محمدحسین صفار هرندی: بازگشت به حکومت غیر رسمی در کنار حفظ حکومت اسلامی ضروری است
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۴۶۰۷۴
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: حکمرانی به سبک سابق غیرممکن است چرا که حکام هر لحظه در معرض رصد عمومی داخلی و خارجی هستند و یک بازنگری و تجدید نظری در رویهها باید رخ دهد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، محمدحسین صفارهرندی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی با موضوع «نقش حاکمیت در فرهنگ» در مدرسه علم و عمل به ایراد سخنرانی پرداخت و اظهار داشت: بعد از صدر اسلام همواره ما خودمان را در موضع محکومیت دیدیم و با توجه به وجود سلاطین و حاکمان جور با جریان حاکم همراه نبودیم از آن رو آن مسیری که پیامبر اکرم ترسیم کرده بودند محقق نشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه در موضع محکومیت بودن لوازمی دارد تصریح کرد: زندگی در این دوران سامان داشته است. درست است که در این ادوار ما در حیطه حکومت نبودیم اما خارج از آن لوازمی که برای زیستن بود را فراهم میکردیم. اگر گفته شود حکومتها، جریانهای رسمی بودند ما جریان غیررسمی به شمار میرفتیم که در خارج از حکومت شکل گرفته بودیم و در حقیقت حکومت غیررسمی به شمار میرفتیم.
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی اضافه کرد: در کنار این حکومت غیررسمی یک نوع زندگی را برای خود تعریف کرده و نهادهایی را به وجود آورده بودیم که این نهادها میتوانستند ما را اداره و کفایت کنند. برای مثال کانونهایی که جنبه دینی داشتند مانند مسجد و هیأت وجود داشت که در کنارش صندوقهای خیریه با محوریت کمک رسانی به فقرا تأسیس شد تا به مستضعفان خدمات رسانی داشته باشد یا از نظر علمی علما، میراث بزرگ علمی را برای ما به یادگار گذاشتند تا از دستبرد جریان حکومتی در امان باقی بماند.
صفارهرندی گفت: وقتی انقلاب به پیروزی رسید گویی آرزوی ۱۴۰۰ ساله محقق شد و از دولت غیررسمی وارد دولت رسمی شدیم، در این دوره ورود به دولت غیررسمی تبعاتی داشت که بخشی از آن رهایی از سنتهای پیشین است؛ عملاً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ما آن صبغه جریان غیررسمی خود را به جریان غیرخودی تحویل دادیم. دلیل بسیاری از مشکلات امروز به تبع همین امر است که رقبای ما از کمونیستها و مارکسیستها گرفته تا دیگران رفته اند و خودشان را در جریان غیررسمی تعریف کرده اند، کانونهای غیررسمی را تصرف کرده و از طریق آن به نوعی در میان توده مردم ایفای نقش میکنند همان نقشی که ما پیش از انقلاب در مقابل همان حکومت ایفای نقش میکردیم.
وی به جایگاه مهم حوزه فرهنگ اشاره کرد و گفت: حوزه فرهنگ جزو اصلی ترین تخصصهای ما در موضع حکومت غیررسمی بود و با وجود علما در این عرصه چیزی کم نداشتیم برای همین انقلاب اسلامی را انقلاب فرهنگی مینامند. حال چطور است که اصلی ترین چالشهایی که امروز حس میشود در ساحت فرهنگ است؟ بنده گمان میکنم بخش عظیمی از این مساله برمی گردد به این مطلب که بعد از پیروزی انقلاب به نوعی خیلی زیاد حکومتی شدیم و به کافی بودن امکانات حکومت دل بستیم شاید عوامل زیادی در این امر دخیل باشد برای مثال اگر در گذشته مسجد محور بسیاری از فعالیتها بود اما امروز گونههای دیگری از مسجد تعریف شده که فعالیتهای مسجد را انجام میدهند مثل صدا و سیما که هر پنجشنبه دعای کمیل را پخش میکند و مردم در خانه به آن گوش میدهند و کمتر در مسجد حاضر میشوند.
ضرورت بازگشت به حکومت غیر رسمی در کنار حفظ حکومت اسلامی
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه حکومت اسلامی مقدس و عزیز است و حاضریم برای آن جان دهیم، گفت: اما از دست دادن برخی فرصتها در این ۴۰ سال خسارت بار بوده بنابراین به هر نسبتی که ما حکومتی تر فکر کردیم یک جریان غیررسمی ضدحکومت در مقابل ما تشکیل شد و با نفوذ در توده مردم در نقطههای مختلف خود را تعریف کرد و ما را مورد هجمه قرار داد. بنابراین چاره حل برخی مشکلات بازگشت به حکومت غیررسمی است بدون از دست دادن حکومت اصلی و این همان تفسیر آتش به اختیار است.
صفارهرندی گفت: در آن جریان غیررسمی مجدد باید خودمان را تثبیت کنیم تا کارهای مؤثری صورت بپذیرد بنابراین فعال شدن جریان غیررسمی از ضروریات به شمار میرود.
وی با ابراز تأسف بر اینکه حضور مفیدی در عرصه فرهنگ نداریم، گفت: بخشی از این عدم حضور برمی گردد به غیبتی که ما پیش از انقلاب در این حوزه داشتیم. پس یکی از کمبودها عدم حضور تخصصی در برخی حوزههای فرهنگی مانند سینما است، در گذشته اگر افراد مذهبی میخواستند در این حوزه مهارت کسب کنند باید در مکتب دیگری به کسب این مهارت مبادرت میکردند و آموزش میدیدند مکتبی که بالاترین قله سینمای آن هالیوود است. وقتی حضور فرهنگی در بیرون از مکتب، گرایشها و منظومههای فکری باشد مشکلات بسیاری را به بار میآورد.
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه رهبر معظم انقلاب به تقویت فرهنگ بسیار تاکید دارند اظهار داشت: نگاه ایشان به فرهنگ به مثابه سبک زندگی است و مقصود فرهنگ عمومی است. برای مثال اگر زمانی نام وزارت ارشاد میآمد همه ذهنها به سمت تئاتر و سینما معطوف میشد اما امروز زمانی که نام این نهاد میآید باید این تصور ایجاد شود که چطور باید عادات بد جامعه به آداب موجه و خوب تبدیل کرد. بنابراین وقتی که مقام معظم رهبری سخن از مهندسی فرهنگی به میان میآورد مقصود تدابیری است که ما از نقطه نامطلوب به نقطه مطلوب باید هدایت شویم.
رجوع به مردمی شدن فرهنگ و هنر بسیار حائز اهمیت است
صفارهرندی ادامه داد: شاید اگر جریان مردمی فرهنگ پس از پیروزی انقلاب اسلامی و یا تنظیم قانون اساسی به وسعت آن چیزی که امروز تولید میشود در آن زمان در نظر گرفته میشد با مشکلات کمتری امروز رو به رو میشدیم. رجوع به مردمی شدن فرهنگ و هنر بسیار حائز اهمیت است. جریانهای غیررسمی مانند سازمانهای مردم نهاد امروز به قدری تعدادشان زیاد شده که در این عرصه اغلب ما غایب هستیم. اگر از من پرسیده شود که مهمترین کاری که میتوان در عرصه حکمرانی فرهنگ انجام داد پاسخ میدهم آن بخشی است که دولت مکلف است به توده مردم ورود کند. قصه حکمرانی به این معنا به نوعی تضمین شده است که باید همتی وجود داشته باشد اگر بخش غیررسمی تقویت شود بخش حکمرانی تقویت خواهد شد و پای کار آورده میشود. تعارض بین جریان رسمی و غیررسمی وجود ندارد و مساله آزاردهنده ای برای به میدان آوردن جریان غیررسمی نیست.
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد: حکمرانی به سبک سابق غیرممکن است چرا که حکام هر لحظه در معرض رصد عمومی داخلی و خارجی هستند بنابراین شاید بتوان به نقطهای رسید که یک بازنگری و تجدید نظری در رویهها و حتی در احکام صورت پذیرد و حتی بتوان متناسب با امروز قانون اساسی طراحی کرد. یکی از هنرهای حکام آن است که بتوانند فضای عمومی و سرعت پیشرفت فناوری اطلاعات ده سال بعد را پیش بینی کنند.
منبع: خبرگزاری مهرمنبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی حاکمیت وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی جریان غیررسمی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۴۶۰۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راه حل مسائل فرهنگی بازگشت به سیاست و سیاستگذاری
جهان غرب همواره تلاش میکند هر نوع دین و فرهنگی را به تسخیر خود درآورد و آن را مصرف کند. در وضع کنونی اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی را در موقعیت پاسخ به بحران انسان معاصر قرار دهیم؛ راهحل شناخت و استفاده درست از رویکردهای سیاستگذاری است. - اخبار اجتماعی -
بهگزارش خبرگزاری تسنیم، علی نیکوکار- جهان غرب همواره تلاش میکند هر نوع دین و فرهنگی را به تسخیر خود درآورد و آن را مصرف کند. در وضع کنونی اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی را در موقعیت پاسخ به بحران انسان معاصر قرار دهیم باید آن را چیزی غیر از رسم و عادت و مراسم و مناسک بدانیم و نگاههای قاعدهمند و فرایند محور به آن داشته باشیم.
بر اساس مبانی اعتقادی و تربیتی، برای اینکه دین و فرهنگ راهنمای رفتار و کردار قرار بگیرد باید با جان آدمیان پیوند خورد. متاسفانه سیاست فرهنگی کشور در جهتی است که گمان میشود با تدریس چند ساعت دین و فرهنگ میتوان رفتار و عمل انسان را تغییر داد، فراموش میکنیم که آموختن و تربیت، حفظ کردن و یاد دادن الفاظ و عبارات نیست. نباید محدود به دانستههای سطحی و عادات در عمل و رفتار شویم. به عبارت دیگر زمانی افراد آداب ظاهری احکام دینی و فرهنگی و عرفی جامعه را رعایت میکنند که آنها را با جهان خود پیوند داده باشند.
اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی که آثار بزرگی در تاریخ ایجاد کرده را به دور از نگاه سطحی و ظاهری، با جان جامعه ایرانی پیوند دهیم، لازم است بدانیم که روابط و مناسباتی که بر انسان امروز حاکم شده به صورت قهری تلاش میکند هر نوع فرهنگی را در خود منحل یا نفی و انکار کند. متاسفانه مواجهه جهان اسلام و به طور خاص ایران و سیاست های فرهنگی در مقابل این امر، محدود و محصور به ترمیم ظواهر شده، یعنی نه تنها تلاش نکردیم به طریق غیرمستقیم و نرم، متعادل و متناسب با شرایطِ زبان و زمان فعلی پیش برویم بلکه تعارضات درونی در ظاهر و باطن موجب تشدید وضعیت هم شده است. لذا گام نخست توجه به این امر، احساس وضع کنونی، عدم غفلت، پذیرش و مواجهه با آن است.
ناگفته نماند با وجود شرایط فعلی همچنان بخش عظیمی از مردم تعلق به فرهنگ و جهان اسلامی و ایرانی دارند، اما در جامعه ایران با دو قشر دیگر نیز مواجه هستیم که باید آنها از هم تفکیک کرد، دسته اول افرادی هستند که می توان با زبانِ متناسب با روزگار کنونی آنها را به دین و فرهنگ و سنت تاریخی خویش بازگرداند.
رایزن فرهنگی ایران در اندونزی: کار فرهنگی خارج از کشور هزینهبر است و موازیکاری بلای جانشدر جهان این افراد فردیت از اهمیت ویژه ای برخوردار است و فردیت چیزی غیر از انتخاب آزاد نیست. آنچه اهمیت دارد نه اعمال قهر در انتخاب، بلکه آگاهی فرد از گزینههای پیش رو و نتایج آن است. به تعبیر دیگر سیاست فرهنگی ما باید در جهتی باشد که فرد با انتخاب آزاد به سمت فرهنگ اسلامی ایرانی خویش حرکت کند. چراکه بخش عظیمی از آنها دچار تقلید بیحساب و پراکنده شدهاند و نمیدانند چه میکنند و نتایج آن چیست.
اما دسته دوم کسانی هستند که پیش از آنکه تجربه توسعه و پیشرفت کشورهای غربی را داشته باشند وارد بحرانهای آن در مقام نظر و عمل شدهاند. به عبارت روشن مصرفگرایی، لذتجویی، افسردگی، بیبنیادی و بیاعتنایی به ارزشهای دینی و اخلاقی و... معیار و ملاک آنها قرار گرفته و تلاش میکنند صورت محلی و منطقهای از جهان مدرن و حتی پست مدرن را به نمایش بگذارند. لذا دشوار می توان در زمان محدود تغییری بنیادین در جان این دسته ایجاد کرد. چراکه این قشر از جامعه اساساً در پی دین و فرهنگ نیستند. به تعبیر دیگر این دسته مقلد مناسبات و روابطی هستند که به مبادی و مبانی، آثار و نتایج آن کاری ندارند. حتی ممکن است پوچ و بیهوده بودنش را هم درک کنند اما اهمیتی به آن نمی دهند.
جهانگیر الماسی: غرب جامعه ایرانی را هدف گرفته استبنابراین جامعه هدف و راهکار نویسنده مربوط به دسته اول است که خواسته یا ناخواسته بخشی از مناسبات و روابط جهان مدرن بر آنها حاکم شده است.
در جهان کنونی حفظ و اعمال هر نوع حاکمیتی با هدف تغییر و تاثیر در مناسبات و روابط از دریچه سیاستگذاری پیش میرود. اگر بخواهیم سیاستگذاری را در یک کلمه معنا کنیم چیزی غیر از پیوستگی نیست. به عبارت دیگر هر مسئله ای بخصوص مسائل فرهنگی را باید در پیوستگی وضعیت آموزش و پرورش، مدیریت و اشتغال، تولید و رسانه و... دید و حل کرد. به همین جهت با طرح و دستورالعمل نمی توان به نتیجه مطلوب رسید.
در شرایطی که سیاستگذاری به روشهای چند دهه گذشته هم در حال تغییر است و رویکردهای جدیدی در حکمرانی مانند هوشمندسازی مطرح شده، دیگر با روش های سیاستگذاری چند دهه اخیر هم نمیتوان پیش رفت، چه رسد به دستورالعملهای یکطرفه و سنتی! بنابراین شناخت و استفاده از رویکردهای سیاستگذاری و حکمرانی در جهان امروز، یک ضرورت است.
سیاستگذاری و حکمرانی روز به روز بیشتر به سمت شبکهای شدن، مشارکتی شدن و دیجیتالی شدن، حرکت میکند. یعنی اولاً باید ابعاد مختلف هر سیاستی را در پیوند با دیگر بخش ها مشاهده کرد. ثانیاً توجه به مشارکت تمامی اقشار و طبقات اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاستگذار داشت. ثالثاً شبکههای اجتماعی، وب سایتها، برنامهها و هوشمندسازی را به عنوان یکی از بازیگران موثر بخش عمومی در نظر گرفت.
لذا سیاستگذاری فارغ از جهت و محتوای آن مستلزم استفاده از دادهها و روشهای جدید است و بدون استفاده از آن نمیتوان نه تنها مسائل فرهنگی، بلکه هر مسئلهای را حل کرد.
گفتوگو|رایزن فرهنگی ایران در دمشق: دشمن میخواهد هزینه چالشهای سوریه را به گردن مقاومت بیندازدآنچه که می توان در این مطلب به عنوان راهکار برای رفع بخش عظیمی از مصائب فرهنگی مطرح کرد؛ بازگشت به محوریت خانواده در جهت تامین نیازهای طبیعی، عاطفی، جسمی، تربیتی، آموزشی و تفریحی و...است. به عبارت دیگر تامین این نیازهای فطری خارج از چهارچوب خانواده آغاز انحراف است و این مهم محقق نمیشود مگر با تسهیل تشکیل خانواده برای بخش عظیمی از جوانان، از طریق طرحهای ملی مسکن و ارائه زمین برای زوجین و ....
پایان پیام/