بیداری و هوشیاری در برابر شیطان
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۹۵۱۲۳۱
به گزارش ایکنا از لرستان، شهید سیدنظامالدین حیاتالغیب در یکم بهمنماه سال 48 در روستای چگنی از توابع شهرستان خرمآباد از پدری بهنام سیدقربالدین و مادری بهنام معصومه متولد شد.تحصیلات خود را تا چهارم متوسطه ادامه داد و در یکم بهمنماه سال 66 در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به شکم و سینه به شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در بهشت رضای شهر خرمآباد به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در گلچینی از وصیتنامه شهید سیدنظامالدین حیاتالغیب میخوانیم: «بیدار باشید که حتی تا آخرین لحظه عمر شیطان ما را رها نمیکند.الها! تو را شکر میگویم که مرا به جایگاه عاشقان و تشنگان دیدارت و شهادت در راهت رهنمون کردی.ای امت حزبالله! برایم دعا کنید و از خدا بخواهید که قربانی شدن در رهش را و هدیه این خون بیارزش را در راه اسلام و قرآن از این حقیر بپذیرد.از شما امت شهیدپرور میخواهم که با دلی شکسته دعا کنید و از خداوند بخواهید که فرج آقا امام زمان(عج) را معجل فرماید و هرچه زودتر آتش جنگ را به نفع ایران اسلامی و مسلمین جهان به پایان برساند».
متن کامل وصیتنامه شهید سیدنظامالدین حیاتالغیب
در وصیتنامه شهید سیدنظامالدین حیاتالغیب آمده است: «با درود فراوان به نائب امام زمان(ع) خمینی بتشکن، این امید انقلاب، این قلب تپنده امت اسلامی و با درود به روان مطهر شهیدان به خون خفته راه حسین(ع) و به امید پیروزی رزمندگان اسلام و به امید روزی که پرچم توحید در سراسر کشور به اهتزاز درآورده شود.
خداوندا! تو شاهد هستی که هدف ما در این جنگ اعتلای کلمه «الله» و سرنگونی تمام ستمگران و جنایتکاران و زورمداران و صدامیان است.این خونهای شهیدان بهخاطر این ریخته میشود تا زمینه حکومت عدل اسلامی به دست توانای حجت خدا، امام زمان(عج) آماده گردد.با ظهور حضرتش جهان و جهانیان باشند.
اینک این واقعه را همچون روز روشن میبینم که به گفته امام امت میفرماید: «صدام رفتنی است» جوانهای ما با دینی محکم و استوار و پایدار و با نیتی خالص به جبههها میآیند و جان خود را در راه حق از دست داده و شهید میشوند.بدانید در هر جایی باشید کاسه عمر شما لبریز میشود.
بیدار باشید که حتی تا آخرین لحظه عمر شیطان ما را رها نمیکند و حتی ممکن است که شما فردی با ایمان و با خدا باشید که با لبی تشنه و سری از تن جدا، جان خود را در راه اسلام داده و به یاد طفل سقط شده حضرت فاطمه زهرا(س) و به یاد فرق شکافته مولا علی(ع) اشک بریزید و نیز شکر خدای را به جا آورید که این امانت الهی را اینگونه تربیت کردید و تقدیم او نمودید.الها! تو را شکر میگویم که مرا به جایگاه عاشقان و تشنگان دیدارت و شهادت در رهت رهنمون کردی.
پروردگارا! مولاجان! دوست دارم تو را و میستایم که راه شهادت را بر من گشودی.مولاجان! دوست دارم در رهت، در رسیدن به لقایت نه یکبار، بلکه صدها بار این جسم بیارزشم را، گلولههای سرخ و آتشین و ترکشهای توپ و خمپاره دشمنانت بدرند و پارهپاره کنند تا وجود خاکیم را نابود سازند و عاشقانه بسوزم و به تو بپیوندم.
ای امت حزبالله! برایم دعا کنید و از خدا بخواهید که قربانی شدن در رهش را و هدیه این خون بیارزش را در راه اسلام و قرآن از این حقیر بپذیرد و به لطف کرمش قبول بفرماید و اگر جنازهام به دستتان رسید مرا نخست به منزل پدرم ببرید و در آنجا قدری مصیبت حضرت علیاکبر حسین(ع) خوانده شود تا به یاد واقعه جانسوز کربلای حسین(ع) بیفتد و اشک بریزد باشد که مورد شفاعت آن بزرگوار واقع شویم.
از شما امت شهیدپرور میخواهم که با دلی شکسته دعا کنید و از خداوند بخواهید که فرج آقا امام زمان(عج) را هرچه زودتر نزدیک بفرماید و دعا کنید که پیرجماران را تا ظهور آقا سلامت بدارد و هرچه زودتر آتش جنگ را به نفع ایران اسلامی و مسلمین جهان به پایان برساند».
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری قرآن ایکنا لرستان اجتماعی وصیتنامه شهید نظام الدین حیات الغیب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۹۵۱۲۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سه جریان مخالف استاد مطهری
مبلغ: غیر از کسانی که به لحاظ دینی با ایشان در تضاد بودند، متدینان و حتی برخی روحانیون هم در قبال او موضعگیری داشتند. ما چند جریان را در مقابل استاد مطهری میبینیم.
نخست جریان ولایتیها که نسبت به مطهری بیمهریهایی داشتند و هنوز هم دارند. جریان دوم جریانهای سنتی در معارف اسلام بودند. جریان سوم گروهی از انقلابیون که استاد مطهری را مورد اتهام قرار میدادند.
رفتار جریان اول: استاد مطهری نسبت به ولایت، مواضع صریح و مستدلی دارد. رسالهای هم در این رابطه تالیف کرده است. در آن رساله هم بر ولایت سیاسی اهل بیت علیهمالسلام استناد کرده و هم بر ولایت معنوی و باطنی آنها. علاوه بر اینها، ایشان از آثار استدلالی که در این زمینه تالیف شده است، استقبال کردند مثلا در مقالهای از «الغدیر» علامه امینی دفاع کردند. با همهٔ این تلاشها چرا عدهای ولایتی با ایشان مخالف بودند؟
این انتقادات ناشی از آن است که این گروه توقع داشتند استاد مطهری در میدان لعن و سب وارد شود و در مورد تبری نسبت به برخی شخصیتهای مورد احترام اهل سنت به صراحت موضعگیری کند. شهید مطهری اهل اینگونه مقابلهها که امت اسلامی را با اختلاف مواجه میکند، نبود. این جماعت به همین علت دربارهٔ او موضعگیری منفی میکردند، ولایت او را ضعیف میشمردند و از این جهت او را مورد نقد و اعتراض قرار میدادند.
رفتار جریان دوم: این جریان که تشابه زیادی با جریان اول دارد، معتقد بودند شهید مطهری یک عالم متجدد است و برای اینکه از اسلام دفاع کند، برخی احکام اسلام را نادیده میگیرد. این افراد با تجددگرایی استاد مطهری مخالف بودند و معتقد بودند نظرات او با استدلال سنتی سازگار نیست. مثلا شهید مطهری از اینکه زنان با رعایت پوشش اسلامی در فعالیتهای اجتماعی حضور داشته باشند دفاع کرده است. ولی این گروه سنتی معتقد بودند این الگو، الگوی اسلامی نیست بلکه الگوی برگرفته از غرب است.
در بین علمای ما افراد نسبتا زیادی بودند که به این دلیل با افکار شهید مطهری مخالف بودند. یکی از همین افراد که سابقهٔ تحصیل نزد استاد مطهری داشت، کتاب مسئلهٔ حجاب ایشان را مورد نقد قرار داد، حواشی برای کتاب نوشت و برای استاد مطهری فرستاد. در آن حواشی، طعنههای زیادی با همین جهتگیری علیه استاد مطهری وجود دارد. شهید مطهری از این اتهامات بسیار متاثر میشود و ذیل آن حواشی مینویسد از چیزهایی که من از آن نمیگذرم این افتراهاست. این گروه خیلی به استاد مطهری فشار میآوردند.
مطهری در میان همصنفان خودش هزینه میداد ولی دست از روشنگری دین برنمیداشت. اگر ایشان میخواست تسلیم پسند عوامالناس شود آثاری مثل تحریفات عاشورا نمینوشت و سکوت میکرد کما اینکه هملباسان او سکوت میکردند و مورد احترام مردم قرار میگرفتند. حرف شهید مطهری همین است که نتیجهٔ کتمان حقیقت عذاب الیم است.
رفتار جریان سوم: شهید مطهری از همراهان امام در انقلاب بود، در جریان نهضت حضور داشت ولی بسیاری از انقلابیون با او مشکل داشتند. این مشکل از دو جهت بود یکی مشکل نظری و دوم مشکل عملی. مشکل نظری این بود که عدهای به نام انقلابیون میخواستند همهٔ اسلام را در انقلاب خلاصه کنند. انگار اسلام مساوی با انقلاب است و هیچ چیز دیگری از اسلام را به رسمیت نمیشناختند. این جریان همهٔ ارزشها را در انقلاب میدید. انگار غیر از انقلاب در اسلام چیزی نیست. مطهری با چنین تفکری مشکل داشت و مقابل آن میایستاد.
از نظر مطهری، اسلام مبارزه دارد ولی این یکی از ارزشهای اسلام است. مطهری خطاب به این گروه تندرو مینویسد:« از نظر شما تمام مسائل قرآن بر محور انقلاب است».
استاد مطهری در برابر این سه جریان ایستاد و جان خودش را فدا کرد. بیان مطالب آسیب شناسی های فکری در زمان و شرایط انقلاب کار سختی بود و کسی دیگری جز ایشان مقابل این جریان های افراطی نایستاد.
* استاد حوزه و پژوهشگر دین / * منتشر شده در مجله خیمه اردیبهشت 1403
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902693