پشت پرده مبادله دانشمند ایرانی با دانشجوی آمریکایی
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۰۲۴۲۴۷
تابناک؛ سید مسلم بهشتی نژاد؛ دولت ترامپ در ماجرای مبادله دو زندانی بین ایران و آمریکا،به مانند روال مالوف خود عمل کرده؛در ابتدا مخالف انجام مبادله بوده؛زمانی که مذاکرات و شرایط مبادله فراهم شده،خود مبادله را انجام داده و مذاکره کنندگان این مبادله را در دقایق آخر بی خبر گذاشته است.
«رابین رایت» روزنامه نگار امریکایی در این باره در «نیویورکر» می نویسد:حتی برایان هوک نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، مخالف مبادله مسعود سلیمانی دانشمند ایرانی با «ژیو وانگ»دانشجوی آمریکایی بوده است، اما وقتی متوجه شده که این مبادله به هر صورت انجام خواهد شد، خود را همراه این تصمیم کرده و برای انجام این مبادله عازم زوریخ سوئیس شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش «تابناک» «جیم اسلاتری»، نماینده سابق کانزاس در کنگره آمریکا در این میان نقشی اساسی را ایفا کرده است؛ او کسی است که برای شرکت در کنفرانس گفت و گوی ادیان پیشتر به ایران سفر کرده بود و به خوبی محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران و مجید تخت روانچی نماینده ایران در سازمان ملل متحد را که فارغ التحصیل دانشگاه کانزاس در آمریکا بود را میشناخت.
علاوه بر اسلاتری و وکیل خانواده وانگ، «بیل ریچاردسون» سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل متحد نیر وارد این ماجرا شده و در پس پرده مذاکراتی را با مقاماتی از کاخ سفید، وزارت دادگستری، وزارت خارجه آمریکا از یک سو و مقامات آمریکایی و وکلای دو زندانی آغاز کرده است. ریچاردسون پیش از این هم در مذاکراتی برای مبادله زندانی با کره شمالی، سودان، پرو و ... حضور داشته است.
همه این تلاشها البته به یک نقطه عطف نیاز داشت و آن نقطه عطف هم سخنرانی ظریف در جوامع آسیایی در نیویورک بود که به صراحت گفت که بیایید مبادله زندانیها را انجام بدهیم. در ملاقاتی که اسلاتری با ظریف در نیویورک انجام داد جزئیات مبادلهای مورد بحث قرار گرفت و بنا شد این مبادله شامل سلیمانی و وانگ باشد؛ خوش شانسی که در این میان پدیدار شد این بود که جان بولتون از سمت مشاور امنیت ملی دولت ترامپ برکنار شد و جایش را به اوبرایان داد؛ اوبرایان خود پیشتر مذاکره کننده ارشد در مساله گروگان گیری در وزارت خارجه آمریکا بود و آمدن وی همکاری دولت با مذاکره کنندگان را تسهیل کرد. قرار اولیه این بود که وانگ به سفارت سوئیس در ایران تحویل داده بشود، سپس از آنجا به قطر برود. در زمانی که توافقات به نتیجه رسید، وزارت دادگستری آمریکا به مانعی جدیدی تبدیل شد و ادعا کرد که قوانین آمریکا اجازه نمیدهد که سلیمانی را که به ظن آنان قانون شکنی بود را در یک فرایند مبادله زندانی قرار دهند. در زمانی که تصور میشد وزارت دادگستری اجازه نخواهد این مبادله انجام شود، اتفاق عجیبی افتاد؛ تنها سه روز پس از ادعاهای سخت وزارت دادگستری علیه سلیمانی آنان به ناگاه همه اتهامات را علیه دانشمند ایرانی پس گرفتند و مجددا شرایط برای مبادله فراهم شد.
این عمل وزارت دادگستری در رفع اتهام علیه سلیمانی، وکیل سلیمانی را هم شگفت زده کرده بود؛ هنگامی که از او پرسیدند که آیا او میداند این رفع اتهامها به چه خاطر بوده است؛ گفت: نه؛ هیچگاه یک وکیل از مقامات نمیپرسد که چرا موکلش را تبرئه کرده اند. با این وجود وی افزود که در مدت ۴۴ سالی که به کار وکالت مشغول بوده است، اولین بار بوده که چنین موردی را مشاهده کرده است.
با این وجود نه ریچاردسون و نه اسلاتری که مهمترین افراد از سمت آمریکا در انجام این مبادله بودند هیچگاه از زمان مبادله و مکان آن مطلع نشدند و بدین ترتیب بود که مبادله به جای قطر در سوئیس انجام شد؛ مشخص نیست که در آخرین لحظات چه کسی از دولت آمریکا با مقامات ایرانی مذاکره کرده است؛ آنچه مشخص است اینکه دولت آمریکا نمیخواسته اعتبار این اقدام را به افرادی خارج از دولت بدهد لذا در لحظات آخر بر ثمره تلاشهای آنان نشسته است و خود انجام مبادله را قطعی کرده است. برخی از مقامات دولت ترامپ معتقدند که او این امید را دارد که آزادی وانگ،نشانه ای باشد که ایران می خواهد با آمریکا وارد گفت و گویی درباره موضوعات مورد بحث طرفین شود.با این وجود کارشناسان این را در حد یک علامت می دانند و معتقدند که نباید بیش از حد لازم روی این نشانه حساب باز کنند.
منبع: تابناک
کلیدواژه: انتخابات مجلس یازدهم آنفولانزا عوارض خروج از کشور لایحه بودجه 99 استیضاح ترامپ گاز مرکاپتان بوی نامطبوع تهران استعفای استراماچونی مبادله زندانی مسعود سلیمانی وانگ ریچاردسون ظریف انتخابات مجلس یازدهم آنفولانزا عوارض خروج از کشور لایحه بودجه 99 استیضاح ترامپ گاز مرکاپتان بوی نامطبوع تهران استعفای استراماچونی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۲۴۲۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکایت قالیایرانی و موکتآمریکایی/ ترجمه یادداشت تحلیلی سردبیر روزنامه البناء لبنان درباره شرایط جدید منطقه
به گزارش قدس آنلاین، ایران که در اوج ظهور قدرت آمریکا موفق شد از رویارویی اجتناب کند و در سایه تحریمها و محاصره، بر زخمهایش مرحم بگذارد؛ سه محور ثابت را حفظ و پیرامون آن دستاوردهایی کسب کرد: نخست؛ استقلال، ساختن کشور و اندوختن عناصر قدرت؛ دوم، انسجام اتحاد منطقهایاش با سوریه و سوم، موضع ایران در قبال فلسطین و جنبشهای مقاومت و پافشاری در حمایت از آنها.
۲. نتانیاهو محاسبات خود را روی دوگانه بنا کرد؛ اینکه آمریکا همچنان قادر به رویارویی و ایران هنوز در مرحله اجتناب از رویارویی است. او دچار غافلگیری مضاعف شد. همهچیز گویا بود که آمریکا – همانطور که جنگ در عراق و افغانستان نشان داد - دیگر نشاط اجتماعی و برتری نظامی لازم برای جنگیدن را ندارد. در جنگ علیه سوریه، آمریکا به گروههای تروریستی متوسل شد؛ با این حال، جنگ آنطور که آمریکا میخواست به پایان نرسید. اگر غافلگیری از آماده نبودن آمریکا برای رویارویی - فقط برای نتانیاهو بود، غافلگیری دوم هم برای او و هم برای دیگران بود؛ اینکه ایران برای رویارویی آماده است.
۳. پاسخ اسرائیل - که متکی به آمادگی آمریکا بود - شاهدی بر غافلگیری نخست بود؛ در حالی که پاسخ ایران - پیش از آن - بر اساس آمادگی ایران تعیین شده بود و مانور توان بازدارندگی، ایرانی - اسرائیلی نبود، بلکه ایرانی - آمریکایی بود. در جریان واکنش ایران، آمریکا تمام عناصر لازم برای شناخت توانایی ایران در بهکارگیری قدرت را آزمایش و نیروها و متحدان خود را بسیج کرد، اما نتایج آن، او را ناکام گذاشت و نشان داد ایران دست بالا را دارد. دلیل نخست اینکه جمهوری اسلامی قادر است تمام نقاط حرکت نیروهای آمریکایی، حرکت هواپیماهای جنگی از مدیترانه به سمت خلیج فارس و کشورهای عربی و پراکندگی شبکههای موشکی را زیر نظر بگیرد و پهپادها و موشکهای ایران، آمادهباش را به تمام نیروهای آمریکا، اسرائیل و متحدانشان تحمیل کرد؛ در حالی که ایران فقط بخشی از آنچه در اختیار داشت را استفاده کرد و بخشی از آنچه که تصمیم به افشای آن داشت را در معرض رصد قرار داد. دوم، ناتوانی در تسلط الکترونیکی بر پهپادها و موشکهاست. دو ناوشکن ویژه پارازیت الکترونیکی برای انجام این مأموریت آماده شدند و نتیجه آن شکستی ناگوار بود؛ با وجود آنکه هواپیماهای ایرانی به مدت ۹ساعت، اهدافی در دسترس بودند. سوم اینکه موشکهای معدود و مشخص ایران، بدون آنکه پدافندهای آمریکا و اسرائیل قادر به مقابله با آنها باشند، به اهداف خود رسیدند.
۴. نبرد تمام شد؛ آزمون اذهان، ارادهها و توان فنی به پایان رسید و نتیجه «یک - صفر» بهنفع ایران شد. این نتیجه نهایی است؛ زیرا دور بعدی پس از آن وجود نخواهد داشت و با توجه به نتایج این دور، در منطقه بسیار نوشته خواهد شد، بهویژه در مورد پروندههای جاری که در انتظار تعیین مرزهای قدرت میان آمریکا و ایران بود که ترسیم شد. پرونده اول، جنگ غزه است که تلاش نتانیاهو برای فرار از آن به سمت رویارویی ایران و آمریکا ناکام ماند. او اکنون باید به چالشهای خود بازگردد، یا دنبال کردن جنگی که منجر به شکست بیشتر میشود یا تسلیم شدن در برابر شرایط مقاومت و تحمل ذلت. چشمانداز منطقه، سرنوشت عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل و سرنوشت موضعگیری ترکیه هم از مسیر این جنگ و مسائل پیرامون آن عبور میکند.
این منطقه، از جو پرفشار اسرائیلی خارج شده و وارد جو کمفشار ایرانی میشود؛ در حالی که جوهره این گذار، بر برتری «بافنده فرش» بر «پوکرباز» در صبر، مهارت و پشتکار و برتری «قالی ایرانی» بر «موکت آمریکایی» استوار است.
مصطفی لشکری