Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - رئيس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي گفت: اگر نظامي بيست درجه از جنود عقل را در خود نهادينه کند، به همان اندازه از امنيت برخوردار مي‌شود. اگر اين جنود افزايش پيدا کند امنيت هم افزايش مي يابد.
خبرگزاري مهر، گروه دين و انديشه: امنيت نياز اوليه تمامي انسانها و اولين کارويژه هر دولتي نسبت به شهروندانش محسوب مي شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با توجه به وقوع ناامني ها و جنگهاي گسترده در اوايل قرن بيستم، از نيمه هاي اين قرن تاکنون، پيوسته مطالعات امنيتي در سطح جهان، در حال گسترش بوده است. اما وضعيت کنوني جهان و به ويژه بخش قابل توجهي از منطقه اي که ايران و جهان عرب در آن قرار دارند، به لحاظ امنيتي، وضعيت مطلوبي نيست. در چنين وضعيت بحراني، مراکز علمي ايران و جهان عرب، به عنوان اتاق هاي فکر و انديشه ورز، وظيفه دارند براي رفع اين چالش، راهکارهايي جامع بر اساس منابع اسلامي و وضعيت جامعه شناختي ايران و جهان عرب ارائه نمايند. با توجه به ويژگيهاي فرهنگي و تمدني ما امروز جاي نظريه ‏اي اسلامي در حوزه مباحث امنيتي خالي است.
در گفتگو با حجت الاسلام نجف لکزايي، رئيس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي که در اين زمينه مطالعات بسياري داشته و مقالات متنوعي منتشر کرده به گفتگو نشسته ايم؛
*در سخنراني ها، مقاله ها و ... بر اين نکته تأکيد داشتيد که امروز جاي نظريه ‏اي اسلامي در حوزه مباحث امنيتي خالي است، ضرورت پرداختن به اين موضوع تا چه حد هست؟
با توجه به اتفاقاتي که امروزه پيرامون ما در کشورهاي منطقه در حال وقوع است، يکي از مهمترين موضوعات مبتلابه موضوع امنيت است. کارويژه دولت، امنيت است. در واقع وظيفه ذاتي اي که دولت ها برعهده دارند و اگر دولت انجام ندهد بر زمين مي‌ماند و هيچ نهاد ديگري قدرت انجام آن را ندارد، امنيت است. حفاظت از امنيت توليد شده در سطوح مختلف، وظيفه ديگر دولتهاست. امروز ما در سطوح مختلف گرفتار ناامني هستيم.
همچنين در سطح منطقه اي، گرفتار انحطاط امنيتي هستيم. به لحاظ ديني هم اگر نگاه کنيم مسلمانان به طور خاص، از حيث امنيتي، وضعيت خوبي ندارند. تنها ديني که امروزه در ميان پيروانش جنگ در حال وقوع است، دين اسلام است و کساني که ادعاي مسلماني دارند، در حال کشتار ساير مسلمانان هستند. چنين رويکردي قبل‌تر، در دين مسيحيت وجود داشت، اما امروزه در ميان اديان ديگر، چنين رويکردي وجود ندارد و متأسفانه در حال حاضر اين معضل، فقط در ميان مسلمانان ديده مي شود. بنابراين امروزه، بيش از هر زمان ديگري ما نيازمند بحث و بررسي امنيت هستيم.
ما با خلأ نظريه امنيتي مواجه هستيم، يعني تمامي مکاتب، نظريه هاي امنيتي خود را بيان کرده اند، به طور مثال، ليبرالها و مارکسيستها نظريه امنيتي روشني دارند و همچنين ساير انديشه ها؛ اما مکتب امنيتي اسلام چندان مورد توجه و دقت قرار نگرفته است
ما با خلأ نظريه امنيتي مواجه هستيم، يعني تمامي مکاتب، نظريه هاي امنيتي خود را بيان کرده اند، به طور مثال، ليبرالها و مارکسيستها نظريه امنيتي روشني دارند و همچنين ساير انديشه ها؛ اما مکتب امنيتي اسلام چندان مورد توجه و دقت قرار نگرفته است. اينکه بگوييم نظريه امنيتي و يا مکتب امنيتي اسلامي توليد شده و مورد عمل و استفاده قرار گرفته است، ادعاي کاذبي است و چنين موضوعي صحت ندارد. اين موضوع به درستي خلأ بسيار جدي است، يعني وظيفه ذاتي دولت، توليد امنيت است.
بايد مشخص شود که براساس کدام چارچوب و نظريه، امنيت را توليد مي نمايد، بايد گفت ما هم اکنون فاقد نظريه امنيتي هستيم. عمدتاً افرادي که نگاه تئوريک به موضوع امنيت دارند، از نظريه‌هاي ترجمه شده غربي استفاده مي نمايند. در کشور ما نيز، نظريه غالب امنيتي، نظريه امنيتي کپنهاک است، يعني نگاه باري بوزان و همکارانش، نگاهي است که شيوع دارد.
هر نظريه امنيتي مي‌بايست به هفت پرسش مهم و اساسي پاسخ دهد؛ يعني اگر بخواهيم نظريه امنيتي را از قرآن کريم استنباط نمائيم، اول تعريف و مباني امنيت، دوم ابعاد امنيت، سوم مرجع امنيت، چهارم سطح امنيت، پنجم خودي و غيرخودي، ششم روش‌هاي تحصيل امنيت و هفتم راهکارهاي استراتژيک امنيت است.
*نظريه اسلامي امنيت داراي چه ويژگي هايي خواهد بود؟
به لحاظ مفهوم اين بحث واقعاً معرکه آرا است، و تقريباً نمي توان دو نظريه امنيتي يافت که در تعريف با هم تفاهم داشته باشند. روشن است هر تعريفي که از امنيت ارائه شود، بحثهاي بعدي بر همان اساس چيده خواهد شد. ديدگاه اسلامي و قرآني، طبيعتاً در حوزه کالبدشکافي امنيت، از سايرين متمايز است. اين امر به سه دليل است؛ يکي اينکه تفاوت در مبنا وجود دارد. در نگاه قرآن کريم در برابر ساير مکاتب، امر غيب باوري مهمترين مبنايي است که در نگاه قرآني وجود دارد، در حالي که در مکاتب و نظريه هاي موجود، تماماً به رويکردهاي غيبي بي‌توجه هستند. در واقع در مکاتب ديگر، غيب‌باوري ديده نمي ­شود.
عمده تمرکز ساير انديشه ها، بر عالم مادي قرار گرفته است و يک وجهي هستند و سعي نمي کنند که بخواهند وارد عوالم ديگري شوند و يا اينکه به انسان و جامعه انساني، ابعاد معنوي و روحي و غيبي اعطا نمايند. وقتي به لحاظ وجودشناختي، بگوئيم انسان فقط موجود مادي است، در تأمين امنيت نيز براي بقا همين بُعد مادي او تدبير خواهيم کرد. اما اگر بگوئيم که ابعاد ديگري وجود دارد و مسير ديگري در پيش پاي انسان وجود دارد، آن مسئله به حوزه غيب معطوف مي شود و در غيب باب ديگري نيز باز خواهد شد که در بررسي امنيت، مي بايست به آن دقت و توجه کرد. مسلمين، علاوه بر اينکه از منابع و تجربيات بشري نيز استفاده مي‌کنند غيب باور هستند. همين طور تفاوت در يک سري از اصول کلي، مانند بحث نيت که باعث مي شود همه کارهاي ما عبادت تلقي شوند.
مکاتب ديگر اين مسئله را به اين صورتي که ما ملتزم هستيم، مورد توجه قرار نداده اند؛ لذا مفهوم امنيت در اين جا دو بخش مي يابد؛ بقاي دنيوي که در مکاتب ديگر بالاجمال وجود دارد به علاوه بقاي اُخروي، يعني در اينجا مفهومي بنام بقاي اُخروي نيز اضافه مي شود.
امنيت بحث تشکيکي مي شود که رابطه مستقيمي با ارتقاي وجود پيدا مي کند؛ هر چه ارتقاي وجود بالاتر رود يعني تقرب به خداوند بيشتر شود، امنيت فرد بيشتر خواهد شد، چون مشکلات و تهديدات دروني، با تقرب به خداوند کاهش مي يابد
در نگاه قرآني ما مي گوييم که بقا ممکن است از دو ناحيه مورد تعرض قرار گيرد؛ يکي تهديدات ناشي از عوامل بيروني از قبيل تعرض دشمنان و ديگري تهديدات ناشي از ناتواني­ها و مشکلات دروني جامعه اسلامي؛ اگر ناتواني­هاي دروني برطرف شود، مشکل تهديدات بيروني نيز برطرف خواهد شد، ولي اگر تهديدات دروني باقي باشند، تهديدات بيروني موفق مي شوند که بيايند و بقا را به مخاطره بياندازند، لذا مي توانيم در نگاه پيشرفته‌تر از بقا عبور نماييم و امنيت را به اين شکل از نگاه قرآني تعريف نمائيم که بر اين اساس امنيت اين گونه تعريف مي شود؛ مصونيت الف از تعرض ب تا به هدف جيم برسد و يا در وضعيت جيم قرار بگيرد.
مثلاً اگر الف، يک دولت باشد و ب، به تعبير قرآن يک قريه باشد، يک دولت، امنيتش اين است که از تعرض دولتهاي ديگر و هر منبع تهديدي، مصونيت داشته باشد تا به اهدفي که براي کشور و مردمش تعريف کرده، دست يابد.
اگر موضوع امنيت فرد باشد، مي گوييم جان اين انسان، مصون است از تعرض ديگري تا او به برنامه هايي که دارد دست يابد. مال او از تعرض ديگري مصون است تا او بتواند با دارائي‌هايش کارهايي را که مي خواهد انجام دهد. به عبارتي بحث مالکيت و جان و آبروي فرد، داراي امنيت باشد. اين فرد بتواند در يک حوزه سياسي، نامزد منصب سياسي شود و از تعرض ديگران مصون باشد تا اگر انتخاب شد، در جايگاهش قرار گيرد.
بنابراين امنيت بحث تشکيکي مي شود که رابطه مستقيمي با ارتقاي وجود پيدا مي کند؛ هر چه ارتقاي وجود بالاتر رود يعني تقرب به خداوند بيشتر شود، امنيت فرد بيشتر خواهد شد، چون مشکلات و تهديدات دروني، با تقرب به خداوند کاهش مي يابد.
*با توجه به اينکه قرآن، مهمترين منبع توليد نظريه اسلامي امنيت خواهد بود. در قرآن کريم در مورد امنيت چه حرفهايي زده شده است؟
در آيه شريفه 82 سوره مبارکه انعام که شايد مهمترين آيه در باب امنيت در قرآن کريم، همين آيه شريفه باشد خداوند مي‌فرمايند: «الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ». طبق اين آيه شريفه کساني که در ابتدا ايمان بياورند و سپس ايمانشان را با ظلم عجين نکنند برايشان امنيت و آسايش است. اين کلمه «الْأَمْنُ» در تفسير حضرت آيت الله جوادي آملي (حفظه الله) هم شامل امنيت دنيوي است و هم شامل امنيت اُخروي؛ به عبارتي هر دو بخش زندگي انسان را در بَر مي گيرد.
اگر ما بياييم و در اين دو بخش متمرکز شويم و ببينيم اين «الَّذِينَ آمَنُوا» يعني چه و به چه چيزي مي بايست ايمان بياورند، و ديگر بخش دوم که «لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ» را بفهميم شايد بتوانيم بيان نمائيم که اين معاني، تمام قرآن کريم را در بَر خواهند گرفت. اول فرمولي است که عرض کردم که سرمايه ايمان به علاوه پرهيز از ظلم در نتيجه امنيت را به وجود مي آورند. در واقع اگر ملاحظه نمائيد، تنها بر علم تأکيد نشده بلکه بر عمل نيز تأکيد شده است.
بايد بيان کرد که امنيت اسلامي، علم محور نيست؛ امنيت اسلامي، عمل محور نيز مي باشد. در واقع عمل مؤمن است که تجلي ايمان را نشان مي دهد و علم به تنهايي، امنيت ساز نخواهد بود. بنابراين ايمان نيز مي‌بايست باشد تا امنيت حاصل شود. ابتدا، ايمان به خداوند است؛ يعني آياتي وجود دارد که بر ايمان به خداوند تأکيد دارد و همين طور ايمان به قرآن کريم و همين گونه، ايمان به آيات الهي و ملائکه و آخرت و عوالم غيبي و انبياي الهي(ع) و جانشينان آنها؛ ما زماني که متعلقات ايمان را در قرآن کريم بحث مي‌نمائيم اين نکات در اين مقام مي‌آيند.
«الَّذِينَ آمَنُوا»؛ در واقع «آمَنُوا» به غيب و «آمَنُوا» به خداوند؛ يعني تمام چيزهايي را که مي خواهد ما به آنها ايمان بياوريم؛ داراي يک جنبه غيبي هستند. ظاهراً آن طور که برخي از اهل تحقيق هم ادعا نموده اند، ايمان به پديده مادي مراد نشده است. در نگاه قرآني ايمان در مقامي بيان مي شود که يک وجه غيبي پيدا نمايد. بنابراين ايمان به اين موارد است که باعث مي شود، بخش ابتدايي آيه شريفه، جلوه پيدا نمايد.
بخش دوم که پرهيز از ظلم است داراي نمودار ديگري است که ابتدا از پرهيز از خود شروع مي‌شود و سپس در پرهيز از ظلم به ديگران و طبيعت ادامه مي‌يابد. بنابراين اين آيه، بحث جامعي است که اگر به درستي فهم شود، تمام مکتب امنيتي قرآن کريم را مي‌تواند بالاجماع پوشش دهد. آيه ديگر مي‌فرمايد: «بَلَي مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»؛ به عبارتي در اين آيه فرموده اند: اگر کسي تسليم خداوند شود و در ضمن نيکوکار نيز باشد، اجر اين افراد نزد خداوند محفوظ است و اين افراد نه ترس و هراسي خواهند داشت و نه امري آنها را ناراحت مي نمايد.
در آيه ديگر خداوند مي فرمايند:«أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» در آيه ديگر مي فرمايد:«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ»؛ شرط اينکه فرد به بهشت و نهرها و چشمه­سارهاي بهشتي برسد اين است که متقي و پرهيزگار باشد. اگر فرد در اين دنيا متقي بود؛ ديگران از دست و زبان و رفتارش در امنيت خواهند بود.
*مفهوم دولت در قرآن آمده است؟
در تعبير قرآن کريم به جاي دولت، عموماً واژه هايي مانند «سُلْطَانًا نَصِيرًا» آمده است، معمولاً واژه ديگر «قُرَي» و «قَرْيَةٍ» وارد شده است. اينکه قرآن کريم مي فرمايد: قريه را هلاک مي نمائيم يعني دولت را ساقط مي نمائيم. بسياري گمان مي کردند که بايد بيان مي شد اهل قريه را هلاک مي نمائيم. واقعيت اين است که زماني که حکومت ها ساقط مي شوند مردم که از بين نمي روند، مردم چه بسا در اين رويکرد خوشحال هم بشوند.
به طور نمونه در انقلاب اسلامي ايران، مردم دچار شور و شعف شدند و به عبارتي خود مردم بودند که انقلاب کردند. آنجا که اهل مراد بوده است، اهل را وارد کرده است مانند:«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ» و در آيه بعدي:«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَي آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ» اگر مردم، ايمان بياورند و تقوا پيشه نمايند؛ که باز هم بُعد عمل مراد است؛ درهاي نعمتهاي زمين و آسمان را براي آنها باز خواهيم نمود و در نهايت پيامد اين پروسه مي شود؛ امنيت.
اگر از نظر لغوي‌ها نيز بخواهيم استفاده نماييم؛ بنده چند تفسير و متن را در اين مقام ديده ام مانند تعبير «کلمات القرآن». ببينيم اين دسته، چگونه اين واژه ها را تعبير کرده اند. به تعبيري خود واژه امن چگونه تعبير شده است. در اين رويکرد، ضد امن را خوف لحاظ نموده اند و در ادامه، امن را به معناي آرامش دروني و فقدان خوف و هراس تعبير نموده اند. اين پروسه در حيطه امنيت فردي است و در بعُد سياسي کارکرد ندارد. اين نوع از امنيت در سطح روانشناختي و در سطح فردي به اين معنا تعبير مي شود. «هو الأمن و السکون و رفع الخوف و الوحشة و الاضطراب»؛ جمع بندي در اين مقام و در سطح فردي، انجام گرفته است.
اينکه قرآن کريم مي فرمايد: «الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»؛ يعني جعلهم في الامن و بلدا امنا؛ کان امنا و قريه کانت امنته؛ در اين آيه است که قريه به معناي، کشور و واحد سياسي به کار رفته است. «ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ»؛ اينکه خوف و حذر چه فرقي دارند يا خوف و حقه چه فرقي با يکديگر دارند، قرآن کريم مي‌فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»؛ البته مشابه اين آيه در قرآن کريم وجود دارد، البته نسبت به اين آيه اضافاتي دارد. آن آيه مي فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِکَةُ» که در ادامه آيه اشاره مي‌شود اين افراد دچار خوف و حُزني نخواهند شد. بنابراين اين آيه شريفه به دو صورت در قرآن کريم وجود دارد.
*در ادامه همان بحث قبلي يعني امنيت در قرآن، به طور مستقيم و غير مستقيم چه بحثهايي در اين ارتباط در قرآن وجود دارد، يعني در واقع براي توليد نظريه اسلامي امنيت چقدر مي توان به قرآن اتکا کرد؟
بحث ديگري که با اين بحث، از حيث مفهومي مرتبط است، بحث «هلاک» است. اين معنا به معناي سقوط است و بنده آيات «هلاک» را استخراج کرده ام که اين آيات هم خيلي مهم هستند و هم خيلي داراي اهميت در حوزه مباحث آسيب شناسي سياسي هستند. تقريباً در تمامي آيات تأکيد شده است که ما هيچ نظام و دولتي را ساقط نمي­کنيم در حالي که اهل آن دولت صالح و مؤمن باشند.
به تعبير قرآن کريم «وهم مصلحون» باشند، يعني، اهل آن دولت صالح باشند، ما چنين کاري را انجام نمي دهيم. در قرآن کريم بر چنين قيودي بسيار تأکيد شده است. هو ما يقابل الحياه، يعني، هلاکت در مقابل حيات است. در واقع وقتي مي گوييم هلاک شد، يعني، حيات و بقاي آن برداشته شده است. وقتي مي گوييم بقاي ما به خطر مي افتد، يعني، حيات ما به خطر مي افتد.
«و هو اعم من الممات و الفناء و هو سقوط عن الحياه و هي انقضاع الحياه و الحياه في کل شيء بحسبه و سبق ان الفناء زوال ما به قوام شيء من خصوصياته و هو القبل اعندام و انه زوال ذات الشيء بکليه»؛ «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْکًا» که ارتباط ضَنْکً را با واژه هايي که قبلاً بيان کرديم مورد بررسي قرار مي دهد.
«يراد شدت ضيق في الماديات و من جهة روحانيه»؛ در واقع ضَنْکً به سختي افتادن مادي و معنوي است. «فان من اعرض عن التذکر و توجه الي الله تعالي فهو منقطع عنه تعالي و منقطع ارتباطه عنه و منفصل عيشه عن المراحل الروحانيه»؛ اگر واقعاً ايمان به آيات الهي وجود داشته باشد، قطعاً زندگي ها را دچار دگرگوني خواهد نمود. اين که کسي به اين آيه ايمان داشته باشد که «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْکًا»؛ يعني شخص براي اينکه از وضعيت شدت و ناراحتي خلاص شود به هر عملي دست مي زند به غير از اينکه در پيشگاه خداوند عرض بندگي و نياز نمايد.
واژه ديگر قرآني، واژه «ضيق» است، يعني اگر برداشت و دريافت درستي از امنيت را از قرآن کريم بخواهيم به دست آوريم، مي بايست ارتباط آنها را با اين واژه ها که البته تعدادشان نيز زياد است به دست آوريم. در قسمت مفاهيم بيش از يکصد و پنجاه مورد است که بنده استخراج نموده ام. در واقع اين ارتباط يک شبکه است. ابتدا بايد سيستم را فهم کنيم تا بتوانيم به مکتب امنيتي قرآن کريم دست يابيم.
بحث ديگر، بحث «حُزن» است که مي بايست آن را نيز مورد توجه قرار داد. بحث ديگر «قريه» است که گفته اند: القريه، اسم للموضع الذي يجتمع فيه الناس، چون وقتي بحث امنيتي را مطرح مي کنيم، مي گويند: شما بياييد بحث امنيت ملي را مطرح نماييد. اينها به يکديگر مرتبط هستند. روشن است که امنيت انواع و اقسام و سطوحي دارد؛ يک سطح آن امنيت فردي و امنيت معنوي است، ولي سطوح ديگر آن امنيت خانوادگي و امنيت اقتصادي است تا به امنيت ملي و امنيت جهاني و ... برسد. آن بخشي که به بحث امنيت ملي مربوط مي شود، بيشتر با آياتي ارتباط دارد که در آنها بحث هلاک و هلک و قريه و امثال ذلک در ارتباط است.
قريه در معني برابر است با هر جايي که مردم در آن مکان جمع شوند. اين مکان امکان دارد موضعي بسيار کوچک باشد و يا ممکن است مکاني بسيار بزرگ باشد. در اين تعريف، قريه اعم از کشور است، زيرا مکاني که مردم در آن جمع مي شوند، الزاماً کشور نيست. زماني بوده که دولت وجود نداشته است. کشور را هم که کشور گفته اند، اين مخفف کيش­ورز است، يعني مکاني که معتقدان به يک آيين، دور معبدي جمع مي شدند، اين جمع، کيش­ورزان را شکل مي­دادند. اين کيش­ورزان، کم کم به مکاني که در آن حضور داشتند نيز اطلاق مي­ شد و به مرور کيش ­ورزان مخفف شد و واژه کشور را تشکيل داد. اصل واژه کشور به کيش ورز بازمي­ گردد.
نکته‌اي را که بيان کردم در همين محل به کار آمده است. «ولناس جميعا يجتمع فيه الناس و يستعمل في کل واحد منهما»، بعضي‌ها گفته‌اند اين در هر دو مورد به کار مي رود يعني هم براي اسم موضع و هم براي تجمع؛ اين که فرموده: «وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ»: يعني بپرس از اهل قريه؛ بنابراين گفتيم که اگر نگاه سياسي داشته باشيم يعني حواسمان باشد که دولت به قريه نيز باز مي گردد و به سامانه اداره جامعه نيز اطلاق مي شود. آن هنگام ديگر لزومي ندارد که شما بگوييد: «وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ» يعني: بپرس از اهل قريه؛ اين کلام يعني اينکه شما از دولت سؤال کن و به عبارتي از کساني که جامعه را اداره مي نمايند سؤال کن. اين آيه شريفه که مي فرمايد: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً کَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً» ببينيد در اين مقام به نظر مي رسد هيچ معنايي به جز دولت در باب قريه وجود ندارد.
در اين آيه آمده است که خداوند مثالي زده است که آن کشور است که با ايمان هم امنيت دارد و هم آرامش و در آيه ديگر قرآن کريم مي فرمايد:«وَکَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِکَ»؛ يعني دولتي که از دولت شما قوي تر است. «وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِيُهْلِکَ الْقُرَي بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ»؛ در اين آيه آمده که خداوند هيچ قريه اي را نابود نمي‌نمايد و هيچ دولتي را ساقط نمي‌کند که اهل آن نيک و خوب باشند.
«و انها اسم للمدينه»؛ و مدينه نه به معناي بلد، و مستحضر هستيد که «لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ» به شهر مکه اشاره دارد، اما اينکه نام يثرب را مدينه نهاده اند به اين علت بود که آنجا به عنوان پايتخت انتخاب شد و در آن محل دولت تشکيل شد. بنابراين مدينه، اصطلاحي سياسي است. مدينه فاضله، يعني دولت فاضله؛ که يوناني‌ها وقتي شهر را به‌کار مي بردند، در زبان فارسي به ايرانشهر هم اشاره داشته اند يعني کشور ايران.
شهر برابر مدينه نه شهر برابر بلد به معناي پرسپوليس، يعني کشور ايران که اين تعبيري است که يونانيان براي ايرانيان به کار مي بردند. اين موارد از نظر فقه اللغه؛ مي بايست مورد توجه و عنايت واقع شوند. «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَي»، «رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا» ببينيد در اين آيات که لازم است اهل را بيان نمايد، اهل را بيان مي کند. «رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ»؛ يعني تفکيک شده است.
در آيه ديگر مي فرمايد:«وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَي الَّتِي بَارَکْنَا فِيهَا قُرًي ظَاهِرَةً»؛ در يک آيه، قُرًي ظَاهِرَةً آمده است و در آيه ديگر الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ آمده است. قُرًي ظَاهِرَةً يعني دولتهاي باز و الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ يعني دولتهاي بسته. معناي آيه ياد شده اين است که کشورهايي که شما آنها را مي بينيد و در آنها آمد و شد در جريان است؛ آيه ديگر مي فرمايد: آن قدر اينها امنيت داشتند که «سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ» يعني اينکه شما شب و روز در اينها سير نمائيد و از امنيت برخوردار هستيد.
در واقع شهر اسلامي و کشور اسلامي، مکاني است که از لحاظ امنيتي، به مرحله اي مي رسد که مانند شهر مقدس قم، در آن شب و روز مردم در امنيت هستند و يا اينکه تعداد کساني که در شب مي‌خوابند به قدري نيست که شهر در خاموشي فرو برود اما اگر به طور مثال شما به يکي از شهرهاي مرزي مراجعه نمائيد، هوا هنوز تاريک نشده، شهر خاموش مي شود. به اين خاطر که مشکل امنيت دارند، يعني فرد در اين شهر نمي داند اگر هوا تاريک شد مي تواند سالم به محل زندگي خود بازگردد يا خير! اغلب ناامني‌هايي که در مناطق مرزي اتفاق مي‎افتد، نوعاً در تاريکي هوا روي مي ­دهد.
اين امر به اين علت است که سيستم دولتي تعطيل است و اين افراد فرصت دارند تا طلوع سپيده از مرز خارج شوند، لذا مردم در اين مناطق مي گويند اگر مي خواهيد در شب تردد نماييد، بگذاريد از نيمه شب به بعد، تردد کنيد. اما اين مطلب که قرآن مي فرمايد:«سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ» شما مي توانيد در تمام ساعات شبانه­روز با امنيت تردد نماييد.
واژه ديگري که با بحث امنيت در قرآن کريم مرتبط است، بحث لباس و مشتقاتش است. در آيه اي از قرآن کريم آمده است که به آنها لباس گرسنگي پوشانديم، لذا پاره اي بيان کرده اند که امنيت از ديدگاه قرآن کريم، وضعيت نيست بلکه يک پوشش است. اين بحث در فقه هم وجود دارد که امنيت جزء احکام تکليفي نمي باشد، بلکه جزء احکام وضعي است. اگر يکسري از ديدگاه ها را قبول نمائيم، مي رسيم به حکم قرآن که وضعي باشد ولي بنا به همين آيات قرآن کريم که به لباس بودن امنيت اشاره شده است، معتقد هستند که مي بايست پوشش تعريف گردد.
در قرآن کريم آمده است: «فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُوا يَصْنَعُونَ»، واژه يَصْنَعُونَ در آخر پنج آيه در قرآن کريم آمده است، يعني کارهايي که از خود ما سر مي‌زند. در واقع هر آنچه که هنر شماست به شما بازمي‌گردد. نتيجه کارهاي شما چه چيزي شد. خداوند بر آنها لباس گرسنگي و ترس را پوشاند. در واقع ترس مانند يک جامه بر آنها مستولي مي‌گردد. بنابراين امن نيز يک لباس مي‌گردد، يعني وقتي لباس خوف انسان را در برمي‌گيرد و پاره اي مواقع لباس امنيت؛ نسبت لباس به جوع و خوف به اين لحاظ است که خوف و گرسنگي به تمامي آن شهر و کشور گسترش يافته است و همه مردم را فرا گرفته است مانند لباس که تمامي بدن را مي پوشاند.
بعضي مي گويند آمدن لباس در اين آيه شريفه، به اين علت است که خوف و جوع در آنها آشکار شد، مانند آشکار شدن لباس در بدن؛ يعني؛ هر که به جامعه نگاه مي نمود، علائم ناامني را مشاهده مي‌کرد. به طور مثال وقتي وارد شهر و کوچه اي مي‌شويد و مي بينيد که ديوارها بلند است و اطراف ديوارها نيز سيم خاردار کشيده شده است و در کنار بانک‌ها نرده‌هاي ضخيم کشيده شده است.
بنابراين از لحاظ بصري مي‌بينيد علائم ناامني از سر و ديوار اين شهر مي بارد. به عبارتي احساس وحشت در ساختمانهاي اين شهر وجود دارد و اصولاً مدل معماري ساختمانها، تفهيم مي نمايد کساني که در آنجا زندگي مي‌کنند، احساس امنيت دارند يا خير؛ اما اگر در شهر و يا منطقه اي وارد شويد و ببينيد مغازه ها بدون هيچ حفاظي رها شده اند مانند زينبيه که اگر قبلاً مشرف شده باشيد ديديد که بازارهاي آنجا بدون حفاظ و فقط با قرار دادن قطعه چوبي، رها مي شد و همه مردم براي اداي فريضه مي رفتند.
آنجا من سؤال کردم که اينجا هميشه به اين صورت است که گفتند: بله و هيچ مشکلي نيز در اين باب وجود ندارد و افراد احساس امنيت مي نمايند. افراد آنجا لازم نمي ديدند که مغازه ها را ببندند تا برسد به اين که درب شيشه اي نصب نمايند و سپس نرده هم بزنند سپس با قفل و کليد حفاظ هاي آنها را محکم نمايند.
بحث ديگر مقوله طمأنيه و اطمينان است که براي فهم موضوع امنيت لازم و ضروري هستند. در قرآن کريم به بحث امنيت دولت نيز توجه شده است و اتفاقاً آيات بسياري در اين باب وجود دارد. قرآن کريم مي فرمايد: «وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِيُهْلِکَ الْقُرَي بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ»، اين آيه شريفه يکي از آيات بسيار مهم قرآن کريم است. خداوند متعال از روي ظلم رژيم و نظامي را ساقط نمي نمايد و اگر اهل آن نظام صالح باشند خداوند آن نظام را برقرار خواهد داشت.
معناي اين آيه شريفه در وجه عام است، البته در اين آيه جاي بحث ديگري نيز وجود دارد که اين نظام اهل حکومتش مي‌بايست صالح باشند يا مردم و يا هر دو؛ علي القائده مي بايست همگي صالح باشند يا اينکه حداکثر افراد آنها صالح باشند. معناي اين کلام اين است که هلاکت خداوند عادلانه خواهد بود. اگر شما صالح نبوديد و به ظلم و ستم مبادرت نموديد و با اين رويکرد عده اي فرودست شدند. سنت خداوند اين است که از مظلومان حمايت و پشتيباني نمايد.
بنده نمي دانم چرا اين آيات مورد توجه قرار نمي‌گيرند و برجسته نمي‌شوند. اين آيات مي‌بايست به رساله هاي مختلف تبديل شوند يعني به عبارتي هر کدام از اين عناوين جاي بحث و مباحثه فراوان دارند. راه علاج و نجات جامعه ما معطوف به مراجعه به اين آيات شريفه است. بنده معتقدم اگر ما در اين آيات متمرکز شويم و درباره آنها کار تحقيقي انجام دهيم، راه علاج را خواهيم يافت.
*با توجه به مباحث مفصلي که در مورد ديدگاه قرآن در مورد امنيت فرموديد، امنيت چگونه در سطح فردي و جمعي حاصل مي شود؟
به تعبير حضرت امام خميني(ره) هر کدام از اين جنود عقل و جهل را نگاه کرديد، اگر وجه عقل آمد، ارتقاي امنيت است و وجه جهلش هويدا شد، انحطاط امنيت حاصل خواهد شد
هر قدمي که برداريم، به همان مقدار از امنيت بيشتري برخوردار خواهيم شد. مثلاً اگر شخصي بيست مقوله از موارد افزايش فکر و تعقل را در خودش ايجاد نمود، به همان بيست درجه از امنيت برخوردار خواهد شد. اگر يک نظامي بيست درجه از جنود عقل را در خودش نهادينه نمايد، به همان اندازه از امنيت برخوردار خواهد شد. اگر اين جنود افزايش پيدا نمايند، به همان مقدار، درجه امنيت آن نظام افزايش پيدا خواهد نمود.
به طور مثال، اگر شخص بتواند حسد را از خود دور نمايد به همان مقدار امنيت شامل حال او خواهد شد. اگر در ادامه بتوانم کبر را نيز از خود دور نمايم، به همان مقدار بيشتر صاحب امنيت خواهم شد. اگر دروغگويي و خلف وعده و ريا را از خود دور نمائيم، به همان مقدار بيشتر، صاحب امنيت خواهيم شد. در سطح ملي نيز همين گونه است.
اگر در اين سطح، شخص حسودي به مديريت دست يابد، چون اين فرد داراي صفت رذيله حسادت است، تمام اقداماتش معطوف به اين نکته خواهد بود که کسي از او جلو نزند و اصلاً متوجه پيشرفت نخواهد بود. اين رويکرد، ويژگي حسادت است. در کتاب شرح چهل حديث اين مباحث مورد توجه قرار گرفته اند. آنجا بحث مي شود که چرا ريا و کبر بد و زشت است؟، امام(ره) مي گويد چون رياکار جامعه را دو بخش مي نمايد، بخشي که تملق او را مي‌گويند و بخشي که تملق او را نمي‌گويند. به همين دليل است که ريا منفور است. به تعبير حضرت امام خميني(ره) هر کدام از اين جنود عقل و جهل را نگاه کرديد، اگر وجه عقل آمد، ارتقاي امنيت است و وجه جهلش هويدا شد، انحطاط امنيت حاصل خواهد شد، يعني انسان به مثابه مجاهد و مخلص و متواضع و انسان به مثابه شخصي که داراي صدق است. هر کدام از اين مؤلفه ها تحقق يابد باعث ارتقاي امنيت براي فرد و در سطح جامعه براي جامعه و در سطح گسترده جهاني، براي جهان خواهد شد. اين رويکرد هم در بُعد معنوي است و هم در بُعد مادي؛ يک بخش هم تلاشهاي ايجابي هستند، بنابراين با تنبلي و جنود جهل و امثال اين موارد، ارتقاي امنيتي حاصل نخواهد شد.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۹۶۸۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برگزاری محفل انس با قرآن کریم در منزل شهیدان خلیل سلیمی و محمدباقر سلیمی + تصاویر

بسیجیان حوزه مقاومت بسیج یک شهری شهید حبشی سپاه خوی و  پایگاه مقاومت بسیج اسوه کشوری شهید کوچری در منزل شهیدان خلیل سلیمی و محمدباقر سلیمی حضور یافتند و محفل انس با قرآن کریم برگزار کردند و به روح این شهیدان بزرگوار و شهدای شاخص حمله موشکی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق توسط رژیم صهیونیستی هدیه کردند.

شهروند خرنگار ما تصاویری ارسال کرده است که می توانید در ادامه مشاهده کنید.

منبع: شهروند خبرنگار - آذربایجان غربی

بیشتر بخوانید:

برگزاری محفل انس با قرآن کریم در مدارس روستای منصوری + تصاویر

برای یادگیری اصول تصویربرداری خبری به صفحه «آموزش تصویربرداری برای شهروندخبرنگاران» مراجعه کنید.

 

 

باشگاه خبرنگاران جوان شهروند خبرنگار شهروند خبرنگار

دیگر خبرها

  • موزه پبده از بی نظیرترین موزه‌های کتب و نسخ خطی قرآن کریم
  • مشارکت ۳۲۵ نفر در مسابقات قرآنی شرکت گاز خراسان جنوبی
  • اهانت مجدد به قرآن کریم در استکهلم
  • دو ایرانی در مسابقات قرآن مالزی
  • لزوم پرهیز از مجادله‌های بیهوده در سطح جامعه
  • گسترش جلسات سنتی قرآن کریم در حرم مطهر رضوی
  • قاری و حافظ قرآن اعزامی به مسابقات مالزی تعیین شدند
  • کمک ۳ میلیاردی شورای شهر قزوین برای بازسازی مهد قرآن کریم
  • مقرأة الحرمین؛ طرح آموزش قرآن به ۶ زبان زنده دنیا
  • برگزاری محفل انس با قرآن کریم در منزل شهیدان خلیل سلیمی و محمدباقر سلیمی + تصاویر