یک شایعه نجومی/ کرونا از فضا به زمین منتقل شده است؟
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۵۹۸۰۳
نظریهپردازان توطئه مسائل مختلفی را در رابطه با شیوع ویروس کرونا مطرح میکنند. اما در این بین احتمالاً جذابترین شایعه، نظریهای دال بر این است که ویروس کرونا از فضا به زمین منتقل شده است.
از ابتدای شیوع جهانی کووید-۱۹، جهان در وحشتی عمیق به سر میبرد. متأسفانه در آن دوره هر فردی نظریه دلخواه خود را بهعنوان روش درمانی یا بهعنوان روش تسکین و یا علت و منشأ ویروس اعلام میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این میان فضای مجازی جولانگاه نظریهپردازان در حوزههای مختلف بود. یکی از مشهورترین نظریات اشاره به رمان «چشمان تاریکی» اثر دین کونتز بود که نظریهپردازان توطئه مدعی بودند در آن شیوع ویروس کرونا پیشبینی شده است.
در این بین، اما احتمالاً جذابترین شایعه، نظریهای دال بر این بود که ویروس کرونا از فضا به زمین منتقل شده است. این ادعا برای مدتی از کانون توجهات خارج شد، اما در هفتههای اخیر با انتشار ویدئوهایی در فضای مجازی مجدداً دستبهدست میشود.
ادعای غیرعلمی از سوی یک اهل علم
نخستین بار این شایعه توسط چاندرا ویکراماسینگ (Chandra Wickramasinghe)، فعال حوزه نجوم و اختربیولوژی منتشر شد. ویکراماسینگ معتقد بود ویروس در یک دنبالهدار زندگی میکرده و در اثر برخورد قطعهای از آن سنگ فضایی به زمین در طی یک رویداد کوتاه در اکتبر ۲۰۱۹ قدم به سیاره ما نهاده است. او همچنین تصریح میکند که ستارههایِ دنبالهدارِ حاملِ ویروس در گذشته هم با زمین برخورد کردهاند و عامل شیوع ویروسهای دیگری بودهاند.
این اولین ادعایِ ویکراماسینگ نبود، اما اولین بار است که تا این اندازه به لطف شبکههای مجازی دستبهدست شده و جنجال آفریده است. ویکراماسینگ در گذشته ادعا کرده بود که بیماری دیگری یعنی سندرم حاد تنفسی حاد (SARS) نیز از فضا آمده است. او حتی در دهه هفته میلادی به همراه دستیار فِرد هویل (Fred Hoyle) کتابی را به نام «بیماریهایی از فضا» (Diseases from Space) نوشت و برای دههها تلاش کرد تا ثابت کند بیماریهایی مانند سارس از فضا آمدهاند یا آنفلوآنزا به همین دلیل فصلی است!
اکثریت قاطع ویروسشناسان، منجمان، پژوهشگران و دانشمندان اظهارات ویکراماسینگ را مبنی بر اینکه این بیماری ریشهای فرازمینی دارد، به باد انتقاد گرفتند و ایدهها و آرای وی را تا حد زیادی شبهعلم دانستهاند.
چرا این ادعا از اساس غیرعلمی است؟
در درجه اول، وقتی یک دانشمند نظریهای را مطرح میکند، آن نظریه نباید تنها براساس یک یا دو مدرک غیرمحکم بنا شده باشد. هنگامی میتوان چیزی را به عنوان حقیقت علمی تلقی کرد که آن نظریه پس از تأیید توسط شواهد و قرائن، از طریق شبیهسازیها یا مقایسهها و... با دادههای تصادفی مورد تأیید قرار گیرد. آنگاه توسط گروهی از داوران غیرهمسو ارزیابی شود. پس از تأیید این داوران است که میتوان فرضیه را به عنوان حقیقت علمی قبول کرد (و آن حقیقت علمی جدید تا وقتی نظریهای دال بر رد آن ثابت نشود، حقیقت علمی باقی خواهد ماند).
اما ادعای ویکراماسینگ از طریق روش علمی قابل تأیید نیست بنابراین نباید به عنوان یافته علمی قلمداد شود. فراموش نکنیم «علم» یک مکتب نیست، بلکه روشی است برای شناخت حقایق موجود در جهان. در روش علمی، هیچ چیزی را بدون سبک و سنگین شدن نمیتوان تأیید کرد (هیچ چیز). با نگاهی به شبکههای اجتماعی پی میبریم اکثریت حامیان این شایعه مدعی هستند که مخالفان باید در رد آن سندی بیاورند. اما چنین خواستهای نیز برخلاف اصول علمی است. هنگامی که کسی نظریهای را مطرح میکند که برخلاف شناخت ما از جهان است، اوست که باید سند و مدرک ارائه دهد.
با این وجود در رد ادعای ویکراماسینگ همین بس که بررسیهای دانشمندان نشان داده است مدت زمان زنده ماندن ویروس کرونا محدود است. پس اولاً این ویروس نمیتواند مسافت طولانی را پیموده باشد. ثانیاً امکان ندارد پس از قرار گرفتن در معرض تشعشعات سفر طولانی فضایی خود زنده مانده باشد و همچنان انسان را پس از فرود موفقیتآمیزش به خود آلوده کرده باشد.
شبهعلم و مکافات آن
ادعاهای خارقالعاده نیاز به شواهد خارقالعاده دارند. وقتی چیزی برخلاف سایر حقایق علمی است (مثلاً اینکه ویروس کرونا در اشکال مختلف چند دهه در زمین وجود داشته است) حتی اگر ایده جدید و بسیار جالبی باشد، اما چون دلیل خارقالعاده برای پذیرش آن نداریم، آن را نمیپذیریم.
به طور کلی مسائلی که ظاهر علمی دارند، اما فاقد بنیانهای قوی نظری هستند در رده شبهعلم قرار میگیرند. در طول تاریخ نظریات زیادی مطرح شده است که در ابتدا علمی تلقی میشدند، اما سپس ثابت شد که شبهعلم هستند. در این میان میتوان به «فرنولوژی» یا علم شناخت افراد از روی اجزای چهرهشان (به اصطلاح قدیم: «علم فراست») اشاره کرد.
اینکه فردی در قامت علمی یا درجه دانشگاهی بدون روش علمی با شواهد سست نظریهای را مطرح کند میتواند بسیار خطرناک باشد، زیرا سایر افراد و عموم مردم که شناخت چندانی از علم ندارند ممکن است آن حرف را به عنوان حقیقت علمی بپذیرند.
حیات کیهانی
با تمام این حرفها، نظریه مطرحشده توسط ویکراماسینگ تماماً زاده تخیلات او نیست. ریشه اعتقاد به اینکه شکلی از ارگانیسم در گستره گیتی منتقل میشود از فلسفهای به نام پاناسپرمیا (Panspermia) نشئت میگیرد. پاناسپرمیا فرضیهای است که معتقد است زندگی در یک نقطه مشخص به وجود نمیآید بلکه همواره در جهان وجود داشته است و بذرهای آن در نقاط مختلف جهان هستی پراکنده شده و پیوسته از نقطهای به نقطه دیگر از طریق شهاب و شهابسنگ و دنبالهدار و... انتقال مییابد. طرفداران این فرضیه اعتقاد دارند حیات روی زمین توسط این بذرها از فضا به زمین راه یافته است.
ادعای ویکراماسینگ با فرضیه پاناسپرمیا پیوند دارد، نظریهای دیرپا، اما اثبات نشده که میگوید حیات در زمین با کمک میکروارگانیسمها و مواد بیولوژیکی از فضا آغاز شده است. در حالی که هنوز شواهد مشخصی وجود ندارد که پاناسپرمیا در روی زمین رخ داده باشد طرفداران این نظریه امکان وقوع آن را رد نمیکنند.
منبع:آنا
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: زمین فضا نجومی ویروس کرونا فضا به زمین ویروس کرونا حقیقت علمی نظریه ای شبه علم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۵۹۸۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهحل نظریهپرداز توسعه دانشگاه جان هاپکینز برای تورم ایران
رضا رمضانی در خبرآنلاین نوشت: از پیشنهاد هانکه برمی آید که دولت، چون نمیتواند طلای لازم معادل افزایش حجم پول را تأمین کند، پس بر حجم پول نیفزاید. در وضعیت حاضر، اگر حکومت پول چاپ نکند، در پرداخت هزینههای خود و مصارف خواسته و نخواستهی پولی کشور دچار مشکل میشود. یعنی در وضعیت کنونی، اظهارات ضمنی هانکه هم نشدنی است.
صورت مسأله- ایران با مشکل عظیم شتاب فزاینده حجم پول روبه رو است. سیستم پولی کنونی کشور در هر ۲۴ ساعت در حدود ۶ همت (هزار میلیارد تومان) بر حجم پول میافزاید. برای احساس وضعیت، این افزایش حدوداً معادل میانگین ۳۰۰۰ سال دوران پهلوی (۱۳۵۷-۱۳۰۴) است. یعنی حکومت ایران در شبانروز یک میلیون برابر هر شبانروز پیش از انقلاب به اصطلاح پول چاپ میکند. در واقع این مبلغ را نمیتوان چاپ کرد، بلکه در سیستم الکترونیک پولی بر تعداد صفرهای حجم پول، افزوده میشود.
- یکی از عوامل تورم، همین افزایش حجم پول است که موجب کوچکتر شدن قدرت خرید میشود؛ افزایش فقر و فساد از پیامدهای آن است. باز هم برای درک وضعیت، ۱۰۰ هزار تومانی در ۱۳۹۰ معادل ۱۰۰ دلار بود و امروز معادل یک و نیم دلار است.
حل مسألهچند پرسش
- آیا نجات از مصیبت افزایش حجم پول کشور شدنی است؟ مسلماً شدنی است. زیرا بسیاری از کشورها که به این بلاء مبتلاء بودند، آن را چاره کردند، یعنی عملا شدنی است.
- آیا بدون تخصصها و تجربهها میتوان به رفع مشکل پرداخت؟ قطعاً بدون تخصصها و تجارب، نشدنی است.
- آیا با یک تخصص و راه حلهای یک متخصص میتوان مشکل را رفع کرد؟ به این پرسش میپردازم.
معمولا تصور میشود که چارههای مطرح شده توسط یک متخصص ولو مجرب، شدنی است. با موارد عدیده میتوان نشان داد که چارههای پیشنهادی تخصصهای منفرد، نه فقط شدنی نبوده، بلکه موجب فزونی مشکلات شده است (چرا؟ به این خواهم پرداخت). برای نمونه، چارهی پروفسور استیو هانکه (Steve Hanke) را میآورم.
استیو هانکه استاد اقتصاد در دانشگاه جان هاپکینز است. اخیراً دربارهی نجات ایران از مصیبت تورم و توسعه کشور، در مصاحبهای گفته است که در چند کشور آزموده است: با ارتباط ریال و طلا در کمتر از ۲۴ ساعت، تورم تمام میشود. معلوم است که توجه و تأکید وی بر مهار افزایش حجم پول است. آیا راه حل وی شدنی است؟
بررسی پیشنهاد هانکهفرض کنید که افزایش حجم پول کنونی به طلا مربوط شود. - هر گرم طلای ۲۴ عیار به قیمت روز ۴/۸ میلیون تومان است. در اینصورت حکومت برای همین مقدار حجم پول، در هر شبانهروز باید ۱/۲۵ تن و در سال ۴۵۰ تن طلا عرضه کند. کل ذخیره معدنی طلای کشور ۳۰۰ تن است و سالانه ۱۲ تن طلا تولید میشود، بگذریم از این که همین مقدار معادن طلای کشور عمدتا در دست بخش غیردولتی است و بهره مالکانهی آن به حکومت ناچیز است. برای عرضهی مقدار طلای لازم، چارهای جز تأمین طلا از خارج نیست.
یک میلیارد دلار معادل ۱۲/۲ تن طلا است. ایران در سال ۱۴۰۲ حدود ۳۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشت، معادل ۳۶۶ تن طلا. یعنی اگر همهی پول نفت را به طلا تبدیل کند، فقط ۸۰ درصد حجم پول تولیدی در شبانهروز را جبران میکند. بخش عمدهای از درآمد نفت برای رفع نیازهای پایه کشور است و دو سال پیش، فرار سرمایه از کشور به میزان ۴۰ تا ۵۰ درصد درآمد نفت گزارش شده است (گزارش بانک مرکزی). یعنی اژدهای پرشتاب افزایش حجم پول، با بلعیدن همهی پول نفت، باز هم بیشتر میطلبد. با همین بررسی کوتاه میتوان دریافت که چارهی استیو هانکه برای مهار تورم در کشور «نشدنی» است.
بیشتر میتوان اظهارات وی را کاوید. به طور ضمنی از پیشنهاد هانکه برمی آید که دولت، چون نمیتواند طلای لازم معادل افزایش حجم پول را تأمین کند، پس بر حجم پول نیفزاید. در وضعیت حاضر، اگر حکومت پول چاپ نکند، در پرداخت هزینههای خود و مصارف خواسته و نخواستهی پولی کشور دچار مشکل میشود. یعنی در وضعیت کنونی، اظهارات ضمنی هانکه هم نشدنی است.