افراد پر استرس باید در چه فضایی زندگی کنند؟
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۶۴۰۳۳۱
به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان، قانون زیاد سختی نیست، پر کردن قفسهها با کتاب و وسائل تزئینی و ... باعث میشود فضا الگویی به خود بگیرد که احساس اضطراب کنید و در نتیجه سطح کورتیزولتان افزایش پیدا کند. تحقیقات نشان داده فضاهای خالی میتوانند به ذهن استراحت دهند و باعث کاهش اضطراب شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتربخوانید : رازهایی که خانه شما در مورد شخصیتتان فاش میکند
دلیلی دارد که گفته میشود خانه باید انعکاسی از خودتان باشد. فضای فیزیکی اطرافتان نقشی اساسی در خلق و خو و سلامت ذهنی تان ایفا میکند.
از گیاهان استفاده کنید
بر اساس یافتههای روانشناسی محیطی گیاهان خانگی (مخصوصا آنهایی که گل میدهند مانند آنتوریوم) به کاهش سطح استرس کمک میکنند. گیاهان خانگی چیزی هستند که میتوانید در تمام اتاقهای خانه از آنها استفاده کنید.
دیوارها را آبی رنگ کنید
حتی اگر رنگهای براق و چشم گیر برایتان بیشتر جلب توجه میکنند باید این را بدانید که چنین رنگهایی باعث افزایش اضطرابتان هستند. اما آبی روشن ثابت کرده است که میتواند فشار خون را کاهش دهد و باعث شود احساس خواب آلودگی کنید و استرستان کمتر شود. با این اوصاف آبی کمرنگ برای اتاق خواب فوق العاده مناسب به نظر میرسد.
قفسههای کتاب را نیمه خالی بگذارید
قانون زیاد سختی نیست، پر کردن قفسهها با کتاب و وسائل تزئینی و ... باعث میشود فضا الگویی به خود بگیرد که احساس اضطراب کنید و در نتیجه سطح کورتیزولتان افزایش پیدا کند. تحقیقات نشان داده فضاهای خالی میتوانند به ذهن استراحت دهند و باعث کاهش اضطراب شوند.
شلوغ کاری و الگو را محدود کنید
همانطور که قفسههای شلوغ باعث اضطراب و افزایش کورتیزول میشدند، تعداد الگوها و ترکیباتی که در خانه به کار میبرید را نیز باید محدود کنید. به جای استفاده از مبلمان، پرده و کاغذ دیواریهایی که الگوهای پیچیده رویشان نقش بسته سعی کنید از طرحهای ساده استفاده کنید. فضا هرچه سادهتر باشد برایتان آرامش بخشتر نیز خواهد بود.
ابزار تکنولوژی را بپوشانید
آیا میدانستید صدای اضافی باعث افزایش استرس میشود؟ این برای کسی که خودش درگیر اضطراب است اصلا مناسب نیست؛ بنابراین برای اینکه بیشتر آرام شوید بلافاصله بعد از رسیدن به خانه جلو تلوزیون ننشینید. میتوانید با استفاده از دکوری زیبا تلوی۹۹زیون و تمام لوازم مربوط به آن را بپوشانید.
گلهای تازه بخرید
گلهای تازه زیبای طبیعی را در خانه محیا میکنند که بسیار آرامش بخش است و ثابت کرده میتواند سطح استرس را کاهش دهد؛ بنابراین دفعه بعد که از کنار یک گل فروشی میگذشتید به خاطر آرامش خودتان هم که شده از آنجا گل بخرید.
تخت خواب خود را هوشمندانه قرار دهید
فنگ شویی تمرینی است که هدفش به دست آوردن هارمونی با نفس معنوی و فضای فیزیکی است. بر اساس این تمرین، تخت خواب خود را باید در جهت مخالف در اتاق خود قرار دهید، اما نه کاملا مخالف تا جریانی آرامش بخش را در اتاق برقرار کنید.
پنجرهها را باز نگه دارید
تحقیقات نشان داده اند وقتی بیماران در بیمارستان در معرض نور طبیعی قرار گرفتند استرس و درد کمتری را هم تجربه کردند؛ بنابراین به جای اینکه با پردهها مانع از ورود نور به خانه شوید، چرا اجازه ندهیم نور و پرده و پنجره همگی با هم خانه مان را زیبا کنند؟
از اسطوخودوس استفاده کنید
تحقیقات دانشگاه پزشکی میامی نشان داده رایحه اسطوخودوس تاثیر بسیار زیادی روی بهبود خلق و خو دارد. این رایحه باعث میشود فرد احساس آرامش کند و راحتتر بتواند در ذهن مسائل را حل کند. برای کاهش اضطراب خود مقداری از این گل را در اتاق خواب و دیگر قسمتهای خانه که زیاد مراجعه میکنید قرار دهید.
آینهها را محدود کنید
مسلم است دستشویی از آن قسمتهایی است که به یک سطح منعکس کننده مانند آینه نیاز دارد. اما تحقیقات نشان داده نگاه کردن به صورت خود در آینه باعث میشود افراد استرس بیشتری را راجع به ظاهر خود تجربه کنند. این بدان معناست که باید تعداد آینهها را در خانه خود محدود کنید. امیدوارم ایدههای مطرح شده در این مقاله به کارتان آمده باشد. شما برای کاهش استرس خود در فضای خانه دست به چه کارهایی میزنید؟ لطفا در قسمت نظرات ایدههای خود را با ما و دیگران نیز به اشتراک بگذارید.
منبع: بدونیم
انتهای پیام/
۱۰ ویژگی خانه مناسب برای افراد پراسترسمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: دانستنی ها روانشناسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۴۰۳۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی سخت است آیا فلسفه میتواند کمک کند؟
فرارو- کی رن ستیا، استاد فلسفه در دانشگاهام آی تی در کمبریج در ماساچوست است. عمده فعالیتهای فلسفی او در زمینه اخلاق، معرفتشناسی و فلسفه ذهن هستند. از ستیا کتاب «راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی» با ترجمه «سینا بحیرایی» توسط انتشارات «مهرگان خرد» به زبان فارسی چاپ شده است. تازهترین کتاب او «زندگی سخت است» نام دارد و با مضمونی فلسفی دارای فصولی در مورد ناتوانی، تنهایی، اندوه، شکست، بیعدالتی، پوچی و امید است. این کتاب به عنوان یکی از بهترین کتابهای معرفی شده از سوی نشریه «نیویورکر» در سال ۲۰۲۲ میلادی انتخاب شده است. از دیگر کتابهای او میتوان به «شناخت درست از غلط» (انتشارات آکسفورد، ۲۰۱۲ میلادی) و «دلایل بدون عقل گرایی» (انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۷ میلادی) اشاره کرد.
به گزارش فرارو به نقل از وُکس، فلسفه چیست؟ این یک پرسش قدیمی است شاید یکی از قدیمیترین پرسشها در تاریخ فلسفه و هرگز یک پاسخ متفق القول درباره آن وجود نداشته است. برخی از افراد فکر میکنند هدف فلسفه این است که دنیا را معنا کند تا نشان دهد چگونه همه چیز به یکدیگر پیوند خورده است. برای عدهای دیگر فلسفه ابزاری عملی است که باید به ما بگوید چگونه زندگی کنیم. اگر شما در اردوگاه دوم قرار دارید پس منصفانه است که بگویم فلسفه را نوعی خودیاری قلمداد میکنید. این یک سنت فکری است که دست کم از لحاظ نظری میتواند شما را به سوی زندگیای بهتر یا چیزی شبیه به آن راهنمایی کند.
من در کتاب خود تحت عنوان "راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی" نشان داده ام که فلسفه میتواند به ما در مواجهه با مشکلات عینی زندگی و روزمره و دست و پنجه نرم کردن با آن کمک کند.
من در کتاب ام نوشته ام "زندگی سخت است". آیا فلسفه زندگی میتواند در این سه واژه خلاصه شود به گمان ام میتواند. فیسلوفان عصر باستان مانند افلاطون و ارسطو در مورد زندگی ایده آل میاندیشیدند و سعی میکردند نقشهای برای آن ارائه دهند. این میتواند غیر واقع بینانه و هم به نوعی خود تنبیه کننده باشد. اغلب راه درست برای نزدیک شدن به زندگی ایده آل این است که فکر کنید: "این در دسترس نیست. من نباید خود را بخاطر این واقعیت که در دسترس نیست سرزنش کنم". واقعیت آن است که خوب زندگی کردن یا تا آنجا که میتوانید خوب زندگی کردن مربوط به مواجهه با روشهایی است که در آن زندگی سخت است.
بحران میانسالی یکی از آن پدیدههای فرهنگی است که تاریخ پیدایش خاصی دارد. "الیوت ژاک" روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ میلادی مقالهای با عنوان "مرگ و بحران میانسالی" و منشاء اصطلاح بحران میانسالی از آنجاست. ژاک به بیماران و زندگی هنرمندانی که بحرانهای خلاقانه میانسالی را تجربه کرده بودند نگاه میکرد. آنان اکثرا در دهه سوم عمرشان به سر میبردند و این موضوع واقعا با کلیشه بحران میانسالی امروزی سازگاری ندارد. تغییری در طرز فکر مردم در مورد بحران میانسالی ایجاد شده است. اکنون ایده این است که رضایت از زندگی افراد به شکل U با شیب ملایمی است که اساسا حتی اگر یک بحران نباشد افراد در دهه چهارم عمر خود در پایینترین سطح آن شیب قرار دارند. این موضوع برای زنان و مردان صدق میکند و در سراسر جهان به درجات مختلف صدق میکند و بسیار فراگیر است. بنابراین، وقتی افرادی مثل من در مورد بحران میانسالی صحبت میکنند چیزی که واقعا در ذهن دارند بیشتر شبیه یک بیماری میانسالی است ممکن است به سطح بحران نرسد، اما به نظر میرسد چیزی به طور مشخص در مورد یافتن معنا و جهت گیری در این دوره میانسالی چالش برانگیز است.
بسیاری از موارد درباره بحران میانسالی وجود دارد. برخی در آن مقطع به گذشته نگاه میکنند و احساس پشیمانی میکنند. همیشه این حس وجود دارد که گزینههای شما محدود شده اند. این احساس وجود خواهد داشت که پیشتر فرصتهایی باز برای شما وجود داشتند و انواع مختلفی از زندگی وجود داشند که واقعا برای تان جذاب بودند، اما اکنون به روشی واضح، مادی و عینی نمیتوانید با آنها زندگی کنید. هم چنین این پشیمانی وجود دارد که همه چیز در زندگی شما اشتباه پیش رفته است شما اشتباه کرده اید اتفاقات بدی رخ داده و اکنون پروژه این است:"چگونه بقیه عمرم را در این شرایط ناقص زندگی کنم"؟ زندگی رویایی برای بسیاری از ما گزینهای خارج شده از دسترس قلمداد میشود.
افراد هم چنین این احساس را دارند که بخش عمده زندگی درگیر روزمرگی است. به جای چیزهایی که زندگی را با ارزش به نظر میرسانند فقط یکی پس از دیگری درگیر روزمرگی هستیم. سپس مرگ به نظر میرسد که در فاصلهای قرار دارد که میتوانید آن را با عباراتی که واقعا قابل درک هستند اندازه گیری کنید. شما این حس را خواهید داشت که یک دهه چگونه است و در بهترین حالت صرفا سه تا چهار دهه باقی مانده پیش روی تان خواهد داشت.
بخشی از احساس از دست دادن به چیزی مربوط میشود که فیلسوفان آن را "ارزشهای غیر قابل مقایسه" مینامند. این ایده که اگر بین ۵۰ تا ۱۰۰ دلار انتخاب کنید و ۱۰۰ دلار را بگیرید لحظهای پشیمان نمیشوید. اما اگر بین رفتن به کنسرت یا ماندن در خانه و گذراندن وقت با فرزندتان یکی را انتخاب کنید در هر صورت چیزی غیر قابل جایگزین را از دست خواهید داد.
یکی از چیزهایی که ما در میانسالی تجربه میکنیم انواع زندگیهایی است که نمیتوانیم زندگی کنیم که با زندگی ما متفاوت است و هیچ جبرانی واقعی برای آن وجود ندارد و این میتواند بسیار دردناک باشد. فکر این که "من میتوانستم زندگی بهتری داشته باشم همه چیز میتوانست برای من بهتر پیش برود" تقریبا همیشه وسوسه انگیز است، اما میتوانید این گونه فکر کنید که اگر هرگز فرزند فعلی تان را نداشتید با افراد فعلیای که دوست هستید ملاقات نمیکردید، اما واقعیت آن است که در غیر این صورت یعنی در صورت نداشتن فرزند چند دوست دیگر داشتید که عالی بودند.
نقطه شروع آن است که با سختیها بنشینیم و آنها را تصدیق کنیم و سپس برای درک آن چه واقعا در حال رخ دادن است تلاش کنیم و ویژگی آن را واقعا توصیف کنیم. این با نوعی روش شناسی فلسفی مرتبط است که من آن را پذیرفته ام. بین توصیف ادبی و انسانی پدیدههایی مانند غم و اندوه و تأمل فلسفی تداوم واقعی وجود دارد.
اغلب آن چه تأمل فلسفی ارائه میدهد کمتر دلیلی بر این است که شما باید این گونه زندگی کنید و مفاهیم بیشتری را برای بیان تجربیات خود و سپس ساختار و راهنمایی نحوه ارتباط خود با واقعیت را نشان دهید. از این طریق میتوانیم بفهمیم که چگونه فلسفه میتواند به عنوان خودیاری عمل کند.