Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - روزنامه شرق - حسام نامي: گروه گاراژ سال‌هاست در بافت فرهنگي- اجتماعي ويژه‌اي دست به تجربه مي‌زند. اين گروه تئاتري، زيست‌بومي به نام قم را براي تلاش‌هايشان برگزيده‌اند؛ مکاني که به واسطه فضا و اتمسفر خاصش، تصويري کاملا متفاوت از کليت ايران برايش مي‌توان تصور کرد.
در بافت سنتي و البته ديني قم، گروه «گاراژ» موفق شده است اَشکالي از تئاتر را تجربه کند که در پايتخت نيز آوانگارد به حساب مي‌آيد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

علي مسعودي، کارگردان اين گروه، رويه هم‌گروهي‌هايش را تلاشي در راستاي انسان‌شناسي و پژوهش در باب فرهنگ‌شناسي مي‌داند. حال در برنامه عصر تجربه که گاراژ فرصت يافته تا در تهران اجرائي داشته باشد، مسعودي از تجربه‌هايش و موانع پيش‌ِروي گروه‌هايي همچون گاراژ مي‌گويد.

با توجه به اينکه شما در بافت خاصي از ايران زندگي مي‌کنيد، در آن بافت ديدگاه جامعه نسبت به تجربه‌هاي شما چيست؟ شما مي‌پذيريد که آدم تجربه‌گرايي هستيد يا نه؟
زيست ما بيش از ١٠ سال طول کشيده و با يک نام ديگر بيش از 13 سال. چيزي حدود هشت سال است که جامعه ما را پذيرفته است؛ يعني پنج، شش سال سخت. در آن سال‌ها براي حل مشکل مکان تمرين ناچار بوديم در رودخانه بي‌آب قم تمرين کنيم؛ سال‌هايي که قديمي‌ترها نمي‌توانستند کار ما را به‌عنوان يک گونه تئاتر قبول کنند. نام آن سال‌ها را دوران رودخانه گذاشته‌ايم؛ دوره‌هايي که با سختي زياد و در جاهايي عجيب‌وغريب براي تمرين مي‌گذشت و ما سعي در زنده‌ماندن تمرين‌هايمان داشتيم.
آنجا چه کارهايي مي‌کرديد؟
تمرين بدن و بيان. ساعت‌ها بداهه‌پردازي حرکت، بررسي اينکه حرکت چيست و چگونه شکل مي‌گيرد و اينکه خاطره و جامعه، چطور بدن ما را شکل داده‌اند که درنهايت تبديل به اجراهايي مي‌شد که در مسير روزهاي تمريني شکل مي‌گرفت.
يعني تمرين اجرا انجام مي‌داديد؟
تمرين در گاراژ فرايند ممتدي است که بازيگر از طريق آن به کشف خود و خود روي صحنه مي‌رسد. ما براي هر اجرا يک‌ سال تمرين مي‌کنيم. پيش از شکل‌گيري هر اجرا، دوره‌اي پژوهشي را روي يک موضوع خاص شروع مي‌کنيم. بيشتر اين موضوع‌ها علايق هرکدام از ما در دوره زماني تمرين‌هاست. در‌عين‌حال اکتورها هم شروع به طراحي حرکت مي‌کنند. از ابتدا مسير ما شکلي شبيه به اين داشته. همين کارها را در رودخانه هم انجام مي‌داديم.
با باربا آشنايي داريد؟
بله، هم آشنا هستم و هم دوبار در اُودين بوده‌ام؛ شگفت‌انگيزند. اميدوارم به‌زودي، دوباره ايران امکان اجرائي از ايشان را داشته باشد. شخص يوجينيو و ادين يکي از منابع الهام هميشگي ما هستند. حمايت بي‌منت يوجينيو هميشه براي ما انرژي‌بخش بوده است.
تا کي در رودخانه تمرين مي‌کرديد؟
در سال 88 در جشنواره استاني شرکت کرديم؛ با اثر مرجوع نفر بعد. اصغر دشتي داور جشنواره بود. کار را ديد و انرژي فراواني به ما داد. از آن دوره به بعد ناگهان نظر ديگر فعالان جامعه تئاتر قم به گروه ما تغيير کرد. کم‌کم اين مدل ديگر تئاتر که متفاوت بود، از سوي توده مردم هم پذيرفته شد. در ابتداي مسير جامعه محدودي از مخاطبان قمي کارهايمان را دنبال مي‌کردند که به‌مرور اين جامعه بزرگ‌تر شد. هر اجرا براي ما مراسمي شگفت‌انگيز مي‌شد؛ شکلي از ضيافت که اجرا بخشي از کل مراسم بود؛ سرشار از شيريني و نوشيدني بسيار.
براي اين کار دليلي داشتيد؟

بله، امر تئاتر بيشتر از اينکه هنر کارگردان، بازيگر و نويسنده باشد، هنر مخاطب است. تمام تفاوتي که با سينما پيدا مي‌کند، در همين است. فکر مي‌کنم در تمام رويکردهاي جديد به حوزه نمايش هم تأکيد همه بر مخاطب است.
تئاتر در انتها هنر مخاطب است نه هنر مجري. ما پي آن بوديم که گونه‌اي از آرامش فکري را در جامعه خودمان ايجاد کنيم که نه به مرزهاي کسي تجاوز کند و نه ايدئولوژي خاصي داشته باشد. بلکه با کمک فرهنگ و در بستري تاريخي جامعه را تلطيف کند. آفتاب قم تند است و ما بايد آفتاب را لمس کنيم. ساعت چهار ظهر مرداد قم، وقتي آفتاب روي سَر مي‌خورد، تصويرها شکل ديگري مي‌شوند؛ با کوچک‌ترين اتفاقي رنجيده‌خاطر و عصباني مي‌شويد. هنر، بازنمايي گاهي از اين لحظه‌هاست. کالت هم هميشه با آرت مي‌آيد. بخش فرهنگ لزوما به معناي رسوم نيست. راهکارهايي است که يک جامعه، در دوره‌هاي مختلف تاريخي، براي رفع تنش انتخاب مي‌کند. فرهنگ تنها جايي است که اين امکان را به آدم مي‌دهد. هرچند بوم ما در حوزه فرهنگ هميشه تنگ‌نظر بوده است. بارها مستقل‌ترين و بي‌حاشيه‌ترين حرکات فرهنگي شروع شده‌اند اما مانعي جز تفکر دولتي برابر خود نديده‌اند. وظيفه ما به‌عنوان فعال فرهنگي به دست‌آوردن راه‌کار حل اين مشکلات است.
گونه‌هايي که افراد با آن مشهور شدند و شهرت جهاني کسب کردند بدون حمايت دولتي ممکن نبوده. چه مانعي وجود داشته که دولت به غير از تفکر حاکم در آن هشت‌ساله، از شما حمايت نکند؟
من فکر مي‌کنم يک دليل عمده در جامعه ما هميشه خود آرتيست‌ها هستند. در جامعه‌اي که با قوانين دوپهلو و شرط و شروط‌ها، فعاليت در امور فرهنگي و هنري را زجرآور کرده‌اند، هم‌صنفي‌هاي ما به جاي اينکه بدنه واحدي را شکل دهند، روبه‌روي هم قرار مي‌گيرند. بايد قبول کنيم که متأسفانه هنرمند در جامعه ما هرگز احساس قهرمان‌بودن نمي‌کند. حالا اين وسط يک عده هم بخواهند برنامه‌اي را با يک نهاد دولتي شروع کنند، معلوم است که با هزاران مشکل از سوي هم‌صنفي‌هاي خودشان روبه‌رو مي‌شوند.

فرصت‌هايش وجود داشت که اين اتفاق بيفتد؟
هر زماني که من با شهرداري جلسه مي‌روم متأسفانه بي‌نتيجه است؛ بابت همين دست مشکلات. شهرداري پاريس مي‌آيد و يک سوله متروکه را در اختيار تئاتر دوسولي مي‌گذارد و آن گروه مي‌تواند بزرگ‌ترين حرکت تئاتر آزمايشگاهي را در کارتوچري پايه‌گذاري کند. دولت آب و برق و گاز را کمک نمي‌کند ولي با اندکي خلاقيت مکان را در اختيار يک حرکت مستقل مي‌گذارد؛ مکان به‌عنوان ‌گران‌ترين سرمايه که هيچ‌وقت يک کمپاني مستقل نمي‌تواند از پس تأمين آن بربيايد. ما مکتوبات بسياري آماده کرديم که چطور مي‌شود مکان‌هاي فرسوده شهري را تبديل به مکان‌هاي فرهنگي- هنري کرد. ولي در هر جلسه گويي همه جواب‌ها از پيش تعيين شده بودند. در «قم» همه‌چيز پيچيده‌تر مي‌شود و من همه اين مشکلات را از تفکر دولتي مي‌بينم.
وضعيت در شيراز يا اصفهان متفاوت نيست؟
من مي‌گويم متفاوت است. اگر با حجم کاري که بچه‌هاي ما مي‌کنند روبه‌رو شويد جا مي‌خوريد. يک عده بدون هيچ سرمايه‌اي، بدون اينکه کمکي از دولت بخواهند، ساعت‌ها کار مي‌کنند و باز نمي‌توانند مسئولان شهري را قانع کنند. من مي‌گويم در هر شهر ديگري بود اين حجم از کوشش و رنج، مسئولان شهري را قانع کرده بود. دولتي‌ها وقتي نمي‌توانند هيچ دليلي براي کارهايشان بياورند، مي‌گويند اينجا قم است. اين بهانه‌اي شده تا دولتي‌ها هيچ کاري نکنند. به‌نظر من اين تنها پوششي است براي پنهان‌کردن کرختي با لذات اين تفکر. ميل به کارنکردن است نه چيز ديگر. به‌نظر من کسي که بتواند يک راه‌حل براي زيست‌ فرهنگي در قم به دست بياورد، مي‌تواند يک راه‌حل جامع براي ايران بدهد.
من حس مي‌کنم شما با کارتان مي‌خواهيد يک کنشگر فرهنگي- اجتماعي شويد در بستر قم. اگر برويد مثلا در تهران کار کنيد ديگر کنشگر نيستيد؟
ما نامش را نيروي گريز از مرکز گذاشته‌ايم. بله ما مي‌گوييم وجود پايگاه مذهبي حساسيت‌هاي ويژه اين شهر و نزديکي به پايتخت موقعيت اقتصادي- فرهنگي ويژه‌اي ايجاد کرده. همه اين عوامل در کنار طبيعت کويري، محيطي ويژه براي پيگيري آزمايش در گاراژ تئاتر شده است؛ يعني مي‌توانيم از ساعت سه بعدازظهر تا ساعت 10 شب يک‌بند تمرين و تحقيق و پژوهش کنيم. خيلي بعيد است اين اتفاق در پايتخت بيفتد؛ در مرکز همه‌چيز سريع‌تر است.
هرچند در قم هم مشکلات خاصي وجود دارد. در قم بودجه فوق‌العاده‌اي صرفا براي کارهاي خاص وجود دارد و درک مي‌کنم که عملا از لحاظ اين نگاه، گروهي که دغدغه‌اش انسان‌شناسي فرهنگ است جا نمي‌گيرد؛ اما فکر کنيد که ما در گاراژ تا سال پيش هرگز بازيگر زن نداشتيم؛ زيرا تا سال‌ها همين امر تنها راه زنده‌ماندن ما در قم بود. شبيه همين اتفاق‌ها چند سال پيش براي جابر رمضاني هم افتاد و او ترجيح داد هرگز در قم کار نکند. تا سال قبل اميد من بيشتر از اين حرف‌ها بود ولي نمي‌توانم انکار کنم که خيلي وقت‌ها دلسرد مي‌شوم ولي همچنان اميدوارم.
يک بخش خصوصي آمده و جور بخش دولتي را مي‌کشد. من هميشه احساس خطر مي‌کنم چون ابزارهاي اقتصادي قوي ندارند. شما فکر مي‌کنيد بخش خصوصي مي‌تواند جور اين قضيه را بکشد؟
حرفه تجاري من برنامه‌نويسي است. من احساس مي‌کنم سناريوهاي معادل در حرفه‌‌هاي ديگر خيلي جاها به کمک حوزه فرهنگ مي‌آيد. يک شرکت نوپاي کامپيوتري با همين مشکلات دست‌وپنجه نرم مي‌کند. اگرچه چون حوزه کاري‌شان انديشه‌محور نيست در جامعه‌اي مثل ايران مشکلات کمتري دارند.
ولي بازهم در حوزه اقتصادي مشکلات مشابهي با يک کمپاني نوپاي تئاتري وجود دارد. ورود مفاهيمي مانند پروژکت‌ پلنينگ يا برنامه‌ريزي‌هاي سالانه مي‌تواند مقداري ضريب اطمينان زنده‌ماندن اين‌گونه حرکت‌ها را بيشتر کند ولي با همه اين تفاسير 12 سال تلاش من و دوستانم براي اين بوده که گاراژ بتواند 50 سال عمر کند. يکي از بزرگ‌ترين آرزوهاي ما اين است که گاراژ بتواند پنج دهه عمر کند و در انتها تبديل به يک موزه فرهنگي شود و چه بهتر که بتوانيم در شهرهاي مختلف، نه‌فقط تهران و قم، اين مسير را ادامه دهيم.
به نظرت جامعه‌اي مانند تهران آمادگي چنين حرکاتي را دارد؟
هيچ حرکت مستقل هنري ماندگاري در پايتخت شکل نگرفته است. منظور من پايتخت اقتصادي است. ليوينگ تئاتر به ‌عنوان گروهي که من ستايش مي‌کنم، يک کمپاني خيلي شيک است؛ جوليان بک و جوديت ماليناي فقيد و خيلي کسان ديگر. آنها 10 سال ناچار شدند از آمريکا مهاجرت کنند به اروپا؛ يعني در نيويورک که پايتخت اقتصادي آمريکاست نمي‌توانستند فعاليت کنند. سازوکار اقتصادي پايتخت‌ها طوري است که کار را براي حرکات مستقل فرهنگي سخت مي‌کنند.
نمي‌شود به‌صورت قطعي گفت. مثلا هنر تجسمي.
سازوکار اقتصادي هنرهاي تجسمي با يک کمپاني نمايشي فرق مي‌کند. من خيلي از فکت‌هايي که مي‌گويم صرفا در حوزه نمايش است. من کمپاني مستقل نمايشي که توانسته باشد با شرايط پايتخت کنار بيايد، نمي‌شناسم.
مثلا برشت و پيسکاتور را جزء اينها نمي‌دانيد؟
باز تأکيد من روي کمپاني مبتني بر هنر اجراست تا يک فرد صرفا مؤلف.
مثلا کاستولوچي؟
تأکيد من بيشتر بر کمپاني مستقل فرهنگي است. کاستولوچي خيلي در سليقه ما نيست. نيروي گريز از مرکز بيش از آنکه يک امر ايجابي باشد، يکي از راه‌حل‌هاي پيشنهادي ما براي مدل رفتاري است. نتيجه امروز ما اين شده: ايران کلي مکان مانا دارد که بيش از صدها سال عمر دارند ولي متأسفانه فراموش شده‌اند. اين‌طور مکان‌ها بهترين مکان‌ها براي اجرا و برگزاري سشن‌هاي هنري هستند.
شما جايي را کشف کرديد؟
من کشف نکردم ولي امتحان کرده‌ام؛ کاروانسراي دير گچين در جاده قم به گرمسار.
هيچ‌وقت مريوان تئاتر اجرا کرده‌ايد؟
ما مختصات نمايشمان را دقيق مي‌دانيم. نمايش ما خياباني نيست. نام تئاتر ما آزمايشگاهي است و ما کلي جمله براي آن داريم که در تئاتر چه مي‌خواهيم. هرچند گونه‌اي اجرا براي خيابان‌ها هم داريم. ولي در کل فستيوال‌هاي ايران را زياد نپسنديدم؛ نگاهشان فستيوالي است و از يک جايي رقابتي مي‌شود. اکثرا پيش از شروع، براي فستيوال تم‌هايي کم‌عمق و در راستاي پروپاگاندا مي‌گذارند و بيش از آنکه هنر را به‌عنوان پديده بررسي کنند، کالايي براي گسترش مفهوم و ايدئولوژي مي‌بينند. درحال‌حاضر فجرپلاس حرکت بانمکي است که آن را مديون سالن‌هاي خصوصي هستيم؛ رويکرد فستيوال‌هاي ايران هنوز بسيار سنتي است.

تا الان حرکت خوبي نديده‌ايد؟
يک‌ بار در جشنواره دانشجويي شرکت کردم و يک‌ بار در فجر؛ حضور براي يک ‌بار در همه اينها قانع‌مان کرده که فعلا براي حضور گاراژ در فستيوال‌هاي داخلي مردد باشيم. ولي از طرفي مکان فوق‌العاده‌اي براي ارائه هستند. مبتني‌بودن فستيوال‌ها بر مناسبات سياسي آزاردهنده است و اميد به اين فستيوال‌ها را کاهش مي‌دهد.
با ادينبورو کار کرديد؟
نه، ولي از جمله فستيوال‌هايي است که فرينج دارد. اگر به من بگويند خودت چگونه فستيوال‌هايي را دوست داري، در جواب مي‌گويم که گروه لابراتواري زيستش فارغ از جغرافياست؛ يعني گاراژ مي‌تواند دوست ادين محسوب شود فارغ از اينکه در قاره‌اي ديگر است. فستيوال‌هايي که براي من جذابند فستيوال‌هايي هستند که کمپاني‌هاي مستقل برگزار و دوستان و خويشاوندان فکري خود را براي مشاهده و اجرا دعوت مي‌کنند. پيش از اين مواردي داشتيم مثلا لاسلکتا را داشتيم. دوستان ما در اسپانيا بودند ولي دوره سياسي خاصي در ايران بود. يا داه در صربستان بود که در دوره خيلي خاصي از تاريخ ايران افتاد که از دست ما رفت ولي تعاملات ما با ادين تقريبا ثابت نگه داشته شده است.
درنهايت اينکه با توجه به بافت تهران، تهران نمي‌تواند جاي خوبي باشد؟
نه اين‌طور نيست. اگر بگويند کجاي تهران را بيشتر براي اجرا دوست داري، مي‌گويم جاهايي که تا حالا نگاه اجرائي به آنها نشده است؛ قطعا ارائه نمايش در تهران جذابيت خاص خودش را دارد. ولي ترجيح من اين است که تمرين در جايي غير از تهران باشد. تهران نيازمند ديدن اجراهايي است که خارج از خودش ساخته شده باشد. شرايط پايتخت باعث مي‌شود که زيست مستقل منوط به فاکتورهاي اقتصادي باشد و اين به معناي زيست غيرمستقل است. با بهترين ايده‌ها هم که شروع کني، يک سرمايه‌گذار مي‌آيد و حرکت مشابهي را شروع مي‌کند که در بدو تولد، اثري از آدم باقي نمي‌ماند.
پس يک مانع بزرگ وجود دارد و عملا منتفي مي‌کند.
ما عاشق مواجهه هستيم. هر پديده جديد در ابتدا شکل مشکلي دارد ولي تلاش و رنج مواجهه، راه‌حل را نمايش مي‌دهد.
راه‌حل شما چيست؟
حضور اول ما، شکلي که سعي در معرفي گاراژ داريم، به دست‌آوردن دوستاني است که در هر ضيافت اجرائي آنها را دعوت کنيم و... .
اگر اجراهاي شما به دو، سه و چهار برسد، چهارمي هم مي‌تواند چنين شکلي داشته باشد؟
گروهي که فاکتورهاي صريح و مشخصي دارد، مي‌تواند اميدوارتر باشد که مي‌شود. بعد از اين اجرا اميدواريم بتوانيم سريع‌تر گونه خود را معرفي کنيم و فکر مي‌کنم خروجي بخش پژوهش ما، ماده خام فوق‌العاده‌اي براي پيشنهاددادن شيوه رفتارهاي جديد در حوزه هنر مبتني بر اجراست. قطعا من براي رپرتوار عصر تجربه هم پيشنهاد دارم ولي به نظرم آرتيست بهتر است به‌عنوان مجري وارد شود نه پيشنهاددهنده.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۴۳۶۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مرتضایی: تجربه بازی های تدارکاتی به تیم ملی افغانستان کمک کرد

به گزارش خبرنگار مهر، تیم ملی فوتسال افغانستان با هدایت مجید مرتضایی موفق شد با برتری برابر قرقیزستان در پلی آف جام ملت‌های آسیا، به عنوان آخرین سهمیه آسیا راهی جام جهانی ۲۰۲۴ ازبکستان شود.

مجید مرتضایی سرمربی تیم فوتسال افغانستان پس از صعود به جام جهانی گفت: این صعود تاریخی اتفاق بسیار خوبی بود و به خاطر خوشحالی ملت خوب افغانستان خوشحال هستم. عنوان پنجمی آسیا و صعود به جام جهانی فوتسال یکی از بهترین نتایج افغانستان در ورزش‌های تیمی بود.

وی در خصوص ادامه حضورش در تیم افغانستان گفت: قراردادی که من با فدراسیون فوتبال افغانستان دارم تا پایان جام جهانی است و تا آن موقع در خدمت این تیم هستم.

با توجه به اینکه تیم افغانستان توانست با انجام بازی‌های تدارکاتی زیاد، به خوبی برای جام ملت‌ها آماده شود و برخی از این اردوها در شهر مشهد برگزار شد مرتضایی گفت: کشور ایران برای آماده سازی ما کمک‌های بسیار زیادی کرد. ما به مدت ۳ ماه اردوی آماده سازی خود را در شهر مشهد برگزار کردیم. در ۲۲ روز مجموعاً ۱۱ بازی دوستانه انجام دادیم و سپس توانستیم ریکاوری خوبی انجام دهیم. در جام ملت‌های آسیا هم تجربه بازی‌های دوستانه کمک کرد که تا روز آخر امیدوار باشیم و در نهایت هم این افتخار نصیب ما شد که به جام جهانی برویم.

وی در پایان گفت: وقتی بعد از بازی به هتل برگشتیم بچه‌های تیم ملی ایران هم از ما حمایت کردند صعود ما را تبریک گفتند. من هم مطمئنم تیم ملی ایران در دیدار نهایی می‌تواند تایلند را شکست دهد و به عنوان قهرمانی برسد.

کد خبر 6090857

دیگر خبرها

  • هندبال ایران در مسیر توسعه قرار دارد
  • دخیا همراه با ولا و ماتا به دنبال یک تجربه جدید
  • تئاتر ۲ روز تعطیل می‌شود
  • تجربه تازه مجلس برای بررسی «سند دخل و خرج کشور»
  • سالن‌های تئاتر ۱۴ و ۱۵ اردیبهشت اجرا ندارند
  • کارگر باید لذت آسایش و رفاه را در کنار خانواده خود تجربه کند
  • کارگر باید لذت آسایش و رفاه را در کنار اعضای خانواده تجربه کند/ ضرورت نهادینه شدن «فرهنگ کار» در جامعه
  • کارگر باید لذت آسایش و رفاه در کنار اعضای خانواده را تجربه کند
  • کارگر باید لذت آسایش و رفاه را در کنار اعضای خانواده تجربه کند
  • مرتضایی: تجربه بازی های تدارکاتی به تیم ملی افغانستان کمک کرد