Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «دانا»
2024-04-28@16:57:43 GMT

حکایت 20 سال زندگی روی تخت/ زخم بستر امانم را بریده است

تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۴۳۷۵۲

حکایت 20 سال زندگی روی تخت/ زخم بستر امانم را بریده است

حسین رحمانی که حدود 20 سال پیش بر اثر یک حادثه زمن گیر شده است می گوید:اکنون ۲۰ سال می‌شود که بر تخت افتاده ام و زخم بستر امانم را بریده و هزینه های درمان بسیار بالا است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری زیرکوه نیوز، این روزها سرگرم شدن در زندگی مادی آنچنان ما را به غفلت برده است که کمتر از گوشه و کنار شهر و اتفاقات عجیب و غریبی که شاید شنیدنش برای خیلی ها جذاب و البته شاید دردآور باشد،باخبریم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آری در گوشه و کنار این شهر و این سرزمین هستند کسانی که اتفاقات خاصی زندگی آنان را از سایر افراد جامعه متمایز کرده است و شاید بازگو کردن داستان زندگی آنها بتواند عده ای را بیدار کند.

داستان زندگی حسین ، ما را به روستایی می کشاند که 20 کیلومتر از مرکز شهرستان محروم زیرکوه فاصله دارد.

وارد روستای محمد آباد می شویم و سراغ منزل حسین را می گیریم. دیواری اجری با درب کوچک آبی رنگ در یکی از کوچه های روستا نشانی منزلی است که ما به دنبال انتشار داستان زندگی ساکنینش هستیم.

درب را می کوبیم . پیره زنی حدودا 60 ساله با چهره ای خندان و رویی گشاده به استقبالمان می آید و خیلی راحت بدون آنکه بپرسد از کجا آمده ایم ما را به داخل فرا می خواند. شاید دوربین دستمان  تنها مدرک شناسایی ما برای پیره زن روستایی بود.

قدم به داخل خانه می‌گذارم. هنوز پرده را کنار نزده ام که دعای پیرمرد در گوشم طنین می‌اندازد که مرتب مهمانان حاضر را دعا می‌کند.

حسین قریب به ۲۰ سال پیش پهلوان محل بود،مردی با قامتی که برای چهار فرزندش پدری می‌کرد. شب و روز زحمت می‌کشید تا نانی حلال بر سفره آورد و از آنچه دارد به نیازمندان هم عطا کند. روزهای خوبی را سپری می‌کرد که دست سرنوشت سال ۱۳۷۶ قدرتش را از او گرفت و وی را زمین گیر کرد.

بعد از زلزله ویراگر اردیبهشت 1376 حسین که خانه و کاشانه خود را ویران شده می بیند برای کار راهی محد آباد می شود اما گویا تقدیر اینگونه رقم خورده است که او را در این روستا زمین گیر کند.

سقوط از دیوار باعث می شود تا حسین رحمانی که حالا به قول خودش 63 سال سن دارد،‌از ناحیه نخاع آسیب ببیند و بیش از 20 سال عمر خود را در گوشه اتاق و روی تختخوابی نه چندان مناسب با امید به آینده سپری کند .

از اینکه به عیادش رفته‌ایم خوشحال است و از صحبت هایش پیداست که می‌خواهد از زندگی‌اش بگوید.

سقوط از دیوار کمرم را شکست

دلمان را سنگ صبورش می‌کنیم. به خاطر اینکه نمی‌تواند به نشانه احترام بنشیند، معذرت خواهی می‌کند و می‌گوید: اهل  سورند هستم. بعد از زلزله ۷۶ تمام روستا خراب شد و به محمدآباد آمدم.

وی ادامه می‌دهد: خانه هایی که بر اثر زلزله خراب شده بود را درست می‌کردم که از دیواری دو متری بر روی سنگی سقوط کردم و کمرم شکست.

صدایش با بغض همراه می‌شود و می‌افزاید: عکس برداری اولیه چیزی را نشان نداد و با هزینه ای بالغ بر یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان عمل جراحی شدم اما سلامتی ام برنگشت.

دست هایش را بر صورت می‌گیرد و می‌گوید: زمانی که از اتاق عمل بیرون آمدم، متوجه شدم که قطع نخاع شده ام. آنجا بود که تمام زندگی بر سرم آوار شد.

زخم بستر امانم را بریده است

در حالی که سعی می‌کند دردهایش را مخفی کند، می‌گوید: اکنون ۲۰ سال می‌شود که بر تخت افتاده ام و زخم بستر امانم را بریده و هزینه های درمان بسیار بالا است.

صدایش را بالاتر می‌برد و می‌گوید: پاهایم خشک شده، نمی‌میرم اگر می‌مردم دیگر غصه ای نداشتم.

همه چیز را قسمت و حکمت می‌داند و می فزاید: من که نمی‌توانم دنیا را ببینم و دنیای من در چهار دیواری خانه ام مختصر شده اما از شما که به عیادتم آمده‌اید بسیار تشکر دارم.

دوباره صدایش با بغض همراه می‌شود و می‌گوید: خانمم علی رغم اینکه فشار خون داشته و مشکلات خودش را دارد، کنارم مانده و مرا رها نکرده است.

اینبار با صدایی رساتر می‌گوید: خدایا خیر از زندگی‌اش ببیند که مرا رها نکرد، آبرویم را نبرد و جوانی‌اش را به پایم گذاشت.

در حالی که قربان صدقه دختر ۲۰ ساله‌اش می‌رود، می‌گوید: خدایا خیر از جوانی‌اش ببیند که از من و مادرش مراقبت می‌کند. حتی به خاطر من ترک دانشگاه کرده است.

رفعت ، تنها فرزند دختر خانواده است که تمام این سالها را در کنار پدر بزرگ شده است و لحظه به لحظه با درد پدر ،‌درد کشیده است و اکنون برای مراقب از پدر ۶۳ ساله و مادری که فشارخون و قند خون، بیناییش را کاهش داده، قید درس و دانشگاه را می‌زند.

راه رفتن پدرم را ندیده ام

اشک از چشمان رفعت جاری می‌شود. صورتش را در میان چادر رنگی‌اش پنهان می‌کند و می‌گوید: در حال حاضر خانواده ام به من نیاز دارند و نمی‌توانم برای تحصیل به شهر بروم.

نفس عمیقی می‌کشد. زیر لب خدا را شکر می‌کند و می‌گوید: مادرم فشارخون و قند خون دارد. بینایی یک چشم را تا حدودی از دست داده و هر چند وقت بستری می‌شود.

اما تازیانه های روزگار به همینجا ختم نمی‌شود و پسر بزرگ خانواده را نیز مانند پدر زمین گیر می‌کند و فرزند دیگر برای تامین مخارج زندگی در دل روستایی که شوق زندگی نیست، تلاش می‌کند.

وی با اشاره به زندگی برادرانش می‌گوید: یکی از برادرانم ازدواج کرده و بر اثر دیسک کمر مانند پدرم زمین گیر شده و سه سال می‌شود که در خانه افتاده است.

نگاهش را به فرش زیر پایمان دوخته و می‌افزاید: یکی دیگر از برادرهایم ازدواج کرده و آنقدر گرفتار مشکلات خودش شده که نمی‌تواند به ما برسد و دیگری که هنوز مجرد است برای تامین مخارج زندگی مان در هتل کار می‌کند.

رفعت ادامه می‌دهد: یک خواهر دیگر هم دارم که ازدواج کرده و گرفتار زندگی خودش است.

وی بیان می‌کند: اگرچه از سوی کمیته امداد امام خمینی (ره) کمک هایی به ما می‌شود اما کفاف درمان پدر و مادر را نمی‌کند و هزینه های جاری زندگی مان را هم جواب نمی‌دهد.

اشک گونه هایش را می‌زداید و می‌افزاید: از وقتی به دنیا آمده ام پدرم را زمین گیر دیده و تاکنون راه رفتن او را ندیده ام.

به خاطر مراقبت از پدر و مادرم ترک دانشگاه کردم

رفعت بیان می‌کند: در حال حاضر هیچ محصولی هم نداریم که بتوانیم به کمک برادر و مادرم از این راه امرار معاش کنیم.

از درس و دانشگاهش سوال می‌کنم. گویی درد بر دلش چنگ می‌زند. اشک، چشمان درشت و مشکی‌اش را می‌پوشاند و می‌گوید: دوبار کنکور دادم و هر دو دفعه نیز قبول شدم اما اگر به دانشگاه بروم چه کسی از پدر پیر و مادرم مراقبت کند؟چگونه می‌توانم درس بخوانم وقتی پدرم اینجا به کسی مانند دختر نیاز دارد.

نیازمند کمک مسئولان هستیم

مادر خانواده که حالا علاوه بر گرد پیری ،غم روزگار و غصه حسین و بچه هایش صورتش را چروک کرده است می گوید:تمام این سالها مثل یک مرد کارگری کرده ام و حتی به چوپانی روی آورده ام تا شرمنده فرزندانم نباشم و بتوانم مخارج خانه را تامین کنم.

وی ادامه داد: اکنون نای کار کردن ندارم و هیچ منبع درآمدی هم نداریم تا بتوانیم با آن مخارج روزمره را تامین کنیم.

اشک از چشمانش جاری می شود و می گوید: در حال حاضر فشار خون هم دارم و قندم هم بالاست و هر دو سه روز مجبور هستم برای تست قند و فشار خون به حاجی آباد بروم که این هزینه سنگینی برای خانواده ما دارد.

وی از کمیته امداد و بهزیستی تشکر کرد و گفت:حقوقی که ما از کمیته امداد می گیریم بسیار ناچیز است و با شرایطی که خانواده ما دارند ، کفاف مخارج ما را نمی دهد و امید واریم مسئولان درد ما را بفهمند  و به فکر ما باشند.

آری ، حسین بیش از 20 سال از عمر خود را روی تخت با امیدی سپری کرد که شاید امثال ما داستان زندگیش را روزی بشنویم و به یاری او و امثال او بشتابیم.

پیره زن برای بدرقه ما بلند می شود و با شوقی خاص ما را بدرقه می کند به امید اینکه شاید صدای دردهایش را به گوش کسانی که باید برسد، برسانیم.

  انتهای پیام/

 

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۴۳۷۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حکایت آمریکایی که دیگر «آمریکا» نیست

تاریخ پر است از سرگذشت ابرقدرت‌هایی که دیگر قدرتی برایشان باقی نمانده و سرزمین‌هایی که از شوکت و ثروتشان تلی از خاک به یادگار مانده است و این حکایتی است که به نظر میرسد این روز‌ها نیز در حال تکرار شدن است.

فروپاشی ابرقدرتی آمریکا سخت است؟

پیش از جنگ سرد آمریکا و شوروی به عنوان رهبران دو بلوک غرب و شرق قدرت و یا همان هژمونی جهان را در دست داشتند؛ با شروع جنگ سرد، اما یکی از این قدرت‌ها از بین رفت و جهان به عنوان جهانی تک قطبی به راه خود ادامه داد.

نشریه «فارن افرز» سال ۹۹ در زمان هیاهوی برجام نوشت  تمامی عواملی که روزی باعث قدرت جهانی آمریکا شده بودند، امروز در حال دگرگونی است و به سویی می‌رود که به هژمونی آمریکا پایان دهد. فروپاشی ابرقدرتی آمریکا سخت است، اما با تحولات جهانی استحکام گذشته خود را از دست داده است.

 سال ۲۰۲۲ هم راشا تودی گزارش داد:  سال ۲۰۲۲ رو به پایان است. این سال، سالی بود که پیامد‌های مهمی برای آینده ژئوپلیتیک جهانی داشت و در کتاب‌های تاریخ از آن یاد خواهد شد. به طور خاص، این سال نشانگر پایان سه دهه تک قطبی آمریکا بود که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ آغاز و سبب ایجاد جهان چند قطبی جدید متشکل از قدرت‌های بزرگ رقیب متعدد  شد. ۱۲ ماه گذشته اگرچه مدت‌ها قبل در حال شکل گیری بود، اما تثبیت نهایی دوره ژئوپلیتیکی جدید را رقم زد. عملیات نظامی روسیه در اوکراین نقطه عطف تعیین کننده بود، که نمایانگر گسست نهایی از جهانی بود که با سقوط اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد. کاتالیزور اصلی این تغییر، خود آمریکا بود، که دیگر از  جهانی شدن که زمانی از آن حمایت می‌کرد، خوشش نمی‌آمد. کاهش هژمونی آمریکا از طریق احیای مجدد دولت‌های رقیب که به میل آمریکا اصلاحات انجام نمی‌دهند (روسیه و چین) انجام شده است.

حمید صالحی کارشناس مسائل منطقه در این زمینه معتقد است: شکی نیست که قدرت و نفوذ آمریکا در طی این چند سال اخیر رو به افول است به این معنی که هیمنه و هژمونی آمریکا در دستگاه‌ها و نهاد‌های بین المللی کمتر شده است. کاهش قدرت آمریکا در نهاد‌های بین المللی دلایل متعددی دارد که بخشی از آن قدرت گرفتن چین و همچنین روسیه است و بخش دیگر مربوط به تحولاتی است که در منطقه رخ می‌دهد و نیز اتفاقات درون ایالات متحده از جمله عواملی است که بر کاهش قدرت آمریکا تاثیر گذاشته است. براساس قرارداد بین المللی ۱۹۲۵ ژنو که استفاده، تولید و انباشت سلاح شیمیایی ممنوع است، اما آمریکایی‌ها در لائوس و... استفاده کردند، این مساله نشان می‌دهد آمریکایی‌ها هر چه به نفع‌شان باشد حمایت و ضمانت کرده و آن را دنبال می‌کنند.

صالحی خاطرنشان کرد: آمریکایی‌ها در دو سه موضوع دارای قدرت هستند از جمله دلار،   اما در شرایط کنونی و تحولات اخیر این قدرت آنان رو به افول است. تحولات منطقه‌ای و جهانی هم در این مساله تاثیر گذار است؛ بنابراین عوامل مختلفی دست به دست هم داده تا شاهد روند کاهش قدرت آمریکا باشیم که نتایج مثبتی در به نتیجه رسیدن معاهدات بین المللی و رأی دادگاه لاهه دارد، البته یکسری تحولات بین المللی مانند جنگ روسیه و اوکراین هم در این موضوع موثر هستند.

مقاومتی که باعث شکست آمریکا شد

اما یکی از عواملی که بسیاری معتقدند روند سقوط این هژمون سابق را تسریع کرده محور مقاومت است.

حسین کنعانی مقدم کارشناس سیاست خارجی در این باره گفته است: آمریکا در ماجرای طوفان الاقصی به طور تمام قد درکنار رژیم صهیونیستی قرار رفت و این جمله معروف بایدن که ما درحمایت از رژیم صهیونیستی ایستاده ایم عملا شراکت در جنایات نسل کشی، کودک کشی و اقدامات دد منشانه رژیم صهیوینستی در برابر ملت فلسطین و علیه صلح و امنیت جهانی شد. تصور آمریکا هم این بود که رژیم صهیونیستی در میدان با نبرد میتواند بر مردم فلسطین غلبه کند. همچنین با توج به اینکه خود رژیم صهیونیستی مولود نامشروع پیوند آمریکا و انگلیس بود خیلی تلاش داشتند تا این طفل نامشروع را حفظ کنند، اما در طوفان الاقصی اراده ملت فلسطین پیروز شد و عملا آمریکا نتوانست در میدان و صحنه بین المللی و حتی در موضوع رسانه‌ای اقدامی را در جهت بقای صهیونیست‌ها انجام دهد تا حدی که خودش هم اکنون در گیر یک جبش اجتماعی و دانشجویی است که در حال جهانی شدن است.

مقاومت معادلات قدرت را در دنیا برهم زده است

وی ادامه داد:  باتوجه به گذشته جنبش دانشجویی در آمریکا در سال ۱۹۶۰ که در مقابله با بحث مداخلات آمریکا در ویتنام بود و باعث شد که آمریکا عقب نشینی کند و تسلیم اراده دانشجویان شود میتوان الان هم گفت که آمریکا در درون خود هم دچار شکست شده است. زیرا الان به جای اینکه یک آمریکایی بگوید که من در کنار اسرائیل ایستاده ام شاهد این است که حتی مردم و نخبگان خود را هم از دست داده است؛ بنابراین شکست خورده قطعی میدان و دیپلماسی رژیم صهیونیستی است با توجه به اینکه الان هم در صحنه بین المللی شاهد قطعنامه ۲۷۲۸ برعلیه رژیم صهیونیستی بودیم تا حدی که خود آمریکا هم رای ممتنع داد و نتوانست این قطعنامه را وتو کند. در حال حاضر هم بسیاری از کشور‌ها در پی این هستند که روابط سیاسی و دیپلماتیک و اقتصادی خود را با صهیونیست‌ها قطع کنند و در هیچ یک از حنه‌هایی که برایشان متصور بود پیروز نشدند و محور مقاومت از همیشه پیروزتر است و در معادلات بین المللی و منطقه‌ای هم بعد از عملیات وعده صادق حرف اول را در مناسبات میزند.

این کارشناس معتقد است: همه میدانند که مقاومت معادلات قدرت را در دنیا برهم زده است و الان میتوان گفت که یکی از محور‌های شکل گرفته در جهان چند قطبی محور مقاومت و از جمله جمهوری اسلامی است که این محور را حمایت میکند. ایران در بریکس و شانگهای و در معاملات منطقه‌ای در مناسبات قفقاز و سایر کشور‌ها اثر موثری داشته است چه از نظر سیاسی چه امنیتی و چه اقتادی بنابراین قطب سوم جهان در حال شکل گیری با بازیگران مطرح است.

 

باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی سیاست خارجی

دیگر خبرها

  • امروز با سعدی: ای یار جفا کرده پیوند بریده
  • حکایت آمریکایی که دیگر «آمریکا» نیست
  • مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟
  • کمی مهربان باشیم (بررسی زندگی و آثار دکتر هروی)
  • کتابِ «حکایت زخم‌ها» به چاپ دوم رسید
  • کتابِ «حکایت زخم ها» به چاپ دوم رسید
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ 
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
  • نوه دختر امام خمینی در خارج از کشور مشغول چه کاری است؟
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ /خاطرات عروس بزرگ امام از فوت دو فرزندش و علت آن