Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش رکنا، آن قدر دلباخته ناصر شده بودم که دوست پسر قبلی ام را فراموش کردم و قرار بود یکدیگر را در دبی ملاقات کنیم اما قبل از این دیدار فیلم های خصوصی زیادی را برایش فرستادم تا این که روزی وحشت زده ...

دختر 19 ساله ای که طلاها و پس اندازهایش را در پی یک ارتباط عاشقانه فضای مجازی از دست داده، در حالی که تازه متوجه شده بود او سومین طعمه جوان شیاد است، درباره سرگذشت خودش به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: پنج ساله بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و من هم مانند خیلی از کودکان دیگر فرزند طلاق نام گرفتم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دختر جوان تجربه تلخی از عاشقی داشت

پدرم به خاطر لجبازی و زجر دادن مادرم حضانت مرا به او نداد به همین دلیل مجبور شدم دوران کودکی ام را در آغوش مادربزرگی سپری کنم که بسیار سختگیر بود. پدرم به خرید و فروش زمین و منزل اشتغال داشت و تنها به خوش گذرانی می پرداخت. البته دلیل اصلی طلاق مادرم نیز همین خوش گذرانی ها و لذت جویی های بی حد و مرز پدرم بود.

از سوی دیگر، مادرم نیز برای آن که پدرم را از نظر روحی آزار بدهد، در مدت کوتاهی بعد از طلاق، با مردی ازدواج کرد که همسر و فرزند داشت. از طرف دیگر، پدرم نه تنها پول زیادی را به خاطر نگهداری من خرج می کرد تا مادربزرگم بهانه جویی نکند بلکه همه خواسته های مرا نیز برآورده می کرد تا بهانه مادرم را نگیرم.

ارتباط شوم در فضای مجازی

خلاصه، زندگی با این شرایط در حالی ادامه داشت که من در سن نوجوانی از سخت گیری های مادربزرگم خسته شده بودم. او حتی رفت و آمدهایم را زیر نظر داشت و نمی گذاشت با دوستانم بیرون بروم. در همین روزها با دختری به نام «نوشین» آشنا شدم.

او که دختری جذاب، زیبا چهره و بسیار خوش بیان بود مرا شیفته خودش کرد، به طوری که هر روز کنار دیوار دبیرستان منتظرم می ماند تا با یکدیگر مسیر خانه را طی کنیم. از آن روز به بعد با اعتماد به نفسی که از نوشین آموخته بودم، مقابل مادربزرگم ایستادم و رفتارهایم به کلی تغییر کرد.

دیگر به همراه نوشین به تفریح و خرید یا باشگاه ورزشی می رفتم به همین دلیل همواره مشاجره و درگیری بین من و مادربزرگم رخ می داد ولی سرنوشت من ونوشین به هم گره خورده بود چرا که او نیز خانواده خوبی نداشت و شرایط زندگی اش همانند من به بدبختی و تلخکامی می رسید.

پارتی های شبانه دختر جوان را به انحراف کشاند

دیگر به دختری آزاد تبدیل شده بودم و در پارتی های شبانه شرکت می کردم. ارتباط با جنس مخالف برایم عادی بود و با پسرهای زیادی ارتباط داشتم تا این که روزی وقتی به همراه نوشین به یک کافی شاپ دعوت شده بودیم، با «مازیار» آشنا شدم. این آشنایی خیلی زود به یک ارتباط عاشقانه انجامید. تا جایی که تصمیم به ازدواج گرفتیم. در همین مدت کوتاه خیلی به مازیار وابسته شدم.

پدرم نیز فقط به کارت بانکی ام پول می ریخت تا سراغ مادرم نروم. من هم بخشی از این پول را صرف خرید شارژ می کردم تا در فضای مجازی با دوستانم چت کنم.

خلاصه، روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که یک شب زمانی که در شبکه اجتماعی اینستاگرام سیر می کردم، فردی به «پی وی» من آمد و خودش را فرزند یکی از مربیان ورزشی معرفی کرد. من هم که در همان رشته ورزشی فعالیت می کردم، از این موضوع خوشحال شدم و پاسخش را دادم.

بلایی که ناصر سر دختر جوان مشهدی آورد

او که خود را «ناصر» معرفی می کرد و مدعی بود جوانی ثروتمند است و در دبی زندگی می کند، تسلط کاملی به زبان انگلیسی داشت. ناصر که می گفتم در دوبی او را عبدالناصر صدا می کنند، نرم افزاری را برایم فرستاد تا نوشته‌هایش را برایم به فارسی تبدیل کند. بالاخره، این ارتباط مجازی به وابستگی عاطفی کشید تا جایی که مازیار را فراموش کردم. عبدالناصر که مدعی بود از روی تصویر پروفایل عاشقم شده است آن قدر از زیبایی های من تعریف و تمجید می کرد که قرار گذاشتیم یکدیگر را در دبی ملاقات کنیم اما همین محبت‌ها و تعریف و تمجیدهای ظاهری موجب شد من تصاویر و فیلم‌های خصوصی خاصی را در خلوت یا مهمانی های شبانه از خودم تهیه کنم و برای او بفرستم.

مدتی بعد او یکی از همین تصاویر نامناسب را برایم ارسال کرد و با تهدید به انتشار آن ها از من خواست پنج میلیون تومان به حسابش واریز کنم. از ترس آبرویم طلاهایم را فروختم و به او دادم. اما دو ماه بعد باز هم درخواست دو میلیون تومان دیگر کرد. دیگر چاره ای نداشتم جز آن که دست به دامان قانون شوم.

خلاصه، با پیگیری های پلیس، این فرد شیاد که در مشهد بود، دستگیر شد و من تازه فهمیدم که سومین قربانی اخاذی و کلاهبرداری های او هستم و...

منبع: رکنا

کلیدواژه: بورس کرونا ریحانه عامری فیلم فضای مجازی منزل اینستاگرام زیبایی مهمانی قانون کلاهبرداری پلیس اخبار حوادث دختر جوان مرد فیلم شیاد حوادث مشهد اخبار خراسان رضوی عکس فیلم ایران حوادث تهران اخبار تهران زن ویدیو کرونا ویروس کرونا کرونا ویروس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۲۱۸۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایتی از فداکاری و ایثار یک مادر در سیل کازرون

بعد از ظهر چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ در چند لحظه و در مدت کوتاهی با رعد و برق، باران باریدن گرفت و به گونه‌ای بود که معابر دچار آبگرفتگی شد و جوی آب قابل مشاهده نبود. در آن هنگام مردم شهر کازرون شاهد فداکاری مادری ۵۰ ساله بودند که برای نجات یک مرد سالخورده به آب زد.

این بانوی فداکار ۲ فرزند پسر ۱۷ و ۱۲ ساله دارد. محمدمهدی دهقان، پسر بزرگ این خانم ایثارگر در مورد شب حادثه می‌گوید: با مادرم، برای خرید نان به نانوایی رفته بودیم که ناگهان باران گرفت. شدت بارش زیاد بود و ما بعد از خرید نان سوار ماشین شده و به خانه رفتیم.

او ادامه داد: شدت بارش باران به حدی بود که رانندگی سخت شده بود، به‌طوری برای لحظاتی در گوشه خیابان توقف کردیم به امید اینکه باران کمتر شود، اما هر لحظه شدت باران بیشتر می‌شد.

پسر این بانوی ایثارگر اضافه کرد: وقتی به خیابان تپه شادی رسیدیم، پیرمردی را دیدیم که داخل جوی آب افتاده و در سیلاب گرفتار شده بود و هر لحظه امکان داشت آب او را با خود ببرد که از آنجا که سیلاب سطح خیابان را هم گرفته بود کسی نمی‌توانست به پیرمرد کمک کند.

زن ۵۰ساله و پسرش نمی‌توانستند پیرمرد را در همان حال رها کنند، این بود که تصمیم گرفتند هرطوری شده او را نجات دهند.

محمدمهدی دهقان در ادامه بیان کرد: با ماشین به سمت پیرمرد رفتیم، اما آب خیلی بالا آمده بود و شدت سیل زیاد شده بود. من از ماشین پیاده شدم و به سوی پیرمرد رفتم و مادرم نیز پشت سرم آمد و دائم فریاد می‌زد که مواظب باشم و احتیاط کنم، اما شرایط طوری بود که من نمی‌توانستم به پیرمرد کمک کنم، بنابراین مادرم دست به‌کار شد و به سوی پیرمرد رفت و هر طوری بود او را از جوی آب بیرون کشید، اما درهمان لحظه پایش سر خورد و خودش داخل جوی افتاد.

او افزود: سیلاب، مادرم را با خود برد و من هرچه دویدم نتوانستم او را بگیرم، تا جایی که او زیر پلی گیر کرد و زیر آب ماند و امکان نجاتش هم وجود نداشت.

پسر بانوی فداکار تصریح کرد: پسر این زن که با یادآوری لحظاتی که مادرش در سیلاب گیر افتاده بود، بغض کرده، ادامه می‌دهد: همان لحظه به آتش‌نشانی زنگ زدیم، اما آن‌ها در ترافیک مانده بودند.

او بیان کرد: باران همچنان می‌بارید و ما نمی‌دانستیم در این لحظات هولناک چه کاری باید انجام دهیم. مادرم به زیر آب رفته بود و چند نفر که آنجا بودند برای نجات مادرم تلاش کردند تا او را از زیر آب بیرون بکشند.

محمد مهدی اضافه کرد: بالاخره بعد از اینکه مادرم مدت زمان طولانی زیر آب مانده بود، او را بیرون کشیدیم، اما مادرم نفس نمی‌کشید، حتی آمبولانس هم در راه گیر کرده بود و وقتی خود را به مادرم رساند، خیلی دیر شده بود، مادرم دیگر ضربان نداشت و هرچه به او شوک دادند فایده‌ای نداشت و او جانش را از دست داد.

روایت فداکاری این زن هر چند غمناک است، اما این ایثارگری در یاد و خاطر مردم استان فارس و بخصوص شهرستان کازرون باقی خواهد ماند.

باشگاه خبرنگاران جوان فارس شیراز

دیگر خبرها

  • معاون وزیر آموزش و پرورش: ۱۶ طرح عفاف و حجاب در مدارس در حال اجرا ست
  • اجرای طرح حجاب در ۶۰۰ هزار مدرسه دخترانه | وظایف را انجام ندهیم، جامعه به بی‌حیایی دچار می‌شود
  • اجرای ۱۶ طرح عفاف و حجاب در مدارس
  • اجرای طرح عفاف و حجاب در ۶۰۰ هزار مدرسه دخترانه / «دخترانی که پای روایت‌ ما نباشند، پای روایت دشمن می نشینند»
  • دختران حق دارند شادی کنند/ هجمه دشمن روی دختران ایران است
  • اقدامات تربیتی و آموزشی برخی معلمان از جنس چندین نسل قبل است/اجرای ۱۶ طرح عفاف و حجاب در مدارس
  • دختران حق دارند شادی کنند/ همه هجمه دشمن روی دختران ایران است
  • بیانیه مطبوعاتی سفارت ایران در فرانسه در ارتباط با وقایع بخش کنسولی
  • روایتی از فداکاری و ایثار یک مادر در سیل کازرون
  • قتل هولناک پدر به دست دختر جوان | همکاری ۲ پسر در اجرای نقشه قتل | متهم: پدرم با زندگی من در خانه مجردی مخالف بود!