Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-30@12:13:35 GMT

خلق ناامنی در مقابل پیروزی‌های محور مقاومت

تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۹۵۴۳۹۷

خلق ناامنی در مقابل پیروزی‌های محور مقاومت

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار مهمانان کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی، ادعای دشمنان اسلام درباره‌ی اعلام قدس به‌عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی را ناشی از ناتوانی و عجز آن‌ها دانستند.

به گزارش مشرق، رژیم صهیونستی در فلسطین موجودیت غاصبانه خود را اعلام نموده و به دنبال تثبیت آن است. این رژیم در زمانی که قدس را در سال ۱۹۶۷ میلادی اشغال کرد به فاصله بسیار کوتاهی این مکان شریف را به عنوان پایتخت ابدی خود اعلام نمود که این اقدام بر خلاف متن قطعنامه های ۲۴۲، ۳۳۸ و ۱۸۵۰ است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تمامی این قطعنامه‌ها بر این موضوع دلالت دارند که قدس شریف و همه اراضی آن جزو مناطق اشغالی به حساب می آید. با این وجود طرح موضوع انتقال پایتخت رژیم صهیونیستی می تواند به دلایل متعددی باشد که در ادامه به آن اشاره خواهم داشت.

نقش ایالت متحده در نقشه جدید رژیم صهیونیستی

امروز رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ در داخل ایالات متحده با مشکلات عدیده‌ای مانند کاهش محبوبیت، محاکمه اطرافیان و... روبرو است و امکان دارد که با این اقدام به دنبال جذب حمایت لابی صهیونیستی در آمریکا باشد تا از سقوط خود جلوگیری کند. بدین ترتیب طرح موضوع انتقال پایتخت به قدس می‌تواند تأثیر فراوانی بر رسیدن ترامپ به هدفش داشته باشد.

شکست‌های متعدد جبهه آمریکایی- اسرائیلی در منطقه

در حال حاضر محور آمریکایی-اسرائیلی با مشکلات متعددی در منطقه غرب آسیا روبروست و هم اکنون نیز شاهد آن هستیم که آخرین تلاش آنها در یمن برای روی کار آوردن مجدد عبدالله صالح، با کشته شدن این شخص عملاً با بن بست روبرو شده است.
این موارد نشان دهنده آن است که پیروزی‌های متعددی در منطقه برای جبهه مقاومت به وجود آمده است و اعلام قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، خلق یک پیروزی در مقابل شکست‌های پشت سر هم است.

آنها تصور می‌کنند این کار نوعی قدرت‌نمایی است اما باید توجه داشته باشند که این اعلام با واکنش‌های بسیار محکمی چه در داخل سرزمین‌های اشغالی و چه در سرتاسر جهان اسلام روبرو خواهد شد که این می‌تواند برای اسرائیل خطرناک باشد.

عدم تصرف قدس پس از ۵۰ سال جنگ

فراموش نکنیم که ایجاد رژیم صهیونیستی بر اساس یک سری از آموزه‌های انحرافی یهودی است که بر اساس آن یهود باید به منطقه بازگردد و قدس را هم به عنوان مرکز خود قرار دهد. بنابراین تصرف قدس برای رژیم صهیونستی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این در حالی است که امروز پس از ۵۰ سال جنگ و خونریزی به هیچ نتیجه‌ای نرسیده‌اند و برخلاف آن حتی انتفاضه‌های مردم فلسطین نیز حول محور قدس شکل گرفته است؛ انتفاضه اول به طور کامل برای قدس بود، انتقاضه دوم در سال ۲۰۰۰ نیز زمانی شکل گرفت که شارون وارد قدس شد و مردم در واکنش به آن قیام کردند و این انتفاضه تا چند سال هم ادامه داشت. انتفاضه چاقو هم که از چند سال قبل آغاز شده است نیز باز هم برای قدس بوده است.

چند وقت قبل که رژیم صهیونیستی برای ورود به مسجدالأقصی دستگاه‌های الکترونیکی و دوربین قرار داده بود، شاهد آن بودیم که مردم قدس همه کارهای خود را رها کرده و دست به اعتراض زدند و به این ترتیب رژیم صهیونیستی ناچار به جمع آوری آن دستگاه‌ها شد.

همه‌ی این موارد نشان می‌دهد که دشمن در وضعیت مناسب و برتر قرار ندارد و برای همین نقشه‌های جدیدی را طراحی می‌کند. امروز هم اگر این اتفاق بیفتد قطعا با واکنش‌های مردمی مواجه خواهد شد.

عدم توانایی رژیم صهیونیستی در جنگ های نامنظم

از زمانی که بذر غده‌ی سرطانی تشکیل رژیم صهیونیستی در یک منطقه کاملاً اسلامی کاشته شد، ایالات متحده و غرب با ایجاد هم‌پیمانی با این رژیم به طور کامل از آن حمایت کرده و سلاح‌های کیفی خود را در اختیار آن قرار دادند و با کمک همین حمایت‌ها، رژیم صهیونیستی در جنگ‌های کلاسیک دست برتر را داشت. اما شکست رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ از حزب‌الله لبنان، این رژیم را وارد بحران راهبردی جدیدی کرد و همچنان نیز این بحران ادامه دارد و عملاً توانایی لازم برای یکسره کردن کار را ندارد. به همین دلیل است که می‌بینیم رژیم صهیونیستی به جای تکیه بر نقاط قوت خود، به نقاط ضعف حریف دقت می‌کند و از آن ناحیه ضربه را وارد می‌سازد.

راهبرد اسرائیل تا قبل از سال ۲۰۰۶ «برتری نظامی» بود اما از جنگ های ۳۳ روزه به این سو، راهبرد رژیم صهیونیستی به «ایجاد ناامنی در منطقه برای امنیت اسرائیل» تبدیل شده است.

ناامنی‌های منطقه اعم از سوریه، یمن و... همه ریشه در راهبرد جدید رژیم صهیونیستی دارد و اگر اسرائیل از حداقل توانایی و آمادگی داخلی برای پایان دادن به بحران برخوردار بود، حتما این کار را انجام می‌داد.

همانطور که اشاره شد، داشتن برتری نظامی موجب می‌شد تا رژیم صهیونیستی، ارتش‌های عربی را به صورت انفرادی و جمعی شکست دهد. به همین ترتیب شاهد آن بودیم که در جنگ‌های۱۹۴۸ (در مقابل ارتش های عربی)، ۱۹۵۶(در مقابل مصر)، ۱۹۶۷(در مقابل مصر، اردن و سوریه) و ۱۹۷۳(در مقابل مصر و سوریه) در مدت کوتاهی پیروزی از آن رژیم صهیونیستی شد.

اما در جنگ‌های ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ علی رغم اینکه رژیم صهیونیستی همه این برتری‌ها را دارا بود، با شکست روبرو گردید و گروه وینوگراد را برای بررسی این شکست تشکیل داد و این گروه نیز گزارش مفصلی از وضعیت جنگ نامتقارن حزب‌الله ارائه کرد.

بحران های داخلی رژیم صهیونیستی و آینده این رژیم

رژیم صهیونیستی در حال حاضر از جامعه‌ای یک دست تشکیل نشده است بلکه متشکل از افرادی از حدود ۸۰ ملیت است که مهم ترین احساس مشترک آنها، مهاجرت به این منطقه است. طبیعتاً افرادی که سرزمینی را از آن پدران و اجداد خود بدانند، احساس تعلق بیشتری به آن دارند. این حس تعلق اما در حال حاضر در میان ساکنان مناطق رژیم صهیونیستی وجود ندارد.

نکته دیگری که در رابطه با وضع فعلی اجتماعی رژیم صهیونیستی وجود دارد از این قرار است که شاخص همبستگی اجتماعی با وضع بسیار نامناسبی روبرو است و گروه‌های خرد زیادی در آن به وجود آمده‌اند. در حال حاضر اگرچه احزاب بزرگ در اسرائیل موجودیت دارند اما احزاب خرد فراوان دیگری وجود دارند که نشان از نوعی گسیختگی اجتماعی در آن است.

از سوی دیگر هم اکنون احزاب دینی که متحد اصلی حزب لیکود (به عنوان یکی از مهم‌ترین احزاب رژیم صهیونیستی) به حساب می‌آیند، از محبوبیت بسیار کمی (زیر ۲۰ درصد) برخوردار هستند اما در عین حال نقش اساسی دارند و بر اکثریت حکومت می‌کنند.
در سال ۲۰۱۲ نیز یک شورش اجتماعی و اقتصادی در داخل رژیم صهیونیستی به وجود آمد که نشان می‌دهد شکاف‌های اقتصادی در این رژیم بسیار بالاست. این شورش حدود ۹ ماه به طول انجامید و ۱۳ نفر نیز طی آن اقدام به خودسوزی کردند و آثار بدی را به جا گذاشت.

اعتراض‌های مکرر سیاه پوستان در رژیم صهیونیستی که عمدتاً از سودان و اتیوپی مهاجرت کرده‌اند و حمله آنها به فضاهای عمومی و بانک ها نیز که حدود ۴ سال قبل به وجود آمد نشان از بحران های متعدد در این جامعه کوچک دارد.

بنابر این رژیم صهیونیستی در شرایط فعلی موجودیت خود را مدیون شرایط امنیتی است که همواره با تاکید بر دشمن مشترک توانسته‌اند به نوعی اتحاد خود را حفظ کند.

بنابر این رژیم صهیونیستی نمی‌تواند روی پای خود بایستد و وعده‌های الهی و نیز شاخص‌های اجتماعی از فروپاشی آن حکایت دارد.

منبع: khamenei.ir ارسال به تلگرام

منبع: مشرق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۵۴۳۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سابقه سیاه تشکیلات خودگردان از «انتفاضه فلسطین» تا «طوفان الاقصی»

به گزارش خبرگزاری مهر، شبکه خبری الجزیره در مجموعه‌ای از مقالات خود به بررسی نقش تشکیلات خودگردان فلسطین در روند ۶ ماهه جنگ پس از عملیات طوفان الاقصی پرداخت و نوشت که موضوع فلسطین امروز در مرحله‌ای سرنوشت‌ساز قرار دارد. آمریکایی‌ها اعلام کرده‌اند که نیازمند تشکیلات خودگردان به روز شده هستند. در همین رابطه محمد أشتیه نخست‌وزیر سابق تشکیلات خودگردان اعلام کرد که تشکیلاتی که اسراییلی‌ها و متحدان آن می‌خواهند، تشکیلات ما نیست. وی در عین حال پس از اعلام این موضوع استعفای خود را به محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان تقدیم کرد، چرا به بنا به نقل قول وی «مرحله آینده و چالش‌های آن نیازمند ساختار حکومتی و سیاسی جدیدی است که اوضاع جدید در نوار غزه را مدنظر قرار دهد.»

به این ترتیب تشکیلات خودگردان سیگنال‌های موافقت خود را با نوآوری آمریکایی- اروپایی در درون خود اعلام کرد تا بتوانند در آنچه طرح غرب برای روز پس از جنگ معرفی شده، نقشی داشته باشند.

در این مجموعه تلاش خواهیم کرد مقالاتی که در رابطه با اقدامات تشکیلات خودگردان در روند جنگ غزه انجام داده را بررسی کنیم

تشکیلات خودگردان؛ به نام فلسطین و به کام صهیونیست‌ها

«محمود عباس» به عنوان رییس تشکیلات خودگردان فلسطین که طی دو دهه گذشته و بعد از انتفاضه دوم فلسطین تاکنون همواره در خدمت اهداف اشغالگران صهیونیست عمل کرده و در جنگ کنونی غزه هم مواضع بسیار خائنانه ای در قبال این رژیم اتخاذ کرد و تنها کم مانده از جنایات آن علیه مردم غزه هم دفاع کند، وی اکنون بی‌صبرانه منتظر شکست مقاومت در غزه است تا دوباره خود و تشکیلاتش را به عنوان جایگزینی برای مقاومت مسلحانه در غزه معرفی کند.

در حالی که نزدیک به ۳۰ سال از ایجاد تشکیلات خودگردان فلسطین می‌گذرد، اما سران این تشکیلات به جای اینکه به فکر مردم فلسطین باشند، تنها طمع قدرت دارند و برای ماندن در قدرت، از هیچ خدمتی به آمریکا و اسراییل دریغ نمی‌کنند و همواره در برابر همه تحرکات ملی فلسطینی‌ها از جمله انتفاضه‌های این مردم ایستاده‌اند.

تشکیلات خودگردان از زمان تاسیس خود، تشکیل کشور فلسطین را به مردم این سرزمین وعده داده بود و بر همین اساس اقدامات خود برای سرکوب مقاومت را توجیه می‌کرد. دهه ۱۹۹۰ شاهد شکنجه‌های گسترده این تشکیلات علیه گروه‌های مقاومت فلسطین از جمله حماس و جهاد اسلامی بود. به عنوان مثال در آن زمان مقامات تشکیلات خودگردان اولین کشتار خود را در «جمعه سیاه» علیه مردم فلسطین که در راهپیمایی مسالمت آمیز برای حمایت از مقاومت در غزه شرکت کرده بودند انجام دادند و در نتیجه حمله عناصر این تشکیلات به مسجد فلسطین در غزه ۱۳ نمازگزار شهید و ۲۰۰ نفر دیگر زخمی شدند.

از اواسط دهه ۱۹۹۰ تا پایان آن (با شروع عملیات «انتقام مقدس» به رهبری اسیر «حسن سلامه» نویسنده کتاب «۵ هزار روز در برزخ» در زندان‌های رژیم صهیونیستی) تشکیلات خودگردان فلسطین وارد مرحله‌ای سیستماتیک برای ضربه زدن به مقاومت شد. سران تشکیلات خودگردان در این مرحله شروع به خیانت علنی علیه مردم فلسطین و تحویل دادن رزمندگان مقاومت به دشمن صهیونیستی کردند. «غاز الجبلی» رییس پلیس وقت تشکیلات خودگردان در آن زمان گفت که ما سیطره بر همه مساجد و دانشگاه‌ها و کمیته‌های فلسطینی را بر عهده می‌گیریم و حماس و جهاد اسلامی را نابود می‌کنیم.

مقاومت فلسطین در برابر خیانت‌های تشکیلات خودگردان

این همان دوره‌ای است که «محمد الضیف» فرمانده کل گردان‌های عزالدین القسام، شاخه نظامی حماس و همراهانش شروع به ایجاد مسیری بی‌پایان برای مقابله با اشغالگری و اثبات این واقعیت کردند که وعده تشکیل دولت فلسطین که توسط تشکیلات خودگردان داده شده بود، یک سراب است.

در این دوره مقاومت اسلامی در فلسطین به نمایندگیِ حماس و جهاد اسلامی در گفتار و عمل شروع به مخالفت با توافق خاینانه اسلو کردند و شکاف میان مقاومت و تشکیلات خودگردان فلسطین روز به روز بیشتر شد و آنها درواقع دو نقطه مقابل هم بوده و هستند.

در دهه ۱۹۹۰ اشغالگران نیت واقعی خود را نشان داده و شروع به گسترش شهرک‌سازی‌ها و تثبیت اشغالگری خود در اراضی فلسطینی کردند و بنابراین مردم فلسطین کم کم متوجه شدند ایده تشکیل کشور فلسطین که توسط تشکیلات خودگردان وعده داده شده بود سراب است.

سپس در سال ۲۰۰۰ مردم فلسطین دومین انتفاضه خود را در اعتراض به توطئه‌ها و خیانت‌های دشمن صهیونیستی آغاز کردند و امید می‌رفت که این انتفاضه بتواند نتیجه مثبتی برای ملت فلسطین داشته باشد اما با توطئه دوباره آمریکا و اسراییل و همدستی تشکیلات خودگردان این انتفاضه در میانه راه متوقف شد و به مقصد نرسید.

در این زمان ایالات متحده مجدداً مردم فلسطین را در سال ۲۰۰۳ با ایده تشکیل کشور فلسطینی و ایجاد نقشه راه آینده و رسیدن به یک راهکار اساسی تا سال ۲۰۰۵ فریب داد. این فریبکاری آمریکا یک نمایشنامه تکراری بود و می‌خواست تشکیلات خودگردان به ریاست ابومازن را مجدداً در کانون توجهات قرار دهد. گروه‌های مقاومت برای مدت کوتاهی به ابومازن آرامشی را که می‌خواست، دادند و بنابراین او پروژه خود را برای نابودی مقاومت فلسطین آغاز کرد.

اما در سال ۲۰۰۷ مقاومت با عقب راندن نیروهای دشمن از نوار غزه، با این پروژه محمود عباس و تشکیلات وی مقابله کرد و بر غزه مسلط شد. گروه‌های مقاومت دراین مرحله اقدام به توسعه پروژه خود کردند اما به دلیل حضور نیروهای اسراییلی در کرانه باختری نتوانستند مقاومت را در این منطقه آنگونه که می‌خواستند گسترش دهند و کرانه باختری در اختیار تشکیلات خودگردان که در هماهنگی کامل با صهیونیست‌ها بود قرار داشت.

تشکیلات ابومازن و شعار «نابودی انتفاضه نظامی»

به این ترتیب دو مسیر متفاوت برای غزه و کرانه باختری به وجود آمد. با روی کار آمدن ابومازن در سال ۲۰۰۵ انتفاضه دوم فلسطین به پایان رسید و او شعار «نابودی انتفاضه نظامی» را مطرح کرد که کاملاً در خدمت دشمن صهیونیستی بود. او شروع به جذب نیرو برای سرویس امنیتی تشکیلات خودگردان کرد و عناصر وابسته به مقاومت را به دشمن تحویل می‌داد؛ کاری که همین امروز هم می‌کند و طی سال‌های گذشته شاهد خیانت‌های بی حد تشکیلات ابومازن به مردم فلسطین و بازداشت نیروهای مقاومتی وابسته به گروه‌هایی همچون عرین الاسود و گردان جنین و … و تحویل دادن آنها به اشغالگران بوده‌ایم.

ضربه طوفان الاقصی به تشکیلات خودگردان

تشکیلات خودگردان فلسطین که مدعی است نماینده مردم فلسطین می‌باشد، درواقع یک نهاد کاملاً وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی و تحت نظارت آنهاست. قدرت سیاسی این تشکیلات به مرور زمان از بین رفته و اعضای آن درگیر شبکه گسترده‌ای از فساد شدند و تنها نقش امنیتی آن باقی ماند. به عبارت دیگر تشکیلات خودگردان که خودش را حاکم کرانه باختری می‌داند تبدیل به یکی از افسران ارتش اسرائیل شد که بدون هماهنگی این ارتش هیچ کاری نمی‌کند.

قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ یعنی تاریخ آغاز نبرد طوفان الاقصی، با توجه به روندی که درباره آن صحبت کردیم و اقدامات خائنانه تشکیلات خودگردان، مساله فلسطین در آستانه نابودی قرار داشت و دیگر حرفی از دولت و کشور فلسطین در محافل منطقه و جهان مطرح نمی‌شد. اما عملیاتی که مقاومت انجام داد موجب شد تا آرمان فلسطین بار دیگر به کانون توجهات برگردد و نکته اصلی اینجاست که طوفان الاقصی بار دیگر یک واقعیت فراموش شده مهم را یادآوری کرد.

طوفان الاقصی نشان داد که ماموریت و هدف اصلی فلسطینی‌ها «آزادسازی فلسطین» است. این عملیات نه تنها یک شوک وحشتناک برای رژیم صهیونیستی بود بلکه ضربه‌ای بزرگ به تشکیلات خودگردان هم محسوب می‌شود؛ به طوری که این تشکیلات دیگر جایگاهی در میان مردم فلسطین ندارد و علاوه بر آن در روابط خود با صهیونیست‌ها هم دچار چالش‌های زیادی شده است.

بعد از محدودیت‌هایی که صهیونیست‌ها علیه کرانه باختری بعد از جنگ غزه تحمیل کرده‌اند، وضعیت اقتصادی تشکیلات خودگردان به شدت وخیم شده است؛ جایی که رژیم اشغالگر بودجه این تشکیلات را به شدت کم کرده است و حدود ۲۰۰ هزار کارگر فلسطینی در کرانه باختری که در شهرک های صهیونیستی کار می‌کردند بیکار شده‌اند.

مرگ اقتصاد فلسطین با سیاست‌های ویرانگر تشکیلات ابومازن

طبق داده‌های اداره مرکزی آمار فلسطین، بدهی های تشکیلات خودگردان فلسطین تا پایان سال ۲۰۲۲ بالغ بر ۳.۴ میلیارد دلار بوده است. علاوه بر آن طی یک دهه گذشته کمک‌های بلاعوض و کمک‌های خارجی و بین المللی که به تشکیلات خودگردان ارایه می‌شد به شکل قابل توجهی کاهش یافته است. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۸ کمک‌های خارجی به این تشکیلات برابر با ۲۸ درصد تولید ناخالص داخلی آن بود، اما میزان بعد از سال ۲۰۲۱ به کمتر از ۲ درصد رسید.

همین مساله بر وضعیت کرانه باختری در همه سطوح از جمله ساخت و ساز و بخش کشاورزی و صنعت و … هم تاثیر بسزایی داشت. اکنون نیز بعد از آغاز جنگ غزه همانطور که اشاره شد رژیم صهیونیستی به کارگران فلسطینی در کرانه باختری اجازه کار نمی‌دهد. این وضعیت حتی بر کارمندان وابسته به نهادهای تشکیلات خودگردان فلسطین هم تاثیر منفی زیادی داشته و از زمان آغاز جنگ غزه در ۶ ماه گذشته تاکنون آنها فقط به اندازه یک و نیم ماه حقوق دریافت کرده‌اند.

این وضعیت نتیجه سیاست‌های مالی تشکیلات خودگردان است. بر اساس گزارش اداره مرکزی آمار فلسطین حدود دو سوم سهم مبادلات تجاری تشکیلات خودگردان در اختیار رژیم صهیونیستی است. به طوری که در سال ۲۰۲۲، ۸ درصد صادرات تشکیلات خودگردان فلسطین برای اسراییلی‌ها بوده که کسری تراز تجاری آن ۳.۲ میلیارد دلار برای اسراییل سود داشته است.

رژیم صهیونیستی سیاست محاصره و فقیرسازی فلسطینی‌ها را در قالب استفاده از نیروی کار بسیار ارزان فلسطینی اجرا می‌کند. قبل از جنگ غزه حدود ۲۰۰ هزار کارگر فلسطینی با حقوق بسیار کم در شهرک‌های صهیونیستی در کرانه باختری کار می‌کردند و عملاً خودِ فلسطینی‌ها هیچ اقتصادی در کرانه باختری ندارند. در این میان تشکیلات خودگردان هم با صهیونیست‌ها همکاری ویژه‌ای دارد و به عنوان مثال کالا و سوخت را با قیمت بسیار پایین‌تر از مصر و اردن و با مالیات کم وارد می‌کند و در اختیار اسراییلی‌ها قرار می‌دهد.

به طور کلی با سیاست هایی که تشکیلات خودگردان پیش گرفته اقتصاد فلسطینی‌ها کاملاً وابسته به رژیم صهیوینستی است و فلسطینی‌ها نمی‌توانند از منابع طبیعی موجود در سرزمینشان بهره برداری کنند.

«نصر عبدالکریم» کارشناس و مشاور اقتصادی در این زمینه می‌گوید که بخش بزرگی از نخبگان اقتصادی تشکیلات خودگردان معتقد به ادغام بیشتر بازار فلسطین با اقتصاد اسراییل هستند. نتیجه چنین رویکردی آن است که فلسطینی‌ها هیچ اقتصادی نداشته باشند و هر زمان اسراییل خواست آنها را فقیرتر کند.

«ابراهیم شقاقی» دیگر پژوهشگر مسایل اقتصادی هم می‌گوید که سیطره اقتصاد رژیم صهیونیستی بر اقتصاد فلسطین ویژگی بارز دوره قبل از تشکیلات خودگردان بود و این تشکیلات هم آن را کاملاً تثبیت کرد. البته دوره انتفاضه اول فلسطین یک استثناء در این زمینه بود و مردم فلسطین توانستند با کمپین تحریم‌ها و به راه انداختن انجمن‌های مختلف، از مقاومت به عنوان ابزاری برای استقلال اقتصادی هم استفاده کنند و تا حدی هم موفق شدند اما این موفقیت پایدار نبود.

به این ترتیب تشکیلات خودگردان فلسطین که می‌گفت می‌خواهد سیاست را از اقتصاد جدا کند، یک مدل شکننده در اقتصاد فلسطین ارائه داد و نتیجه این بود که رژیم صهیونیستی کاملاً بر این اقتصاد مسلط گشته و شروع به غارت منابع و ثروت‌ها و ظرفیت‌های اراضی فلسطین کرد؛ کاری که امروز هم با شدت زیاد مشغول انجام آن است.

ادامه دارد...

کد خبر 6091738

دیگر خبرها

  • ضربات جدید مقاومت فلسطین به نظامیان رژیم صهیونیستی
  • برگزاری تظاهرات در حمایت از غزه در استانبول
  • ضربه‌های جدید مقاومت فلسطین به نظامیان رژیم صهیونیستی
  • شلیک ۱۵ موشک از لبنان به الجلیل غربی
  • سابقه سیاه تشکیلات خودگردان از «انتفاضه فلسطین» تا «طوفان الاقصی»
  • هلاکت ۲ نظامی صهیونیست در جنوب غزه | ویدئو
  • جزئیات سناریوی رژیم‌صهیونیستی برای حمله به رفح
  • جدیدترین موضع‌گیری مقاومت فلسطین درباره مذاکرات آتش‌بس
  • حکایت آمریکایی که دیگر «آمریکا» نیست
  • اسیر صهیونیست: احساس می‌کنیم ما را رها کرده‌اید+ فیلم