«جنگل واژگون» رمانی کوتاه با نگاهی به تأثیر دوران کودکی بر زندگی انسان
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۷۵۷۱۹
«جنگل واژگون» کتابی از جروم دیوید سلینجر در سال ۱۹۴۷ است.
به گزارش برنا، «جنگل واژگون» عنوان رمان کوتاهی به قلم نویسنده آمریکایی جی. دی. سلینجر است که اولین بار در مجله کازموپالیتن در سال ۱۹۴۷ و چهار سال قبل از «ناتور دشت» منتشر شد.
«جنگل واژگون» را میتوان کتابی دانست درباره تأثیر دوران کودکی بر زندگی انسان، قصه آدمهایی که با وجود بزرگسالی همچنان تأثیر دوران کودکی در آنها به وضوح دیده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بخشهایی از کتاب:
آنچه در پی می آید، گزیده ی یادداشت های روزانه ای ست به تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۹۱۷. این یادداشت ها در شورویویِ لانگ آیلند، به قلم دختربچه ای به نام کورین فون نوردهوفِن نوشته شده است.
کورین دخترِ سارا کیس مونتروس فون نوردهوفِن ــ وارثِ تجهیزات ارتوپدیِ مونتروس ــ بود که در ۱۹۱۵ خودکشی کرد. پدرِ کورین، بارون اوتو فون نوردهوفِن، هنوز زنده بود، یا دست کم زیر نقابِ خاکستریِ تبعید هنوز نفس می کشید. کورین این فصل از یادداشت های روزانه اش را در شبِ پیش از یازدهمین سالگردِ تولدش شروع کرد.
فردا تولدم است و قرار است برایم مهمانی بگیرند. من ریموند فورد و دوشیزه اِیگِل تینگِر و لورَن پِدِرسن و دوروتی وود و مارجوری فِلپْس و لورنس فِلپْس و آقای میلر را دعوت کرده ام. دوشیزه اِیگِل تینگِر گفت اگر می خواهم مارجوری بیاید باید لورنس فِلپْس را هم دعوت کنم. آقای میلر را مجبورم دعوت کنم چون او دیگر برای پدر کار می کند. پدر گفت آقای میلر صبح با ماشینش می رود نیویورک و دوتا فیلمِ کابویی می آورد و بعد از شام در کتابخانه نمایش شان می دهد. من یک کلاه کابوییِ واقعی به ریموند دادم تا درست مثلِ آن کابویی که دوستش دارد سرش بگذارد. به همه ی آن های دیگر هم کلاه دادم ولی این یکی ها کاغذی بود. دوشیزه اِیگِل تینگِر گفت می خواهد به من "قرارِ تعصب نوشته ی جین اورستِن" ( ۱) را بدهد. ضمنآ می خواهد آن یکی کتاب را هم که ندارم، به من بدهد. او بعد از دوشیزه کالاهان دوست داشتنی ترین معلّمی ست که داشته ام. پدر هم می خواهد برای سگدانیِ توله های سَندی جای بیش تری به من بدهد مثلِ عروسکخانه ی وانامِیکرز که قبلا دیده ام. هدیه ی دوروتی وود یک آلبومِ امضاست ولی آن را سه هفته پیش به من داده. اولش نوشته در زنجیرِ طلاییِ دوستی ات مرا هم حلقه ای بدان. تقریبآ گریه ام گرفت. دوروتی خیلی دوست داشتنی ست. نمی دانم لورن و مارجوری می خواهند چی به من بدهند. کاش لازم نبود آن لورنس فِلِپسِ بدجنس به مهمانی ام بیاید. نمی خواهم ریموند فورد برای تولدم چیزی به من بدهد، همین که می آید کافی ست. او خیلی فقیر است و اصلا پولدار نیست و از لباس هایش معلوم است. کاش دوروتی در صفحه ی اولِ آلبوم چیزی ننوشته بود چون می خواستم ریموند بنویسد. آقای میلر می خواهد یک تمساح به من بدهد. در فلوریدا برادری دارد که تمساح و سِل دارد، مثل دوشیزه کالاهان. من ریموند فورد را دوست دارم. از پدرم هم بیش تر دوستش دارم. هر کسی که این دفترِ یادداشت های روزانه را باز کند و این صفحه را بخواند، ظرف ۲۴ ساعت می میرد.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: رمان خودکشی نیویورک پدر گریه فقیر پدر جنگل خودکشی فقیر معرفی کتاب نیویورک جنگل واژگون جنگل واژگون من بدهد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۷۵۷۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصاویری پراسترس از لحظه نجات جان از کودکی در سیل کرمان
رویداد ۲۴، تصاویری از سیل اخیر در استان کرمان را منتشر کرده که نشان میدهد، کودکی که رودخانه پشترود بم بر اثر سیلاب او را به همراه خود میبرد در اقدامی معجزهآسا نجات پیدا میکند.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی