالمللی افزایش میدهد. نیروی دریایی ایران، دورترین استقرار فرامنطقهای خودش را در مارس 2013 انجام داد بطوری که در آبهای چین حضور یافت و برای اولین بار یک زیردریایی ایرانی در دسامبر 2013 به هند رفت. نیروی دریایی ایران میخواهد تا به آب های اقیانوس اطلس برسد." در این گزارش همچنین اذعان شده است: "ایران به قدری پیشرفت کرده که میتواند اهدافی را در سراسر منطقه و در شرق اروپا هدف قرار بدهد. ایران علاوه بر فناوریهای موشکی و راکتی فزایندهاش، در تلاش است میزان کارایی سامانه های موجودش را تقویت کند.
در برنامه کارشناسی شبکه سی ان ان در سال 1394سه کارشناس سعودی ادعا کردند که در 4 تا 6 ساعت میتوانند آسمان و حریم هوایی ایران را تصرف کنند و در اختیار بگیرند. "کالین پاول" وزیر خارجه اسبق آمریکا که به عنوان مهمان و کارشناس تلفنی برنامه بود، نسبت به این اظهارات واکنش نشان داد. او پس از خندهای تمسخر آمیز گفت : نه نه ، من چنین فکر نمیکنم . صحبتهای شما بیشتر جنبه جوک و خنده دارد؛ اگر ایران مستقیم با شما وارد جنگ شود شما حتی فرصت پیدا نمی کنید که تلفن را بردارید تا از ما تقاضای کمک کنید. بهتر است کمی واقع بین باشید و ایران را با یمن و هیچ کشور دیگر مقایسه نکنید؛ حتی ما هم تا کنون چنین ادعایی نکرده ایم.
پایگاه آمریکایی هیل (Thehill) متعلق به کنگره آمریکا نیز در گزارشی ضمن اعتراف به شکستناپذیری ایران خواهان تمرکز بر طرحهایی نظیر تغییر حاکمیت در ایران شده است. هیل نیز همانند بسیاری از جریانات سیاسی در آمریکا معتقد است سطح توانایی ایران در حوزههای مختلف به ویژه در حوزه دفاعی و نظامی به مرحلهای رسیده است که نمیتوان با آن مقابله کرد و تهدید نظامی و حتی فشارهای اقتصادی در قالب تحریم، قدرت تأثیرگذاری خود را از دست داده و برای تسلیم کردن کشورمان باید به تقویت جریان هواخواه غرب در داخل کشور متوسل شوند.
فرجام سخن
شکست سیاست های عربستان در منطقه باعث شده است تا این کشور با حمایت های دونالد ترامپ به دنبال ایجاد فضای روانی علیه ایران باشد. چرا که ریاض در این راستا تهران را باعث شکست سیاست های منطقه ای خود می داند. بنابراین متهم کردن ایران به مداخله در کشورهای دیگر در حالی صورت می گیرد که ایران نقش خود به عنوان پرچمدار مبارزه با تروریسم در منطقه را ثابت کرده است. اکنون ریاض و واشنگتن در برابر معمای قدرت ایران قرار گرفته اند و تمام راه ها را برای محدود کردن این قدرت آزمایش نموده ا ند و اکنون نوبت جنگ رسانه ها و به نوعی وارد کردن تهران به این جنگ هستند که همین مسئله لزوم هوشیاری مقامات ایران را می طلبد. برچسب ها: ایران ، ترامپ ، بن سلمان
منبع: خرداد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۱۹۹۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرائیل در گرداب
با توجه به وضع بههم ریخته رژیم صهیونیستی، بهنظر میآید ارتش رژیم برای عملیات حمله به رفح با دشواری زیاد مواجه است و این دشواریها میتواند تخریب بینتیجه رفح را به چالش جدید آن تبدیل کند.
به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: در حد فاصل ۲۶ فروردین تا امروز یعنی نزدیک به دو هفته انواعی از رخدادها، رژیم غاصب جنایتکار صهیونیستی را در منگنه قرار داده و منفعل کرده است؛ عملیات سهمگین «وعده صادق»، درگیر شدن مرابطین اسرائیل در منطقه ـ بهطور خاص ترکیه و اردن ـ با پیامدهای همکاری آنان با این رژیم در جریان عملیات وعده صادق، تظاهرات عظیم ضداسرائیلی در دانشگاههای مهم و بزرگ آمریکا و دهها دانشگاه در اروپا و درگیری نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی این کشورها با دانشجویان و اساتید معترض، آماده شدن دادگاه بینالمللی لاهه برای صدور احکام بازداشت برای رهبران سیاسی و نظامی رژیم غاصب به جرم نسلکشی، تشدید درگیریها میان جوانان فلسطینی با نیروهای امنیتی ـ نظامی رژیم غاصب در کرانه باختری، تشدید اختلافات میان اعضای کابینه نظامی اسرائیل، تشدید عملیاتهای تهاجمی حزبالله و تسری آن به عمق ۱۵ کیلومتری رژیم و توسعه اقدامات انصارالله یمن علیه کشتیها و ناوهای مرتبط با رژیم، منظومهای از اقدامات درهمتنیده را علیه اسرائیل پدید آورده که بدون شک در طول تاریخ ننگین آن بیسابقه میباشد در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
۱ـ بعضی شخصیتهای شناختهشده غربی از جمله «جان مرشایمر» ۸ اردیبهشت ماه / ۲۷آوریل در مصاحبه با «پیرز مورگان» گفت این حماقت اسرائیل بود که با حمله به کنسولگری ایران سبب شد ایران احتمالاً به سمت دستیابی به تسلیحات هستهای حرکت کند و من میگویم اگر ایران به تسلیحات هستهای دست یابد، جهان امنتر خواهد شد. این عبارت بدان معناست که رژیم غاصب در بازی جنگ، با وجود برخورداری از شبکهای از مستشاران باتجربه غربی و با وجود پشتگرم بودن به حمایت آنان، عرصه را باخته است و جبهه مقاومت با در اختیار داشتن برگهایی که رو نکرده میتواند اقدامات رقبای کهنهکار را کنترل کند. البته در صحنه اخیر، مواجهه ایران با چند قدرت اتمی، مواجهه از موضع اتمی نبود و این نشان میدهد همین حالا هم موازنه قدرت کلاسیک دستخوش تغییراتی شده است.
۲ـ عملیات وعده صادق صفحه جدیدی در منطقه گشوده است. این صفحه فقط قدرتنمایی ایران نیست، گشودن فصل جدیدی از روابط با دولتهای منطقه نیز میباشد. الان منطقه در برابر دو واقعیت قرار گرفته که خواهناخواه به سمت یکی میل پیدا میکند؛ یک واقعیت این است که دولتهای غربی و بهویژه انگلیس و آمریکا طی دهها سال با سلطه بر کشورهای عرب و غیرعرب منطقه عملاً این کشورها را ضعیف کرده و دست آخر منافع آنان را قربانی رژیم غاصب سرزمینهای عربی ـ اسلامی کرده و امروز این دولتها را در مقابل ملتهایشان هم قرار داده و بنیان آنها را با تهدید داخلی هم مواجه گردانیده است. یک واقعیت دیگر این است که کشوری که طی حدود ۴۰ سال گذشته، در معرض بیشترین تهدید از سوی قدرتهای غربی بوده به آنچنان توانمندیهایی رسیده است که دیگر، قدرتهای غربی حتی به صورت ائتلاف هم قادر به شکست آن نیستند. ایران یک قدرت متجاوز نیست و وجدان عمومی منطقه میگوید دولتی که در طول ۴۵ سال گذشته حتی رفتارهای خصمانه همسایگان را نادیده گرفته، به دنبال تهدید آنان نیست. ضمناً کشورهای منطقه قاعدتاً درک میکنند که نمیتوان در مصاف بین یک کشور اسلامی و قدرتهای غربی، تماشاچی بود. در چنین وضعیتی ایجاد رابطه قوی درون منطقهای و توافقات دو و چندجانبه درون منطقهای میتواند عمق امنیتی درازمدت برای همه ایجاد کند و جلوی هر رخداد امنیتی نامطلوب را بگیرد.
۳ـ راه افتادن موج اعتراضات و تحصنها در دانشگاههای بسیار مهم آمریکا و کشورهای اروپایی و سرایت آن به دانشگاهها در نقاط دیگر دنیا برای موضوعی خارج از مرزهای ملی آنها، یک «پدیده مهم» به حساب میآید. اینکه جمعیتی از یک کشور درباره یک موضوع یا رخداد داخلی به خیابان بیایند، نظیر آنچه در جریان جنبش وال استریت آمریکا یا جنبش جلیقهزردها در فرانسه رخ داد، طبیعی و مسبوق به سابقه است ولی اینکه دانشگاههای یک کشور بهطور نسبتاً یکپارچه برای موضوعی که در مرزهای جغرافیایی و حتی مرزهای نژادی و دینی آنان هم قرار ندارد، برای روزهای متوالی به خیابان بیایند و هزینه اخراج، مشروط شدن، جریمههای مالی، زندان و ضرب و شتم بپردازند، این یک پدیده بسیار مهم است و نشان میدهد میان سیستمهای حکومتی غرب که یهودمحور است و نگرشهای نخبگان حتی در دانشگاههایی که با پول یهودیان و کمپانیهای اسلحهسازی تأسیس و اداره میشوند، شکاف عمیق پدید آمده است. از حیث معرفتی نسل جدید در غرب از حاشیهها به میدانها آمدهاند، پیش از این اعتراضات نهفته «آنتیوارها» که جنبه اجتماعی و سیستمی نداشتند، وجود داشت اما حالا یک جنبش معترض فراگیر در داخل سیستم غرب پدید آمده که میتواند در موضوعات مختلف ورود نموده و تحولات مهمی را در پی داشته باشد. به نظر میرسد دقیقاً به همین دلیل دولتهای آمریکا، انگلیس و فرانسه علیرغم شعارهای آزادی و دموکراسی در مواجهه با این جنبش همه قدرت سخت و نرم خود را بهطور خیلی عریان به صحنه آوردهاند.
این جنبش، دست به نقد یک چالش اساسی برای دولت بایدن میباشد و آن را با مخمصه زیاد مواجه کرده است. حزب دموکرات زمان زیادی ندارد و نشانهای هم از نزدیک بودن زمان پایان جنگ غزه دیده نمیشود. بنابراین اعتراضات در محیطهای نخبگی استمرار مییابد و دوقطبی هواداران اسرائیل و مخالفان اسرائیل کار دست بایدن و حزب دموکرات میدهد.
۴ـ روند تحولات منطقه، دو کشور ترکیه و اردن را به دلیل همکاری با رژیم غاصب و کودککش در جریان عملیات ضداسرائیلی وعده صادق، در وضعیت ضعیف قرار داده است. سخنان توجیهگرانه پیدرپی رجب طیب اردوغان و ملک عبدالله بیانگر مخمصهای است که در آن گرفتار شدهاند. وضعیت منطقه بیانگر آن است که هیچ کشور مسلمانی نمیتواند در منازعهای که یک طرف آن مردم مظلوم غزه، زنان و کودکان شهید، زخمی و آواره فلسطینی هستند، در وضع بیطرفی قرار بگیرد، چه رسد به اینکه مانند دولتهای ترکیه و اردن در کنار رژیم قاتل و علیه فلسطینیها قرار داشته باشند.
طی روزهای پس از عملیات وعده صادق مطبوعات وابسته به رجب طیب اردوغان، ابتدا تلاش کردند تا موضوع را منحرف کرده و با عنوانگذاری جنگ ایران و اسرائیل، همکاری اطلاعاتی با رژیم غاصب را لاپوشانی کنند، اما این چیزی نبود که پذیرفته شود لذا اردوغان مدعی شد «هیچ نوع همکاری اطلاعاتی میان پایگاه «کوراچیک» و رژیم صهیونیستی رخ نداده و این پایگاه بهطور معمول به تبادل اطلاعات با شرکای خود ـ آمریکا، فرانسه و انگلیس ـ پرداخته است» و حال آنکه میداند در شب عملیات وعده صادق، این سه کشور برای دفاع از اسرائیل «حلقه آتش» تشکیل داده و رسماً به جنگ پهپادها و موشکهای ایران آمدند.
ملک عبدالله هم برای فراز از ننگی که به بار آورده مدعی شد «جنگ غزه به میدان انتقام ایران و اسرائیل تبدیل شده و ما ـ عربها ـ قربانی این جنگ نخواهیم شد» و حال آنکه به خوبی میداند فلسطینیها اولین کسانی بودند که از عملیات ایران احساس راحتی و پیروزی کردند. قدر مسلم هم دولت اردوغان در ترکیه و هم دولت عبدالله در اردن پاسخ خیانت خود به مسلمانان را نه از طرف ایران بلکه از سوی ملتهای خود خواهند دید.
با کمال تأسف باید گفت بعضی دولتها در منطقه علیرغم لطمههایی که غرب طی دهها سال به استقلال و حیثیت آنان زده است، حتی در مصاف میان یک کشور اسلامی و غرب، خود را بخشی از جبهه غرب به حساب آورده و زمین و امکانات کشور خود را برای شکست دادن طرف مسلمان در اختیار رژیم غاصب قرار دادهاند و جالب این است که بعضی از آنها پشت نقاب اسلامگرایی پنهان شدهاند.
۵ـ ارتش رژیم غاصب صهیونیستی هفتههاست برای حمله به غزه گارد گرفته و علیرغم آنکه اعلام کرده طرح آمادهای برای حمله گسترده به رفح دارد، این حمله صورت نگرفته است. با توجه به وضع بههم ریخته رژیم، بهنظر میآید ارتش برای عملیات با دشواری زیاد مواجه است و این دشواریها میتواند تخریب بینتیجه رفح را به چالش جدید آن تبدیل کند. خود این موضوع در کنار از سرگیری شلیک موشکها از منطقه شمالی غزه و تأکید حماس بر شروط خود در مذاکرات سیاسی؛ وضع رژیم را نشان میدهد.