«شبنم» در جامعه «ناشهروند» محسوب میشود
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۹۹۰۰۸
به گزارش خبرنگار ایلنا، متروی تهران مدتی است پناهگاه برخی افراد شده که از لبه پرتگاه سیاستگذاری و اقتصاد سقوط کردهاند. برای آنهایی که آسمانی به سرشان نیست؛ حاشیه فلاکت همانجایی است که سرپرست خانواده حتی اگر همه عمرش را پای کار کردن بگذارد، نمیتواند بچههایش را به مدرسه بفرستد. همانجایی که چیزی به نام «فرصت» برای رشد کردن و زندگی خود را بالا کشیدن معنا ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طی آماری که حدود ۲ سال قبل از سوی پرویز فتاح (رئیس کمیته امداد) اعلام شده، ۵ میلیون نفر تحت پوشش مستقیم کمیته امداد، ۲ میلیون نفر تحت پوشش بهزیستی، ۲ میلیون نفر نیز تحت پوشش خیریهها و ۲ میلیون نفر هم افراد متفرقه هستند که زیر خط فقر زندگی میکنند و البته هر کدام احتمالاً خانوادههایی نیز دارند. بنابراین با احتساب خانوادهها دستِ کم ۲۰ تا ۲۵ نفر در حاشیه اقتصاد ایران زیست میکنند و رو به فراموشی هستند؛ امکانات رشد حداقلی ندارند و هر چقدر هم تلاش کنند، قدرت ارتقای معیشت خود را نخواهند داشت.
"شبنم" یکی از همین کسانی است که معلولیت دارد؛ دستهایش را از دست داده و پاهایش هم برای راه رفتن مشکل دارند. او میگوید که از بهزیستی ماهانه ۱۵۰ هزار تومان میگیرد و هیچ کمک دیگری به غیر از این هم نیست.
در حالی که صدایش میلرزد میگوید: «هر روز با مأمورای مترو دعوا داریم؛ نمیذارن کار کنیم؛ به خاطر ۹۰۰ تومان ماهیانه باید عذاب کشید. میگن مغازهداران حق دارن و به خاطر فروش مترو ضرر میکنن. اما خانم حق من این نیست با ۳ تا بچه و یه بچه مریض اینقدر جون بکنم؛ اصلاً حق من کجاست؟»
شبنم یک دختر سرطانی دارد که از ۱۵ سالگی دچار تومور مغزی شده؛ چشمهایش نابینا شده و دستها و پاهاش از کار افتاده است.
او یکی از همان ۱۰ میلیون کارگر دارای شغل غیررسمی است که بیمه ندارد و اگر بیماریای به سراغ خودش و خانوادهاش بیاید، دهها پله پایین خط فقر سقوط میکند؛ آنهم با این هزینههای سرسامآور درمانی. البته آمار دقیقی از تعداد کارگران مشاغل غیررسمی در دست نیست، فقط در اردیبهشت ۹۶، علی ربیعی (وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی) اعلام کرده بود که حدود ۱۰ میلیون کارگر در مشاغل غیررسمی کار میکنند.
« جانم به لبم رسیده؛ من در اسلامشهر ساکن هستم؛ هر ماه ۷۰۰ هزار تومان کرایه خانه میدهم؛ حدود دو ماه یکبار باید دخترم را دکتر ببرم که هر بار ۸۰۰ هزار تومان برایم تمام میشود؛ دخترم نیاز به مراقبت درمانی مداوم دارد و ماهیانه دو میلیون برای استخدام پرستار در منزل میدهیم. نمیتوانم با چشم خودم شاهد از بین رفتنش باشم؛ دخترم به این مراقبتها نیاز دارد.» شبنم خودش سواد ندارد. یعنی هیچ وقت فرصت درس خواندن را پیدا نکرده و مشکلات، زندگیاش را بلعیده است.
او میگوید: من در مترو جوراب میفروشم، نهایتاً ماهیانه یک میلیون تومان بتوانیم درآمد داشته باشم. دو پسر دارم که یکی ۲۰ ساله است و در کفاشی کار میکند؛ یک پسر دیگرم که ۱۵ سال دارد، در مغازه مشغول به کار است.
صدایش را کمی پایین میآورد و میگوید: دو پسرم بیشتر از دوم تا سوم راهنمایی نتوانستند درس بخوانند. آنقدر به پول نیاز داشتیم که مجبور شدند درس و مدرسه را رها کنند. وقتی مخارج درمانی دخترم به زندگی اضافه شد دیگر نتوانستم پسرهایم را به مدرسه بفرستم.
او میافزاید: در مترو گاهاً مردمی هستند که به من کمک میکنند. اما همه این پولها نهایتاً به مصرف درمان دخترم میرسد، خیلی وقتها خوردن یک غذای خوب برایمان تبدیل به آرزو میشود.
این زن کارگر تحت پوشش هیچیک از حداقلهای حمایتی دولتی نیست. آن ماهیانه ۱۵۰ هزار تومانی هم که از بهزیستی میگیرد به هیچجای زندگیاش نمیرسد. نه تحت پوشش بیمه است و نه شغل شایستهای دارد. واقعیت این است که او از حقوق شهروندی بیرون افتاده و بند به بند لایحه حقوق شهروندی دردی از او دوا نمیکند؛ همان قانونی که روی کاغذ مانده است و قدمی هم برای اجرای آن برداشته نمیشود. شاید گزاف نیست که بگوییم امثال شبنم در جامعه «ناشهروند» محسوب میشوند؛ فراموششدگان ناپیدایی که حوالی ما زندگی میکنند و تعدادشان اصلاً هم کم نیست.
گزارش: مریم وحیدیان
منبع: ایلنا
کلیدواژه: بهزیستی زنان سرپرست خانوار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۹۹۰۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی
ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، در حقیقت خودشان هستند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با دکتر مژگان خانبابا، مشاور امور بانوان معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاد دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه، به بررسی نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی پرداخته است.
معنویت؛ تلاشی برای درک زندگی واقعی
«معنوی و معنویت» منسوب به معنا، غالباً در مقابل ظاهری، مادی و صوری به کار میرود. واژه «معنویت» را شاید بتوان با این آیه قرآن به خوبی بیان کرد: «كَذَلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الْأَرْضِ» (سوره رعد؛ آیه 17) در این آیه حق ثابت و ماندنی، و باطل همچون کف روی آب، ناپایدار و زوالپذیر معرفی شده است. این آیه میتواند مقایسه ظاهر و معنا باشد.
وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوینقش زنان در معنویتبخشی به زندگی
برای رسیدن به پاسخ این سؤالات، کافی است تنها به یکی از روایات قرآنی، آن هم روایتی که تنها در آن روایت، نام زنی به صراحت آمده است، مراجعه کنیم. داستان حضرت مریم بنت عمران، یکی از چهار زن برگزیده عالم که مادرش پس از وضع حمل از اینکه دختری زاده، نگران است: «وَ لَیسَ الذَّکَرُ کَالاُنثَی» (آل عمران/ آیه 36)
اما همین دختر چنان به تربیت معنوی خود مشغول میشود و از خود آغاز میکند که سرمشق و الگوی پیامبر خدا میگردد: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکَرَیَّا المِحرابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزقًا» (همان سوره/ آیه 37) پیامبری که خود متصل به منبع وحی است، میپرسد: «یَا مَریمُ اَنَّی لَکِ هَذَا» (همان آیه).
شاید این بخش از آیه همان حلقه مفقوده در جامعه زنان امروزی باشد. ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، درحقیقت خودشان هستند.
آنها غافل از اینکه شبانهروز توسط فرزندانشان رصد میشوند و فرزندان آنها با چشمانی تیزبین الگوهای زندگی خود را در مادران خود جستجو میکنند، به جای پرداختن به رشد معنوی خود، فرزندان را به دست کسان دیگری، خواسته یا ناخواسته میسپارند و از نقش اصلی خود در این فرایند کاملاً غافل میشوند: «یَا ایُّها الّذینَ آمَنُوا عَلیکُم اَنفُسَکم» (المائده/ 105)
در روایت حضرت مریم سلام الله علیها، هر بار حضرت زکریا علیه السلام نزد او میرود، رزقی میبیند: هر بار رزقی، یعنی هر بار ثمره و پاداش فعلی الهی متفاوت از دیروز و فردا.
سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی
معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی: «مَنِ اِسْتَوَى یوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ» این الگو چنان تأثیرگذار است که پیامبر الهی را به حرکت درآورده، او را از ناامیدی از درگاه الهی که متناسب با شأن پیامبریاش نیست، به سوی امید «رَبِّ هَب لِی مِن لَدُنکَ ذُرِیَّةً طَیِّبَة» (همان سوره/ آیه 38) و امیدبخشی : «وَ امرَاتِی عَاقِر» (همان سوره/ آیه 40) به حرکت درمیآورد.
آنچه که از زنان در جامعه امروزی انتظار میرود؛ یعنی توجه به معنویت و پرهیز از روزمرگی و معنابخشی به زندگی خود و اطرافیان (خانواده)، ایجاد شوق، پویایی، تحرک و نشاط معنوی در زندگی با متصل شدن به خالق هستی و ایجاد رابطه دوستی با تنها دوست اطمینانبخش و مطمئن: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد/آیه 28)
سپس داستان از انحصار در خانواده و اطرافیان درآمده، خطاب آن جهانی میشود: «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» (همان سوره/آیه 42) رسالت مریمی که در واقع پیامبر نیست، از حوزه خانواده و عشیره به جهانیان گسترش مییابد.
این داستان، ذهن خواننده را به رسالت پیامبران بزرگ الهی و از جمله پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله نزدیک و منتقل میکند. آنجا که از حوزه عشیره و خانواده: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ» (الشعراء/ 214) و مخاطبینِ خاصِ«رِحْلَة الشِّتَاءِ وَالصَّیفِ» (قریش/آیه2) به دعوتی جهانی : «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ» (الحجر/ آیه 95) گسترش مییابد.
رسالت معنوی حضرت مریم سلام الله علیها از خود شروع میشود، به خانواده میرسد و از آنجا به خارج از خانواده و جهانیان منتقل میشود. این، نقش معنوی یک زن از نگاه قرآنی است.
انتهای پیام/