Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ساعت24»
2024-04-29@00:32:03 GMT

از سیاهکل تا تپه‌های اوین

تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۶۴۱۶۶۲

از سیاهکل تا تپه‌های اوین

ساعت24-«روزنامه‌ها فردای ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ خبر کشته‌ شدن جزنی و یارانش را با تیتر «۹ زندانی در حین فرار از زندان کشته شدند» پوشش دادند اما حقیقت ماجرا تا زمان وقوع انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ مسکوت ماند؛ زمانی‌که در پی دستگیری و محاکمه اعضای ساواک معلوم شد که بیژن جزنی و یارانش نه در هنگام فرار که به‌ دست مأموران به تپه‌های اوین برده و در آنجا به رگبار گلوله بسته شدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»

 «۳۰ فروردین مصادف است با تیرباران بیژن جزنی به‌ همراه هشت نفر دیگر از فعالان سیاسی چپ‌گرا. بیژن جزنی در سال۱۳۱۶ در خانواده‌ای سیاسی متولد شد. خانواده پدری و مادری او هر دو از هواداران و فعالان حزب توده بودند. پدرش افسر ژاندارمری و از اهالی جزن (روستایی در حوالی نطنز) اصفهان بود و مادرش عالمتاج کلانتری اهل نطنز بود. حسین جزنی ابتدا عضو حزب توده بود و بعد به فرقه دموکرات آذربایجان پیوست و پس از شکست این فرقه به آذربایجان شوروی رفت و تا سال ۱۳۴۵ به ایران بازنگشت. بیژن نیز به تبعیت از پدر در حالی‌ که فقط ۱۰ سال داشت، در سال ۱۳۲۶ به سازمان جوانان حزب توده ایران پیوست و با این که شرایط سنی عضویت حداقل ۱۳ سال بود، اما به علت فعالیت و علاقه چشمگیر چند نوجوان کمتر از ۱۳ سال، حوزه مخصوصی برایشان تشکیل شد و جزنی یکی از افراد این حوزه بود. ۱۵بهمن۱۳۲۷ محمدرضاشاه مورد سوءقصد قرار گرفت و در پی این اتفاق هیات وزیران، حزب توده را غیر قانونی اعلام کرد و حمله به سازمان‌های حزبی آغاز شد. در همین سال بود که بیژن جزنی ۱۱ ساله فعالیت‌های مخفی خود را آغاز کرد. جزنی در این دوران رابط بین کادرهای مخفی حزب بود و در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ به فعالیت‌های مخفی سازمانی از یک‌سو و فعالیت‌های علنی در سطح دانش‌آموزان می‌پرداخت.

جزنی در دوران مصدق

فعالیت‌های سیاسی جزنی در دوران مصدق ادامه یافت اما در پی وقوع کودتای ۲۸مرداد بود که با شدت‌ گرفتن برخورد با نیروهای سیاسی، جزنی چند باری به‌ سبب فعالیت‌های سیاسی روانه زندان شد. اولین‌ بار چند ماه پس از کودتا بود که بازداشت شد اما با وجود کشف مدارکی دال بر فعالیت‌های مخفی‌اش به‌ علت سن کم او از یک‌سو و نفوذ افسران توده‌ای در دادرسی ارتش از سوی دیگر، پس از چند هفته آزاد شد.در پاییز۱۳۳۳ جزنی بعد از چند بار بازداشت و آزادی بار دیگر دستگیر و این‌ بار به شش ماه زندان محکوم شد. جزنی پس از آزادی در بهار ۱۳۳۴ فعالیت‌های خود را پی گرفت و به دلیل مشکلات شدید مالی و در عین حال علاقه‌ای که به نقاشی داشت، در یک مؤسسه تبلیغاتی استخدام شد. در این مقطع بود که روزها به محل کار می‌رفت و شب‌ها به ادامه تحصیل می‌پرداخت. در همین سال‌ها بود که به همراه برخی هم‌فکرانش ازجمله محمد چوپان‌زاده در تدارک تشکیل گروهی برآمد. در فروردین ۱۳۳۸ اولین نشریه گروه که جزنی در تنظیم مقالات و خط‌ مشی آن نقش اساسی را ایفا می‌کرد، به صورت پلی‌کپی با دستگاه دست‌ساز منتشر شد. در پاییز ۱۳۳۸ با لورفتن گروه و دستگیری یکی از اعضای آن انتشار مرتب نشریه متوقف و تصمیم بر این شد که به مناسبت‌های مختلف اعلامیه‌هایی صادر کنند.

فعالیت در جبهه ملی دوم

در ۱۳۳۹ با شروع کار جبهه ملی دوم بیژن جزنی هم به جبهه پیوست و فعالیت‌های سیاسی خود را در آن پی گرفت. پس از سرکوب جبهه ملی در سال ۱۳۴۲ جزنی و عده‌ای از دوستانش مدتی نشریه‌ای سیاسی به نام «پیام دانشجو» منتشر می‌کردند. پیام دانشجو، نماد جبهه متحد جناح‌های مختلف سیاسی در جنبش دانشجویی بود. به این ترتیب که تا اوایل ۱۳۴۳ حسن ابراهیم حبیبی (که بعد از انقلاب اسلامی چند دوره معاون اول رئیس‌جمهوری شد) سردبیر و مسئول گردآوری مطالب و اخبار آن بود و بیژن جزنی امور فنی مانند آماده‌سازی و چاپ اول آن را بر عهده داشت. در بهار ۱۳۴۳ هیات تحریریه‌ای برای پیام دانشجو انتخاب شد که تقریبا همه جناح‌های دانشجویی را دربرمی‌گرفت و هوشنگ کشاورز صدر، متین دفتری، مجید احسن و منصور سروش در آن حضور داشتند. جزنی آماده‌سازی و چاپ و بهزاد نبوی پخش آن را عهده‌دار بودند. ماشین‌نویسی و تهیه استنسیل و امکانات چاپی که محدود به یک دستگاه پلی‌کپی دست‌ساز بود، به‌ دست بیژن تهیه می‌شد. در اواخر سال ۱۳۴۳ و بهار ۱۳۴۴ از هر شماره پیام دانشجو در حدود ۵۰۰ نسخه چاپ می‌شد. جزنی در فاصله سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ بارها به زندان افتاد. در سال ۱۳۴۲ به عنوان شاگرد اول رشته فلسفه فارغ‌التحصیل شد. در همین سال بود که با توجه به اتخاذ خط‌ مشی جدیدی که گروه به آن رسیده بود، فعالیت‌ها در قالب یک سازمان سیاسی - نظامی وارد فاز نوینی شد و بیژن جزنی به همراه سه نفر دیگر از همفکرانش به‌ عنوان کادر مرکزی آن انتخاب شدند.

تشکیل جبهه ملی سوم

در اوایل پاییز ۱۳۴۲، سازمان دانشجویان جبهه ملی که پس از درگیری‌های میدان بهارستان (۱۵ شهریور ۱۳۴۲) از سیاست رهبری جبهه ملی ناامید شده بود، درصدد برآمدند تا به یاری برخی از رهبران و مسئولان جبهه ملی، رهبری جدیدی برای این جبهه برگزینند و از انحلال آن جلوگیری کنند. این تلاش‌ها به تشکیل جبهه ملی سوم در سال ۱۳۴۴ انجامید که جزنی در تدارک آن شرکت داشت. جزنی آخرین‌ بار در سال ۱۳۴۴ به‌ دلیل فعالیت‌های دانشجویی بازداشت شد و به‌همراه دیگر اعضای کمیته دانشجویی دانشگاه تهران که حالا از انشعابیون جبهه ملی محسوب می‌شدند، در دادگاه نظامی به ۹ ماه زندان محکوم شد.

آغاز فعالیت‌های مسلحانه

بعد از آزادی از زندان مسئولیت فعالیت‌های علنی به عهده بیژن گذاشته شد. در پاییز ۱۳۴۶ به‌ مناسبت مرگ تختی یکی از بزرگ‌ترین گردهمایی‌های علنی سازمان انجام شد که جزنی در سازمان‌دهی آن نقشی کلیدی داشت. در همین دوران بود که تدارک مبارزه مسلحانه و تأمین سلاح برای آن در دستور کار گروه قرار گرفت. زمانی که جزنی همراه با یکی‌ دیگر از اعضای گروه به نام «سورکی» اسلحه‌های تهیه‌شده را به‌همراه داشتند، به دام پلیس افتادند. به‌ دنبال این اتفاق چند نفر دیگر از یاران جزنی نیز بازداشت شدند و در دادگاه، دادستان نظامی ابتدا برای جزنی و هفت‌ نفر دیگر تقاضای حکم اعدام کرد، اما آنان نهایتا به ۱۵سال زندان محکوم شدند.

تشکیل سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران

در همین دوره بود که با به‌هم‌پیوستن دو گروه «بیژن جزنی و حسن ضیاظریفی» و «مسعود احمدزاده و امیرپرویز پویان» سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران شکل گرفت و با حمله به پاسگاه سیاهکل در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه را آغاز کرد؛ در واقع سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران از وحدت و ادغام دو گروه چپگرای معتقد به مبارزه مسلحانه پدید آمد؛ گروهی که بیژن جزنی، عباس سورکی، غفور حسن‌پور، علی‌اکبر صفایی‌ فراهانی، محمد صفاری‌آشتیانی و حمید اشرف از مؤسسان آن بودند و گروه دیگری که مسعود احمدزاده و امیرپرویز پویان از پایه‌گذارانش بودند. این دو گروه، پس از حمله به ژاندارمری سیاهکل در نوزدهم بهمن ماه ۴۹ و اعدام ۱۳نفر از پیشتازان «جنبش فدایی» در ۲۶ اسفند ۱۳۴۹، به‌ طور کامل به‌هم پیوستند و به‌ عنوان «چریک‌های فدایی خلق ایران» و مدت کوتاهی بعد با عنوان «سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران» (سچفخا) اعلام موجودیت کردند.

گروه بیژن جزنی - حسن ضیاظریفی عمدتا از افرادی تشکیل شده بود که در دهه‌های ۳۰و۴۰ به مبارزه روی آورده بودند و در مبارزات سیاسی جبهه ملی دوم شرکت فعالی داشتند و گروه مسعود احمدزاده - امیرپرویز پویان در مقایسه، تجربه مبارزه عملی کمتری داشت و شناخت عینی از حزب توده نداشتند. برخی از اعضای این گروه سابقه فعالیت در جبهه ملی در سال‌های ۴۰ را با خود داشتند ولی تجربه‌ انقلاب کوبا و مبارزه چریکی در آمریکای لاتین، جایگاه ویژه‌ای را در این گروه به خود اختصاص داده بود. جزوه‌های «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا» نوشته امیرپرویز پویان و «مبارزه مسلحانه، هم استراتژی و هم تاکتیک» نوشته مسعود احمدزاده و چندنوشتار دیگر بنیان فکری گروه را تشکیل می‌داد.

تفاوت دیدگاه جزنی و احمدزاده

گروه جزنی و گروه احمدزاده در فاصله ماه‌های شهریور تا دی ۱۳۴۹ بر سر انتخاب «استراتژی و تاکتیک مبارزه مسلحانه» مباحثاتی طولانی داشتند. جزوه «آن چه یک انقلابی باید بداند» که در آخر تابستان ۱۳۴۹ به نام علی‌اکبر صفایی‌ فراهانی درآمده بود، کلی‌ترین برداشت‌های دیدگاه اول (دیدگاه جزنی) را به‌ دست می‌داد. جزوه‌های «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا» (بهار ۱۳۴۹)، به‌ قلم امیرپرویز پویان و «مبارزه مسلحانه، هم استراتژی و هم تاکتیک» (آخر تابستان ۱۳۴۹)، نوشته مسعود احمدزاده، دیدگاه دوم را مطرح می‌کرد. هر دو گروه در پژوهش‌ها و بررسی‌های خود به این نتیجه رسیده بودند که جامعه ایران پس از انقلاب سفید و اصلاحات ارضی تبدیل به جامعه‌ای سرمایه‌داری شده ‌است؛ به‌واسطه دیکتاتوری است که توده‌های زیر ستم از حرکت وامانده‌اند و بر پیشاهنگ است که با برافروختن آتش مبارزه مسلحانه و ازخودگذشتن و جانبازی، توده‌ها را از حالت خمودی و خموشی درآورد و «انرژی ذخیره توده‌ها را به‌انفجار بکشاند... .» گروه جزنی معتقد به کار در شهر و روستا بودند. به باور آنها «چون هدف از اولین اقدامات مسلحانه، تغییر فضای سیاسی جامعه و به‌ طور کلی تبلیغ مسلحانه ‌است، عملیات مسلحانه در روستا و شهر می‌توانند یکدیگر را کامل کنند و گذشته از آن، وجود سلول‌های مسلح در کوه و شهر، به‌ مثابه یک عامل حمایت‌کننده تاکتیکی، می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد ... جنبش روستایی می‌تواند کادرهایی را که در شهر امکان ادامه مبارزه ندارند، به خود جلب کند و با اجرای عملیات مسلحانه، قوای دشمن را در مناطق وسیعی به‌خود مشغول و این مناطق را به‌طور وسیعی سیاسی کند. همچنین، جنبش چریکی شهری با بر هم‌ زدن نظم شهرها، می‌تواند قسمتی از قوای دشمن را تجزیه کرده و سیستم عصبی دشمن را نیز مورد آسیب قراردهد ... .» (بیژن جزنی، تاریخ سی‌ساله، صفحه۱۰)

گروه جزنی (گروه جنگل) برای آغاز مبارزه مسلحانه جنگل گیلان را برگزیده بود اما گروه احمدزاده جنگ چریکی شهری را ترجیح می‌داد.گروه احمدزاده متکی بر تجارب و تئوری انقلاب برزیل، پیشنهاد سازمان‌دهی جنگ چریکی شهری را می‌داد و معتقد بود که جنبش باید اول در شهر دور بگیرد و سپس، کار در روستا، متکی به مبارزه دورگرفته در شهر، آغاز و در این مرحله مبارزه، به‌طور عمده از شهر به روستا منتقل شود. گروه جنگل پیشنهاد آغاز مبارزه هم‌زمان در شهر و روستا را می‌داد و معتقد بود که کار در شهر و روستا، در صورت امکان، باید شروع شود، البته، به‌ تقدم عملیات در شهر معتقد بود. در حالی که این تقدم زمانی از نظر گروه احمدزاده جنبه‌ استراتژیک داشت. به‌ هر حال، تماس دو گروه در سراسر پاییز ۴۹ به بحث‌های تئوریک گذشت. در دی‌ ماه ۴۹، دو گروه بر سر تنظیم برنامه مبارزات آینده به توافق رسیدند و از جمله، بر این توافق شد که گروه احمدزاده - پویان چند نفر از اعضایش را برای اعزام به جنگل آماده کند. از این گروه احمد فرهودی در بهمن ۴۹ به جنگل اعزام شد و به دسته چریکی جنگل به‌فرماندهی علی‌اکبر صفایی‌فراهانی پیوست.

سرنوشت جزنی بعد از رویداد سیاهکل

جزنی تا فروردین ۱۳۴۸ در زندان قصر بود اما در پی فرار نافرجام یارانش از زندان به قم تبعید شد و پس از عملیات نظامی سیاهکل، به اوین منتقل شد. هرچند جزنی در طول دوران زندان تحت فشارهای شدید و شکنجه‌های فراوانی قرار گرفت اما در همین دوره مجموعه مقالاتی از زندان به بیرون داد که در ساختار ایدئولوژیک سازمان متبوعش تأثیرگذار شد. او در اواسط اسفند ۱۳۵۳ پس از چند سال تبعید به زندان اوین بازگردانده شد اما در ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ همراه با شش نفر دیگر از چریک‌های فدایی خلق به نام‌های حسن ضیاظریفی، احمد جلیلی‌ افشار، مشعوف کلانتری، عزیز سرمدی، محمد چوپان‌زاده و عباس سورکی به همراه مصطفی جوان‌ خوشدل و کاظم ذوالانوار، دو عضو سازمان مجاهدین خلق، در تپه‌های اطراف زندان اوین به‌ دست عوامل حکومت تیرباران شدند. روزنامه‌ها فردای آن روز خبر کشته‌ شدن جزنی و یارانش را با تیتر «۹ زندانی در حین فرار از زندان کشته شدند» پوشش دادند اما حقیقت ماجرا تا زمان وقوع انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ مسکوت ماند؛ زمانی‌که در پی دستگیری و محاکمه اعضای ساواک معلوم شد که بیژن جزنی و یارانش نه در هنگام فرار که به‌ دست مأموران به تپه‌های اوین برده و در آنجا به رگبار گلوله بسته شدند.»

منبع: روزنامه شرق

منبع: ساعت24

کلیدواژه: احمدی نژاد مبارزه مسلحانه گروه احمدزاده بیژن جزنی پیام دانشجو نفر دیگر فعالیت ها حزب توده جبهه ملی دو گروه سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۶۴۱۶۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تاکید بر مبارزه با ساخت و ساز‌های غیرمجاز دماوند

به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای شهرستان های استان تهران؛ در جلسه ستاد پیشگیری و مبارزه با ساخت و ساز‌های غیرمجاز دماوند، وضعیت ساخت و ساز‌ها و واگذاریِ انشعابات، در این شهرستان، بررسی و تصمیمات لازم اتخاذ شد.

 

 

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

دیگر خبرها

  • حمله مرگبار در اکوادور چند روز پس از رفراندوم سرکوب تبهکاران
  • نبرد مسلحانه رزمندگان فلسطینی با اشغالگران در کرانه باختری
  • مبارزه حشدالشعبی با داعش + فیلم
  • رقابت ۱۰ گروه در جشنواره هنر‌های نمایشی کودک و نوجوان آذربایجان غربی
  • شهادت ۲ فلسطینی در غرب جنین/ درگیری‌های مسلحانه مقاومت با اشغالگران در طولکرم
  • تاکید بر مبارزه با ساخت و ساز‌های غیرمجاز دماوند
  • هوای پایتخت در شرایط ناسالم برای گروه‌های حساس!
  • فعالیت ۶۸ دانشجو معلم جهادگر به مدت ۱۷ روز در ارومیه و خوی
  • هوای پایتخت ناسالم برای گروه‌های حساس
  • هوای پایتخت در شرایط ناسالم برای گروه‌های حساس قرار گرفت