ترک تحصیل دختران بعد از مقطع ابتدایی بدلیل «ازدواج زودهنگام»
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۳۵۱۲۹
مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر وزارت آموزش و پرورش درباره روند اجرای طرح نهضت نصیب آموزشی در مناطق محروم توضیح داد و گفت: در ۶۴ نقطه هدف که امسال شناسایی شدند، در زمینه آموزشی، بهداشتی، تربیتی، کتابخوانی، تجهیز مدرسه و غیره برنامهها و طرحهایی طراحی و در دست اجراست.
به گزارش ایمنا، محمدرضا سیفی، در این باره اظهار کرد: نهضت نصیب آموزشی با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری در اجلاس رؤسای آموزش و پرورش سراسر کشور طراحی و اجرایی شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: ۶۴ نقطه محروم در ۳۲ استان کشور چه در مناطق عشایری و چه غیرعشایری شناسایی شدند که نهضت نصیب آموزشی را اجرا میکنند. نوعی وفاق ملی حاصل شده و استانها طرح را متعلق به خودشان میدانند، زیرا جزو طرحهای بخشنامهای نیست که از مرکز دیکته شده باشد و خود استانها پیشنهاد دادند که طرح چه طور اجرا شود.
سیفی با بیان اینکه بازدیدهای مختلفی از وضعیت آموزشی این مناطق لازمالتوجه انجام شد و کمک کرد که استانداران، فرمانداران، بخشداران و حتی دهیاران برای رفع مشکلات و محرومیتها همراه شوند و اجرای طرح نصیب آموزشی را به عنوان یکی از اولویتهای کاری خود دنبال کنند اظهار کرد: در پی اقدامات شعارزده نبودیم و دستاوردهای خوبی نیز رقم خورده است. به عنوان مثال در یکی از استانهای شمالی نرخ گذر تحصیلی از ابتدایی به متوسطه اول پایین بود که با برخی اقدامات این نرخ در سال جاری چند درصد رشد کرده است. نرخ گذر تحصیلی به این آمار اشاره دارد که چه تعداد از فارغالتحصیلان کلاس ششم ابتدایی وارد متوسطه اول میشوند. این نرخ هرچقدر بالاتر باشد نشان دهنده تحقق عدالت آموزشی و کاهش ترک تحصیل خواهد بود.
وی افزود: نمیگوییم تمام مشکلات را حل میکنیم، اما گامهایی برمیداریم که باعث تشویق دستگاههای اجرایی ذیربط برای حل مشکلات آموزشی شود. دوره ضمن خدمتی تحت عنوان الگوها و روشهای برنامهریزی نظام آموزش و پرورش نیز توسط استانها برگزار و گواهی پایان دوره صادر شد. ضابطین طرح نهضت نصیب آموزشی و تعدادی از مدیران منتخب برخی شهرها از جمله شرکت کنندگان این دوره بودند.
مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه در ۶۴ نقطه هدف که امسال شناسایی شدند، در زمینه آموزشی، بهداشتی، تربیتی، کتابخوانی، تجهیز مدرسه و غیره برنامهها و طرحهایی طراحی و در دست اجرا است گفت: در این فرایند متوجه شدیم یکی از موضوعات مشترک که در تمام شهرستانها فراوانی داشت و حائز اهمیت بود، ترک تحصیل دانشآموزان دختر روستایی و عشایری بعد از پایان دوره ابتدایی به دلایلی چون ازدواج بود.
سیفی افزود: یکی از موانع تحصیل و رشدیافتگی، موضوعات فرهنگی و اجتماعی است که از جمله مهمترین آنها میتوان به موضوع ازدواج زودهنگام دختران دانشآموز اشاره کرد. آموزش و پرورش به تنهایی نمیتواند در این زمینه کاری انجام دهد، حتماً باید آمایش سرزمینی انجام و مشخص شود که معضل در کدام مناطق بیشتر است و سپس با کمک دیگر دستگاهها راه حلی را پیدا کند تا کمتر شاهد ازدواج دختران دانش آموز در سنین پایین باشیم.
منبع: ایسنا
کد خبر 536779منبع: ایمنا
کلیدواژه: ازدواج زودهنگام توسعه عدالت آموزشی كودك همسری شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق نهضت نصیب آموزشی آموزش و پرورش استان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۳۵۱۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود! چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:
۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش