Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-29@03:36:11 GMT

برای دروغی مصلحتی مجبور شدم چهل روز سیاه بپوشم!

تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۱۳۲۱۲

برای دروغی مصلحتی مجبور شدم چهل روز سیاه بپوشم!

«عزت می‌گوید عین بچه همانجا نشستم و گریه کردم اما رویم نشد که داستان مزاحمت شاگردمسگر را برایشان تعریف کنم. مجبور شدم دروغی مصلحتی بسازم. گفتم خاله‌ام مرده. تازه برای همین دروغ مصلحتی هم مجبور شدم چهل روز سیاه بپوشم! چهل روز سیاه. دنیای ما دنیای سیاهپوشی‌های الکی بود خاله‌جان.»

به گزارش ایسنا، ابراهیم افشار، روزنامه‌نگار، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «شاید چنین بتوان لید این قصه را نوشت که نسل اول تحصیلکردگان هنرهای نمایشی در اروپا وقتی به وطن بازگشتند، دیگر با تیارت‌های کریم‌شیره‌ای و «حاجی‌لُره» سیراب نمی‌شدند و منتظر خروج نمایش از صحنه دربار و تیول امن شازده‌ها بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نسلی که البته به مرور با کله به بن‌بست خورد و با این سؤال مواجه شد که برای بازی در نقش‌های زنانه در تئاترها، تا کی باید به مردان زن‌پوش رو انداخت؟ شاید بتوان نفس حضور بازیگران زن مسلمان در تئاترهای اولیه ایران را مدیون جامعه باربد و کمدی اخوان دانست. شیران مؤنثی چون رقیه چهره‌آزاد، ایران دفتری، ملوک حسینی، پروین‌خانم، عزت‌خانم، شکوفه‌خانم و خانم‌پرخیده (نورالهدی) که برای روی صحنه آمدن تقریباً از جان خود گذاشتند. باید خاطرات رقیه‌خانم را شنیده باشید که با وجود اجازه‌گرفتن از شوهر مهندسش برای بازی در گروه خیرخواه و ملک‌آرا، ناگهان شب آخر نمایش کم مانده بود که قالب تهی کند. آنجا که پچپچه نمایش‌نامه‌نویسان در پشت‌ صحنه برخاسته بود که چه نشسته‌ای زن؟ بیرون سالن، ملت جمع شده‌اند که قیمه‌قیمه‌ات کنند. می‌خواهند آن قدر بزنندت که طعم آش ‌آلو بدهی. رقیه خانم‌ تعریف می‌کند از ترس تب و لرز می‌کند اما خب بالاخره شوهری داشته که با آرامش تمام، بعد از اتمام تئاتر، دست او را بگیرد، سوار درشکه کند و ببرد خانه‌اش. اما داستان در اینجا تمام نمی‌شود. چند روز بعد هنگامی که یکی از الواط محل رسماً جلوی مهندس را می‌گیرد که «مرد حسابی! اگر تو غیرت نداری جلوی زنت را بگیری، ما داریم. خوبش هم داریم. تو روز روشن اگر دیدی که دادیم مردم سنگسارش‌کردن، نگو نگفتید!» مهندس‌ ناصر در جواب یاروها گفته بود «اگر شما متشرع‌ واقعی هستید پس این را هم بدانید که طبق احکام شرع، زن باید فرمانبردار همسرش باشد. پس بدانید که او تمام این نمایش‌ها را با اذن من بازی می‌کند.»

آن روزها نه‌تنها شجاعت و آزادگی همسر رقیه‌خانم که هنردوستی آقاضیا همسر ایران‌خانم دفتری هم زبانزد بود. فقط با پشتیبانی و حق‌شناسی چنین مردان نترسی بود که امثال ایران‌خانوم می‌توانستند هنرستان هنرپیشگی را تمام کنند و در تماشاخانه‌های فرهنگ و فردوسی و سعدی و تهران بدرخشند. اگر ایران‌خانم و رقیه‌خانم، شوهرانی روشنفکر داشتند که عین کوه پشت زنان خود می‌ایستادند، طفلی ملوک‌خانم را بگو که یک عمر از دست جاهل‌ها، قاچاقی به سمت سالن‌های تئاتر لاله‌زار رفت. می‌توان قیافه هشتاد سال پیش او را در قالب زنی هراسان اما عاشق مجسم کرد که وجودش را لای چادرمشکی پیچیده و همچون اتوبوس گازوئیلی خسته‌ای خود را سمت گراندهتل و لاله‌زار می‌رساند. با چشم‌هایی دل‌ناگران جلوی نمایشخانه‌ها می‌ایستد و آن قدر چشم‌چشم می‌کند که ناگهان خانواده‌ای را در صف بلیت پیدا می‌کند. زن هراسان بُرمی‌خورد توی آنها و خودش را می‌رساند پشت‌ صحنه پیش بقیه بازیگرهای نمایش. زنی که تمام پیس را با هول و ولا می‌خواند و خداخدا می‌کند که تئاتر هر چه زودتر تمام شود و او همزمان با آخرین دیالوگ‌ها، یواشکی از در پشت‌صحنه دربرود و چادرپیچ، قاطی سیل ملت شود تا به‌ صورت ناشناس به خانه برگردد.

نه رقیه‌خانم و نه ایران‌خانم و نه ملوک‌خانم که عزت‌خانم هم کم زجرکش نشد تا تئاتر این مملکت ذره‌ای قد برافرازد. او بعدها برای خبرنگاران چموش نسل من با اشک و آه تعریف کرد که همیشه خدا یک شاگردمسگری بود که دائم ردش را می‌زد و پشت سرش خودشیرینی می‌کرد و آن قدر تعقیبش می‌کرد تا یک روز گیرش بیندازد. بالاخره آن روز می‌رسد و شاگرد مسگر، عزت‌خانم را پلک به پلک تا لاله‌زار تعقیب می‌کند که ببیند چکاره‌حسن است. عزت‌خانم تازه در نزدیکی‌های گراندهتل دوزاری‌اش می‌افتد که یارو دنبالش است و از دستپاچگی، می‌پیچد توی یک دندانپزشکی و آن قدر می‌نشیند تا بالاخره نوبتش می‌شود. دندانپزشک می‌گوید خوب کدام دندانت درد می‌کند خانوم؟ عزت می‌گوید نمی‌دانم والله آقای ‌دکتر. دندانپزشک می‌گوید پس برای چی آمده‌ای اینجا نشستی توی نوبت؟ عزت ‌خانم می‌گوید نمی‌دانم والله آقای دکتر. آخرش دکتره می‌نشاندش روی صندلی دندانپزشکی و معاینه‌اش می‌کند و می‌گوید بهش که سرکارعلیه خانوم! یکی دو تا دندان کرم‌خورده دارید بکشم یا پر کنم؟ عزت‌خانم یک لحظه سایه پسر شاگرد ‌مسگر را بیرون دندانپزشکی می‌بیند و رضا می‌دهد که دکتر با کلبتین بیفتد روی دندان‌هایش. وسط کار، عزت‌خانم یک‌ لحظه چشمش می‌افتد بیرون و می‌بیند که خوشبختانه شاگرد مسگر رفته است و جوری درمی‌رود از روی صندلی دندانپزشکی که دکتره هاج و واج می‌ماند. خود را دوان‌دوان می‌رساند به سالن نمایش و می‌بیند که همه بازیگران منتظر و نگران او هستند تا تئاتر را شروع کنند. عزت می‌گوید عین بچه همانجا نشستم و گریه کردم اما رویم نشد که داستان مزاحمت شاگردمسگر را برایشان تعریف کنم. مجبور شدم دروغی مصلحتی بسازم. گفتم خاله‌ام مرده. تازه برای همین دروغ مصلحتی هم مجبور شدم چهل روز سیاه بپوشم! چهل روز سیاه. دنیای ما دنیای سیاهپوشی‌های الکی بود خاله‌جان.

نه تنها عزت‌خانم و رقیه‌خانم و ایران‌خانم که خانم ‌پرخیده هم کم زجر و ریاضتی در این مملکت نکشید تا چرخ‌های تئاتر در این مملکت ذره‌ای راه بیفتد. زنی که در باغ ملی عملیات آکروباتیک انجام می‌داد وقتی تغییر رشته داد و از آکروبات به تیاتر آمد، چنان نقشی در امیرارسلان نامدار بازی کرد که لاله‌زاری‌ها برایش ایستاده کف زدند. خوب تنها هم او نبود که برایش کف زدند. در این مملکت تا زمانی که لُرتا و عصمت‌ صفوی و نیکتاج ‌صبری و پروین‌خانم، رنگی به چهره و صدایی در گلو داشتند خیلی‌ها برایشان کف می‌زدند اما وقت پیرانه‌سری‌شان را به یاد آورید که چه شکلی دق کردند و حداقل‌اش به زنان تئاتر امروز ایران یادآوری کنید که سلاطین‌شان کی‌ها بودند و چه شکلی ذره‌ذره آب شدند. بپرسید ببینید شکوفه‌خانم را می‌شناسند؟ اولین زنی که خود را سیاه کرد. سلطان نمایش‌های عاشقانه لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد. حالا به اینها اسم‌هایی چون توران‌خانوم و ایران‌خانوم(قادری) و مهین اسکویی را هم اضافه کنید. البته اگر در میان این شیرهای مؤنث دنبال کس دیگری هستید روی نام لُرتاخانم انگشت بگذارید. زنی که در سال ۱۳۱۴ اتللو را بازی کرد. همین الانش هم بسیاری از بازیگران ما بعد از آوردن اسم اتللو زیرش می‌زایند. زنی که ولپن، مستنطق، پرنده آبی، اوژنی‌گرانده را بازی کرد. می‌گویند یکبار وقتی مالک تئاتر نکویی، خطاب به او و شوهرش می‌گوید که «مادام! من صدها هزار تومان برای این سالن خرج کرده‌ام اما درآمدش از تیاترهای شما هیچ نیست، من نهایتش دو ماه فرصت می‌دهم تا اینجا را بیندازید توی دور درآمدزایی، وگرنه اینجا را می‌بندم و تبدیلش می‌کنم به مستراح‌ عمومی شهر». در این صحنه لُرتا چنان می‌شکند که می‌افتد به اشک‌ریختن اما او نمی‌دانست که برای گریه دومش سال‌ها باید صبر کند؛ تا زمانی که او و شوهرش نوشین مجبور شدند فرار کنند روسیه و هنگامی که دل‌شان در هوای ایران پکید، از دولت ایران تقاضای بازگشت به وطن‌شان را کردند (۱۳۴۲) امنیه‌چی‌ها به شوهرش نوشین مجوز ندادند اما سفر لرتا به ایران را بی‌مانع دانستند. می‌گویند آن لحظه آخر که لرتا حاضر نمی‌شد نوشین را ترک کند و او را در سرزمین استالین، یالقوز و تنها بگذارد همسرش در لحظات آخر جدایی فقط این جمله را گفته بود که به خاطر من برو ایران و گمگشتگان و طردشدگان تئاتر را جمع کن! لرتا که در دانشگاه مسکو، رشته تئاتر را تمام کرده بود در بازگشت به تهران غمزده و بی‌نوشین‌اش، تئاتر سعدی را راه انداخت و نمایش معروف «چراغ‌گاز و بادبزن خانم ویندرمیر» را بازی کرد که مستقیم از طریق رادیو پخش شد و شهر را ترکاند. آن‌ روزها شوروی مضحک‌ترین قبله‌گاه روشنفکران چپ بود و نه تنها لرتا و نوشین که زوج مصطفی و مهین اسکویی هم از فارغ‌التحصیلان تئاتر در شوروی بودند که بعدها به مونیخ کوچیدند. زوجی نهنگ‌گونه که وقتی به ایران بازگشتند تئاتر آناهیتا را در حوالی یوسف‌آباد راه انداختند. اگر می‌خواهید جبروت آقای اسکویی را بشناسید، بروید خاطرات مهران مدیری در همین برنامه چندوقت پیش خندوانه را بنگرید. یا بازی مهین‌خانم در «خانه عروسک ایبسن» را که یکی از درخشان‌ترین نمایش‌های تئاتر بیچاره ایران است. چیزی مثل تاجر ونیزی که مهین خانم دیهیم بازی کرده بود (از قضا نوشین و لرتا هم در آن حاضر و ناظر بودند) او تنها زنی بود که حاضر شد در تئاتر «فرمانروای سیاهپوست» در حالی که پا به ماه بود و هیچ زن بازیگری حاضر نمی‌شد سیاه شود، با شکمی باردار صورتش را سیاه کرد و روی سن رفت. صورتت سیاه شود روزگار!

در کنار اینها نام ملوک‌خانم را هم به یاد آورید که با اپرای خسرو و شیرین در تهران قیامت کرد و قیمت «صفحه»هایش برای گرامافون‌های مارک پولیفون از هفت تومن تجاوز کرد: «من خسرو حُسن‌ام، شَه اگر طالبِ گاه است... مرا نیز ز خورشید کلاه است...» زنی که رقابتش با قمرخانوم توی دهن‌ها افتاده بود و روزنامه‌نگاران باستانی درباره چشم و هم‌چشمی جذاب آنها چنین می‌نوشتند که یک روز ملوک‌خانم رفته تو کافه رستوران قصرشیرین - محل کنسرت قمر - و نزدیک‌ترین میز به سن را کرایه کرده و هنگامی که قمرخانم روی‌ صحنه ظاهر شده، ملوک یک اسکناس ۵ تومانی گنده داده پیشخدمت که ببر به‌ عنوان انعام برای قمرخانوم. جالب این که قمرخانم آن قدر چشم و دل‌ سیر است که همان پنج‌ تومان را که می‌شد باهاش در تهران خانه بخری، عیناً بخشیده به همان پیشخدمتی که هدیه ملوک را آورده بود! کاش خدمتکار رستوران قصرشیرین بودم و این صحنه را می‌دیدم.‌»

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: تئاتر ایران خانم مجبور شدم رقیه خانم عزت خانم آن قدر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۱۳۲۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تونس حوزه هنری را نماینده تئاتر ایران می‌داند/مفاهیم مشترک تئاتری

به گزارش خبرنگار مهر، نمایش «آلاء» به نویسندگی و کارگردانی محمد کاظم‌تبار در ادامه اجراهای بین‌المللی خود، این‌بار از سوی مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری، در هفته دوم اردیبهشت در جشنواره مونودرام کارتاژ تونس روی صحنه می‌رود. به بهانه این اجرا کوروش زارعی مدیر مرکز هنرهای نمایشی به ارایه توضیحاتی درباره این مرکز و فعالیت‌های آن در عرصه بین‌المللی، پرداخت.

وی درباره فعالیت‌های بین‌المللی مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری، یادآور شد: سال‌ها بود که ما بحثی را در حوزه هنری انقلاب اسلامی مطرح می‌کردیم اما هر بار که مطرح می‌شد، به نتیجه نمی‌رسید. گرچه سال‌ها قدم‌هایی جسته و گریخته برداشته شد اما آنطور که باید اتفاقی نمی‌افتاد. بحث مورد نظر این بود که حوزه هنری، هنرمندان حوزه هنری و توان تولید حوزه هنری به جایی رسیده است که ما باید کم کم بتوانیم به کشورهای مختلف؛ به ویژه کشورهای همسایه و کشورهای مسلمان، آثار خود را ارایه دهیم. آن هم به ۲ دلیل مهم، اول توجه به مساله جهاد تبیین است که رهبری نیز به آن تاکید دارند و دلیل دیگر سخنی است که امام خمینی (ره) سال‌ها به آن تاکید داشتند و می‌فرمودند که ما باید انقلاب‌مان را به جهان صادر کنیم. در طول ۴۵ سالی که از انقلاب گذشته است، هنرمندان حوزه هنری در رشته‌های مختلف اعم از سینما، ادبیات، شعر، تجسمی و هنرهای نمایشی به جایی رسیده‌اند که توان انتقال تجربیات و دانش خود به کشورهای همسایه و مسلمان و فراتر از آن، حتی کشورهای اروپایی را دارند، اما همواره نبود بخش بین‌الملل در حوزه هنری به عنوان یک خلاء محسوب می‌شد. ما سال‌ها می‌گفتیم که باید یک بخش بین‌الملل در حوزه راه‌اندازی شود، چراکه هنرمندان حوزه هنری باید فراتر از ایران، فعالیت کنند.

اتفاقات خوبی در چند سال اخیر در بخش بین‌الملل رقم خورد

زارعی ادامه داد: این صحبت‌ها ادامه داشت، تا بالاخره در دوره جدید هم، ما این مساله را با آقای دادمان و مدیران جدید حوزه هنری مطرح کردیم. صحبت‌ها نتیجه داد و حالا چند سالی است که بخش بین‌الملل در حوزه هنری تاسیس شده و در حال فعالیت است‌. اتفاقات خوبی در چند سال اخیر در بخش بین‌الملل رقم خورد، به عنوان مثال ما در کشورهای سوریه و عراق دفتر راه‌اندازی کردیم و به کشوری چون لبنان رفت‌ و آمد زیادی داشتیم. این رفت‌وآمدها روز به روز بیشتر شد به طوری که ما در عراق، لبنان و سوریه شب شعر برگزار کردیم و کم کم اتفاقات هنری رقم خورد و هنرمندان عرصه تجسمی ما نیز، به کشورهای مذکور اعزام شدند.

مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری با اشاره به اینکه از سال ۹۵ به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری منصوب شده است، توضیح داد: در این مرکز حرکتی بین‌الملل را با برگزاری همایش بین‌المللی تئاتر مردمی پیاده‌روی اربعین با عنوان «روایت راهیان»، آغاز کردیم. هفت دوره آن از سال ۹۵ تاکنون برگزار شده است. هر سال نزدیک به ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر از هنرمندان آیینی را انتخاب می‌کردیم، ۲ روز در نجف، چهار روز در مسیر کربلا، سه تا چهار روز در شهر کربلا هنرهای نمایشی به زبان‌های فارسی، ترکی و عربی اجرا می‌شد. بعد از راه‌اندازی بخش بین‌الملل در حوزه هنری، سعی کردیم که با کشورهای مسلمان و عربی، ارتباطات بیشتری پیدا کنیم. من تجربیاتی را سال‌ها در کشور عراق و به مدت سه سال در کشور سوریه داشتم، آن تجربیات برای رقم‌زدن ارتباطات موثر به ما کمک کرد و ما با هنرمندان تئاتر سوریه و یمن و عراق و تونس ارتباط گرفتیم. این ارتباطات باعث شد که سال ۱۴۰۰، ما از بخش بین المللی حوزه هنری با نمایش «عِندَ ما تَنتَهی تُسقُط» که دارای موضوع و محتوا ضدصهیونیستی است، در جشنواره‌های «جندو» و «کاف» کشور تونس شرکت کنیم. این نمایش در این ۲ جشنواره اجرا شد، رتبه و جوایزی زیای دریافت کرد و عنوان نمایش برگزیده به مفهوم مطلق را از آن خود کرد. درضمن، در این اعزام و شرکت، ما با هنرمندان تونس ارتباطات بیشتری پیدا کردیم.

تئاتر حوزه هنری و تئاتر ایران می‌تواند در جشنواره‌های آسیایی، اروپایی و آفریقایی حضور پیدا کند

وی با بیان اینکه ارتباطات ما با کشور تونس، به عنوان یکی از کشورهای مهم آفریقایی-عربی که دارای اعتبار و جزو رسمی‌ترین جشنواره‌های تئاتری کشورهای عربی و مسلمان است، بسیار مهم و ارزشمند بود، گفت: سال ۱۴۰۱ گروه تعزیه‌ای را به جشنواره تئاتر صحرایی در یکی از استان‌های جنوبی تونس اعزام کردیم. این گروه، بهترین‌های تعزیه ایران بودند و در رقابت با ۳۰ کشور دنیا توانستند با اجرای تعزیه حضرت حر، عنوان کار برگزیده به مفهوم مطلق را کسب کنند. سال گذشته نیز، «اسب قاتلین» به کارگردانی سیدمحمدهادی هاشم‌زاده از هنرمندان استان فارس، برگزیده مفهوم مطلق دوره چهل و یکم جشنواره تئاتر فجر شد. پس از اجراهای موفق و پرتماشاگر در شیراز، ما این کار را برای اجرا در تونس انتخاب کردیم و به جشنواره «کارتاژ» اعزام شد؛ جشنواره «کارتاژ» بزرگترین و معتبرترین جشنواره تئاتر تونس است. امسال نیز نمایش «آلاء» از طرف بخش بین‌الملل حوزه هنری به هفتمین جشنواره بین‌المللی مونودرام «کارتاژ» تونس اعزام شده است. این نمایش قرار است از ۶ تا ۱۳ اردیبهشت در این جشنواره بین‌المللی حضور پیدا کند و با آثار کشورهای اقصی نقاط دنیا حاضر در این رویداد، رقابت کند.

زارعی تاکید کرد: تئاتر حوزه هنری و تئاتر ایران به سطحی رسیده که بتواند در ژانرهای مختلف در جشنواره‌های آسیایی، اروپایی و آفریقایی حضور پیدا کند. جا دارد از آقای سیدامیر جاوید مدیر بخش بین‌الملل حوزه هنری انقلاب اسلامی تشکر کنم چراکه در این چند سال، همکاری لازم و تمام و کمال را با مرکز هنرهای نمایشی داشته‌ است. ما هر زمان که خواستیم نمایشی را به جشنواره‌های مختلف در کشورهای دیگر اعزام کنیم با آغوش باز از آن استقبال کردند. این امر نشان از این دارد که تئاتر حوزه هنری به جایی رسیده است که هم بتواند تجربیات خود را در جشنواره‌های کشورهای مختلف انتقال دهد و هم بتواند بحث جهاد تبیین و صدور انقلاب را که جزو وظایف ذاتی حوزه هنری است به خوبی انجام دهد.

وی درباره ویژگی‌های نمایش «آلاء» توضیح داد: نمایش «آلاء» به کارگردانی و نویسندگی محمد کاظم‌تبار، نمایشی در حوزه مقاومت و جنگ است که روایتی جذاب از مقاومت و جنگ و دفاع مقدس ما ارایه می‌دهد. این نمایش تاکنون توانسته اجراهای موفقی داشته باشد و جوایز بسیاری را کسب کرده است.

تونس در حوزه تئاتر، حوزه هنری را نماینده ایران می‌داند

مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری درباره ویژگی‌های جشنواره‌های تئاتر کشور تونس، یادآور شد: کشور تونس، کشوری است که بحث بیداری اسلامی برای اولین بار از آنجا آغاز شد و هنوز هم بحث بیداری اسلامی در این کشور مطرح است. هنرمندان و روشنفکران تئاتری کشور تونس، با ما در صهیونیست‌ستیزی و ظلم‌ستیزی ثابت‌قدم هستند و آثار هنری و تئاتری ضدصهیونیستی زیادی را تولید می‌کنند. در ضمن هم هنرمندان، هم مردم تونس سال‌ها است که از مدافعان مردم فلسطین و غزه هستند و افرادی هستند که در بحث انقلابی‌گری با ما بسیار هم‌سو بوده و پیشرو هستند.

خزاعی درباره معیارهای مدنظر جشنواره‌های تئاتری تونس برای انتخاب آثار ایرانی، گفت: انتخاب آثار هم از وجه هنری، هم محتوایی برای این جشنواره‌ها اهمیت دارد. معمولا در تونس به جهت اینکه کشوری بسیار سیاسی است، نمایش‌هایی که در جشنواره‌هایش روی صحنه می‌رود، جنبه‌های سیاسی بالایی دارد. در اکثر تئاترهای هنرمندان کشور تونس مفاهیمی چون مبازره با فساد، انقلابی‌گری و مبارزه با صهیونیست‌ها زیاد دیده می‌شود و این مساله در بحث انتخاب آثار ایرانی نیز موثر است.

وی با بیان اینکه تونس در حوزه تئاتر حوزه هنری را نماینده ایران می‌داند، افزود: بیشتر تئاترهایی که از ایران به تونس اعزام شده و در جشنواره‌های مختلف حضور پیدا کرده‌اند، آثار حوزه هنری هستند به گونه‌ای که می‌توان گفت جشنواره‌های تونس مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری انقلاب اسلامی را نماینده تئاتر ایران می‌دانند.

مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری در پایان درباره معرفی تماشاخانه بزرگ و تاریخی کشور تونس به هنرمندان تئاتر ایران، بیان کرد: تونس، در شمال آفریقا قرار دارد و به فرانسه و ایتالیا نزدیک است. سال‌ها قبل از اینکه مستعمره فرانسه باشد، مستعمره ایتالیا بود و شاید بیش از ۲۰ تماشاخانه به سبک قدیم روم در آنجا احداث شده بود. به جهت اهمیت این تماشاخانه‌ها، ما در حوزه هنری ۲ کتاب پژوهشی «تاریخ تونس» و «تماشاخانه‌های رومانی‌ها» نوشته دکتر ریاض رییس دانشگاه هنرهای زیبای شهر کاف را که درباره تماشاخانه‌های رومی در تونس و سبقه تئاتر تونس است ترجمه کردیم و قرار است توسط انتشارات سوره مهر حوزه هنری چاپ شوند.

کد خبر 6090132 فریبرز دارایی

دیگر خبرها

  • لیلا بلوکات با «خارشتر» به صحنه تئاتر می‌آید
  • این صدا برای بچه‌های ایران است/ جزییات یک کنسرت باتربیت!
  • تونس حوزه هنری را نماینده تئاتر ایران می‌داند/مفاهیم مشترک تئاتری
  • خبرهایی از مهران مدیری، پریناز ایزدیار و لغو ۵ کنسرت
  • اجرای دیالوگ ترانه علیدوستی به زبان کره ای توسط بازیگر زن «نون خ» | آرزوی سلامتی خانم بازیگر برای ترانه علیدوستی + ویدئو
  • تجلیل از سه چهره تاثیرگذار تئاتر ایران در شب کارگردان
  • روایت سیمین دانشور از دیدار با امام خمینی(ره)
  • تقدیر از سه چهره تاثیرگذار تئاتر ایران در شب کارگردان
  • قدردانی از سه چهره تاثیرگذار تئاتر ایران در شب کارگردان
  • نمایش و نقد فیلم‌تئاتر «شهر آفتاب مهتاب» در سینماتک خانه هنرمندان