«تهران خیابان آ شیخ هادی» (نامه شاملو به ع پاشایی)؛ احمد شاملو؛ نشر چشمه یاد ایام!
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۱۳۰۵۹
«تهران خیابان آ شیخ هادی»
(نامه شاملو به ع پاشایی)
نویسنده: احمد شاملو
ناشر: چشمه، چاپ سوم 1396
201 صفحه، 17000 تومان
****
امروز دنگم گرفت مثل آن قدیم قدیما برایتان نامهای بنویسم. مثل آن گذشتهها، قلم در اطرافی بچرخانم.
الغرض، چندی پیش به عادت همیشگی رفتم کتابفروشی جلگه، از آن عباس آقا.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همینطور به شتاب که پیش میرفتم عبارتی ساده مثل برق مرا گرفت. آن عبارت ساده این بود: «و اما مقدمه کتاب کوچه- مدینه گفتی و کردی کبابم.» واقعا مدینهای است این مقدمهنویسی کتاب؛ آنهم کتابی چون «کوچه»! مقدمهنویسی جان نویسنده را میگیرد، بس که جانگیر است و جانستان. کتابنویسی یک طرف، مقدمهنویسی یک طرف! با این که میدانم مقدمه را باید سر آخر نوشت. دادار نیز انسان را ابتدا تن داد، سرآخر سر داد! به عبارتی، پس از آنکه «تن»نوشت، آنگاه «سر»نوشت!
کتاب را با آن اندام دیلاقیاش از مقدمهاش میشناسند. مقدمه تبدار کتاب را میسوزاند؛ چندان که خوانده نمیشود. وای به حال کتابی که مقدمهاش ناچسب باشد. به مصداق آن ضربالمثل معروف: «ماهی از سر گنده گردد، نی ز دُم.» مقدمه کتاب مثل سرلوحه است که به طور خلاصه در یک یا چند صفحه بیان شده و بر پیشانی کتاب میآید.
دوستی دارم بسیار کتابخوان. حافظهاش عجیب است. هوشی دارد سرشار. کمتر کتاب مطرحی است که نخوانده باشد. کافی است نام کتابی برده شود. کفگیر در چنته اطلاعاتش میکند میخواباند بیخ گوشات؛ کفگیر پشت کفگیر؛ چندان که سیمافور حیرتات سیخ شود. جوان که بودم، خیلی جوان، روزی در خلوت، راز این معما را از او جویا شدم. میگفت: «مقدمه»خوانم. «سرکتاب» میخوانم و نه «تهکتاب»! آن زمان جوان بودم، آنچنان که باید نمیفهمیدم چه میگوید. حالا که دوران اشعثیام را مینویسانم تازه میفهمم که چه رازی در پشت آن گفتهاش نهفته داشت.
راستش، کتاب که مینویسم برای نوشتن مقدمه ماتم میگیرم؛ ماتم عظمی! ناجوانمردانه حجم فشردهای از وسواس به من هجوم میآورد. پنداری دماوند را میخواهم صعود کنم؛ آنهم در چله زمستان؛ در موسم باد و بوران! گاه چندین ماه دادههایم را میتکانم تا تحفهای برای نوشتن مقدمه پیدا کنم. و حالا به وضوح میفهمم که ماتعلق «فتبارک» در آیه شریفه به «سر» برمیگردد و نه به «تن». یعنی به همان مقدمه و نه ذیالمقدمه.
مقدمه نقش سنگنبشتهها را بازی میکند بر سر قبور مردگان. غث و سمین قبور را میشناساند. بیخود نیست که اسکندر در فتوحات اول کاری که میکرد به قبرستان میرفت و از هیئت قبور، شهرِ مفتوح را میشناخت. زهی به آن یادداشتهای ابن بطوطه از سنگنبشتههای قبور بخارا که در غارت کفار هند به یغما رفت. و ایضا بیخود نیست که بزرگانی، مقدمه پارهای از کتابهای خود را در مجلدی جداگانه به چاپ میرسانند. باستانی پاریزی کتابی دارد به همین نام: «جامع المقدمات». نجف دریابندری نیز کتابی دارد تحت این عنوان: «از این لحاظ»، و...
زیاده درازنویسی کردم. عذرخواهم. به سیاق نامهها، به اهل خانه سلام برسان. منتظر نامهات میمانم. جویای احوالم.
روزی از روزهای مهر 1400. سال کرونا
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۱۳۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سیناپس «آپاراتچی» و «آسمان غرب» و فیلمنامه «یادآوری» کریستوفر نولان در شماره جدید فیلم نگار
سیناپس فیلمهای «تمساح خونی»، «آسمان غرب»، «پرویزخان»، «آپاراتچی» و «بی بدن»، فیلمنامه نویسی برای سریال در ایران و فیلمنامه کامل «یادآوری» نوشته کریستوفر نولان، از جمله مطالب منتشر شده در دویست و پنجاه و پنجمین شماره ماهنامه فیلمنامه نویسی فیلمنگار ویژه اردیبهشت ۱۴۰۳ هستند که در ۱۱۶ صفحه تقدیم علاقهمندان سینما و فیلمنامه نویسی شده است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در ابتدای بخش سینمای ایران سیناپس فیلمهای «تمساح خونی»، «آسمان غرب»، «پرویزخان»، «آپاراتچی» و «بی بدن» را میخوانیم و سپس نقد و تحلیلهایی که نویسندگان مجله درباره این آثار نوشتهاند. گفتگو با حسین تراب نژاد، یکی از فیلمنامه نویسان «آپاراتچی» و گفتگو با علی ثقفی، نویسنده و کارگردان «پرویزخان» از دیگر مطالب این بخش هستند.
پرونده موضوعی این شماره به فیلمنامه نویسی برای سریال در ایران اختصاص دارد که شامل مطالب خواندنی و متنوعی است از جمله: نگاهی به سریالهای شبکه نمایش خانگی در ایران؛ آنچه در سریال نویسی ایران مورد توجه نیست، بررسی گونههای درام کارآگاهی در سریالهای بعد از انقلاب، وضعیت فیلمنامه نویسی در سریالهای شبکه نمایش خانگی، معضلات سریال سازی از منظر متن، زیرمتن و فرامتن، گفتوگوی جمعی پیرامون فیلمنامه نویسی برای سریال در ایران و....
بخش سینمای جهان با سیناپس روی علفهای خشک، داستان آمریکایی و فراری آغاز میشود و با نقد و گفتگوهایی با خالقان این آثار ادامه مییابد.
مطالعه تطبیقی کتاب و فیلمنامه «مورد عجیب بنجامین باتن» و چطور خواننده را مجذوب فیلمنامه میکنید؟ عناوین صفحات «سینما ادبیات» و «تجربههای پراکنده» میباشند.
فیلمنامه کامل این شماره به «یادآوری» نوشته کریستوفر نولان اختصاص دارد که توسط حمید گرشاسبی به فارسی برگردانده شده است. نقدی بر این فیلمنامه، مطالب پایانی این شماره است.