رهایی از زندگیهای مصرفزده
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۹۲۱۲۲
فلاسفه و الهیون در دوران پساکرونا باید نقش جدیتری در راهنمایی بشر به عهده گیرند
1. بطور قطع تاریخ جهان در دوران معاصر به دوران ماقبل و مابعد کرونا تقسیم خواهد شد. ازاین رو که اولاً این پدیده یک بلیّه جهانی است و ثانیاً زندگی انسان را به شدت تحت تأثیرقرارداده و به یک عبارت به کنترل خود درآورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهرها هویت جمعی و تعاملی خود را از دست داده و ارتباطات جمعی به ارتباطات شخصی و خانوادگی تقلیل یافته است. البته خانه یا به تعبیر قرآن «مسکن» که محل ذاتی آسایش و آرامش است عزلتکده نیست بلکه اتفاقاً مأمن انسانهاست اما به صورت طبیعی نه به صورت بالاجبار و شبانهروزی. بهم خوردن تعادل طبیعی حیات انسان قطعاً مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد. نقش فرهنگ، فرهنگمداران و رسانهها در تقلیل این بحران بیشک مؤثر خواهد بود.
2. اما بحران کرونا چه تأثیری در ساختار و نظام زندگی انسان بر جای خواهد گذاشت؟ بعید میدانم انسان، نظام و ساختار به آن خو گرفته را در حوزه مصرف و دنیاگرایی تغییر دهد. دقیقاً از این رو که کرونا را یک عارضه موقتی میداند و میپندارد. تبلیغات دولتها و نظامهای حکومتی هم دقیقاً بر پایه همین معنا شکل گرفته است. دولتها حتی برای آن، زمان پایان متصور میشوند و این اعلام پایان که محتمل با هدف امیدبخشی صورت میگیرد و البته کار درستی هم هست سبب عدم جدی انگاشتن آن توسط بشر خواهد شد. به ویژه با توجه به اینکه بشر امید دارد علم و دانش به کمک او شتافته و هر چه زودتر این بیماری را ریشهکن کند.
3. ظرف دویست سال گذشته نظام مصرفی حاکم بر حیات انسان معاصر چنان در رگ و پی زندگی او ریشه دوانیده که بعید است یک بحران عام و جهانی با زمانی نهایت شش ماهه بتواند این نوع زندگی را تغییر دهد. به هر حال این بیماری یک عارضه است و گرچه عارضهای جدی است اما به هر حال ماهیتاً عارضه است و عوارض در اندیشه فلسفی کاملاً ناپایدارند و گذرا. به عبارتی اعراض در فلسفه قادر به تغییر ذات نیستند گرچه در مواردی مؤثرند. به این اعتبار، امیدواریم بشر به بازتعریفی از نسبت خود با خدا، طبیعت و همنوعان خود برسد. اما تأکید میکنم هم اصل عارضه موقتی است (گرچه در ذات خود پیامهای مهمی برای بشر دارد) هم سبک زندگی بشر به دلیل رسوب یافتن و سخت شدن از یک سو و نیز مورد حمایت ساختار به شدت سرمایهزده جهان امروز (تحت سیطره کارتل ها و خدایگان ثروت و قدرت) از دیگر سو، بتواند تغییری کلی در بینش و منش انسان پدید آورد. اما به هر حال یک حادثه و واقعه بسیار نادر جهانی است که باید به شدت مورد توجه و تأمل دقیق الهیون، فلاسفه، جامعهشناسان، مُصلحان اجتماعی و به ویژه رسانهها قرار گیرد. این گروه نخبه که میتوانند نقش بسیار جدیتری در دوران پساکرونا به عهده داشته باشند، باید به مسئولیت عظیم اجتماعی و انسانی خود توجه تام و تمامی داشته باشند. بشر منتظر است این گروه نقش بنیادی خود را ایفا نمایند و انسان را از سلطه بلامنازع فرهنگ مصرفی و سلبریتیساز و تقلیل اندیشهورزی به نازلترین مسائل بشری که در حوزه رسانهها و فضای مجازی به شدت تبلیغ میشود رها سازد. رسانههای سطحیگرا، مخاطب خود را سطحی و مصرفگرا بار میآورند و او را از تأمل و توجه به مسائل جدی وعمیقتر حیات بازمیدارند. این معنا قطعاً درغیبت مصلحان، فلاسفه، جامعهشناسان و انسانشناسان صورت میپذیرد.
4. کرونا باید این درس مهم را برای بشرامروز داشته باشد که انسان علیرغم غرور و نخوت بیش از اندازهاش که ناشی از قدرت صوری تکنولوژی امروزی است، به شدت آسیبپذیر است. درک این آسیبپذیری و تقلیل و کاهش نخوت و غرورش میتواند به حیات او تعادل ببخشد. باید به عنوان انسان دریابیم و دراین نکته جدیتر و عمیقتر بیندیشیم که همه چیزعالم، مطلقاً دردست ما نیست. کرونا به تمامی این معنا را نشان داد. باید به آنچه درپَس این حیات نیز جریان دارد مؤمن باشیم یا دست کم به عنوان یک عامل پنهان مؤثر در حیات ما روی آن تأمل و تفکر کنیم هستی انسان در ایجاد تعادل میان طبیعت و مابعدالطبیعه، میان وراء و ماوراء است. حذف آنچه در پس حیات جاری است یا انکار و نادیده گرفتن آن، تعادل حیات را بهم زده و ویران خواهد ساخت. دلیل اثبات معنای فوق، دلیلی برون انسانی نیست، کاملاً درون انسانی است. انسان خود دلیل اثبات این مدعاست کافی است به درون خود مراجعه کنیم. حتی آنانی که نمیخواهند دراین بازنگری به دین توجه کنند و آن را مقتدی شمارند، باید به هماهنگی و تطبیق خود با طبیعت توجه کنند. همان که سنت یا Tradition به معنای حقیقی خود برآن تأکید دارد؛ زیستن بر وفق و مدار فطرت و طبیعت. دراین صورت ریزههایی حقیر چون کرونا نمیتوانند کیان و حیات انسان را تهدید کنند. انسان به شدت برونگرای امروز نیاز دارد در دوران پساکرونا، زمانی نیز برای خود بگذارد برای تأمل و تفکر درخویشتن. انسان پساکرونایی باید بتواند خود را از چرخه نابودگر مصرف برای تولید و تولید برای مصرف آن هم در سطح نازل رها ساخته و نجات بخشد. از مصرفزدگی خود بکاهد و اندکی نیز برای خود و خالق خود زمان بگذارد.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: رسانه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۹۲۱۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سن مناسب برای فرزندآوری؛ از تصویر تا واقعیت
درحالی که موضوع فرزندآوری و جلوگیری از سرعت گرفتن روند پیری جمعیت یکی از مهمترین سیاستهای دولتمردان است یکی از مهمترین سئوالها در میان زوجین و البته بخشهای آکادمیک سن مناسب فرزندآوری است. - اخبار فرهنگی -
بهگزارش خبرگزاری تسنیم؛ فائزه مرادی- روانشناس بالینی
فکر میکنیم به بخشی از تاریخ رسیدهایم که در کمال آزادی و آزادگی تصمیم میگیریم و نسبت به گذشتگان استقلال تفکر بیشتری داریم، اما واقعیت و نظر محققان با این تصویر فاصله زیادی دارد. از نظر محققین حوزه علوم انسانی، از جمله روانشناسی، رسانه در تمام جنبهها و ابعاد زندگی ما وارد شده و ذائقه و سبک زندگی ما را تغییر داده است و این تاثیر در اکثر موارد ناخودآگاه، منفی و در راستای از بین بردن ارزشهای پذیرفتهشده انسانی و اخلاقی و عادی کردن ضدارزشها از طرف کسانی بوده که تخصصی نداشته و صرفا قواعد بازی در دنیای رسانه را به خوبی بلد بودهاند.
مخاطبین شاید اصلا متوجه نباشند که چه زمانی و چطور، قدمبهقدم و به نرمی، جای ارزشها و ضدارزشها برای آنها عوض شده و قدرت تفکر و تحلیلشان با بمباران اطلاعاتی کاهش پیدا کرده است؛ یعنی در حالیکه مخاطبان معتقد هستند عقایدشان خالص و محصول تجربه خودشان هست، در واقع گاهی فقط نسخهای ضعیف و تقلید شده از صفحات مجازیای که دنبال میکنند، فیلم و سریالهایی که میبینند و اخباری که میخوانند هستند. اگر این رسانهها اهداف شومی را دنبال کنند، مخاطبی که اظهارنظرهای رسانه را به اشتباه، نظرات خودش میداند، مرز بین درست و غلط را گم میکند. در زمانهای که هرکس با یک صفحه و تولید محتوا، رسانه شده است، نظر متخصصین گم و ناپیداست.
از نظر بیشتر روانشناسان، هر انسانی نسخهای منحصربهفرد است و تصمیمگیری درمورد ازدواج و فرزندآوری کاملا به شرایط فردی، خانوادگی و فرهنگی زوجین بستگی دارد اما مسیر رشد و خودشکوفایی انسانها تا حد زیادی از داشتن یک رابطه متعهدانه، دلسوزانه، واقعی و ماندگار و داشتن فرزند در زمان مناسب میگذرد، پس نمیتوان این تصمیمات را تا زمان نامعینی به تاخیر انداخت. درگیر کمالگرایی شدن، لزوما به معنی نتیجهگیری بهتر نیست.
آنها همچنین اضافه میکنند که:
داشتن فرزند نقطه توقف زندگی نیست، بلکه نقطه عطف است. وجود فرزند در زندگی انسانها هدف و انگیزه ایجاد میکند؛ افراد برای اینکه والد بهتری باشند، تلاش میکنند نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و آنها را تقویت یا برطرف کنند. بر اساس تجربیات افراد و مطالعات و تحقیقات علمی میتوان گفت والد بودن یکی از ارزشمندترین، رشددهندهترین و مثبتترین اتفاقات زندگی افراد است و افرادی که در سنین پایینتر خانواده خود را گسترش دادهاند، موفقتر و دارای سلامت روان بالاتری هستند.
طائب: عدم تحول محیط در برابر «زن اجتماعی جدید» از مادر، «متهم» میسازداما رسانه برخلاف یافتههای علمی و آنچه انسانها برایش برنامهریزی شدهاند، تلاش میکند تنهایی را زیبا نشان دهد، روابط با افراد مختلف و بدون تعهد و حد و مرز را عادی کند و طوری القا کند که مخاطب باور کند برای همیشه وقت دارد و وقتی آماده شد (بخوانید دلزده و خسته) میتواند سراغ ازدواج و داشتن فرزند برود و هر کسی هم که تصمیم بگیرد در زمانی زودتر از آنچه رسانه تجویز کرده است اقدام کند، برچسب امل، متحجر و ناآگاه میگیرد.
رسانه ارزشهایی را که قرنها در جوامع انسانی وجود داشته کمرنگ میکند و میخواهد از ما نسخهای از انسانهایی بسازد که در جوامع غربی امتحان شدهاند و حالا بعد از رسیدن به پوچی و ناامیدی، باز هم سراغ تشکیل خانواده و زندگی در خانوادههای پرجمعیت رفتهاند. با دیدن این چرخه چرا ما هم باید در این دام بیفتیم؟ این روزها باید شجاعت افرادی را که به جای خرج کردن شور و انرژی جوانی در روابط بیمعنی و گذرا تصمیم گرفتهاند ازدواج کنند و مسئولیت داشتن فرزند را بپذیرند، تحسین کنیم چون علاوه بر تمام موانعی که دارند، باید با تصویر کلیشهای رسانه از خوشبختی، شادی، استقلال و عشق هم مبارزه کنند و افراد را به آزاداندیشی، به دور از سلطه رسانه، دعوت کنند.
پایان پیام/