Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-08@20:40:27 GMT

امام جمعه بیرجند: اساس دین حب و دوست داشتن است

تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۰۷۱۸۰

امام جمعه بیرجند: اساس دین حب و دوست داشتن است

به گزارش روز شنبه روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، حجت الاسلام و المسلمین سید علیرضا عبادی در دیدار جمعی از اعضای گروه جهادی میثاق جوانان بیرجند ضمن تسلیت فرارسیدن ایام اربعین امام حسین (ع) و گرامیداشت هفته دفاع مقدس گفت: گاهی انسان‌ها عمر خود را به پوچی و ضرر سپری می‌کنند اما افرادی که وقت، عمر، کار و زندگی خود را صرف حل مشکلات بندگان خدا می‌کنند، بهشت حداقل پاداش آنان است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی افزود: اگر از کسی بپرسند که عمر خود را چند می‌فروشی، در پاسخی که همراه با تعجب و شگفتی است سوال‌کننده را هم متهم به کمبود شعور می‌کند که این چه سوالی است، ما عمر خود را به همه دنیا نمی‌فروشیم، اما وقتی در پایان عمر هر نفر از او سوال کنیم که عمر خود را به چه فروختید؟ خواهید دید به سرگرمی، بی‌تفاوتی و لذت‌های زودگذر فروخته می‌شود.

نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی بیان کرد: گاهی نه تنها به هیچ عمر فروخته می‌شود بلکه به ضرر نیز می‌فروشیم، همان گونه که در قرآن کریم خداوند می‌گوید «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ؛ [که] بی‌تردید انسان در زیان کاری بزرگی است» شما جوانان با کمال هوشیاری عمر خود را درست معامله کرده‌اید و ارزان نمی‌فروشید.

وی گفت: شما قیمت دارید و جنت (بهشت) کف قضیه است، حداقلش است و به کمتر از آن نفروشید لذا شما که وقت، عمر، کار و زندگی خود را صرف حل مشکلات بندگان خدا می‌کنید؛  شما که آنها را نمی‌شناسید و از کجا آنها را پیدا می‌کنید، از جانب خدا پیدا می‌شود.

حجت الاسلام و المسلمین عبادی افزود: مراجع تقلید که دین را به ما می‌گویند، همچون آیت الله فاضل لنکرانی (قدس سره)  می‌فرماید «من ۵۰ سال به عنوان اسلام شناس بعد از ۳۰ سال تحصیل به این نتیجه رسیدم که در دین خدا، بعد از انجام واجبات اگر همه مستحبات را ترک کردید و رفتید دنبال حل مشکل مردم، اگر فردای قیامت از شما بپرسند چرا چنین، بگویید فاضل لنکرانی در دنیا چنین گفت».

وی گفت: آنچه که شما در وسع خود انجام می‌دهید، خدا قبول کند و اکنون که کمک می‌خواهید خیلی کار درستی است، بنده نیز این موضوع را تعقیب می‌کنم زیرا وقتی سنگی در میان راه قرار می‌گیرد که از دست یک نفر ساخته نیست تکان بدهد، باید به دیگران بگوید و کمک کنند تا سنگ را قبل از وقوع حادثه آن مانع جا به جا شود.

امام جمعه بیرجند اظهار داشت: به کاری که می‌کنید خیلی معتقد باشید، اصولا اساس دین حب است و بغض عارضی است.

وی افزود: بغض وقتی عارض می‌شود که بین محب و محبوب مانعی باشد، بغض ایجاد می‌شود که مانع را برطرف کند و وقتی حب انسان منحصر به خدا شود و نه هوس، آن موقع به لازمه حب خدا همه عالم و آدم را دوست دارد، گیاهان و حیوانات را دوست دارد چرا که همه اینها منتسب به خدا هستند.

حجت الاسلام و المسلمین عبادی گفت: لذا وقتی حب خدا پیش آمد همه چیز جلوه الهی پیدا می‌کند و خداوند به شما توفیقی داده که این انتخاب ارزشمند را انجام داده‌اید.

برچسب‌ها خراسان جنوبی گروه های جهادی امام جمعه بیرجند مناسک دینی سید علیرضا عبادی

منبع: ایرنا

کلیدواژه: خراسان جنوبی گروه های جهادی امام جمعه بیرجند خراسان جنوبی گروه های جهادی امام جمعه بیرجند مناسک دینی سید علیرضا عبادی امام جمعه بیرجند عمر خود

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۰۷۱۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مشاوران شما بیت‌هایی بهتر از شاهنامه را می‌توانستند پیدا کنند

روزنامه هم میهن در مطلبی با عنوان «نگر تا نباشی به جز دادگر» نوشت؛ در شاهنامه زنان برجسته‌ای نقش‌آفرینی کرده‌اند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمی‌توانند باشند. برخی از زنان برجسته‌ی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نمانده‌اند.

چند سال پیش که شهرداری مشهد ذوقی به خرج داده بود و تصویرهایی از شاهنامه در و دیوار شهر را آراسته بودند، دستور به زدودن این تصویرها داده شد، گویی که بین این تصویرها و آن‌چه مشهد به آن شهره است، تقابلی وجود دارد. چندین دهه به دلیل همین تصور، توسعه و رسیدگی به آرامگاه فردوسی که یکی از بزرگ‌ترین شاعران و حکیمان ایران است، متوقف بود تا اینکه از مقامات بالاتر حکم به آبادانی آرامگاه فردوسی داده شد.

مقامات استانی و از جمله امام جمعه شال و کلاه کردند و به آرامگاه فردوسی رفتند. اگر اسم این مقامات و فردوسی را کنار هم در موتورهای جست‌وجوگر بنویسید و نتایج را هر چه بالا و پایین کنید، همان چند عکس را خواهید دید. با چنین پیشینه‌ای است که سخنان آیت‌الله علم‌الهدی و استنادش به شاهنامه برای دفاع از اجبار در پوشش با واکنش‌های بسیاری روبه‌رو شده است.

علم‌الهدی گفته است: مسئله حجاب نیز یکی از همین هویت‌های دینی و ملی است. اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ به‌خصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را می‌توان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید. او هم‌چنین به‌عنوان نمونه بیتی از شاهنامه خوانده است که منیژه خطاب به بیژه گفته است: منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیده تنم آفتاب

این سخن که زنان ایرانی براساس آن‌چه به ما رسیده، پوششی برای موی سر داشته‌اند یا چیزی شبیه چادر حتی، نادرست نیست. حتی این سخن که در شاهنامه‌ی فردوسی پاکدامنی و شرم از ویژگی‌های مثبت زنان و البته مردان شمرده می‌شود، هم بی‌راه نیست، هرچند تعریف پاکدامنی در نگاه حکیم توس و امام جمعه مشهد متفاوت است، اما بیتی که آقای علم‌الهدی به آن ارجاع داده، ربطی به زنان ایران ندارد. افراسیاب شاه توران است و منیژه دختری تورانی است نه ایرانی.

این به خودی خود ایرادی در استدلال امام جمعه به حساب نمی‌آید و می‌تواند بگوید که حکیم خصلت نیکو را حتی در دشمن ستوده است. ماجرا از اینجا جالب می‌شود که بدانیم این بیت را منیژه کی خوانده است و اصلاً ارتباطی به پوشش سر دارد یا نه؟

منیژه دل‌بسته‌ی بیژن شاهزاده‌ی ایرانی می‌شود و -به زبان امروزی- او را چیزخور کرده بی‌هوش به شبستان خود می‌آورد و همه‌ی این اتفاقات بدون اجازه‌ی والدین و بدون پیمان زناشویی -که از قضا در ایران باستان هم مرسوم بوده- رخ می‌دهد. بیژن در قصر او به هوش می‌آید و باقی قضایا و منیژه در چنین لحظات احساسی درباره‌ی اهمیت چیزی که به بیژن عرضه می‌کند این بیت را به زبان می‌آورد که تا به حال چنین بوده، اما بعدش را می‌توان در شاهنامه خواند.

البته اگر مشاوران امام جمعه با شاهنامه به از این بودند که هستند، بیت‌هایی می‌توانستند پیدا کنند که به کارشان بیاید، مثلاً آنجا که شیرین می‌گوید:

به سه چیز باشد زنان را بهی/ که باشند زیبای گاه مهی/ یکی آنک با شرم و با خواسته است/ که جفتش بدو خانه آراسته است/ دگر آن که فرخ پسر زاید او/ ز شوی خجسته بیافزاید او/ سه دیگر که بالا و رویش بود/ به پوشیدگی نیز مویش بود

این ابیات به روشنی از پوشیدگی موها می‌گوید، درحالی‌که در بیت استنادی امام‌جمعه‌ی مشهد، تفاوت برهنگی و نداشتن پوشش سرنادیده گرفته است. این مغالطه در سخنان بسیاری دیگر از مقامات هم دیده می‌شود.

نداشتن پوشش سر با برهنگی هم‌معنا نیست. با این حال هم‌چنان که در بیت انتخابی امام جمعه مشهد و این ابیات می‌بینیم هیچ‌کدام توصیه‌ی فردوسی نیست و سخنان شخصیت‌های شاهنامه است. شاهنامه مثل هر متن کهن ادبی در کنار ارزش‌های ادبی و زیباشناختی و روایی خود، مجموعه‌ای از ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی زمانه‌ی خود را منتقل می‌کند که به دنیایی دیگر تعلق دارند، چنان‌که در همین بیت‌های بالا پسرزا بودن جزو ارزش‌هایی شمرده شده است.

در شاهنامه زنان برجسته‌ای نقش‌آفرینی کرده‌اند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمی‌توانند باشند. برخی از زنان برجسته‌ی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نمانده‌اند و از جمله‌ی آنان تهمینه است مادر سهراب که در شاهنامه زنی ستوده است و تنها یک شب هم‌خواب رستم بوده است. رودابه مادر رستم نیز در راه دادن زال به قصرش از موی خویش کمندی بافته و انداخته و بعد هم که ماجرا در شاهنامه روشن است.

در این میان داستان گردآفرید اگرچه متفاوت است، اما در کنشگری از روابط خصوصی پیش‌تر رفته و اگر روی و موی پوشیده به این خاطر است که شناخته نشود و آنجا که روی و موی گشاده به قصد فریب دشمن است:

رها شد ز بند زره موی اوی/ در افشان چو خورشید شد روی اوی/ بدانست سهراب کو دختر است/ سر و موی او از در و افسر است

درست است که فکر می‌کنم شاهنامه ارزش‌های جهانی دیگر را منتقل می‌کند و چنین استناداتی به آن راه به جایی نمی‌برد، اما به نظرم از قضا در شاهنامه برای صاحبان مقام و قدرت توصیه‌هایی شایسته‌تر می‌توان یافت، مضمون‌هایی که بارها تکرار شده است. یکی از این مضمون‌ها دادگری است. دادگر در شاهنامه هم‌صفت خداوند است که جای نام نشسته است و هم وظیفه‌ی صاحب قدرت. فردوسی می‌گوید، پادشاهی که دادگر باشد، نیازی به فریادرس ندارد: کجا پادشا دادگر بود و بس/ نیازش نیاید به فریادرس

نویسنده: علی‌اصغر سیدآبادی

دیگر خبرها

  • برق برخی مناطق یاسوج روز جمعه به مدت دو ساعت قطع می شود
  • امام جمعه اصفهان: حج، تمرین فشرده بندگی است
  • پیام تسلیت امام جمعه و استاندار کرمان در پی درگذشت امام جمعه فقید بلوک جیرفت
  • بیش از ۱۰۰۰ برنامه ویژه دهه کرامت در البرز اجرا می‌شود
  • لحظه تصادف امام‌جمعه شهر بلوک جیرفت
  • لحظه تصادف مرگبار و فوت یک امام جمعه
  • درخواست از امام جمعه تبریز برای یحیی گل‌محمدی
  • مشاوران شما بیت‌هایی بهتر از شاهنامه را می‌توانستند پیدا کنند
  • امام جمعه شهر بلوک جیرفت بر اثر سانحه تصادف درگذشت
  • فوت یک امام جمعه در تصادف با آمبولانس