Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، معصومه قیطاسی نویسنده کتاب «جناب خط‌شکن» و از محققان کشورمان طی یادداشتی به موضوع تالیف آثار درباره شهدا و مدافعان حرم پرداخته و شروطی را بر آن لازم دانسته است.

معصومه قیطاسی به طور جدی داستان نویسی و پژوهش را از کارگاه بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس آغاز کرد و بعد از چند ماه فعالیت خود را در حوزه هنری البرز ادامه داده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 وی آثاری همچون زندگی‌نامه داستانی «حاج روح الله» و «جناب خط شکن» را در کارنامه خود دارد. کتاب حاج روح‌الله در شانزدهمین جشنواره کتاب سال نامزد دریافت جایزه شد.

در ادامه یادداشت این نویسنده را می‌خوانید.

برای پژوهشگری و نویسندگی در عرصه دفاع و مقاومت، ضروری است که رمان‌نویس باشیم؛ ثانیاً عاشق این حوزه. ثالثاً با آگاهی کامل وارد این عرصه شویم. من فقط تجربیاتم را به اشتراک می‌گذارم. تقریباً یک دهه است که خاک این عرصه را به تبرک برداشته‌ام. با شخصیت شهدای انقلاب، دفاع مقدس و مدافعان حرم آشنا شده‌ام و کارم  پژوهش، تدوین و نگارش داستانی زندگی این شخصیت‌هاست.

پژوهشگر این عرصه کارش حساس و هنرمندانه است. باید آن‌قدر مسلط به شخصیت و زندگی شهید باشد که بتواند به‌طور واقعی آن شخصیت را برای مخاطبانش بسازد؛ طوری که دوستان و خانواده هم که مدت زیادی با او زندگی کرده‌اند، بتوانند با مطالعه کتاب، لمسش کنند و مخاطبان دیگر بتوانند با اتفاقات و شخصیت اصلی کتاب هم‌ذات‌پنداری کنند. این ثمره‌ تلاش، عشق و علاقه نویسنده است.

نویسنده این عرصه اگر خود مصاحبه کند و خودش تحقیق کند، بزرگ‌ترین قدم را در بهتر شدن کارش برداشته است. زمانی که نویسنده قدم‌به‌قدم در مصاحبه و تحقیق پیش می‌رود و محله‌ها، خانه، پایگاه و حتی منطقه جنگی‌ را که شهید مدتی آنجا بوده ببیند، کم‌کم شخصیت شهید در ذهنش ساخته و پرداخته می‌شود. به‌همین‌خاطر مهم‌ترین کار نویسنده، خرد شدن در خاطرات است. لحن، خلق‌وخو، نوع نماز خواندن، نوع غذاخوردن. علاقه به بازی‌ها و غذاها، حتی اینکه چه فیلم‌هایی می‌دیده یا برنامه روزانه‌اش به چه شکل بوده؛ همه و همه در ساخت و نشان‌دادن شخصیت و زندگی‌اش مهم است.

در یکی از مصاحبه‌های دوساعته‌ام درباره‌ سیدجمال قریشی چیزی که برایم با ارزش‌ بود، این بود که فهمیدم  شهید عزیز قبل از نمازهای واجب و مستحبی، سجده‌ای انجام می‌داده با دعایی مشهور. همین علاقه به شهید باعث شده همرزمش بعد از شهادت او نمازی نخواند مگر اینکه سجده قبل از نمازش را ادا کند. از این نکته آنقدر خوشحال بودم که پیاده تا خانه آمدم و بین راه از شهید عزیز تشکر کردم. 

دو ساعت مصاحبه جز ساخته‌شدن فضای پادگان شهید رجایی و این مورد چیز دیگری نداشت. به‌همین خاطر می‌گویم پژوهشگر و نویسنده این عرصه باید عاشق این کار باشد. معنی دفاع مقدس و مقاومت را بداند. معنی رفتن ایرانیان به سوریه و عراق را بداند و به عشق واقعی به ائمه علیهم‌السلام و شناخت دشمنان شیعه، داعش و تکفیری‌ها واقف باشد. داشتن اطلاعات درباره‌ اصطلاحات جنگ و دفاع مقدس، انقلاب، دفاع و مقاومت حتی تکفیری‌ها هم ضروری است و نویسنده باید آگاهی‌اش را از این موارد افزایش دهد. 

هر جنگی در دوران خودش اصطلاحات، مکان‌ها و زمانه خودش را دارد. نویسنده باید بداند که داعش و تکفیری‌های ملعون و دارودسته‌شان، در اصل برای شیعه و ایران نقشه کشیده‌اند و از سوریه و عراق و یمن شروع کرده‌اند تا زودتر به ایران برسند. در اصل خواستند از این طریق میان‌بر بزنند. ایستادگی و کاری که سردار دل‌ها و سربازان مجاهد ما کردند، نشانگر علم، درایت و دیدگاه بلندشان است که فراتر از خود و خانواده‌شان اندیشیده‌اند. همین است که یک جهان سردار را عاشقانه دوست داشتند و همچنان دارند و لقب سردار دل‌ها را به ایشان داده‌اند. وقتی خدایی فکر کنی، خدا به تو عزت خدایی می‌دهد.

اما متأسفانه هنوز اشخاصی هستند که فقط مو می‌بینند نه پیچش مو. چرا ایران با داشتن این همه مشکل اقتصادی و بیکاری و... به مردم سوریه و عراق و یمن کمک می‌کند و... آن‌ها نمی‌دانند که مدافعان حرم چه وسعت فکری داشته و دارند.

بی‌راهه نروم، همین‌ها کار پژوهشگر را حساس و مهم می‌کند تا در مصاحبه‌ها تمام لایه‌های زندگی شهید و خانواده‌اش و جد پدری و مادری و نوع زندگی‌اش را جست‌وجو کند. مثلاً نوع قنوت شهید نشانگر شخصیت اوست. شاید نماز خواندن آیت‌الله بهجت را دیده باشید؛ روحش قرین رحمت الهی است و متعالی‌تر باشد. نوع نماز خواندن و قنوتش نشانگر تمام زوایای شخصیتی، ساده‌زیستی ایشان و عشق به الله بود.

خوب است به این نکته هم در آخر اشاره کنم که هر کس کاری را انتخاب کند که عشق خدایی در آن باشد، حتماً اجر جمیل دارد و مظلومیتی که فقط و فقط خدا نصیب بنده‌های خوبش می‌کند.

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: مدافعان حرم دفاع مقدس کتاب مدافعان حرم دفاع مقدس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۵۶۶۱۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

افعی تهران، راسکولنیکُف و احساس منحصر به فرد بودن در جهان

   عصر ایران؛ مهدی مالمیر- با یک نگاه سرسری به لیست سازندگان سریال «‌افعی تهران» هم می‌شد حدس صائب زد که سریال با مخاطبِ بسیار همراه خواهد شد؛ مخاطبانی که نرم نرمک و از گوشه و کنار صدای انتقادات برخی‌شان را می‌شنویم که بر این نکته انگشت تاکید می‌فشارند که در این سریال، به اخلاق و رفتار مردم ساکن در تهران کم‌لطفی‌هایی شده است چراکه مردم در تهران آن سان که سریال به تصویر کشیده، آدم‌هایی بی‌اعتنا به هم‌نوع و  کنایه‌زن و تلخ‌زبان نیستند.

  در این‌که در تمام شهرها در سراسر جهان آدم‌هایی از این جنس کم نیستند حرفی نیست اما چرا در این سریال این نوع آدم‌ها در کانون سریال قرار گرفته‌اند و بی اغراق در بیشترِ سکانس‌ها با این تیپ آدم‌ها رو به رو می‌شویم؟

    پاسخ اما به تیپ شخصیت اصلی سریال باز‌می‌گردد. ما به جهان شخصی وارد شده‌ایم و با چشمان شخصیتی جهان را می‌نگریم که نگاهی دگرگونه به انسان‌ها و جهان دارد: «‌آرمان» منتقد سینما و مدرسی است که در آستانۀ 50 سالگی فرصتی به کف آورده تا نخستین فیلم بلندش را کارگردانی کند و به جرگۀ کارگردانان فیلم اولی بپیوندد! این منتقد سینمایی که کمی دیر برای ساختن فیلم‌اش به تکاپو افتاده، از نوعی ویژگی شخصیتی برخوردار است که بدان «شخصیت بیش از حد حساس» یا hayper sensitive person  گفته می‌شود.

   دارندگان این ویژگی شخصیتی، جهان گرداگردشان را با حساسیت بالا درک و دریافت می‌کنند و از پیش پا‌افتاده‌ترین ماجراهای روزمره نمی گذرند و مدام رخدادی را که برای بسیارانی می‌تواند با پوزخندی یا دستِ بالا با شانه بالا انداختنی برگزار شود، در ذهن و ضمیرشان همچون سکانسی از یک فیلم دردناک مرور می‌کنند و دندان روی دندان می‌سایند و گهگاه از کاهی کوه می‌سازند و مته به خشخاش زندگی می گذارند. 

مثلا پاسخ نه چندان گرم نانوای محترمِ محل در یک صبح سرد، برای کاراکترهایی که چندان درگیر ویژگیِ «‌شخصیت بیش از اندازه حساس» نیستند، می‌تواند با بی اعتنایی و حتی بی توجهی رو به رو شود یا آن را به حساب خستگی و هزار و یک دلیل و علت دیگر بنویسند و همچون بچه آهوییسبکبال از کنار آن بگذرند و دنبال کار و بار خود را بگیرند، اما شخصیت بیش از حد حساس، این بی‌مهری کوچک را در ذهن خود بدل به رویدادی بزرگ می‌کند و با منفی‌بافی و تفسیرهای کهکشانی از یک اتفاق روزمره، به روان خود زخم‌های ناسور می‌زند و سلول‌های عصبی خود را به کشتن می‌دهند!

   در سریال افعی تهران با کارگردانی « سامان مقدم» چند بار هم  از زبان خود شخصیت محوری داستان که صادقانه در برابر روان‌شناس اقرار کرد که رویدادهای روزمره را نمی‌تواند مثل باقی ادم ها ندیده یا نابوده بگیرد با تیپ شخصیتی ارمان کارگردان پنجاه ساله آشنا می شویم و هم در یکی از ظریف ترین سکانس ها که به روشنی دست بر روی نقطه ضعف شخصیت حساس می گذارد: آنجا که آرمان در سکانسی از سالن تئاتر بیرون می آید و وقتی پول بلیتش را از خانم بلیت فروش مطالبه می کند و خواهان پس گرفتن آن است با نگاه توام با تحقیر خانم مواجه می شود و صحنه خندۀ نه چندان مودبانه و نالازم خانم بلیت فروش را چند بار در موقعیت‌های مختلف به یاد می آورد و در آنجا است که سریال اولین تلنگر را به مخاطب می‌ند که با شخصیتی نامعمول در سریال رو به رو است و ضروری است از او انتظار رفتار و منشی از لون دگر داشته باشد.

  هنگامی که با شخصیت داستان و ویژگی‌های رفتاری او آشنا شدیم، با آسودگیِ بیشتری می‌شود رفتار او و کنش و واکنش‌اش را در دایره همکاران، همسایه و همسر سابق و همسایه پیش‌بینی و درک کرد.

   آرمان با سِنسورهای حساس اش بدل به آینه‌ای زشت‌نما می‌شود که دست بر روی نکاتی می‌نهد که شاید در زندگی روزانه کمتر کسی به قول قدیمی‌ها سنگی در ترازوی آنها بگذارد.

   اینکه رابطۀ میان شهروندان در کلان‌شهری مثل تهران تا چه اندازه می‌تواند پیچیده باشد. تا چه اندازه باید مراقب سخنانی باشیم که با شتاب بر زبان جاری می‌سازیم، تا چه اندازه باید سکنات خود را به هنگام حمله خشم و کدورت و حسادت کنترل کنیم و... چرا که همه آدم‌ها نمی توانند به راحتی از ماجرایی، کنایه ای، متلکی و نیشِ زبانی و پرخاشی درگذرند و این احتمال متاسفانه کم نیست که برای برخی اتفاقات ناگوار روزمره بدل به عقده‌ها و کمپلکس‌های خطرخیز شود.

  افعی تهران، همان قاتلی که در شهر پیچ و تاب می‌خورد و آرمان بر آن است تا فیلم‌اش را از روی زندگی پُرماجرای او بسازد، احتمالا یکی از همین «‌شخصیت های بسیار حساس» است که ناخوشی روانی‌اش به حد خطرآفرینی برای جامعه تبدیل شده است؛ احساس نزدیکی حسی میان کارگردان و قاتل سریالی هم از همین اشتراکات روانی سرچشمه می‌گیرد.

 
هر دو، چه کارگردان و چه قاتل زندگی درونیِ پیچیده ای دارند. هر دو از رویدادهایی رنج می کشند که از زمان کودکی بر روان شان سنگینی می کند( قاتل زنجیره ای کسانی را می کشد که در کارنامه شان سابقه کودک آزاری دارند) و در نهایت، هر دو آدم های منحصر به فردی در نوع خود به شمار می روند که در قاتل این احساس منحصر به فرد بودن به جنایت می انجامد. چرا که هر قاتلی چنان چه از رمان بی نظیر «جنایت و مکافات» آموخته ایم، در وهله اول با نوعی احساس خاص بودن، خود را محق می داند که دست اش را به خون همنوع رنگین کند. راسکولنیکوف کم بنیه و بیمار که دانشجوی حقوق بود، در هذیانات  و تفکرات اش به این نتیجه رسیده بود که آدمی است « ویژه»  که سزاوار به انجام رساندن کاری است که از هر کسی ساخته نیست: قتل پیرزن رباخواری که زندگی او را همچون زندگی پشه ای بی ارزش می شمارد و شایسته ی نابودی!

                                                                                       راسکولینکوف در رمان "جنایت و مکافات"



در آخر، می شود به نویسندگان فیلمنامه آفرین گفت که شخصیتی با ویژگی های روانی خاص آفریده‌اند و داستان را بر روی شانه‌های یک شخصیت بیش از حد حساس سوار کرده اند و از این طریق، هم سریالی با مایه‌های پلیسی و جنایی ساخته‌اند و هم شماری از ویژگی‌های برخی از ما شهروندان عجول و بی حوصله و گه‌گاه بی‌ملاحظه را به تصویر کشیده‌اند که کمتر کسی در فیلم‌ها و سریال‌ها به این ظریفه‌ها توجهی جدی نشان می‌دهد.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: توجیهات پیمان معادی؛ "ارشاد" یا هنر؟ پیمان معادی؛ بوسنده، پوشنده یا گوینده؟! پیمان معادی درگیر یک پرونده قتل شد

دیگر خبرها

  • رسیدن به فلسفه زندگی از راه خودشناسی
  • افعی تهران، راسکولنیکُف و احساس منحصر به فرد بودن در جهان
  • شهید مطهری مجاهد عرصه‌ جهاد تبیین بود
  • بررسی آثار کلر ژوبرت نویسنده و تصویرگر مسلمان شده فرانسوی
  • بازی برای کودکان خیلی مهم است اما جایگاه ادبیات هم حفظ شود
  • عاشق شعر عالمگیر ایران هستم/بهترین سوغاتی از نمایشگاه کتاب تهران
  • عاشق شعر عالمگیر ایران هستم/ بهترین سوغاتی از نمایشگاه کتاب تهران
  • شخصیت سالم یا ناسام؛ مساله این است؟
  • دفاع متزلزل پرسپولیس پیش از جدال حساس با سپاهان
  • انتشار کتاب یوسف گم گشته باز آید در ماهشهر