روایت صهیونیستی از شکستهای پیدرپی ولیعهد سعودی
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۵۱۴۳۳۹
به گزارش سرویس بینالملل جام نیـوز، روزنامه هاآرتص در مطلبی با عنوان «چگونه بنسلمان پایههای دیپلماسی سعودی را در هم شکست» نوشت: علاوه بر سرمایهگذاریهای کلان و گسترده در غرب، پادشاهی عربستان سعودی برای نجات برخی رژیمها، وام و کمک ارائه میکند و این مسئله کنار یکدیگر برای مهار بهای جهانی نفت، اساس و پایه دیپلماسی سعودی بهشمار میرود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
و به این شیوه، پادشاهی، دولتهایی را بهوجود میآورد که مدیون آن باشند و این دولتها باید گاهی اوقات چیزی را به سعودی برگردانند. این کشورها شامل لبنان، مصر، اردن، سودان، پاکستان، فیلیپین و مغرب میشوند، سعودیها میلیاردها دلار در لبنان سرمایهگذاری کردهاند و مصر هم بهطور روزافزون از نظر مالی به ریاض وابسته شده است.
عربستان همچنین میلیونها کارگر از کشورهای عربی و آسیایی را بهکار گرفته است. سعودیها در مقابل این کمکها به کشورهای یادشده، از آنها انتظاراتی هم دارند، به همان شیوهای که سعودی از کشورهای غربی میخواهد نقض حقوق بشر در عربستان را نادیده بگیرند، از مصر خواست تا جزایر تیران و صنافیر در دریای سرخ را به پادشاهی سعودی تسلیم کند.
در ادامه این مقاله به شعلهور شدن آتش جنگ ویرانگری علیه ملت یمن از سوی رژیم سعودی و متحدانش اشاره شده و با شورشی خواندن رزمندگان یمنی که در مقابل متجاوزان از کشورشان و ملت یمن دفاع میکنند، آمده است: در سال 2002 میلادی، ریاض، اتحادیه عرب را وادار کرد تا طرح ابتکاری ملک عبدالله برای صلح در خاورمیانه را تأیید و تصویب کند. نمونه دیگری در این زمینه وجود دارد و آن ائتلافی است که با شورشیان (نیروهای مردمی انصارالله) میجنگد که ایران در یمن از آنها حمایت میکند و این ائتلافی است که حتی کشور سنگال را که در فاصله دوردست قرار دارد، در خود جای داده است.
در طول چندین دهه، پادشاهی سعودی ترجیح داد در پشتپرده و نه بهصورت آشکار و در مقدمه تحرکات دیپلماتیک یا نظامی بهاسثتنای جنگ 1991 خلیج (فارس) حرکت کند.
فروش نفت و معاملات تجاری گسترده، منافع سعودی برای غرب را تضمین کرده است. در خاورمیانه، ریاض میدان را برای کشورهایی مانند مصر یا نهادهایی مانند اتحادیه عرب باز گذاشته است، اتحادیه عرب به نهادی که همواره برای تبلیغ مواضع سعودی عمل میکند، معروف شده است.
ولی پس از آنکه ملک سلمان، حاکمیت و اداره کشور را عملاً به محمد بن سلمان پسرش منتقل کرد، استراتژی پادشاهی سعودی هم بهشکل قابل ملاحظهای تغییر کرد.
پادشاهی سعودی در حال حاضر مسئولیت مستقیم طرحها و برنامههایی را دارد که بسیاری از آنها برای مانعتراشی در برابر رقیب استراتژیک خود، ایران طراحی شده است و اینچنین است که خاورمیانه به صحنه درگیریای تبدیل شده که پادشاهی عربستان سعودی مستقیماً در آن شرکت دارد.
اولین گام بنسلمان، تجاوز نظامی به یمن بود که با وجود گذشت چند سال، پیروزی برایش محقق نشده این در حالی است که ریاض بهترین سلاحهای آمریکایی را در اختیار دارد. در آن جنگ، پادشاهی سعودی مسئول قتل هزاران غیرنظامی بوده و بسیاری از آنها از گرسنگی جان باختهاند.
دست داشتن پادشاهی سعودی در این تلفات و کشتهها کنار کشتن جمال خاشقجی روزنامهنگار سعودی در اکتبر سال گذشته، مجلس سنای آمریکا را متقاعد کرد تا به پایان حمایت آمریکا از ائتلافی که سعودی فرماندهی آن را بهعهده دارد، رأی مثبت دهد.
حالت دیگری از دخالت آشکار سعودی در پایان سال 2017 رخ داد و آن زمانی بود که بنسلمان ولیعهد سعودی به سعد الحریری نخست وزیر لبنان دستور داد استعفا دهد تا دولتی را که حزبالله یکی از شرکای آن بود، سرنگون کند، ولی اعتراضات در لبنان و خارج آن، ریاض را به عقبنشینی از موضع خود وادار کرد.
در جنگ داخلی سوریه، پادشاهی سعودی از شبهنظامیانی حمایت کرد که در قلب رخدادها شکست خوردند و روسها و ایرانیها مانع تحرکات سعودی علیه حکومت بشار اسد رئیس جمهور سوریه شدند که این مسئله، سعودیها را به عقبنشینی از سوریه وادار کرد.
تلاشهای سعودی برای وادار کردن اردن به موافقت با حمله به سوریه از خاک خود شکست خورد، چرا که پادشاهی اردن تأکید کرد هرگز خاک این کشور نقطه شروعی برای حمله به سوریه نخواهد شد، علاوه بر آن پادشاهی سعودی، از یک سال و نیم پیش به تحریم قطر دست زد، ولی ائتلاف سعودی با مصر، بحرین و امارات متحده عربی تأثیری بر کشور کوچک اما ثروتمند قطر که همچنان در حال شکوفایی و رشد است، نگذاشت و عربستان سعودی اکنون تحت فشار قرار دارد و ممکن است به تحریم قطر پایان دهد و تا کنون بهنظر میرسد که استراتژی بنسلمان، نتیجه و سودی برای پادشاهی عربستان نداشته است.
در پایان مقاله این رسانه رژیم صهیونیستی ــ که از بهخطر افتادن آینده آلسعود ابراز نگرانی میکند ــ آمده است: بدیهی است که معضل و مشکل عربستان سعودی فقط در این نهفته نیست که آیا بنسلمان میتواند در مقام و جایگاه خود باقی بماند یا از ضرر و زیانی که بهسبب مسئله خاشقجی برای پادشاهی سعودی بهبار آورد، جلوگیری کند، بلکه ریاض باید در حال حاضر استراتژی جدیدی را پایهریزی کند که جایگاه آن را بهعنوان یک قدرت منطقهای به آن برگرداند.
تسنیم
منبع: جام نیوز
کلیدواژه: روزنامه هاآرتص سعودی شکست هاآرتص
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۵۱۴۳۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گزینههای آمریکا در برابر بلندپروازیهای اتمی عربستان
عربستان سعودی هنوز زیرساخت هستهای قابل توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هستهای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشکهای بالستیک با کمک چین است. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از میدل ایست نیوز، سال گذشته میلادی(2023)، کمتر از یک ماه پیش از عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر همه چیز تغییر کرد، اسرائیل و عربستان سعودی در حال مذاکره برای عادی سازی روابط بودند. پس از دههها روابط سرد، هزینهای که اسرائیل باید برای صلح با عربستان پرداخت میکرد مسلماً بالا بود: علاوه بر تضمینهای امنیتی ایالات متحده آمریکا و حداقل امتیازات نمادین اسرائیل در مورد حاکمیت فلسطین، مذاکرهکنندگان سعودی خواستار دستیابی به فناوری هستهای غیرنظامی بودند.
با ادامه جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین، در حالی که افکار عمومی عرب، از جمله خود سعودیها، از کشتار مردم فلسطین به دست رژیم صهیونیستی خشمگین هستند، حتی اگر مقامات سعودی علاقهمند به گفتوگو با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل باشند، به احتمال زیاد مذاکره برای صلح پایدار غیرممکن خواهد بود.
از آنجایی که ایالات متحده به چگونگی ارتقای ثبات در خاورمیانه، چه در طول جنگ غزه و چه پس از آن، میاندیشد، موضوع برنامه هستهای عربستان سعودی مسئله مهمی است. اگر واشنگتن امیدوار است که روابط عربستان سعودی را با اسرائیل عادی کند، باید به خواستههای ریاض برای همکاری هستهای غیرنظامی تن بدهد – تحولی که میتواند به طور چشمگیری تصویر امنیت منطقه را تغییر دهد.
اگرچه عربستان سعودی هنوز زیرساخت هستهای قابل توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هستهای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشکهای بالستیک با کمک چین است.
اگر چه عربستان سعودی ممکن است در شرایط کنونی به توسعه هستهای غیرنظامی پایبند باشد، اما با توجه به تهدیدهایی که در منطقه حس میکند، ممکن است وسوسه شود که در آینده به سمت برنامههای هستهای نظامی حرکت کند. ایالات متحده باید برای کاهش این خطر تلاش کند که خطمشی دشواری برای واشنگتن است: چرا که اگر واشنگتن همکاری زیادی با سعودیها نداشته باشد ممکن است حمایت عربستان برای عادیسازی روابط با اسرائیل را از دست بدهد و آمریکا نفوذ خود را به رقبایی مانند چین واگذار کند.
اما اگر آمریکا از برنامه غنیسازی هستهای عربستان سعودی، بدون قید شرط ،حمایت کند آن وقت ریاض میتواند از این فرصت برای توسعه یک برنامه تسلیحات هستهای استفاده کند؛ لذا به نظر می رسد، واشنگتن باید جاهطلبیهای هستهای مسالمت آمیز عربستان سعودی را بپذیرد، اما بر اقدامات قوی و مقررات سختگیرانه برای جلوگیری از اشاعه تسلیحات هستهای از سوی سعودیها و جلوگیری از یک مسابقه تسلیحاتی منطقهای پافشاری کند.
نمونههای گذشته مانند کره شمالی، و لیبی نشان داد که برنامه هستهای غیرنظامی کشورها میتواند راهی برای توسعه سلاحهای هستهای باشد و این موضوع در مورد عربستان سعودی هم صدق می کند. برخورداری از فناوریهای با کاربرد دوگانه در یک برنامه غیرنظامی، مانند قابلیتهای غنیسازی، میتواند عربستان سعودی را قادر کند تا از طریق انحراف و پنهانکاری، قابلیتهای هستهای خود را به سمت کاربردهای نظامی ارتقا دهد. این قابلیت هستهای نهفته میتواند بهعنوان ابزاری برای چانهزنی یا رفتار خصمانه مورداستفاده قرار گیرد.
تعدادی از عوامل؛ از جمله تمایل به تقویت امنیت ملی، بازدارندگی از دشمنان احتمالی، و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی میتواند عربستان سعودی را به دستیابی به تسلیحات هستهای سوق دهد، اما انگیزه اصلی احتمالاً میتواند رقابتهای منطقه با همسایگان از جمله ایران باشد؛ اما در حال حاضر، به نظر میرسد ایران تصمیم گرفته است که گام بعدی را برندارد و برنامه هستهای خود را به نظامی شدن سوق ندهد.
واشنگتن میتواند نقش تعیینکنندهای در اینکه آیا عربستان سعودی به سلاح هستهای دست یابد یا خیر، ایفا کند، اما یک سؤال اساسی باقی میماند: ایالات متحده آمریکا تا کجا حاضر است از عربستان سعودی محافظت کند؟ آیا ایالات متحده به ریاض ضمانتهای امنیتی قاطعانهای مانند تعهد به قرار دادن عربستان سعودی زیر چتر هستهای خود میدهد؟ آیا آمریکا حاضر است یک اتحاد امنیتی رسمی مشابه آنچه که در اروپا یا شرق آسیا دارد با عربستان امضا کند؟ اگرچه گفتوگوهای مداوم در مورد یک رابطه دفاعی رسمی وجود دارد، اما توافق امنیتی بین ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی هنوز قطعی نیست و با نقطه نهایی فاصله زیادی دارد. بهویژه اینکه احتمال پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری وجود دارد.
فراتر از یک اتحاد امنیتی، آمریکا میتواند ریاض را به امضای «توافقنامه 123» برای همکاری هستهای وادار کند. این قراردادها نام خود را از بخشی از قانون انرژی اتمی آمریکا گرفته است که بر اساس آن امکان دسترسی به فناوری هستهای غیرنظامی آمریکا در ازای تعهد صریح طرف مقابل به خودداری از تولید تسلیحات فراهم میکند. ایالات متحده در خصوص این توافقات به صورت موردی با 47 کشور از جمله برزیل، ژاپن و ترکیه مذاکره کرده است. این توافق نامهها معمولاً یک کشور را ملزم میکند که به پادمان های آژانس بین المللی انرژی اتمی پایبند باشد، سطح غنیسازی را محدود کند و سوخت هستهای مصرف شده را به ایالات متحده بازگرداند تا از بازفرآوری مواد تسلیحاتی جلوگیری کند. شاه بیت طلایی توافقنامه 123 ممنوعیت کامل غنیسازی است.
با اینحال، یکی از موانع چنین توافقی، تمایل ریاض به غنیسازی اورانیوم در داخل برای تولید برق هستهای، بهجای تکیه بر اورانیوم غنی شده در خارج است. اگر ایالات متحده قادر به مذاکره در مورد ممنوعیت کامل غنیسازی نباشد و تمایلی به دادن امتیازات دیگر نداشته باشد، ممکن است عربستان سعودی برای کمک به فناوری هستهای به کشورهای دیگر مانند چین متوسل شود که منجر به ازبینرفتن شفافیت در مورد فعالیتها و تأسیسات هستهای این کشور و ازدسترفتن نفوذ ایالات متحده خواهد شد.
بنابراین، برای جلوگیری از چرخش عربستان به چین، ایالات متحده آمریکا ممکن است نیاز به مصالحه داشته باشد. واشنگتن میتواند پیشنهاد ساخت تأسیسات غنیسازی اورانیوم در عربستان سعودی را بدهد که به ریاض اجازه میدهد تا کنترل بیشتری بر زنجیره تأمین سوخت هستهای خود و کاهش وابستگی آن به تأمینکنندگان خارجی داشته باشد. ایالات متحده همچنان میتواند بر تدابیر محکم برای جلوگیری از توسعه برنامه نظامی عربستان سعودی پافشاری کند. برای مثال، میتواند تقاضا کند که هر تأسیسات غنیسازی، توسط متخصصین آمریکایی اداره شود یا سازوکار خاموشکردن از راه دور را نصب کند. اما واشنگتن باید در مورد چنین مفادی چشمانداز روشنی داشته باشد: این اقدامات مطمئناً خطر گسترش سلاحهای هستهای عربستان را کاهش میدهد، اما آنها را از بین نمیبرد.
ضرورت دارد که آمریکا از همان ابتدا برای محدودکردن توانایی عربستان سعودی برای توسعه برنامه تسلیحات هستهای، تلاش کند. واشنگتن نمیتواند تأخیر را تحمل کند.
بهعنوان جایگزینی برای غنیسازی عربستان، واشنگتن میتواند عرضه مطمئن اورانیوم غنیشده را برای رآکتورهای عربستان تضمین کند و نیاز این کشور به تأسیسات غنیسازی داخلی را از بین ببرد. احتمالات؛ از تعلیق طولانیمدت غنیسازی داخلی عربستان تا فعالیت تأسیسات غنیسازی زیر نظر متخصصین ایالات متحده بهجای پرسنل سعودی، همچنین تا مکانیسمهای خاموشکردن از راه دور در صورت تصاحب احتمالی، متغیر است.
واشنگتن میتواند ممنوعیت غنیسازی را بهعنوان بخشی از همکاری دفاعی دوجانبه شرط کند. این میتواند به شکل یک ممنوعیت رسمی امضا شده توسط ریاض، یا یک سند تکمیلی غیرالزامآور همراه با یک توافق رسمی باشد که حاوی یک ماده اضافی است که در آن عربستان سعودی موافقت میکند زیرساخت چرخه سوخت را ایجاد نکند.
این رویکرد به ریاض اجازه میدهد تا حق فنی غنیسازی را حفظ کند، اما از قبل موافقت میکند که از آن استفاده نکند. با توجه به تهدیدها در منطقه، تقویت توافق امنیتی ایالات متحده و عربستان سعودی همچنان اولویت اصلی عربستان و عاملی برای محدودکردن جاهطلبیهای هستهای آن خواهد بود.
سیاستگذاران آمریکایی باید به همتایان سعودی خود بر مزیتهای فناوری رآکتورهای آمریکایی نسبت به فناوری چین و روسیه تأکید کنند و بر مزایای فنی و پایبندی به استانداردهای ایالات متحده آمریکا برای برنامههای هستهای و تقویت شفافیت، تأکید کنند. آنها همچنین باید از عربستان بخواهند تا به حفظ نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین ،که مشخصه آن هنجارها و همکاری است، متعهد باشد. اگر واشنگتن نتواند به ریاض پیشنهادی قانعکننده بدهد، خطر ازدستدادن هرگونه نفوذ بر تواناییهای هستهای عربستان سعودی وجود خواهد داشت.
انتهای پیام/