سیری در گفتار و کردار صادق آلمحمد(ص)/ محبوبترین نزد خدا کیست؟
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۹۱۸۷۲۵
از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود رسول خدا(ص) فرموده است: «آن که بدون علم کاری را انجام دهد، آنچه تباه میکند بیشتر از آن چیزی است که اصلاح میکند.»
به گزارش خبرنگار مهر، گفتار و کردار ادمه(ع) همواره می تواند چراغ راه ما باشد و ما را به راه درست هدایت کند و بهترین سبک و روش زندگی شیعیان باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کار و تلاش
امام صادق (ع) همانند پدران گرامیاش، انسانی تلاشگر و سادهزیست بود. کلینی به اسناد خود از «محمد بن سَنان» نقل کرده که «اسماعیل بن جابر» درباره راه و رسم امام صادق (ع) در زندگی چنین گفته است: «َتَیْتُ أَبَا عَبْدِاللهِ (ع) وَ إِذَا هُوَ فِی حَائِطٍ لَهُ بِیَدِهِ مِسْحَاةٌ وَ هُوَ یَفْتَحُ بِهَا الْمَاءَ وَ عَلَیْهِ قَمِیصٌ شِبْهِ الْکَرَابِیسِ کَأَنَّهُ مَخِیطٌ عَلَیْهِ مِنْ ضِیقِهِ.»(الکافی، شیخ کلینی، ج ۵، ص ۷۶)
به نزد ابوعبدالله (ع) رفتم و او را در باغچهای که متعلّق به خودش بود یافتم در حالی که بیلی در دستش بود که با آن راهآب را باز میکرد و پیراهنی کرباس مانند بر تن داشت که از تنگی چنان مینمود که گویا آن را بر تن وی دوختهاند.
محبوب ترین مردم نزد خدا
از امام صادق (ع) روایت شده است که میفرمود: «سُئِلَ رَسُولُ اللهِ (ص) مَنْ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَی اللهِ؟ قَالَ: أَنْفَعُ النَّاسِ لِلنَّاسِ: از رسول خدا (ص) پرسیده شد: محبوبترین مردم نزد خدا کیست؟ فرمود: سودمندترین ایشان برای مردم.»(کافی، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۱۶۴)
مواسات و همراهی با مردم
امام صادق (ع) در اوضاعی که مردم مدینه در سختی و مضیقه قرار داشتند و افراد تنگدست گندم را به جو مخلوط میکردند و از آن نان تهیّه می نمودند، هرگز حاضر نشد چیزی بهتر از خوراک ضعیفترین مردم تناول کند و میفرمود: «فَإِنَّا نَکْرَهُ أَنْ نَأْکُلَ جَیِّدًا وَ یَأْکُلَ النَّاسُ رَدِیًّا: ما بدمان میآید که غذای خوب [گندم خالص] بخوریم، در حالی که مردم غذای بد [ارزان و نامرغوب، یعنی گندم آمیخته به جو] میخورند..» (الکافی، شیخ کلینی، ج ۵، ص ۱۶۶)
حفظ عزت
از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: «إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَوَّضَ إِلَی الْمُؤْمِنِ کُلَّ شَیْءٍ إِلاَّ إِذْلاَلَ نَفْسِهِ: خدای تبارک و تعالی همه چیز را به مؤمن واگذارده است جز آنکه خود را ذلیل کند.»(الکافی، شیخ کلینی، ج ٥، ص ٦٣)
شیعیان چه کسانی هستند؟
«شیعیان ما نیستند مگر کسانی که پروای خدا داشته باشند و او را اطاعت کنند؛ و شیعیان ما با چنین نشان هایی شناخته می شوند: تواضع و فروتنی، ادای امانت، بسیاریِ یاد خدا، نماز، روزه، نیکی به پدر و مادر، رسیدگی به کار همسایگانِ نیازمند و مستمند و وامدار و پیگیری امور یتیمان و رسیدگی به آنان، راست گویی، تلاوت قرآن، دم فرو بستن درباۀ مردم جز به سخن نیک و امینان جامعه خود بودن در هر چیز. » (تحف العقول، ابن شعبۀ حرّانی، ص ۳۰۴)
اگر ما حاکم بودیم
گاهی به سبب برخی کجفهمیها چنین تصوّر میشده است که لازمه زمامداری بهرهمندی و تمتّع و برخورداری از امتیازات فراوان نسبت به مردم است؛ حتی در میان اصحاب بزرگوار ائمّه نیز گاه این تصوّر غلط ظهور میکرده است. «مُفَضَّل بن عمر»گوید: «کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِاللهِ(ع) بالطَّوَافِ، فَنَظَر إِلَیَّ وَ قَالَ لِی: یَا مُفَضَّلُ! مَا لِی أَرَاکَ مَهْمُومًا مُتَغَیِّرَ اللَّوْنِ؟ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، فَنَظَرِی إِلَی بَنِیالْعَبَّاسِ وَ مَا فِی أَیْدِیهِمْ مِنْ هذَا الْمُلْکِ وَ السُّلْطَانِ وَ الْجَبَرُوتِ، فَلَوْ کَانَ ذلِکَ لَکُمْ لَکُنَّا فِیهِ مَعَکُمْ. فَقَالَ: یَا مُفَضَّلُ! أَمَا لَوْ کَانَ ذلِکَ لَمْ یَکُنْ إِلاَّ سِیَاسَةَ اللَّیْلِ وَ سِیَاحَةَ النَّهَارِ وَ أَکْلَ الْجَشِبِ وَ لُبْسَ الْخَشِنِ، شِبْهَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ(ع) وَ إِلاَّ فَالنَّارُ: سالی در حج به هنگام طواف همراه امام صادق (ع) بودم. در اثنای طواف امام نگاهی به من کرد و گفت: چرا اینگونه اندوهگینی و چرا رنگت دگرگون شده است؟ گفتم: فدایت شوم، بنیعبّاس و حکومتشان را میبینم و این مال و این تسلط و این قدرت و جبروت را. اگر این همه در دست شما بود، ما هم با شما در آن سهیم بودیم. امام فرمود: ای مفضّل، بدان که اگر حکومت در دست ما بود جز سیاست شب (نگهبانی شبانه و حراست مردم و اقامه حدود و حقوق الهی) و سیاحت روز (تلاش روزانه و سیر کردن و رسیدگی به مشکلات مردم و اقامه عدل و دفع باطل) و خوردن خوراکهای خشک و ساده و پوشیدن جامههای درشت، یعنی همان روش امیرمؤمنان(ع) چیزی در کار نبود، که اگر جز این عمل شود، نتیجه آن، آتش دوزخ خواهد بود.»(الغیبة، نعمانی، ص ۲۸۷)
جایگاه حرّیت (آزادگی و آزاد منشی)
از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: «خَمْسُ خِصَالٍ مَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ خَصْلَةٌ مِنْهَا فَلَیْسَ فِیهِ کَثِیرٌ مُسْتَمْتِعٌ، أَوَّلُهَا الْوَفَاءُ، وَالثَّانِیَةُ التَّدْبِیرُ، و الثَّالِثَةُ الْحَیَاءُ، وَ الرَّابِعَةُ حُسْنُ الْخُلُقِ، وَ الْخَامِسَةُ ـ وَهِیَ تَجْمَعُ هذِهِ الْخِصَالِ ـ الْحُرِّیَّةُ: هر که پنج خصلت را نداشته باشد بهرهای درست و سودی فراوان از او برده نشود: اوّل: وفا، دوم: تدبیر، سوم: حیا، چهارم: خوش اخلاقی و پنجم که جامع همه اینهاست: حرّیت.»(الخصال ، شیخ صدوق ، ج ۱ ، ص ۲۸۴)
پرهیز از تصدی امور بدون شایستگی های لازم
آنان که بدون داشتن شایستگیهای لازم، خود را بر مصدر امور قرار میدهند و بدون «علم» و «قوّت» لازم برای مدیریت ،دست به کاری میزنند، آنچه را تباه میکنند بیشتر از آن چیزی است که اصلاح میکنند. از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود رسول خدا (ص) فرموده است: «مَنْ عَمِلَ عَلَی غَیْرِ عِلْمٍ کَانَ مَا یُفْسِدُ أَکْثَرَ مِمَّا یُصْلِحُ: آن که بدون علم کاری را انجام دهد، آنچه تباه میکند بیشتر از آن چیزی است که اصلاح میکند.»(الکافی، کلینی، ج ۱، ص۴۴)
به همین سبب انسان برای حفظ خود و کارها از تباهی، باید از تصدّی امور بدون شایستگی لازم بپرهیزد. شیخ صدوق به اسناد خود از امام صادق (ع) روایت کرده است: «لاَ یَطْمَعَنَّ الْقَلِیلُ التَّجْرِبَةِ الْمُعْجِبُ بِرَأْیِهِ فِی رِئَاسَةٍ: فرد کم تجربۀ خودرأی نباید در ریاست طمع بندد.»(الخصال، صدوق، ج ۲، ص ۴۳۴)
رسول خدا(ص) فرموده است: «إِنَّ الرِّئَاسَةَ لاَ تَصْلُحُ إِلاَّ لاَِهْلِهَا، فَمَنْ دَعَا النَّاسَ إِلَی نَفْسِهِ وَ فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ لَمْ یَنْظُرِ اللهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ: ریاست شایسته نیست مگر برای شایسته اش؛ پس هر کس مردم را به خود بخواند و در میان مردم داناتر از او وجود داشته باشد، خداوند در روز قیامت به وی نظر نخواهد افکند.»(الاخنصاص، مفید،۲۵۱)
چنین افرادی که خود را به پستی و سقوط کشاندهاند، سبب میشوند که کار مردم و اموری که تصدّی کردهاند به پستی و سقوط کشانده شود. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «مَنْ أَمَّ قَوْمًا وَ فِیهِمْ أَعْلَمُ مِنْهُ أَوْ أَفْقَهُ مِنْهُ لَمْ یَزَلْ أَمْرُهُمْ فِی سِفَالٍ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ: هر که مدیریت و رهبری جماعتی را به عهده گیرد و در میان ایشان داناتر و فقیهتر از وی باشد، پیوسته کارشان تا روز قیامت در پستی و سقوط است.»(المحاسن، برقی، ج ۱، ص۹۳)
زمامداری، امانتداری و خدمتگزاری
زمامداران در هر مرتبه ای که باشند خادمان و امانتداران مردمان اند، چنانکه از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمود: «سَیِّدُ الْقَوْمِ خَادِمُهُمْ: پیشوا و بزرگ[هر] قوم، خدمتگزار آنان است.»(کتاب من لا یحضره الفقیه، صدوق، ج ۴، ص ۳۷۸)
زمامداران امانتی سنگین بر دوش دارند که باید آن را سخت پاس دارند و به مقصد رسانند. شرط پذیرش و تبعیت از آنان، ادای امانتی است که خداوند بدیشان سپرده است و نسبت به هیچ چیز چون ادای امانت تأکید نشده است.
از امام صادق (ع) روایت شده است که رسول خدا(ص) فرمود: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ أَخْلَفَ بِالاْمَانَةِ: از ما نیست کسی که به امانت پشت کند.» (الکافی ، کلینی ، ج ۵ ، ص ۱۳۳)
ادای امانت از چنان احترام و اعتباری برخوردار است که ابوحَمزه ثُمالی از پیشوای عابدان، علی بن الحسین (ع)، نقل کرده است که به شیعیان خود می فرمود: «عَلَیْکُمْ بِأَدَاءِ الاْمَانَةِ، فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّدًا بِالْحَقِّ نَبِیًّا لَوْ أَنَّ قَاتِلَ أَبِی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع) ائْتَمَنَنِی عَلَی اَلسَّیْفِ الَّذِی قَتَلَهُ بِهِ لاَدَّیْتُهُ إِلَیْهِ: بر شما باد به ادای امانت. به خدایی که محمد (ص) را به حق به پیامبری برانگیخت اگر قاتل پدرم حسین بن علی (ع) به من اعتماد کند و شمشیری را که با آن پدرم را کشته است نزد من امانت گذارد، بی گمان آن را بدو رد می کنم [و در امانت خیانت روا نمی دارم ].» (الامالی، صدوق، ص ۲۰۴)
همین بیان شگفت و مسئولیت آور از امام صادق (ع) به نقل حسین بن مُصْعَب ضبط شده است که فرمود: «أَدُّوا الاْمَانَةَ وَ لَوْ إِلَی قَاتِلِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ: امانت را ادا کنید اگر چه درباره قاتل حسین بن علی ـ درود خدا بر آن دو باد ـ باشد.(همان)
به طور کلّی در منطق دین اشخاص را با میزان امانتداری و صداقتشان می سنجند نه با معیارهای ظاهر گرایانه، خاندان، وابستگیها، میزان دارایی و تشخص های واهی، چنانکه علی(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است که فرمود: «لاَ تَنْظُرُوا إِلَی کَثْرَةِ صَلاَتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ کَثْرَةِ الْحَجِّ وَ الْمَعْرُوفِ وَ طَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّیْلِ، اُنْظُرُوا إِلَی صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الاْمَانَةِ: به بسیاری نماز و روزه و زیادی حج و کارهای نیک[ظاهر سازانه] و ناله های شبانه مردم ننگرید، بلکه به راستی گفتار و ادای امانت بنگرید.»(همان، ص ۲۴۹) و نیز امام صادق (ع) فرمود: «لاَ تَنْظُرُوا إِلَی طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ، فَإِنَّ ذلِکَ شَیْءٌ اعْتَادَهُ، فَلَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ لِذلِکَ وَلکِنِ انْظُرُوا إِلَی صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ: به طول دادن رکوع و سجود شخص ننگرید، زیرا به آن عادت کرده است و اگر ترک کند دچار وحشت شود، ولی به راستی گفتار و ادای امانتش بنگرید.» (الکافی، کلینی، ج ۲، ص ۱۰۵)
تربیت یافتگان سیره پیامبر، امانتداران والاترین امانت ها یعنی آدمیان اند تا آنان را به مقصدی که برای آن آفریده شده اند رهنمون گردند؛ و این سیر با مدیریت بر قلب ها ممکن می شود. از اینرو هنر مدیریت در تربیت نبوی اداره قلب هاست.
روش حکومتی بنیامیه، بر شمشیر، خشونت و ستم بود
امام صادق(ع) میفرمایند: «فَلاَ تَخْرَقُوا بِهِمْ. أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ إِمَارَةَ بَنِی أُمَیَّةَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَالْعَسْفِ وَالْجَوْرِ، وَ إِنَّ إِمَارَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلَّفِ وَ الْوَقَارِ وَالتَّقِیَّةِ وَ حُسْنِ الْخَلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الاِجْتِهَادِ؛ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِیمَا أَنْتُمْ فِیهِ: بر مردم فشار نیاورید. آیا نمیدانی که حکومتداری و روش اداره امور بنیامیّه به زور شمشیر و خشونت و ستم بود، ولی حکومتداری و روش اداره امور ما به نرمی و مهربانی و متانت و تقیّه و حسن معاشرت و پاکدامنی و کوشش است؟ پس کاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید رغبت پیدا کنند.»(الخصال، شیخ صدوق،ص۳۵۴ – ۳۵۵)
چرا بنی امیه فراگرفتن شرک را ممنوع کردند؟
امام صادق(ع) طی سخنی در پاسخ به این سؤال می فرمایند: «إِنَّ بَنِی أُمَیَّةَ أَطْلَقُوا لِلنَّاسِ تَعْلِیمَ الاِْیمَانِ وَ لَمْ یُطْلِقُوا تَعْلِیمَ الشِّرْکِ لِکَیْ إِذَا حَمَلُوهُمْ عَلَیْهِ لَمْ یَعْرِفُوهُ: بنیامیّه راه فراگرفتن ایمان را برای مردم باز گذاشتند ولی راه فراگرفتن شرک را بستند تا اگر مردم را به شرک کشاندند، مردم شرک را نشناسند.» (الکافی، شیخ کلینی، ج ۲ ، ص ۴۱۵ – ۴۱۶)
بنیامیه با آموزش آنچه چهره آنان را به مردمان معرفی نمیکرد و آنان را بهعنوان مصادیق بارز شرک و بت به مردمان نمیشناساند مخالفتی نداشتند و آن را ترویج و تبلیغ میکردند. آن بخش از معارف دینی که برای خودکامگان و ستمگران تهدیدکننده نبود تدریس میشد و آن معارفی که زمامداران ستمگر را بهعنوان مصادیق بت و پیروی از آنان را به منزله بتپرستی آموزش میداد ممنوع بود.
امام صادق حتی با کافران با منطق سخن میگفت
امام صادق (ع) را باید پیشوای مدارا، تحمل دینی و مذهبی و الگوی گفتوگو نامید. نمونهٔ برجسته، رفتار آن حضرت با ابن ابی العوجای ملحد است. خبرهایی که در کتاب کافی شیخ کلینی، توحید شیخ صدوق، امالی سید مرتضی، احتجاج شیخ طبرسی، کشفالغمّه علامه اربلی دیده میشود، ما را با این وجه آشنا میکند. ابن ابیالعوجا که ملحدی تمامعیار، دهری و به تعبیر امروزی ماتریالیست بود، چندبار آن هم در مسجدالحرام، با امام صادق در نفی خدا به بحث و جدل پرداخت. او معتقد بود همه چیز به اقتضای طبیعت خودش موجود شده، مدبّری در کار نیست و صانعی وجود ندارد، عالم پیوسته چنین بوده و خواهد بود و چیزی به نام معاد معنا ندارد.
ابن ابیالعوجا بهشدت آیین خود را تبلیغ و ترویج میکرد و عجیب این است که در این راه تندی، بدزبانی و پرخاشگری هم مینمود. ابن ابیالعوجا حتی به تمسخر باورهای پیروان ادیان میپرداخت و آداب و مناسک مسلمانها را به ریشخند میگرفت. با این همه، بیواهمه، درخانهٔ خدا یا در مسجد حاضر میشد و به اظهار عقاید خودش میپرداخت و امام صادق (ع) و شاگردانش بدون اینکه با او برخورد کنند او را تحمل میکردند و با او به گفتوگو میپرداختند.
روش امام به (ع) در پاسخ به ادعاهای ابن ابیالعوجا روشی منطقی، مستدل، باادب و به دور از کمترین تندی بود. گزارش شده که یکبار مفضل در برخورد با ابی العوجا قدری تندی نشان داد. ابن ابی العوجا از این تندی او سخت برآشفت که پیشوای شما هرگز در برابر سخنان، ادعاها و مطالب من، با من تندی نکرده شما چگونه پیروی هستید؟
بنابراین آنچه از سیرهٔ امام صادق (ع) در رویارویی با مخالفان، منکران و حتی ریشخندکنندگان باید پیش گرفت، همین مدارا، تحمل، گفتوگوکردن و استدلالکردن و بیان حقایق، با منطق و دلیل است.
نیازهای همیشگی انسان
از امام صادق(ع) چنین روایت شده است: «ثَلاَثَةٌ یَحْتَاجُ النَّاسُ طُرًّا إِلَیْهَا: الاْمْنُ، و الْعَدْلُ وَ الْخِصْبُ: سه چیز است که مردمان، یکسره، بدان نیازمندند: امنیت، عدالت، آبادانی و رفاه.»(تحفالعقول، ص ۲۳۶)
کار و تلاش اقتصادی در سیره امام صادق(ع)
«عبدالاعلی» نقل میکند که روزی در یکی از راههای مدینه با امام صادق (ع) رویاروی شدم و به او گفتم: «فدایت شوم، با آن مقامی که شما نزد خدا دارید و قرابت و نزدیکیتان با رسول خدا (ص) باز هم در روزی به این گرمی کار میکنی؟»
پاسخ حضرت چنین بود: «یَا عَبْدَ الاْعْلَی! خَرَجْتُ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ لاِسْتَغْنِی عَنْ مِثْلِکَ: ای عبدالاعلی! آمدهام تا در طلب رزق و روزی کار کنم تا از امثال تو بینیاز باشم.» (الکافی، شیخ کلینی، ج ۵، ص ۷۴)
«فضل بن ابی قرّة» نیز گوید به مزرعهٔ امام صادق (ع) رفتیم و او در حال کارکردن بود. گفتیم: «فدایت شویم، اجازه بده ما برایت کار کنیم، یا جوانان این کار را بکنند.» فرمود: «لاَ، دَعُونِی، فَإِنِّی أَشْتَهِی أَنْ یَرَانِی اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْمَلَ بِیَدِی وَ أَطْلُبَ الْحَلاَلَ فِی أَذَی نَفْسِی: خیر! بگذارید خودم کار کنم، زیرا دوست دارم خداوند مرا ببیند که با دست خود کار میکنم، و در جستوجوی حلال، با رنج و کوشش خود میباشم.» (کتاب من لایحضرهالفقیه، شیخ صدوق، ج ۳، ص ۱۶۳)
منبع: مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۱۸۷۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امام جمعه سابق جوانرود درگذشت
به گزارش «تابناک» به نقل از ایرنا، مرحوم ماموستا فخری از سال ۱۳۵۸ تا مهرماه سال ۱۴۰۲ امامت جمعه جوانرود را برعهده داشت و سال گذشته به دلیل کهولت سن از سمت خود استعفا کرد.
مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر مرحوم ماموستا مُلا «احمد فخری» امروز پنجشنبه در جوانرود برگزار میشود و قرار است در زادگاهش روستای «یاری» به خاک سپرده شود.
شهرستان جوانرود با بیش از ۷۵ هزار نفر جمعیت در ۸۶ کیلومتری شمال غرب کرمانشاه واقع شده است.
ماموستا مُلا احمد فخری فرزند ملا عبدالله متولد سال ۱۳۱۲ در روستای «یاری» جوانرود است. آن مرحوم باوجود علاقه شدید به تحصیل تا سال ۱۳۲۲ به دلیل مشکلات خانواده و منطقه ادامه تحصیل نداد و پس از آن تا سال ۴۴ در محضر اساتید شیخ محمد سعید و شیخ عطا از نقشبندی و حاج ملا محمد زاهد ضیائی علوم سطوح را به پایان رسانده و اجازه افتاء و تدریس را در خدمت استادان ملا عبدالمجید دولت آبادی و حاج ملا خالد مفتی زاده حاکم شرع کردستان به دست آورد و تا سال ۵۸ در روستای یاری و از آن تاریخ تا حال در شهر جوانرود سکونت گزیده و تدریس علوم دینی و امامت نماز جمعه این شهر را بر عهده داشت.
مرحوم ماموستا فخری نسخه کوچکی درباره طلاق ثلاثه دارد که در دست بعضی از روحانیون هست و حدود هزار خطبه عربی با ترجمه فارسی نیز نوشته است. همچنین دیوان شعری به زبانهای کُردی ، فارسی و عربی سروده و تخلص شعری وی (مه ینه ت بار) است.
ماموستا سید «محمد محمدی» امام جمعه شهرستان جوانرود و ماموستا «محمد محمودی» امام جمعه شهرستان روانسر در پیام های جداگانه ای درگذشت امام جمعه سابق جوانرود را تسلیت گفتند.
در متن پیام تسلیت امام جمعه جوانرود آمده است: ارتحال عالم ربانی، اسوه زهد و تقوی، جناب حاج ماموستا ملا احمد فخری امام جمعه فقید شهرستان جوانرود را خدمت جامعه اسلامی ، همشهریان گرامی ، مردم شریف اورامانات بویژه مردم محترم شهرستان جوانرود و جامعه روحانیت و شاگردان ایشان تسلیت و تعزیت عرض می نمایم.
در ادامه متن این پیام تسلیت همچنین آمده است: شخصیت علمی و عرفانی و خدمات شایان علمی و سیره عملی آن بزرگوار بیش از چندین دهه از عمر شریف و تولید علم که از ایشان به یادگار مانده است خود بیانگر منزلت این روحانی عزیز است ، ایشان در طول سالیان متمادی در سنگر امامت جمعه شهر جوانرود خدمات شایانی انجام داده و همواره در این راستا عمر شریف خود را صرف نمودند.
در ادامه متن این پیام آمده است: اینجانب و شورای روحانیت و اعزه علماء شهرستان جوانرود ، فوت ایشان را تسلیت گفته و برایشان اجر جزیل و برای بازماندگان صبر جمیل از درگاه ایزد منان خواستاریم.
ماموستا «محمد محمودی» امام جمعه شهرستان روانسر نیز در پیامی درگذشت ماموستا فخری را تسلیت گفت و در بخشی از آن آورده است: خبر درگذشت استوانه دین ، مجاهد عابد و باتقوا، مرحومحاج ماموستا ملا احمدفخری امامجمعه فقید شهرستان جوانرود ،موجب تالم و تاسف بسیار اینجانب گشت.
این عالم ربانی سراسر عمر با برکت خویش را صرف آموزه های الهی ، ترویج اسلام ناب محمدی و در مسیر آرمان های نظام ، انقلاب و تقریب و وحدت بین امت اسلام قدم برداشت در طول سالهای متمادی منشا خدمات بسیاری در زمینه های فرهنگی ، علمی و دینی برای مردم منطقه بودند.
در ادامه متن پیام تسلیت امام جمعه روانسر آمده است: اینجانب و شورای روحانیت وجامعه روحانیت شهرستان روانسر درگذشت آن شخصیت بزرگوار را به مردم شریف شهرستان جوانرود و منطقه اورامانات، و تمامی جامعه اهل سنت استان و به ویژه خانواده معزا تسلیت عرض نموده و برای آن عالم جلیل القدر علو درجات و برای بازماندگان صبر جزیل از خداوند متعال خواستاریم.
ماموستا محمدی همچنین اظهار کرد: شایسته است مردم اورامانات، این عالم ربانی را با بدرقه با شکوه به خانه ابدی و جوار ربوبی همراهی نموده و زحمات ایشان را بیش از پیش قدر بشناسند.