Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-28@21:21:21 GMT

چرا هاشمی در مورد فوت مرحوم لاهوتی سکوت کرد؟

تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۸۰۷۵۲

چرا هاشمی در مورد فوت مرحوم لاهوتی سکوت کرد؟

روزنامه شرق نوشت:

یکی از سرچشمه‌های قضاوت‌های مبالغه‌آمیز مثبت یا منفی درباره اکبر هاشمی‌رفسنجانی، بالابردن انتظارات تاریخی از وی و برساختن یک هاشمی انتزاعی است که دارای قدرتی نامحدود، اطلاعاتی نامحدود و جایگاهی بی‌نظیر و بی‌رقیب است.

طبعا با ساختن این جایگاه، می‌توان همه موفقیت‌ها را به او نسبت داد و همه شکست‌ها و مشکلات را گردن او انداخت؛ اما در واقعیت چنین هاشمی‌ای وجود خارجی نداشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هاشمی اگرچه هوش نسبتا بالا و سرعت عمل و مهارت‌های مؤثری در حوزه سیاست داشت، اما آن‌چنان متقاوت با دیگران نبود که بتواند یک‌تنه سرنوشت کشور را تغییر دهد یا مانع وقایعی شود که مقتضای فضای عمومی است. از او باید در حد خودش و به اقتضای شرایط و توانمندی‌هایش انتظار داشت.

اگر پرسش می‌شود که «چرا هاشمی در برابر تسخیر سفارت آمریکا به صورت علنی سکوت کرد و در زمان امام تأیید‌هایی نیز از وی صادر شد؟» باید توجه داشت که وی هنگام تسخیر سفارت در سفر حج بود و امکان تأثیر نداشت و پس از نام‌گذاری این حرکت به «انقلاب دوم» توسط امام، عملا فضایی برای نقد عمومی آن وجود نداشت.

در آن شرایط حتی شخصیتی نظیر شهید بهشتی که دنیادیده‌تر، ملایم‌تر و باتجربه‌تر از هاشمی بود، شرایط و فضای جامعه را به‌گونه‌ای دید که به حمایت از تسخیر سفارت پرداخت. در آن فضا انتظار عملکرد و مواضعی نظیر مهندس بازرگان از فردی در جایگاه هاشمی، در نظر نگرفتن شرایط است؛ چراکه سن‌وسال، سوابق اجرائی، دنیادیدگی، نوع رابطه با امام و تعریف خاستگاه سیاسی بازرگان با هاشمی، قیاس مع‌الفارق است. باید توجه داشت که در آن شرایط، فضای انقلابی کشور به‌گونه‌ای بود که حتی برخی اعضای شاخص نهضت آزادی نظیر مهندس سحابی نیز از مشی مهندس بازرگان فاصله گرفته و با انقلابیون همراه بودند.

اگر پرسش می‌شود «چرا هاشمی در مورد مرگ مرحوم لاهوتی [پدر دامادهایش]سکوت کرد؟» قضاوت و پرسشی فارغ از فضای ملتهب آن زمان کشور و فضای ترور‌های کور و قتل عام توسط گروهک‌ها است؛ موضوعاتی که موجب خشم عمومی جامعه نسبت به این گروه شده بود و خطر فروپاشی کشور که بخشی از آن به اشغال عراق درآمده بود، وجود داشت.

آیا هاشمی می‌توانست در آن شرایط، به دلیل مرگ یکی از دوستان بسیار نزدیک و پدر دو دامادش، دستگاه امنیتی و قضائی را که پس از هفت تیر و هشت شهریور به اندازه کافی متزلزل شده بود، با چالش مواجه کند و اگر چنین می‌کرد، امروز متهم به اعمال نفوذ شخصی و فامیلی نمی‌شد؟

اینکه چند لحظه گریه بی‌اختیار هاشمی هنگام شنیدن خبر درگذشت مرحوم لاهوتی با شماتت گروهی از نمایندگان تندرو مواجه شد، خود نشانه شدت التهاب جامعه آن روز و تأثیر نیرو‌های پرشور و انقلابی بود که البته طبیعتا در دستگاه قضائی و امنیتی نیز موجب اشتباهاتی بود؛ اما باید پرسید از رئیس مجلس در آبان ۱۳۶۰ چه انتظاری باید داشت؟

«آیا هاشمی می‌توانست موجب پایان جنگ پس از فتح خرمشهر شود؟»؛ هاشمی در خرداد سال ۱۳۶۱ چه جایگاه و چه میزان تجربه، اطلاعات و تخصص نظامی داشت که بتواند در برابر موضع واحد فرماندهان ارتش و سپاه بایستد؟ خود امام و دیگر مسئولان چه پاسخی مقابل دلایل و مواضع فرماندهان داشتند که هاشمی بتواند آن را پرورش داده و به نتیجه برساند؟ «آیا هاشمی در ابتدای دهه ۷۰، موجب حذف جریان چپ از عرصه رسمی سیاسی کشور شد؟» مستندات تاریخی نشان می‌دهد حذف جناح چپ، بیش از آنکه با نظارت استصوابی رخ داده باشد، معلول ناسازگاری شعار‌ها و مواضع تند این جناح با فضای روز جامعه بود.

طبیعتا فضای ایران پس از جنگ که به دنبال سازندگی در داخل و تنش‌زدایی با خارج بود، پیشنهاد ائتلاف با صدام در جنگ علیه آمریکا یا تداوم تنش با عربستان یا مخالفت با خصوصی‌سازی و ورود سرمایه را نمی‌پذیرفت. جدا از چهره‌های رده دوم و سوم جناح چپ که ردصلاحیت شدند، شخصیت‌های رده نخست این جناح که تأیید شدند، حتی در میان ۳۰ نفر نخست نمایندگان تهران نیز جای نگرفتند و در همین زمان هاشمی مکررا بزرگان چپ را دعوت به تعدیل رفتار‌ها و مواضع رادیکالشان می‌کرد، اما سخن او مانند پیام رأی مردم در انتخابات دوره‌های چهارم و پنجم مجلس که موجب استحاله جناح چپ و تولد اصلاح‌طلبان شد، مؤثر واقع نشد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: هاشمی رفسنجانی لاهوتی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۸۰۷۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

افول تشکل‌های دانشجویی، بدنه اجرایی کشور را تضعیف می‌کند

به گزارش خبرنگار گروه استان‌های ایسکانیوز از اصفهان، افت محسوس پویایی تشکل‌های دانشجویی ظرف سال‌های اخیر، موضوعی است که بارها مورد اشاره تحلیل‌گران قرار گرفته و تلاش شده در این خصوص آسیب‌شناسی شود. فرید نادری دانشجوی دکتری مهندسی سازه در دانشگاه خواجه نصیر، از جمله فعالان باسابقه تشکل‌های دانشجویی است که هم در دانشگاه آزاد و هم دانشگاه‌های دولتی، سابقه تحصیل و کنش‌گری دانشجویی داشته و بینش خوبی راجع‌به فراز و فرود تشکل‌های دانشجویی و چالش‌های موجود در این حوزه دارد. وی انقطاع روند نسل‌سازی در تشکل‌ها را ناشی از سیاست‌های غلط مسئولان دانشگاهی و یک‌دست‌سازی تشکل‌ها دانسته و بر لزوم حفظ استقلال این نهادها و احیای اصالت آن‌ها تأکید دارد. این گفت‌وگوی تفصیلی را در ادامه می‌خوانید.

به عنوان سؤال نخست، چگونه وارد فضای کنش‌گری دانشجویی شدید و چه مسیری را پیمودید؟

زمانی که من در سال ۱۳۹۴ وارد دانشگاه آزاد اصفهان شدم، اغلب دانشجویان دغدغه‌های سیاسی داشتند. به‌خاطر همین، خود به خود من هم وارد این فضا شدم. البته، فعالیت‌های سابق سیاسی در خانواده‌ام هم در این موضوع بی‌تأثیر نبود.

پس از مدتی برای اجرای برنامه‌های مختلف، در کنار «بسیج دانشجویی» مستقیماً با معاونت فرهنگی دانشگاه وارد همکاری شدم. این فعالیت‌ها در نهایت زمینه‌ساز حضورم در «تشکل سیاسی امیرالمؤمنین (ع)» که یکی از قدیمی‌ترین تشکل‌های دانشگاه آزاد در کشور بود، شد. پس از دو سال فعالیت و پیمودن سلسله‌مراتب تشکیلاتی، دبیر این تشکل شدم و بعد از یک سال نیز در «شورای مرکزی اتحادیه تشکل‌های اسلامی-سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی» مسئولیت پذیرفتم.

پس از ورود به تشکل‌های سیاسی دانشگاه، چه برنامه‌ای را دنبال کردید؟

پس از حضور در تشکل امیرالمؤمنین (ع) متأسفانه شاهد حواشی‌ای از جمله گرایش‌های جناحی این تشکل بودم. به همین دلیل پس از راه‌یابی به شورای مرکزی تشکل با رأی دانشجویان و انتخاب شدن به عنوان دبیر تشکل، اولین گام، حذف وابستگی‌ها بود.

این تشکل به‌طور عمده، هدف تبیین و بسترسازی فضای سالم سیاسی برای کنش‌گری دانشجویی را دنبال می‌کرد. به همین دلیل، معمولاً هنگامی که کانون‌ها و انجمن‌های علمی خواهان برگزاری برنامه‌هایی بودند که رویکرد فرهنگی-سیاسی و علمی-سیاسی داشت و آن‌ها به دلیل مقررات قادر به ورود به مباحث سیاسی نبودند، این نوع برنامه‌ها را به‌طور مشترک با همراهی تشکل امیرالمؤمنین (ع) برگزار می‌کردیم و بُعد سیاسی برنامه را ما برعهده می‌گرفتیم. این نوع جلسات، به ما امکان تبیین مسائل روز سیاسی را با مشارکت دانشجویان عضو کانون‌ها و انجمن‌های علمی می‌داد.

آغاز یک‌دست‌سازی آیا آرمان یا هدفی در طول فعالیت داشتی که تحقق آن به چالش برخورده باشد؟

به شخصه فرد آرمان‌گرایی نیستم که روند کاری‌ام را مبتنی بر عقاید آرمانی جلو ببرم. برعکس، خود را واقع‌گرا می‌دانم و سعی می‌کنم تحلیل‌های‌ام هم مبتنی بر عمل‌گرایی باشد به همین دلیل، تا آن‌جا که به عملکرد من بازمی‌گشت، تقریباً هیچ مشکلی نداشتیم و همه برنامه‌ها به‌خوبی اجرا می‌شد.

مشکلات از جایی شروع شد که پس از مدتی فعالیت، معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد تصمیم گرفت که با ایده حذف تشکل‌های قدیمی و جایگزین کردن‌شان با تشکل‌های جدید موافقت کند! تشکل اسلامی-سیاسی امیرالمؤمنین (ع) جزوی از همین تشکل‌های قدیمی بود که با استراتژی جدید دانشگاه باید حذف می‌شد. اکثر تشکل‌های قدیمی بعد از این جریانات، یا تغییر هویت دادند و یا اساساً منحل شدند.

پایان شناسنامه‌دارها به‌نظر شما، هدف از سیاست جدید دانشگاه در قبال این تشکل‌ها چه بود؟

رویکرد دانشگاه برای پویایی فضای سیاسی دانشجویی، در ابتدا معطوف به احیای تشکل‌های قدیمی بود. اما به هر دلیلی، این رویکرد تغییر کرد و دانشگاه تصمیم گرفت که نهادهای سیاسی دانشجویی ذیل تشکل‌های تابلودار سامان‌دهی شوند [تشکل‌های تابلودار، تشکل‌هایی با عنوان واحد در سراسر کشور مثل «انجمن اسلامی» یا «جامعه اسلامی» هستند که با پسوند نامِ دانشگاه، از یک‌دیگر تفکیک می‌شوند]. با این روش، کنترل تشکل‌ها آسان‌تر است؛ زیرا همگی زیرمجموعه اتحادیه‌های مشخصی خواهند بود. در آن برهه، بسیاری از تشکل‌ها فعالیت غیروابسته و بدون رنگ و بوی جناحی داشتند و با تعریف شدن به‌عنوان زیرمجموعه یک تشکل با خط فکری ثابت مخالفت می‌کردند؛ اما در نهایت، این دانشگاه بود که توانست اراده خود را حاکم کند.

آسیب تشکل‌های جناحی آیا این فرآیند، در تضاد با دیدگاه رهبری در رابطه با «پرهیز از نگاه جناحی، سیاسی‌کاری و تبدیل دانشگاه به باشگاه احزاب» نبود؟

بله! به‌نظر می‌رسد با سخن مقام معظم رهبری مغایرت داشت. البته باید توجه داشت که تشکل‌های تابلودار، به‌صورت زبانی اعلام می‌کنند که گرایش جناحی ندارند. اما در عمل -برای مثال زمان انتخابات- دقیقاً از نامزدهای جناح مشخصی حمایت کرده و متصل به جناح‌ها می‌شوند.

در کشورهای توسعه‌یافته، احزاب با مانیفست و تشکیلات مشخصی فعالیت دارند که تعداد آن‌ها هم محدود است در برابر عملکردشان پاسخگو هستند. اما در شرایطی که در کشورها ما هرگاه چند نفر اراده کنند می‌توانند با فراهم کردن ساده‌ترین شرایط، حزبِ خود را تأسیس کنند، گرایش دانشگاه به این احزاب و جریان‌های غیرپاسخگو، هم دانشگاه و هم دانشجویان را دچار آسیب می‌کند. فضای دانشجویی، باید بدون وابستگی سیاسی باشد و دانشجو آزادانه بتواند فعالیت و کسب تجربه کند.

چه شرایطی باید فراهم می‌شد تا استراتژی دانشگاه در یک‌دست‌سازی تشکل‌ها ذیل چند تابلوی مشخص، بتواند به موفقیت برسد؟

این رویکرد زمانی خوب بود که دانشگاه می‌توانست تمامی گرایش‌ها و سلایق را پوشش دهد. هدف اصلی این سیاست‌ها، گذر دادنِ نسلی تشکل‌ها با فشار دانشگاه بود. درحالی که گذر نسلی باید در خود تشکل انجام شود. چه‌طور می‌شود به اجبار، گذر نسلی را محقق کرد؟! اصرار دانشگاه بر این موضوع و بی‌توجهی به لزوم پرورش نسل در بطن خود تشکل‌ها، باعث شد این نهادها هم‌اکنون در «کما» باشند و پس از گذر چندین سال هنوز دانشگاه نمی‌تواند آن‌ها را احیا کند.

تشدید انقطاع نسلی سهم پاندمی کرونا را در این تحولات چه‌قدر برجسته می‌دانید؟

اتفاقاً دلیل کاهش کیفیت رویدادهای دانشگاهی پس از پایان پاندمی کرونا، هم به زعم من بی‌توجهی به نسل‌سازی اصولی در بطن تشکل‌ها بود. معدود نهادهای دانشجویی که توانستند علی‌رغم این چالش‌ها، بعد از کرونا هم زنده بمانند، دقیقاً همان نهادهایی بودند که پرورش نسل را به هر ترتیبی دنبال کردند. ولی آن دسته از تشکل‌ها که درگیر تغییر سیاست‌های فرهنگی دانشگاه شدند و از این مقوله غافل ماندند، بعدها سطح فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی در دانشگاه را نیز همراه با افت خود، پایین کشیدند. مثل مشارکت در انتخابات همین امسال که تا لحظه آخر، هیچ تشکلی وارد میدان نشده بود!

با حذف تشکل‌های قدیمی، تمامی تجهیزات و امکاناتی که طی سال‌ها تلاش ادوار مختلف جمع‌آوری شده بود، متأسفانه و ناباورانه در بدنه اداری دانشگاه تقسیم شد و حتی دیگر راه احیای آن‌ها نیز وجود نداشت. تشکل‌های جدید هم با فقدان پشتوانه انسانی، تشکیلاتی و سخت‌افزاری، قدرت کار کردن نداشتند. معتقدم اگر دانشگاه به جای رویکرد حذفی، فرصت می‌داد تا نسل جدید آهسته-آهسته وارد تشکل‌های قدیمی شود، عمر این تشکل‌ها اقلاً حداقل ۴ یا ۵ دوره تدوام پیدا می‌کرد و فضای سیاسی در دانشگاه پویا می‌ماند.

این مشکلات، تا چه اندازه در دانشگاه‌های دولتی هم نمود دارد؟

فضای تشکل‌ها در دانشگاه‌های دولتی هم چالش‌های خص خود را دارد. اما افت تشکل‌ها در سطح دانشگاه آزاد بسیار جدی‌تر بوده است؛ زیرا دانشگاه‌های دولتی، قواعد و تشکیلات مشخصی را از دهه‌ها قبل پدید آورده بودند. دانشگاه آزاد سعی کرد از رویکرد دانشگاه‌های دولتی تقلید کند، اما در نهایت، تمامی اتحادیه‌های دانشجویی خود را هم از دست داد! بنابراین، هرچند تشکل‌ها در دانشگاه‌های دولتی نسبت به دهه گذشته ضعیف‌تر شده‌اند، اما فعالیت تشکل‌های دانشگاه آزاد تقریباً متوقف شده است.

بازگشت تشکل‌ها به دانشجویان آیا هنوز راهی برای احیای تشکل‌ها وجود دارد؟

به‌نظر من، تشکل باید بیش‌تر سمت دانشجو باشد تا مسئولان! آسیب اصلی که در بسیاری از تشکل‌های جدیدالتأسیس می‌بینیم، پشتیبانی از مسئولان شهر و دانشگاه به‌جای پشتیبانی از دانشجویان است. متأسفانه ساختار طوری برنامه‌ریزی شده که تشکل‌ها و اتحادیه‌ها برای تضمین دریافت بودجه و امتیازات، مجبور به جهت‌گیری به‌سمت مسئولان دانشگاه هستند. باید این ساختار اصلاح شود، تا تشکل‌ها اصالت خود را بازیابی کنند. باید تشکل‌های دانشجویی به‌سمت دانشجویان برگردند و البته مسئولان هم اگر قصد بازگشت پویایی سیاسی به دانشگاه را دارند، باید دست این تشکل‌ها برای اجرای برنامه‌های‌شان بازتر بگذارند.

به‌عنوان پرسش آخر، در صورت تداوم سیاست‌های فعلی، چه دورنمایی برای فضای کنش‌گری دانشجویی می‌بینید؟ دولت و مسئولان کشوری، چه کاری می‌توانند برای این تشکل‌ها انجام دهند؟

دولت اصلاً نیازی به ورود در تشکل‌های دانشجویی ندارد. دولت اگر ظرفیتی دارد، باید آن را در جهت انجام وظایف ذاتی‌اش و تحقق وعده‌هایی که به مردم داده به‌کار بگیرد! باید استقلال دانشگاه حفظ شود و تشکل‌ها، در فضایی کاملاً دانشجویی احیا شوند. با حفظ روند موجود، مطمئن باشید دیگر جوان توانمند سیاسی در دانشگاه تربیت نخواهد شد و بعداً اگر یکی از آن‌ها بخواهد مسئولیتی بگیرد، به‌دلیل فقدان تجربه کافی و پختگی سیاسی، نمی‌تواند مسئولیت خود را به درستی انجام دهد. با فقدان تجربه‌اندوزی و شبکه‌سازی دانشجویی، مدیران میانی کشور در آینده، چهره‌های ضعیفی خواهند بود که به اجبار انتخاب خواهند شد.

خبرنگار: علی سمیرمی

انتهای خبر/

کد خبر: 1227677 برچسب‌ها تشکل‌های دانشجویی بسیج دانشجویی اصفهان

دیگر خبرها

  • پیام رئیسی به مناسبت قهرمانی تیم ملی فوتسال در آسیا | اهتزاز پرچم پرافتخار ایران در تایلند موجب سرافرازی ایرانیان ورزش‏‌دوست شد
  • تجربیات تهران در حوزه شهری و فضای سبز به «واسط» عراق منتقل شود
  • لزوم ایجاد فضای مناسب برای مشارکت مردم در تحقق شعار سال
  • افول تشکل‌های دانشجویی، بدنه اجرایی کشور را تضعیف می‌کند
  • زنجیره افتتاح پروژه‌ها در شهر اصفهان آغاز می‌شود/ تشکیل شوراها موجب جهش در مدیریت شهری شد
  • سکوت بلینکن درباره دستگیری ۵۵۰ دانشجو و ادعای دموکراسی در آمریکا
  • رها کردن فضای عفاف و حجاب به ضرر همه جامعه است
  • رئیس دیوان عالی کشور: حجاب در ایران قانون است؛ حتی کسانی که مسلمان نیستند یا پایبندی جدی به احکام اسلام ندارند، تابع قانون باشند/ قضات در این زمینه اصل بازدارندگی از جرم را در نظر داشته باشند و احکامی صادر کنند که موجب تنبه شود
  • فضای سبز بروجرد با پساب آبیاری می‌شود
  • ساخت ۸۲ طرح خیری در چهارمحال و بختیاری