متغیرهای مؤثر در روابط ترکیه و آمریکا
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۲۸۳۰۵
تهران - ایرنا- پایگاه خبری خبرآنلاین در یادداشتی نوشت: از متغیرهای مؤثر در روابط ترکیه و آمریکا در ماه های اخیر بیشتر به بحث ناراحتی ترکیه از عدم تحویل فتحالله گولن رهبر جماعت گولن یا جماعت خدمت از سوی آمریکا به ترکیه می توان اشاره کرد.
در ادامه این یادداشت به قلم افشار سلیمانی، می خوانیم: اردوغان معتقد است که کودتای سال گذشته توسط عوامل ایشان صورت گرفته و بهکرات از آمریکا درخواست تحویل گولن را داشتند، درحالیکه آمریکا (نه دولت اوباما و نه دولت ترامپ) تاکنون تحویل ندادهاند و ترکیه از این بابت ناراحت هست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دومین متغییر شامل ناراحتیهای ترکیه در حمایت آمریکا از نیروهای دموکراتیک سوریه است. یعنی نیروهای کردی که در قالب حزب دموکراتیک خلق سوریه وجود دارند یا نیروهای مدافع خلق که تحت نام پ.ی.د از آنها یاد میشود که توسط آمریکا در مقابله باداعش از آنها استفاده کرده ، ترکیه از این بابت ناراحت هست که چرا این حمایتها انجام میشود و بارها درخواست کرده که این حمایتها انجام نشود. اما تاکنون عملاً آمریکا به این مسئله اعتنا نکرده است. ترکیه نگران پیوند میان پ.ک.ک با ی.پ.گ و پ.ی.د برای امنیت ملی خود، پیوستگی ارضی آنها در آینده راهیابی پ. ک.ک از طریق نیروهای کرد در مدیترانه برای تمامیت ارضی، امنیت و منافع ملی خود نگرانکننده میداند.
از طرف دیگر از سال 2013 در داخل ترکیه بخصوص که در کودتای نافرجام که 150 هزار نفر از کار برکنار مسائلی علیه گولنیستها انجام شد و عده کثیری از اینها بازداشت و روانهی زندان شدند که مورد اعتراض آمریکا و اروپائیان قرار گرفت و در روابط میان آنها بسیار تأثیر بدی گذاشته است. همچنین رفراندوم برای تغییر قانون اساسی هم موجب انتقاد آمریکا و اروپا بر عملکرد ترکیه شد. مجموعهی این مسائل متغییرهای در روابط این دو کشور مؤثر بوده، اما مانع مناسبات استراتژیک ترکیه و آمریکا نشده است. چراکه ترکیه عضو و یکی از پایگاههای ناتو هست و آمریکا در مسائل منطقه به ترکیه نیاز دارد و ترکیه هم به کمکهای مختلف آمریکا نیاز دارد.
علاوه بر اینها عوامل دیگری هم برای تأثیر روابط میان آمریکا و ترکیه منجمله روابط ترکیه با روسیه، ایران، اسرائیل و کشورهای عربی مجموعاً خود عاملی در کم و کیف روابط ترکیه با آمریکا مؤثر هست. اما درمجموع همسوییهای بیشتری در مقایسه با اختلافات میان این دو کشور وجود دارد.
نوع و کم و کیف روابط ترکیه با کشورهای روسیه، اسرائیل، کشورهای عربی، فلسطین و ایران بهنوعی میتواند در روابط میان ترکیه و آمریکا تأثیرگذار باشد. چهبسا توسعهی بیشتر روابط ترکیه با روسیه و عبور از خطوط قرمز مدنظر آمریکا موجب ناراحتی آمریکا خواهد شد.
همانطور که در صورت برقراری روابط آمریکا با کشورهای که با ترکیه زاویه دارد، موجب ناراحتی ترکیه خواهد شد. یافتن یک نقطهی مشترک در همهی موارد امکانپذیر نیست، محل تلاقی منافع آمریکا و ترکیه در راستای منافع غرب و آمریکا هست. یعنی با توجه به تعهداتی که در ناتو و اتحادیه اروپا دارد باید اقداماتی را در این راستا انجام بدهد که در صورت عدم آن به در روابط ترکیه و آمریکا تأثیر میگذارد. با توجه به اینکه روابط آمریکا با اتحادیه اروپا هم در روابط ترکیه با این کشور تأثیر میگذارد، اگر ترکیه بخواهد که اتحادیه اروپا را مد نظر قرار ندهد، به تأثیر منفی روابط آمریکا با ترکیه میانجامد. هرچند که در دورهی ترامپ مطرح بود که ترامپ خیلی مثل دوره اوباما و قبلتر از آن کمتر به اروپا اهمیت میدهد اما روند تحولات اخیر نشان داده که اینطور نیست و نخواهد بود.
بسترهایی برای همکاری
بهرغم وجود اختلافاتی میان ترکیه و آمریکا که مهمترین آنها ذکر شد، بسترهای برای همکاری هم وجود دارد و شاید بهنوعی به خاطر موقعیت ژئوپلیتیکی ترکیه، آمریکا نیازمند همکاری با ترکیه هست.
همانطور که ترکیه با توجه به مشکلاتی نیازمند استعلا بخشیدن مناسبات خود با آمریکاست، چراکه آمریکا بهعنوان کشوری که در نظام بینالمللی مطرح هست و در سلسلهمراتب هرم قدرت بیشترین امکانات را دارد. هرچند که آمریکا بهتنهایی قادر به حل همه موارد نیست، در نظام سلسلهمراتبی تک- چندقطبی و آمریکا توان بازی بیشتری را نسبت به سایرین دارد، لذا ازاینجهت ترکیه نیازمند آمریکا هست.
در بحث ناتو آمریکا در نهادهای بین الملی ترکیه نیازمند حمایت آمریکا هست و آمریکا این حمایتها را نیاز دارد. در مسائل منطقهای بهرغم اختلافات میان ترکیه و آمریکا هر دو به همکاری در مسائل منطقهای احساس نیاز میکنند. در مسائل عراق و دیگر کشورهای منطقه آمریکا به ترکیه بهعنوان یک توازن در مسائل منطقه استفاده میکند. نزدیکی به ترکیه و سوق دادن ترکیه بهسوی این کشورها، یا اینکه خود ترکیه علاقهمند به برقراری روابط در کشورهای منطقه باشد در منافع ترکیه و آمریکا تأثیرگذار هست.
تشدید روابط ترکیه با کشورهای همچون روسیه موجب ناراحتی آمریکا خواهد شد، اما آن روی سکه آمریکا از ترکیه میخواهد استفاده کند تا در روابط خود با دیگر کشورها مؤثر باشد. لذا این دو کشور نیازمند همکاری متقابل هستند.
بههرحال درمجموع ترکیه در برنامههای توسعهای، خود را در حوزه نظام سرمایهداری قرار داده و در رأس نظام سرمایهداری در جهان آمریکا قرار دارد که از این حیث هم ترکیه مجبور با همکاری در جذب سرمایه، فنّاوری از آمریکا هست. پروژههای بزرگی در ترکیه با سرمایه و فنّاوری آمریکا قابلیت اجرایی دارد. همانطور که درگذشته اجراشده. همهی این موارد بسیار مهم هستند.
در بحث فنّاوریهای نظامی؛ آمریکا کارخانههای مونتاژی در ترکیه را حمایت میکند. آخرین فنّاوریهای نظامی توسط آمریکا به ترکیه داده میشود. همین اواخر قرارداد چند فروند هواپیمای جنگندهی اف 35 میان ترکیه و آمریکا امضاشده که همین هواپیما در اسرائیل هم تحویلشده است و همهی کشورها این هواپیما را ندارند.
مجموع این موارد عللی برای بسترسازی روابط ترکیه و آمریکا هست. یعنی اختلاف میان این دو کشور در چند مورد باعث ایجاد مشکل در روابط استراتژیکی میان آنها نخواهد شد. چون نیازهای متقابل میان ترکیه و آمریکا مانع صدمه جدی در روابط این دو کشور میشود، مگر اینکه در داخل ترکیه اتفاق غیرقابلپیشبینی رخ بدهد که روند سیاست خارجی ترکیه را بسیار متحول سازد و ترکیه سیاست خارجهی دیگری را تعیین کند که این موضوع بسیار بعید به نظر میرسد.
در رابطه با شباهتهای مواضع ترکیه و آمریکا در کشورهای سوریه و عراق به نظر میرسد که منهای موضوع پ.ک.ک که اختلافات میان آمریکا و ترکیه در سوریه را ایجاد کرده است. در سوریه اختلاف جدی میان ترکیه و آمریکا وجود ندارد. ترکیه بیشتر روی موضوع پ.ی.د و ی. پ. گ حساس هست که اگر آمریکا ملاحظات ترکیه را در این مسئله مدنظر داشته باشد، بعید به نظر میرسد که اختلافات جدی میان این دو در این زمینه وجود داشته باشد. اختلافات سطحی شاید وجود داشته باشد اما همکاری ترکیه در قالب اتحاد آمریکا در سوریه وجود خواهد داشت هرچند که ترکیه با روسیه و ایران هم همکاری میکند، اما در پشتصحنه حتماً با آمریکا هماهنگیهای لازم را دارد. در عراق هم همینطور هست بیشتر اختلاف جدی میان این دو کشور دیده نمیشود و حتی ترکیه از بعضی جهات موردتوجه آمریکا قرار میگیرد. آمریکا تمایلی نداشته که ایران در آنجا فعال ما یشاء بشود که اینطور نیست.
بههرحال ایران شیعی که منتسب به حامی شیعیان منطقه هست درواقع از سوی ترکیه و آمریکا مورد ناخرسندی هست. لذا نقش ایران در تشکیل حشد الشعبی در عراق و اکنون حضورش در آنجا برای مبارزه با داعش موجب حساسیتهای آمریکا و ترکیه شد. لذا اشتراک مباحث عراق هم در بحث مبارزه با داعش و تروریسم و هم در مباحث داخلی دیگر میان این دو کشور وجود دارد و اگر آمریکا در موضوع کردها ترکیه را بیشتر حمایت کند اشتراکات مواضع و منافع آنها بیشتر خواهد شد.
آنچه که مشخص هست ترکیه بهعنوان یک کشور عضو ناتو که پایگاه نظامی ناتو هم در آنجا قرار دارد؛ برای آمریکا و اروپا حائز اهمیت است. علاقهمندی آمریکا در اینکه ترکیه در خاورمیانه در قالب همسویی با آمریکا نقش ایفا کند را نمیتوان کتمان کرد مخصوصاً که حساسیتهای آمریکا نسبت به حضور ایران در منطقه و خاورمیانه و مرتباً تماسی که از سوی آمریکا به ایران وارد میشود در مسائل منطقه، نیاز آمریکا به ترکیه در نقش خاورمیانه بیشتر کرده است. لذا آینده روابط ترکیه و آمریکا باوجود اختلافات در بعضی از زمینهها به سمت همکاری بیشتر میرود. چون اشتراکات فکری، رویکردی و منافعشان بیش از اختلافات در مسائل منطقه هست، بهعبارتدیگر اشتراکات این دو کشور بر اختلافاتشان برتری دارد و این باعث شکلگیری روابط بیشتری میان این خواهد شد منهای مقولهی کردها که اختلافات جدی آن در بحث سوریه بیشتر خود را نشان میدهد اختلاف جدی میان ترکیه و آمریکا در منطقه دیده نمیشود مگر بعضی از اختلافاتی که ترکیه میخواهد با عربستان داشته باشد یا با اسرائیل و کشورهای که سبب ناراحتی آمریکا شود. اما همه این اختلافات در مرحلهی بعدی قرار میگیرد.
آنچه که روشن هست نگاه استراتژیکی آمریکا و ترکیه نسبت به مسائل منطقه هست و ترکیه بیشتر تلاش میکند که با همین اشتراکات و رویکرد استراتژیکی خود در منطقه حتی مسائل داخلی ترکیه تحت تأثیر این مسئله قرار میگیرد. یعنی اینکه چون ترکیه از نیاز آمریکا به خود در مسائل منطقه آگاه هست، بعضاً در داخل هم به انتقادات غرب و آمریکا توجهی نمیکند چون ترکیه میداند که آمریکا و غرب در مسائل منطقه به این کشور نیاز دارد و بهنوعی از این مسئله سوء استفاده میکند و رئیس جمهور ترکیه در برابر آمریکا و غرب صدای خود را بلند میکند چون فکر میکند که آنها بویژه آمریکا با ایران زاویه دارد و مقوله افراط گرایی هم هست لذا به ترکیه نیاز دارند و مجبور هستند که با ترکیه ارتباط داشته باشند.
*منبع: پایگاه خبری خبرآنلاین/30 آبان 96
** اول ** 1337- انتشار دهنده: خداوردی اسدی
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۲۸۳۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بالانسر ایران و اسرائیل
نشریه فارنافرز در تحلیلی از چشمانداز تنش در منطقه مینویسد: تشکیل اتحاد ضدایرانی نوظهور در خاورمیانه پس از حملات بیسابقه جمهوری اسلامی علیه (رژیم) اسرائیل آنگونه که صهیونیستها به تصویر میکشند و از آن به تغییر پارادایم یاد میکنند، با پیچیدگیهای خاورمیانه ناسازگار و بیش از حد سادهانگارانه است. واقعیت این است که اعراب دیگر سر ستیز با ایران ندارند.
به گزارش دنیای اقتصاد، دالیا داسا کای عضو ارشد مرکز روابط بینالملل یوسیاِلاِی و صنم وکیل مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا چتم هاوس ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ در نشریه فارن افرز نوشتند: زمانی که ایران در ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، اردن به دفع حملات کمک کرد.
گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چند کشور عربی دیگر در دفاع از اسرائیل مشارکت داشتهاند، تلاشهایی که البته این کشورها آن را رد کردند. با وجود این، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. مبنی بر اینکه کشورهای عربی در صورت ادامه تشدید درگیری (رژیم) اسرائیل با ایران، سمت اسرائیل خواهند بود. هرزی هالوی، رئیس ستاد کل نیروهای نظامی (رژیم) اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است.»
موسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقهای و بینالمللیای که در رهگیری حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد.»
پس از آنکه پاسخ (رژیم) اسرائیل به حمله ایران با یک ضربه نسبتا محدود به تاسیساتی در ایران انجام شد، دیوید ایگناتیوس ستوننویس واشنگتن پست، اظهار کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران رفتار میکند.»
او نوشت: «به نظر میرسد که (رژیم) اسرائیل با پاسخ محدود، منافع متحدانش را در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن - که همگی در رهگیری آخر هفته گذشته بیصدا کمک کردند، مورد سنجش قرار داد.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم بالقوه برای (رژیم) اسرائیل» است. تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» میبخشد. با این حال، این ارزیابیها بیش از حد ساده انگارانه هستند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند.
مطمئنا، با توجه به ماهیت بیسابقه تبادلات نظامی آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابلتوجهی نکرده است. حتی قبل از حمله حماس در ۷ اکتبر و متعاقب آن جنگ (رژیم) اسرائیل با غزه، کشورهای عربی که توافقنامه ۲۰۲۰ ابراهیم را امضا کردند و عادیسازی با (رژیم) اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل از گسترش شهرکسازیهای اسرائیل در کرانه باختری و رویکرد او نسبت به غزه، ناامید شده بودند.
مجموعهای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینیها در کرانه باختری در بهار سال ۲۰۲۳ به تنشهای منطقهای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب تردید بیشتری در حمایت آشکار از (رژیم) اسرائیل پیدا کردند، چرا که میدانستند همکاری آشکار میتواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیزی درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و (رژیم) اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر کرده باشد. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها از آنها به عنوان «اتحاد سنی» یاد میکنند، همچنان به دنبال متعادل کردن روابط با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود، و مهمتر از همه، جلوگیری از درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالا پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای (رژیم) اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به پذیرش تشکیل کشور فلسطینی از سوی اسرائیل بستگی دارد.
طرح موازنهپیش از حمله ۱۳ آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با (رژیم) اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای ارسالی ایرانی را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها بهویژه در ایالات متحده و (رژیم) اسرائیل، تاکید میکردند که تلاشهای گسترده منطقهای در مورد حمله تهران انجام شده است. اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع از اسرائیل را تکذیب کردند.
مقامات اردنی از مشارکت برای حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به (رژیم) اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن بالاتر از همه ملاحظات قرار دارد. تلاشهایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با (رژیم) اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده نتوانسته در مهار رفتار (رژیم) اسرائیل در غزه موفقیتی کسب کند، شگفت زده شدهاند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند.
آنها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده تامین میکند، نمیبینند. در ماههای اخیر؛ کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن، کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر را ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقهای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادیسازی آینده با اسرائیل باشد. امارات نیز به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی با دولت بایدن ادامه داده است.
اما در عین حال کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیکتری با تهران دارند. آنها به خوبی میدانند که نزدیکی به ایران آنها را در معرض خطر قرار میدهد. در سال ۲۰۱۹، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از توافق هستهای که ایالات متحده و سایر قدرتهای بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران آنچه بیثباتی در سراسر خلیج فارس خوانده میشود را گسترش داد، به کشتیها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. پس از امضای توافقنامه ابراهیم، تهران به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی پیش از حمله حماس در ۷ اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایرانی که به طور فزاینده تهاجمیتر میشود، تلاش برای قرابت است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را با ایران به ترتیب در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ احیا کردند.
از ۷ اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و (رژیم) اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهادهایی را برای خروج از این پیچ دشوار، ارائه کردهاند. دو روز پس از حمله ایران در ۱۳ آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری بهصورت تلفنی تماس گرفت.
منافع آیندهدر ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالا تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادلکننده را حفظ کنند و همه طرفها را به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالا حتی بیشتر از اکنون تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینههای داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالا با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، بهویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند. بسیاری از کشورهای عربی نگرانیهای اسرائیل در مورد فعالیتهای منطقهای ایران، بهویژه حمایت تهران از شبهنظامیان غیردولتی را دارند.
اما کشورهای عربی خلیج فارس، به وضوح محاسبه کردهاند که باز کردن باب گفتوگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی، و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از سرریز درگیری است. به هر میزان که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالا از این اشکال تعامل عقبنشینی نخواهند کرد. تلاشهای آنها برای عادیسازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاشها برای عادیسازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی را مشروط به مشارکت در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی خواهد کرد. با این حال، (رژیم) اسرائیل این درخواستهای عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادیسازی میتواند از همان جا که متوقف شده بود ادامه یابد. عادیسازی بیشتر اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با (رژیم) اسرائیل نیست.
همچنین به این زودیها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهد شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بیشتر است، که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمانبر است. کشورهای عربی، بهویژه دولتهای عرب خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد.
اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقهمند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه عمل میکند.
آنها ترجیح میدهند روابط چندمنطقهای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پلها را پشت سر خود خراب کنند. با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو طرف - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است.
دقیقا به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفتوگوی منظم ایجاد کنند. حملات اخیر که ایران و (رژیم) اسرائیل را در آستانه جنگ قرار داد، نشان میدهد که تا چه میزان نیاز به چنین گفتوگویی ضروری شده است. اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد.
همکاری کاملا فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیرا در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالا ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود علیه غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقع بینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و (رژیم) اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.