یادداشت|مردی که ایستاده میخوابید
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۵۸۲۶۹۴
تاریخ را باید خواند. اتفاقات تاریخی هر کشوری بخشی از رفتارها و تصمیمات و نوع مدیریت آن کشور است. خواندن این بخشهای تاریخ و مرور این رفتارها و مدیریتها کلاس درسی برای آیندگان است. ۲۵ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۶ فرهنگی ادبیات و نشر نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «جهاد سازندگی» در طول فعالیت خود در دهه 1360، به نهادی مردمی و به تعبیری دولت روستایی و مردمی تبدیل شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کتاب «دلهرههای آخرین خاکریز»، زندگینامه این جهادگر شهید است که پس از 120 ساعت مصاحبه به رشته تحریر درآمده است. تنوع فعالیتهای این شهید به حدی است که خاطرات او غالب کمیتههای جهاد و فعالیتهای مختلف جهاد را در بر میگیرد. الهام اشرفی در یادداشتی به این کتاب که از سوی انتشارات راه یار منتشر شده، پرداخته است:
عنوان این یادداشت عنوانی حماسی نیست. عنوانی نیست که از شعری، یا فیلمی برداشته باشم. بلکه تمام واقعیت شخصیتی محمدرضا شمسآبادی بوده است. فرماندهی که بهخاطر احساس مسئولیتش در فرماندهی گردان جوادالائمه(ع) در زمان جنگ بین ایران و عراق کم میخوابید و از شدت خستگی، هر از گاهی ایستاده خوابش میبرد.
کتاب «دلهرههای آخرین خاکریز» بهکوشش محمد اصغرزاده نوشته شده است. این کتاب را از چند منظر میتوان مورد بررسی قرار داد؛ هم از نظر نوع نوشتن روایات و هم از نظر پرداخت به شخصیت شهید شمسآبادی و هم از منظر مستند کردن دورهای مهم از تاریخ معاصر کشورمان.
شروع جنگ ایران و عراق بلافاصله بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، نوع گفتمان خاص و معنویای را بین جوانان بهوجود آورد. گفتمانی که بهسبب آن بیشتر عملیاتهای مهم دورۀ جنگ بر اساس آن به پیروزی میرسید. باور و اعتقادی که در قلب و روح عدۀ بسیاری از مردم بهوجود آمده بود سنگرها را سرپا نگهداشته بود. درمورد این مهم فیلمهای بسیاری دیدیم. کتابهای بسیاری خواندیم. در خیلی از این دست آثار(در این یادداشت مقصودم کتابهایی در این مورد است) نویسنده، روال روایت خطی و ساده را پیش گرفته است؛ درمورد تاریخ تولد شخصیت و اتفاقهایی که برای آن شخص افتاده تا در روند مورد نظر قرار گرفته است.
کار قابلِ تحسین و متفاوتی که نویسنده در این کتاب کرده، این است که برای روایت و شخصیتپردازی شهید شمسآبادی طرح و نقشهای تدارک دیده است. نویسنده از دو نوع راوی استفاده کرده؛ روایتها و برداشت خودش را با نظرگاه سوم شخص روایت و خاطرات و مصاحبههایی را که هنگام تحقیقاتش در مورد شهید جمعآوری کرده، با نظرگاه اول شخص(منِ راوی) از زبان خودِ مصاحبهشوندگان نوشته است. و بازهم تمهید قابلِ اعتنایی که در روایت خاطرات به کار گرفته، این است که ننوشته فلانی درمورد شهید گفت:«...». بلکه در خط آخر پاراگراف ماقبل روایت بهطریقی اسم راوی را آورده است.
«اینبار با محمدتقی برای کار راهی تهران شدند. ...» ص 27
«عصر که از مدرسه تعطیل میشد دوباره خودشان را به صحرا میرساندند تا غروب که با پدر به خانه برمیگشتند. ...» ص 20
در هر دوی این مثالها خواننده در پاراگراف بعدی بقیۀ روایت را با نظرگاه اول شخص بهترتیب از زبان محمدتقی و پدر میخواند. این روند تا به آخر کتاب برقرار است. با این کُد و نشانۀ ساده اما بهجا خواننده خسته نمیشود و نیز مطلع است که هر بخش از زبان کیست، بیاینکه کتاب حالت روزنامهای و گزارشگونه بگیرد.
در فصل اول نویسنده در سه جا از عبارت «او تک افتاده بود»، «محمدرضا تک ماند» استفاده کرده است که بهنظرم بهتر بود تا به آخر کتاب این عبارت مثل یک موتیف تکرار شوندۀ مسجع بازهم استفاده میشد. هم مثل اثر انگشت نویسنده بود و هم گوشهای از تنهایی و شخصیت متکی به خود شهید شمسآبادی را نمایان و یادآوری میکرد.
آنچه که در تمام کتاب موج میزند، شخصیت برآمده از گفتمان مبارزه علیه ظلم است. شهید شمسآبادی از همان نوجوانی علیه خان روستایشان برمیآشوبیده است. (صفحۀ 24 درمورد زد و خورد محمدرضا با مباشر خان نوشته شده است.) محمدرضا از همان دوران مدرسه متوجه کمبود امکانات برای رفتن به مدرسه شده بود. اینگونه نبوده که هر کمبودی را به حساب قضا و قدر بگذارد. همین روحیۀ او بعد از انقلاب اسلامی باعث شد که محمدرضا جذب جهاد سازندگی شود. تکیۀ نویسنده بر ثبت این روند قابل توجه است.
بخش مهم این کتاب، غیر از پرداختن به شخصیت شهید شمسآبادی، قابلِ اعتنا بودن روایتها بهعنوان مدرک و سند تاریخی است. تعدد راویان و همقول بودن آنها، خواننده را به درک و باور عمیقی از محمدرضا میرساند و نیز مستندات بسیاری را از سالهای جنگ به خوانندگان ارائه میدهد. شهید شمسآبادی قبل از وارد شدن به مقولۀ جنگ جهادی مدبری بود. بخشهایی از کتاب که محمدرضا وارد جهاد میشود بهخوبی ما را از آنچه که در کشور و بهخصوص در روستاها قبل از انقلاب میگذشته است، مطلع میکند. شهید شمسآبادی با درایت و صبوریای که در جهاد به خرج میدهد وارد جبهه میشود. همین شخصیت و مدیریت او را به فرماندهی میرساند. فرماندهی که خواب و خوراکش حل کردن معضلات و کاستیهای جبههها بود. خواب و خوراکش به سرانجام رساندن معابر و پلهای مخصوص تردد عملیاتها بود. در خلال شرح و روایت عملکردهای هوشمندانه و راهگشای شهید شمسآبادی به دستِ خالی بودن و کمبود تجهیزات نظامی آن زمان پی میبریم. اینکه فرماندهان و رزمندگان، چگونه با امکانات کم، پروژههایی بزرگ را پیش میبردهاند.
در صفحۀ 134 ماجرای برطرف کردن مشکل تاریکی راه برای کامیونها مفصل آمده است. مشکل بزرگی که با چند قوطی کمپوت حل میشود. تا حدی که این راهحل کمپوتی! در زمان خودش فراگیر میشود.
در صفحۀ 157 اشاره میشود که چگونه شهید شمسآبادی تنها با صحبت صمیمانه، اعتصاب 120 رانندۀ کامیون را خنثی میکند، طوریکه رانندهها نهتنها به اعتصاب خود پایان دادند که حتی برخی از آنها از حاجی (شهید شمسآبادی همان اوایل ورود به جهاد به سفر حج تمتع نائل شده بود) عذرخواهی هم کردند.
همۀ این تدابیر فقط به این دلیل بود که «محمدرضا هیچوقت به وضع موجود بسنده نمیکرد. ایمان داشت همیشه راهحلی وجود دارد.» ص 114
در روزگار ما و با توجه به تغییرات نسلی و اجتماعیای که با آن مواجهیم و البته با گذشت زمان گاهی با انتقاداتی مواجه میشویم نسبت به اندک تسهیلاتی که برای خانوادۀ شهدا قائل میشوند. بهنظر من خواندن این دست آثار و درک مصائب و سختیهایی که به خانوادههای شهدا رفته است شاید اندکی از این انتقادات کم کند.
در این کتاب طاهره، همسر شهیدشمسآبادی، نمونۀ زن و مادر سختیکشیده است. زنی که پابهپای همسرش در سختیها و کمبودها حضور داشته است. نبودنهای مکرر محمدرضا بهعنوان همسر و نیز بهعنوان پدر بهخوبی توسط طاهره روایت شده است. این کتاب بهدقت و البته بهدور از درگیر کلمات احساساتی شدن (بهدور از سانتیمانتالیسم) از مصائب زندگی خانوادگی فرماندهای صادق و بیریا و مسئول نوشته است. در کتاب بارها و بارها اشاره شده است که کمتر کسی میدانست که شهید شمسآبادی فرمانده است. حتی بعد از شهید شدنش مادر و پدرش تازه متوجه فرمانده بودن پسرشان میشوند.
در چند جای این کتاب به کسانی اشاره شده است که از آمدن به خطوط مقدم جبهه میترسیدهاند. مرد آسفالتکاری که برای آسفالت کردن پل بههیچ عنوان، راضی به آمدن نمیشده است، با اینکه به تخصص او احتیاج داشتهاند. یا عدهای که به اجبار محل کارشان باید مدتی را در جبهه سر میکردهاند. البته شهید شمسآبادی بهعنوان فرمانده با آنها به ملایمت رفتار میکرده است، اما نوشتن واقعیت دربارۀ این موارد نشاندهندۀ رعایت انصاف نویسنده و البته ناشر در ارائۀ واقعیات کشور است، بهدور از شعارزدگی و کلیشه.
بهطور کلی کتاب «دلهرههای خاکریز» در سروشکل مرتبی منتشر شده است. با ویراستاری بسیار خوب. با تصاویر رنگی زیاد و مستندی که انتهای کتاب ضمیمه شده است. تاریخ را باید خواند. اتفاقات تاریخی هر کشوری بخشی از رفتارها و تصمیمات و نوع مدیریت آن کشور است. خواندن این بخشهای تاریخ و مرور این رفتارها و مدیریتها کلاس درسی برای آیندگان است.
با توجه به شیوع بیماری کرونا در کشور، انتشارات «راهیار» کتابهای خود از جمله «دلهرههای آخرین خاکریز» را تا آخر فروردین با تخفیف 25 درصدی در سایت Ammaryar.ir عرضه کرده و علاقهمندان میتوانند با مراجعه به این سایت و استفاده از کد تخفیف raheyarpub این کتابها را تهیه کنند.
عرضه «آرزوهای دستساز» با قالبی جدیدانتهای پیام/
R1013197/P/S4,35/CT4 واژه های کاربردی مرتبط کتاب و ادبیات ادبیات دفاع مقدسمنبع: تسنیم
کلیدواژه: کتاب و ادبیات ادبیات دفاع مقدس کتاب و ادبیات ادبیات دفاع مقدس شهید شمس آبادی جهاد سازندگی کتاب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۵۸۲۶۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هزینه فایده سفر رئیس جمهور به پاکستان
محمد حسین بنی اسدی، سرکنسول سابق ایران در لاهور پاکستان و کارشناس مسائل شبه قاره در یادداشتی برای جماران نوشت:
ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان بهدعوت آقای شهباز شریف نخست وزیر پاکستان، در راس یک هیئت عالی رتبه سیاسی ، اقتصادی ، امنیتی و فرهنگی و به منظور یک دیدار سه روزه رسمی در تاریخ سوم اردیبهشت وارد اسلام آباد پایتخت پاکستان شد . ابراهیم رئیسی پس بازدید از دو شهر بزرگ لاهور و کراچی در تاریخ پنجم اردیبهشت این کشور را به مقصد سریلانکا ترک کرد.
ابراهیم رئیسی در بدو ورود به اسلام آباد از سوی آقای ریاض حسین پیرزاده وزیر مسکن پاکستان مورد استقبال قرار گرفت . رییس جمهور کشورمان در کاخ نخست وزیری مورد استقبال شهباز شریف نخست وزیر قرار گرفت و طی اقامت در اسلام آباد علاوه بر نخست وزیر با آصف علی زرداری رئیس جمهور ، ایاز صادق رئیس مجلس نمایندگان، یوسف رضا گیلانی رئیس مجلس سنا و ژنرال عاصم منیر فرمانده ارتش پاکستان دیدار و گفتگو کرد.
طبعا در این گفتگوها طیف گسترده ای از موضوعات سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی در حوزه دوجانبه، منطقه ای و بین المللی مورد گفتگو و تبادل نظر قرار گرفت که منجر به امضای هشت فقره سند شامل ٣ توافقنامه و ۵ یادداشت تفاهم مشترک بین ایران و پاکستان به شرح زیر شد : ١. موافقتنامه امنیتی ٢. موافقتنامه قضایی در امور مدنی و تجاری ٣. موافقتنامه در امور بهداشت دامی ۴. یادداشت تفاهم ایجاد مناطق آزاد و مناطق ویژه اقتصادی ۵. یادداشت تفاهم توسعه منابع انسانی پاکستان ۶. یادداشت تفاهم تبادل فیلمهای سینمایی ٧. یادداشت تفاهم شناسایی متقابل استاندارد ٨. یادداشت تفاهم همکاری های حقوقی .
سرانجام این دیدار با صدور یک بیانیه مشترک مرسوم در سفرهای سطح بالا به اتمام رسید و آقای رئیسی اسلام آباد را به مقصد لاهور و کراچی ترک کرد.
دیدار رییس جمهور به پاکستان قبل از تنش اخیر بین ایران و اسرائیل تنظیم شده بود و ارتباطی با تحولات اخیر در آسیای غربی نداشت.گرچه توسط برخی شخصیتها اشاراتی به اقدام شجاعانه ایران در هدف قرار دادن اسرائیل شد.
طی این سفر رسانه های پاکستان در سطح گسترده ای به پوشش خبری پرداختند. در سفر به لاهور و کراچی نیز مجموعه ای از برنامههای عمدتا فرهنگی و دیپلماسی عمومی برای رئیس جمهور و همسرش تدارک دیده شد که انعکاس گسترده ای در ایران و پاکستان داشت. در نظامهای فدرال مانند پاکستان سروزیر ایالت یا استاندار و وزیران ایالات هیچگونه اختیار مذاکره و تبادل نظر در امور کلان مثل سیاست خارجی، دفاعی، امنیتی و اقتصادی ندارند و صرفا سفر رئیس جمهور به این دو ایالت در چارچوب دیپلماسی عمومی قابل ارزیابی است .
تبادل سفر و گفتگو های مستمر و مستدام در سطوح عالی بین دو کشور همسایه امری پسندیده و ضروری است مشروط بر اینکه اینگونه سفرها به نتایج ملموس منجر و موازین معمول و تشریفاتی در شأن دو کشور نیز مراعات شود. به تعبیری مورد اشتیاق طرفین و به صورت مرضی الطرفین صورت گیرد ، در این سفر مواردی احساس می شود که نشان از عدم اشتیاق طرف پاکستانی می دهد از جمله در حوزه تشریفات و استقبال از رئیس جمهور کشورمان نوعی عقب گرد نسبت به گذشته احساس می شود .
به یاد دارم در سفر آقای روحانی به اسلام آباد در سال ۹۵ که شخصا شاهد بودم در همین فرودگاه شخص نواز شریف نخست وزیر وقت در پایین پلکان هواپیما از آقای حسن روحانی استقبال کرد و به نشانه احترام چند توپ نیز شلیک شد، به هنگام خروج نیز شخص رئیس جمهور آقای ممنون حسین در فرودگاه مهمان را بدرقه کرد و طی اقامت کوتاه آقای حسن روحانی دو مراسم ضیافت نخست وزیر و رئیس جمهور پاکستان برگزار شد.
اکنون در این سفر حضور وزیر مسکن پاکستان آقای ریاض حسین پیرزاده جای پرسش است و در عرف دیپلماتیک نوعی کاهش مراسم تشریفات سفر تعبیر می شود.
دست آوردهای سفر شامل هشت فقره سند فوق الذکر ، نامگذاری خیابانی به نام ایران ، دکترای افتخاری به رئیس جمهور ، بیانیه مشترک و چند مراسم فرهنگی و باز دید از چند مکان فرهنگی برای رییس جمهور و همسرش در مجموع از وزانت و اعتبار در چنین سطحی برخوردار نیستند.
اسناد امضاء شده در این سفر نیز از اهمیت و جایگاه خاصی حکایت نمی کند، به ویژه یادداشت تفاهم ها در شأن یک چنین دیدار عالی رتبه نیست و حتی در سفر مدیران میانی نیز قابل حصول بود .
هدفگذاری ده میلیاردی مبادلات تجاری بین دو کشور نیز با توجه به تحریمهای ایران و تاکید پاکستان بر رعایت این تحریم ها اقدامی حساب شده تلقی نمی شود به ویژه اینکه طی چند دهه گذشته دو کشور حتی نتوانسته اند سطح مبادلات خود را به ۵ میلیارد برسانند، حال ناگهان سطح ۱۰ میلیارد دلار را هدف گذاری کرده اند. همزمان با این سفر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بار دیگر پاکستان را تهدید به تحریم کرد و گفت احتمال تحریم کشورهایی که به دنبال همکاری تجاری با ایران هستند وجود دارد.
مبتکر هدفگذاری سطح ده میلیارد دلاری بین دو کشور باید روشن سازد در حالی که چندین سال است ایده شعار پنج میلیاردی توسط ایران ناکام مانده، حال چگونه و با چه ابزاری ده میلیارد دلار هدفگذاری شده آنهم با وحود تحریم ها و ارتباط نداشتن ایران با نهادهای اقتصادی جهان .
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران قبل از سفر رئیس جمهور کلیپی از میزان مبادلات تجاری ایران و پاکستان را با رقم حدود دو میلیارد دلار صادرات ایران و ۶۷۳ میلیون دلار صادرات پاکستان به ایران پخش کرد. رئیس جمهور نیز از هدف گذاری ۱۰میلیارد دلاری برای مبادلات تجاری بین دو کشور سخن به میان آورد، این در حالی است که تحریم های ایران عملا تجارت مستقیم با پاکستان را مختل کرده است.
سفر رئیس جمهور به دو شهر بزرگ لاهور و کراچی بسیار به جا و مناسب ارزیابی می شود ولی باید این نکته را در نظر داشت که مردم پاکستان به طور کلی نسبت به ایران از چنین ابراز احساسات و علاقه ای برخوردارند و لذا نباید آن را محدود و منحصر به این سفر آقای رئیسی کرد . این علاقه پاکستانیها به ایران ریشه در تاریخ ، فرهنگ و پیوندهای مشترک تمدنی دارد که در نتیجه این عوامل و عناصر ، همدردی و همدلی و همراهی مردم پاکستان نسبت به ایران را ایجاد کرده است.
و اما ارزیابی نهایی از سفر رئیس جمهور به پاکستان:
تشریفات سطح پایین و دو روز سفر به لاهور و کراچی از نظر برخی بیانگر آن است که این سفر به اصرار طرف ایرانی صورت گرفته تا آقای رئیسی برای سفر به سریلانکا مستمسک سفر پاکستان را داشته باشد . پاکستانیها در مراودات با کشورهایی مثل ایران به امتیازات اقتصادی چشم دوخته اند همان انتظاری که از عربستان و سایر کشورهای عربی دارند. ولی از قرار معلوم نسبت به امتیاز مالی از ایران مایوس شده و از طرف دیگر دندان های ما را شمرده و ذائقه مسئولین را تشخیص داده اند. از این رو با اظهارات ستایش گونه و مدیحه سرایی از قدرت و شوکت و عظمت ایران در گذشته و حال دل ما را خوش کنند. در این سفر هم برخی چهره ها از ایران بهعنوان پادشاه جهان اسلام و شیر خاور میانه یاد کردند و البته از اینکه دل ما از عملیات وعده صادق خنک شده، سخن گفتند. ظاهراً این شگرد پاکستانیها جواب هم داده و رضایت طرف ایرانی را نیز جلب کرده است.
قبل از انقلاب در پاکستان ، ایران از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده ولی طی چهار دهه گذشته به مرور این جایگاه ایران تقلیل یافته و عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس جای آن را گرفته اند به طوریکه شهباز شریف اولین سفر خارجی خود را به عربستان اختصاص داد و متعاقب آن، وزیر خارجه عربستان در صدر یک هیئت اقتصادی و سیاسی به اسلام آباد سفر کرده و پیرامون چگونگی سرمایه گذاری در پاکستان به مذاکره پرداخت. قرار است در آینده نزدیک، یک هیئت شامل شرکتهای عربستانی برای اجرای این تفاهمات به پاکستان سفر کنند.
پاکستان زمانیکه انتظارات خود از ایران را عملی نمی بیند و از سوی دیگر روابط را در یک فاز بی اعتمادی و بعضآ چالشی مثل تشکیل گروه زینبیون، موشکپرانی و گروههای تجزیه طلب و تروریست می بیند طبیعی است که روی روابط با عربستان تمرکز بیشتری کند و به ایران صرفا نگاه نمایشی برای استفاده داخلی داشته باشد.
در مجموع سطح تشریفات پایین که پاکستان برای رئیس جمهور قائل شد و اسناد نه چندان مهم امضاء شده و دست آوردهای ناچیز سفر بیانگر این است که اینگونه سفرها ی تشریفاتی و تجملاتی بیشتر با پیگیری ایران صورت گرفته که وزارت خارجه مدیریت آن را به عهده داشته و احتمالا حوزه سیاسی و اقتصادی وزارت خارجه بیشتر به خاطر کسب اعتبار سعی در متقاعد کردن عالی ترین مقامات از جمله رئیس جمهور به انجام سفر نموده در حالیکه شأن و جایگاه رئیس جمهور کشور به مراتب بیش از این است که خرج اینگونه سفر های تشریفاتی با دست آوردهای اندک شود.
به نظر می رسد حوزه پاکستان در وزارت خارجه توجه ویژه شخص وزیر و سازمانهای نظارتی به برنامه ریزی های سطحی کسانیکه تجربه لازم را در امور پاکستان ندارند و با دادن اطلاعات نادرست تصمیم گیران کلان را دچار اشتباه کرده و اعتبار کشور را قربانی امیال اداری و صنفی خود می سازند، طلب می کند.
روابط با پاکستان برای ایران اهمیت حیاتی دارد و ایجاب می کند به جای این سفرهای تشریفاتی با دست آوردهای ناچیز به موارد و مطالب عمیق و سرنوشت ساز تامین کننده منافع ملی ایران تمرکز شود وگرنه فرصتهای موجود از بین می رود به طوری که ترمیم آنها در آینده پر هزینه و ناممکن خواهد بود.