حاجیبابایی: نو اصولگرایان میگویند نسبت ناطقنوری با ما چیست؟
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۷۲۲۸۷
سیاست > مجلس - حمیدرضا حاجیبابایی گفت: جمنا برای اینکه دوباره کار خود را آغاز کند نیاز به یک گفتمان مشترک دارد.
به گزارش خبرآنلاین، حمیدرضا حاجیبابایی که پیش از انتخابات 94 به عنوان وزیر آموزش و پرورش احمدینژاد شناخته می شد و بعد از انتخابات مجلس نیز ریاست فراکسیون اصولگرایان را به عهده گرفت، از موسسین جمنا است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اغلب تحلیلهای سیاسی و رسانهای اخیر، گرد این تشکل و نقاط ضعفش میچرخد، اما او نیز تلاش می کند تا به نوعی از زیر بار پاسخ شانه خالی کند؛ وقتی موضوع تلاش اصولگرایان برای جذب ناطقنوری به میان آمد گفت: من شخصا معتقدم اصولگرایان باید به دنبال جذب حداکثری باشند؛ اما از صحبت های او مشخص است که جمنا برای جذب ناطق نوری در جریان اصولگرایی قائل به شرط و شروط است؛ آنچه حاجی بابایی درمورد جمنا گفت نشان از وجود تضادهایی در این تشکل دارد.
آنچه در ادامه می خوانید مشروح این گفت و گو است:
آقای باهنر گفتهاند که جریان اصولگرایی در تلاش است که آقای ناطقنوری را به این جریان برگرداند و هیچ شرایطی هم نداریم. اما به نظر میرسد که این نظر مخالف نظر برخی نواصولگرایان است.
من فکر می کنم این صحبت آقای باهنر با نظر نو اصولگرایان خیلی منافات نداشته باشد، چرا که ما سعی می کنیم او را برگردانیم و جریان نواصولگرایی نیز عنوان می کند که باید آقای ناطق نوری اعلام کند مواضعش نسبت به ما چگونه است.
اما اینها متفاوت است. وقتی میگویید باید ناطقنوری مواضعش را مشخص کند، این یعنی قائل شدن به یکسری شرایط برای بازگشت به جریان اصولگرایی. اینطور نیست؟
جریان اصولگرایی یک جریان وسیع و گسترده است و در درون این جریان نیز طبقات مختلف وجود دارد و ممکن است کسانی باشند که دیدگاههایشان از آن حیطه اصولگرایی جدا باشد؛ من به شخصه طرفدار این دیدگاهم که هرچه بتوان جذب کرد و بر این جمعیت بیفزاییم و یکپارچگی را در آن رقم بزنیم، می تواند مفید باشد.
در راستای این نگاه جذبی آیا جمنا حاضر است مستقلا وارد رایزنی با آقای ناطق شود؟
این بحثی نیست که من بخواهم به عنوان فرد از سوی جمنا نظر بدهم. جمنا مجموعه گسترده ای از اصولگرایان است که کنار هم نشسته اند و باید به جمعبندی برسند. به طور کلی افرادی که در چارچوب اصولگرایی بتوانند قدم بردارند و هماهنگ با مجموعه اقدام کنند، قطعا جمنا از حضور آنها با این مشخصات استقبال می کند.
پرچمدار اصولگرایی کدام تشکیلات است؟
اصولگرایی خود یک طیف گسترده و وسیعی است که نمی توانیم پرچم را به دست یک گروه بسپاریم.
امروز می توان گفت این پرچمداری و نمایندگی را جمنا به عهده دارد؟
جمنا در زمان انتخابات وحدت حداکثری را ایجاد کرد.
با فشار به تشکلهای اصولگرا؟
{با خنده} این دیگر نظر شماست!
فارغ از مزاح به نظر شما این تشکل قادر خواهد بود یک وحدت پایدار ایجاد کند؟
باید بتواند.
زمان انتخابات ریاست جمهوری هم می خواست این کار را انجام دهد اما چهرههایی چون آقایان سعید جلیلی و لاریجانی و حتی برخی بزرگان جبهه پیروان آن را نپذیرفتند. حتی آقای قالیباف هم که محوریت جمنا را پذیرفت بعد از چندی به انتقاد از آن رو آورد.
جبهه پیروان عضو جمنا بود و آقای باهنر هم در جلسات کنار من می نشست و تا آخر با جمنا بود.
اما آقای سجادی از سوی جبهه پیروان گفتند که محوریت جمنا را نپذیرفتیم و موتلفه ای ها هم شرط گذاشتند که باید جمنا مجوز داشته باشد تا با آن همکاری کنیم؟
شما دارید مصاحبه می کنید یا محاکمه (خنده)!
نه من بر اساس مصاحبه هایی که تا امروز انجام شده می پرسم. آقای کوهکن گفته اند ماموریت جمنا به پایان رسیده است آیا واقعا این ماموریت پایان یافته؟
جمنا برای اینکه دوباره کار خود را آغاز کند نیاز به یک گفتمان مشترک دارد. در واقع جمنا حرکتی را آغاز کرد و ممکن است بعد از انتخابات بازسازی هایی را لازم داشته باشد، باید در این باره نشست و بحث کرد. ما نیاز به یک بحث و گفت و گو داریم که ببینیم این موضوع را چگونه باید ادامه دهیم.
پشت صحنه جمنا شفاف است؟ بعضی اصولگرایان اعتقاد دارند پشت صحنه آن شفاف نیست.
یعنی چی؟
یعنی اینکه مشخص نیست پشت صحنه جمنا چه کسی قرار دارد.
پشت صحنه کجا شفاف است؟! امروز پشت صحنه خود شما کیست؟ شما متعلق به چه طیفی هستید؟
ما متعلق به جامعه خبرنگاری و بی طرف هستیم.
این رسانه خبرانلاین اصولگرایی است یا اصلاح طلب؟
اصولگراست. حتی روی سایتمان هم مانیفستمان با عنوان اینکه «ما چگونه اصولگرایانی هستیم» مندرج است.
کدام اصولگرا؟
اصولگرایان میانه رو . سوال ما عقبه دارد و عقبه آن به حرف های آقای میرسلیم باز میگردد. ایشان گفت پشت صحنه جمنا سپاه قرار دارد و باید دچار دگردیسی شود. این چیزی نیست که ما بگوییم؛ حتی آقای بیادی هم چندین بار این موضوع را مطرح کرده است.
{فقط می خندد و حرفی نمی زند}.
آقای حاجی بابایی حالا که دوست ندارید در این رابطه صحبت کنید، سوال دیگری می پرسم. اینکه اصولگرایان به آقای روحانی کشش پیدا کرده اند و به او نزدیک می شوند، چقدر واقعیت دارد؟ این تنها یک تعامل است؟
این عقلانیت همه است؛ مجلس و دولت به سمتی حرکت می کنند که مشکلات کشور را حل کنند و در شرایطی که با معضلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنیم و برجام را طرف مقابل به این روز درآورده است، باید تلاش کنیم یک صدای واحد از درون کشور بیرون بیاید.
آقای کواکبیان گفته بودند که نمی دانیم روحانی اصولگرا شده یا اصولگرایان اصلاح طلب شدهاند، نظر شما چیست؟
{با خنده} اخیراً به آقای کواکبیان گفتم که «شما اصلاح طلبان خبر ندارید، آقای روحانی آنقدر اصولگراست که حتی به عنوان مدافع حرم می خواهد به سوریه برود! شما اصلاح طلبان غصه تفرقه بین ما اصولگرایان و روحانی را نخورید!»
نوع جدا شدن شما از جمنا هم سوال برانگیزنده شده است.
در طیف اصولگرایی ممکن است افراد یک روز با هم باشند، یک روز جدا شوند؛ این موضوعات در تشکیلات سیاسی طبیعی و اجتناب ناپذیر است. به هر حال این طبیعی است که در یک جمعی چند نفر حاضر نشوند با دیگران کنار بیایند.
صادقانه بگویید، از رفتار جمنا در عدم حمایت از کاندیداتوری شما برای انتخابات ریاست جمهوری، دلخور نشدید؟
من خودم یک روحیه فرا جناحی دارم و اعتقادم این است که ما از همه گروه ها می توانیم استفاده کنیم. من الان ریاست فراکسیونی را بر عهده دارم که ۱۲۲ عضو دارد. رفتار ما در مجلس چگونه بوده است؟!! امروز ما هم از مدافعان دولت هستیم.
از سوال دور شدید. آیا از جمنا دلخورید؟
هر مجموعه ای ممکن است نقاط ضعفی داشته باشد. هیچ مجموعهای نمیتواند ادعا کند که کامل و بی نقص است. جمنا نیز از این قاعده مستثنی نیست. من همواره طرفدار این هستم که بتوانیم اصولگرایان را یکجا جمع کنیم و با یکدیگر پیمان ملی ببندیم و حتی تلاش میکنیم در بین دوستانی که زاویه زیاد دارند میانه را بگیریم اما گاهی نمی شود.
آخر هم نگفتید دلخور هستید یا خیر؟!
جواب دادم!
27216
کلید واژهها : جبهه مردمی نیروهای انقلاب(جمنا) - حمید رضا حاجی بابایی - اصولگرایان -منبع: خبرآنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۷۲۲۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیومرث صابری؛ چگونه «گلآقا» و بعد «گلآقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 11 اردیبهشت بیستمین سالگرد خاموشی کیومرث صابری فومنی است؛ نام ماندگار طنز در ایران بعد از انقلاب 57 که از حسن اعتماد رهبران جمهوری اسلامی به خود و سابقه دوستی با شهید رجایی بهره برد و در فضای جنگ جسارت کرد و با حمایت سید محمود دعایی ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات به راه انداخت و بعد از چند سال در ادامۀ آن مجلۀ «گل آقا» را منتشر کرد که برای خیلیها یادآور دوران «توفیق» بود.
نسل تازه شاید نداند کیومرث صابری فومنی (که بر خلاف خیلیهای دیگر نام شهرستان زادگاه را حذف نمیکرد و کامل میآورد) چه نقشی بر جای گذاشت و در تمام دهۀ 70 یکی از تأثیرگذارترین چهره های فرهنگی و مطبوعاتی بود و از خشکی و زُمُختی و عبوسیِ سیاست در دهۀ 60 هم میکاست چه رسد به دهۀ 70 که حال و هوا تغییر کرده بود.
روزنامۀ اطلاعات نزد برخی به عنوان روزنامهای خنثی شناخته میشد و میشود اما همین روزنامه کارهایی کرده کارستان که از هر کسی برنمیآمده و یکی هم ستون «دو کلمه حرف حساب» با محتوای طنز در این روزنامه است. آن هم در چه سالی؟ 23 دی 1363 بود. در گرماگرم جنگ که روزنامهها و خود سیاست عبوس بود و رابطۀ مردم با طنز در برنامه "صبح جمعه با شما"ی رادیو خلاصه میشد و شوخی با گوشت 75 تومانی (75 تا تک تومان و نه 75000 یا 500 هزار تومان!) و کمی دیگر از این دست؛ پس از اتفاقات سال 60 همه دست به عصا شده بودند.
«دو کلمه حرف حساب» یک اتفاق بزرگ در تاریخ مطبوعات بعد از انقلاب است که طنز ژورنالیستی و مکتوب را احیا کرد و اگر سابقۀ نویسندۀ آن در دوستی با شهید رجایی چه در دبیرستان کمال و چه دوران وزارت آموزش و پرورش و نخستوزیری و ریاست جمهوری او و بعد هم دوران کوتاهی در دورۀ ریاست جمهوری آیتالله خامنهای نبود این امکان هرگز فراهم نمیآمد و نقش مرحوم سید محمود دعایی هم از این نظر ستودنی است.
او ستونهای روزنامه را به نویسندگان منتقدی داد که با اصل انقلاب و نظام مشکل نداشتند هر چند که در صفحات لایی نویسندگانی چون سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی یا اسلامی ندوشن و چهرههای کلاسیک دیگر نیز مینوشتند.
از آن پس تا روزنامۀ اطلاعات را میخریدیم اول و قبل از آن که کاملا باز کنیم گوشه سمت راست صفحۀ 3 را کنار میزدیم تا ببینیم "دو کلمه حرف حساب" دارد یا نه و گاه در همان حالت میخواندیم. مثل حالا نبود که در گوشی تلفن همراه به هر سو سرک بکشی و تازه در این روزگار هم نویسندگان صاحب سبک همچنان متفاوتاند.
کیهان هم البته بعدها یک ستون را در صفحۀ ماقبل آخر به طنزنویسی داد که ارزش کار صابری را بیشتر نشان میداد و گویا نویسندۀ آنها وفاداری خود را به طرقی دیگر نشان داده بود و البته دلی نمیربود.
این که در اوج جنگ و در روزنامهای که سرپرست آن را امام خمینی تعیین کرده طنز سیاسی بنویسی کاری نبود که از هر که برآید ولی صابری فومنی انجام داد و «گل آقا» فراتر از آن که خاطره توفیق را زنده می کرد یادآور امضای دهخدای بزرگ بود: "دخو" در دورانی که «چرند و پرند» را در روزنامۀ "صوراسرافیل" مینوشت.
خیلیها نمیدانستند نام اصلی «گلآقا» چیست و لو هم نمیداد مگر مواقعی که در همان ستون جدی مینوشت و لوگو نداشت اما مشخص شد که او کیست.
با این حال تصویری از او منتشر نمیشد و فراموش نمیکنم که اول بار وقتی در یکی از جلسات ماهانۀ خانۀ عمویم او را از نزدیک دیدم مدام آن جثۀ کوچک با ظاهر غیر حزباللهی و ریش تراشیده و با لهجۀ گیلکی را ورانداز میکردم و نمیتوانستم باور کنم گلآقا هم او باشد و بعدتر که به خاطر فعالیتی که در کار گل و گیاه داشتم به خانۀ او بالای پل صدر در خیابان شریعتی رفتم او را صمیمیتر هم یافتم و وقتی دانست نه به اندازۀ او اما اهل ادبیات هم هستم حرفهامان بیشتر گل انداخت خاصه درست در یکی از روزهای عید نوروز 1368 که هر دو از خبر استعفا یا برکناری آیتالله منتظری شوکه شده بودیم و کار به سخن گفتن از سیاست هم کشید و با این که 24 سالی بزرگتر بود اختلاف سنی زیادی حس نمیکردم. از گل و گیاه و فضای سبز به شعر و ادبیات تا مطبوعات و روزنامهنگاری و البته سیاست و انطباق تصویر گلآقایی که در نوشتهها میشناختم با آن کاراکتر ذهن مرا درگیر کرده بود.
گلآقا اما بیش از آن که یادآور آن ستون باشد به خاطر «مجلۀ گلآقا» بر سر زبانها افتاد. نشریه ای با حال و هوای "توفیق" که 6 سال بعد از راهاندازی آن ستون و اول آبان 1369 با شمارگان صد هزار نسخه به قیمت 15 تومان روی دکه رفت و به سرعت به فروش رسید و به چاپ دوم و شاید سوم رسید و تجدید چاپ شد. صابری البته مجله را با همکاری مرتضی فرجیان راه انداخت اما چنان با صابری شناخته میشد که پایان همکاری آن دو چندان که تصور میشد سر و صدا نکرد. هر چند به خاطره ای تلخ بدل شد و برخی معتقدند در حق مرحوم فرجیان جفا شد.
غم بزرگ زندگی او البته از دست دادن فرزند جوان خود -آرش- در سانحۀ رانندگی بود و نمی دانم چرا بزرگان ادبی ما که به سوگ فرزند نشسته اند کم نیستند. با این حال همین که ذوق او در پی این سوگ مرد افکن نخشکید و دوباره نوشت، کاری ساده نبود و حالا زندگی او بیش از پیش «پوپک» بود که برای روشن نگاه داشتن چراغ گل آقا پس از پدر کوشید اما او هم یک جا متوقف کرد چون زمانه، دیگر شده بود.
گلآقا در تمام دهۀ 70 نشریهای مهم و خواندنی و تأثیرگذار بود که مطالب آن نقل میشد و از توقیفهای 1379 نیز جان به در برد اما دو سال بعد در دوم آبان 1381 و در دوازدهمین سالگرد تولد مجله خود صابری تصمیم به توقف انتشار گرفت و این بار امضای نوشتۀ او نه گلآقا بود نه شاغلام و نه غضنفر (شخصیتهایی که خلق کرده بود تا نمایندگان تیپهای مختلف اجتماعی باشند) بلکه امضا کرد: صابری فومنی. یعنی پایان و خداحافظ!
او هیچگاه دلیل توقف انتشار نشریهای را که به یک نهاد تبدیل شده بود اعلام نکرد اما همان موقع برخی حدس زدند پس از دوم خرداد 76 و در پی ظهور طنزنویسانی چون سید ابراهیم نبوی ذائقۀ مردم تغییر کرده بود و نه میتوانست مانند آنها باشد و نه شکل گذشته مخاطبان را سیراب می کرد ولی دلیل اصلی چیز دیگری بود. این که انتظار داشت نه تنها تحمل شود بلکه او را قدر بدانند که توجه مردم را به داخل جلب کرده ولی حاکمیت و سلیقه ها چندان دوپاره شده بود که اعتماد سابق به او هم زایل شده بود.
انکار نمیکرد که ایفای نقش سوپاپ برای جلوگیری از انفجار اجتماعی بد نیست ولی وقتی آدمی با مشخصات سعید مرتضوی به جان مطبوعات افتاده بود نه میشد با او در افتاد و نه نادیدهاش گرفت و ادامۀ انتشار عملا ممکن نبود. اگر از نهادهای غیر دولتی انتقاد میکرد چه بسا سراغ او میآمدند و اگر از خاتمی با اقتدارگرایان همسو میشد. در این فضا گویا حسن حبیبی که حامی و در عین حال سوژۀ گلآقا بود توصیه کرد فتیله را پایین بکشد.
این احتمال هم جدی است که وقتی شنید به سرطان مبتلاست نمیتوانست ادامه دهد و کمتر از دوسال بعد درگذشت. جالب این که مشهورترین جمله دربارۀ گلآقا سخنی است که هرگز نگفت و ننوشت: "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق!"
در آستانۀ دوم خرداد 1376 این شایعه به شکلی بسیار گسترده پیچید که گلآقا نوشته "بنویسید خاتمی بخوانید ناطق" یعنی قرار نیست آرا درست شمرده شود حال آن که چنین جملهای را ننوشته بود اما ضربالمثل و به گلآقا منتسب شد.
در دوران "دو کلمه حرف حساب" روزنامۀ اطلاعات و بعد از آن که رهبران نهضت آزادی را افراد مسلحی ربودند و گویا شبه تیربارانی دروغین به قصد ترساندن برای آنان ترتیب دادند این خبر در رسانه ها قابل نقل نبود و از اینترنت و کانال تلگرامی و شبکۀ ماهوارهای هم البته خبری نبود اما گلآقا در قالب طنز نوشت که "شاغلام پیشنهاد داد دسته جمعی به بهشتزهرا برویم و زیارت اهل قبور کنیم و گفتیم: نه! خطرناک است. مگر نشنیدهای که میزنند؟ شاغلام پاسخ میدهد ولی ما پنج نفریم در حالی که آنها 9 نفر بودند. گل آقا هم میگوید: درست است ولی آنها اول میزنند بعد میشمرند!"
از ویژگیهای صابری این بود که نثری بسیار فاخر داشت و با ادبیات کلاسیک و معاصر نیک آشنا بود و بیشک برخی از نوشتههای او در کتابهای درسی به عنوان نمونۀ نثر پیراسته قابل درج و تدریس است اگر ذوقی مانده باشد. کافی است اشاره شود که وجه ادبی منحصر به خود صابری هم نبود.تا جایی که ابوالفضل زرویی نصرآباد یکی از بالیدگان گل آقاست که او هم ناباورانه چشم از جهان بست و از بیشتر ویژگیهای صابری برخوردار بود و راز توقف انتشار گل آقا را هم او فاش کرد وقتی صابری رفته و خود نیز با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.
الگوی اصلی گلآقا اما نه توفیقها که علی اکبرخان دهخدا بود. مشروطهخواه، اهل ادبیات، نویسنده، ملی، روزنامهنگار و البته فرهنگنویس و صابری فومنی فرصتی برای انجام این آخری پیدا نکرد.
از خاطرات قابل توجه کیومرث صابری یکی این بود که چند ماه مانده به درگذشت امام خمینی همراه با مرحوم دعایی به دیدار رهبر فقید انقلاب میرود. در حالی که بعد از قبول قطعنامه 598 و تعبیر جام زهر تمام دیدارهای عمومی امام لغو شده بود و به خاطر آن و نیز بیماری سرحال نبود و صابری میگوید بسیار خسته و حتی افسرده به نظر میرسید و نگاهمان نمیکرد و دعایی گفت: پس ما برویم چون شما نگاه مان هم نمیکنید ولی آقا! این آقا گلآقاست ها و تا امام نام او را شنید نگاهی کرد و لبخند زد و خندید.
آدمهایی چون کیومرث صابری فومنی در گذر زمان بیشتر شناخته میشوند و در این 20 سال عیار او روشنتر شده است و نثر او همچنان گواه است. نثری که جا دارد در کتاب های درسی بیاید بلکه دانش آموزان هم از این همه ملولی کتاب های درسی به درآیند.
---------------------
* طرح نمایه از هادی حیدری کارتونیست برجستۀ مطبوعات که خود از دست پروردگان و همکاران گل آقا بوده و در این 20 سال هیچ گاه از یاد او فرونکاسته.