طرح مشکل زنان یا معرفی خانه امن؟ / نقد فیلم ملی و راههای نرفته اش
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۶۱۲۲۰۴
آخرین فیلم تهمینه میلانی ، «ملی و راههای نرفته اش» مدتی است بر پرده سینماهای کشور در حال اکران است. این سینماگر سالهاست که موضوع «زن» در خانواده و اجتماع را دستمایه ساخت آثار خود قرار میدهد. در بررسی آثار هنری با موضوع یا مولف زن همیشه یکی از مهمترین نظریه هایی که میتوان به آن تکیه کرد، نظریه فمنیسم است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این نظریه به آثار هنری به گونهای میپردازد که به منتقد فرصت میدهد سوالهایی همچون: آیا موضوع محوری این اثر هم موضوع با دیگر آثار هنرمند است؟ آیا مردان هنرمند در آن حوزه (اینجا، سینما) به چنین موضوعاتی پرداخته اند و اگر بله، چگونه؟ را مطرح کند و پاسخ به آنها نقد او را بسازد. برای همین در پاسخ باید گفت که تهمینه میلانی همچنان در آخرین اثرش، فیلمی با محوریت زنی که مورد ظلم و ستم مرد قرار گرفته، خلق کرده است.
زنانی مظلوم، منفعل و تحقیر شده در برابر مردانی ظالم، غیرمنطقی و هیولا صفت که معلوم نیست چرا و به چه دلیل این همه کارهای غیرمنطقی میکنند؟ حالا این مرد، برادر است یا پدرشوهر یا شوهر فرقی نمیکند، چون مرد است باید هیولا صفت باشد. برای همین «ملی» هم از برادرش، «مراد» کتک میخورد و حرف زور میشنود و هم از شوهرش، «سیامک/ سیا».
از خانه پدری و سخت گیری برادرش به خانه شوهری پناه میبرد که همان شب عروسی روی دیگر خود را نشان میدهد. نه فقط «سیا»، که مادرش هم که یک زن است اینقدر از دست همسر خود ظلم کشیده که او هم تبدیل به هیولایی شده که در مقابل تمام دعواها و کتک زدنهای سیا سکوت میکند و هر بار که صدای دعوا و کتک کاری آنها شنیده میشود، در دل حظ میبرد تا اینکه بالاخره لب به شکوه باز میکند و به پدر سیا که از او میخواهد «اون طفل معصوم را از زیر دست سیا نجات بده»، از سختی ها و بداخلاقی ها و کتک خوردنهای خود میگوید.
یا سیا نیز به ملی اقرار میکند که از وقتی ۵، ۶ سال داشته از پدرش کتک خورده و از او می ترسیده تا توجیهی بر رفتارهای پرخاشگرانه و همواره با سوءظن به او باشد. ولی آیا این تک جمله برای باور و پذیرش رفتارهای وحشتناک او کافی است؟
البته از وجه دیگر هم میتوان به اثر اخیر تهمینه میلانی پرداخت، مثلا اینکه این فیلم چقدر بازتاب امروز دختر یا خانواده ای است که در نیمه دوم دهه ۹۰ در تهران زندگی می کند، است؟ چطور ملی اینقدر چشم و گوش بسته با یک نگاه دل به پسری می بازد؟ آن هم وقتی در خانواده ای بزرگ شده که ماهواره شان خاموش نمی شود و مادر تمام مدت پای سریالهای ترکیه ای نشسته است. سهم ملی از آن همه داستانهایی که به واسطه علاقه مادر مجبور به دیدن یا شنیدن آنهاست و همگی داستانهایی به ظاهر پیچ در پیچ اما در باطن آبکی دارند که زن و مرد به یک نگاه دل میبندند و به یک آه دل میکنند، چیست؟ ظاهرا هیچ. چون ملی باید دختری باشد که فقط به دنبال رهایی از بداخلاقی ها و زورگویی های برادر است تا از دامن این به دامن آن دیگری بیفتد و کتک بخورد و زور بشنود.
«ملی و راههای نرفته اش» البته بیشتراین گمان را پررنگ می کند که اثر اخیر سفارش «خانه امن» و در راستای معرفی این نهاد اجتماعی در کمک رسانی به زنانی است که همچون «ملی» یا خانم ناشناس در پزشکی قانونی (که نقش او را ستاره اسکندری بازی میکند) مورد ضرب و شتم همسران خود قرار میگیرند. فرقی هم نمیکند که این مردان چه شغلی داشته باشند و از چه میزان سواد بهره برده باشند، مهم این است که باید نقش هیولا را بازی کنند تا هر چه بیشتر چهره زنان مظلوم تر و تحقیر شده تر تصویر شود. به همین دلیل است که حضور ستاره اسکندری با سر و دست زخمی در پزشکی قانونی به زور به داستان «ملی و …» الصاق شده تا سفارش دهنده در لایه هایی رویی فیلم به تلاش فیلمساز در معرفی این نهاد اجتماعی باور کند.
برای همین ستاره اسکندری با دیالوگی یک سویه و بی دلیل اینگونه حضور پیدا می کند: «شوهرت زده؟ مال منم میزنه. شوهرت چکاره است؟» ملی: «راننده». ستاره اسکندری: «مال من مهندسه، ولی میزنه، میزنه، موهامو میگیره میپیچونه، میپیچونه… وقتی ازش میپرسم چرا میزنی؟ خودش هم نمیدونه… پای شکایتت وایسا، وگرنه مثل من چشم باز میکنی میبینی دو تا بچه دورت رو گرفتهان و هیچ کاری نمیتونی بکنی…».
در راستای اجرای سفارش از سوی خانه امن است که مشاور این خانه، در دسترس ترین موجود دنیاست و به محض دریافت پیام، همیشه کسی هست که تماس میگیرد و ساعتهای زیادی وقت صرف میکند و درددل فرد را میشنود و به او بهترین راه را که اینجا شکایت از همسر و مقاومت در برابر کتک زدنها و بدرفتاری های اوست، پیشنهاد میکند.
راهِ نرفته ی ملی یعنی شکایت و به زندان انداختن سیا موثر واقع میشود و «سیا» دیگر او را نمیزند ولی «رفتارهای عجیب و غریب» میکند.
یا اینقدر این مشاوران دسترسی های مختلف و حساس دارند که میتوانند فرد را در هر جا و هر موقعیتی که هست پیدا کنند و به کمکش بشتابند. برای همین وقتی ملی بعد از به قتل رساندن «سیا» در بیایانی سوار بر قطار میشود و قرص میخورد و قصد خودکشی دارد، توسط ماموران قطار نجات پیدا میکند و روی تخت بیمارستان و در حالی که نور، کادر را به واسطه ملحفه سفید پر کرده است، ملی چشم باز میکند و آقای رییسی را میبیند و نام او، اولین کلامی است که بر زبان میراند.
***
مَلی و راههای نرفتهاش فیلمی به کارگردانی و نویسندگی تهمینه میلانی و تهیهکنندگی محمد نیکبین محصول سال ۱۳۹۵ است.
این فیلم از تاریخ ۲۲ شهریور ۱۳۹۶ در سینماهای ایران اکران شدهاست.
بازیگران مَلی و راههای نرفتهاشمیلاد کیمرام
ماهور الوند
جمشید هاشم پور
السا فیروزآذر
افسر اسدی
ستاره اسکندری
جمشید جهانزاده
فرزانه نشاطخواه
ادیب قریب
تورج منصوری
منبع : الف
منبع: ساتین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت saten.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساتین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۶۱۲۲۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر پوراحمد درباره مرگ پدرش: نرفته بود که خودکشی کند | میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
به گزارش اعتماد، همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود.
کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست.
حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»