تقویت روابط ایران با کشورهای منطقه پاسخی مناسب برای تکاپوی اسرائیل است
تاریخ انتشار: ۴ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۸۵۶۵۱
یک کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به سفر رئیس جمهور به عمان گفت: یکی از تفاوت های سفر آقای رئیسی به عمان تقویت روابط با کشورها است نه احیای آن و این نوع تقویت پاسخی به تکاپوهای این کشورها در غرب آسیا به خصوص روابط آنها با رژیم صهیونیستی است.
سیدرضی عمادی کارشناس مسائل غرب آسیا در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا در خصوص اهمیت و ابعاد سفر رئیس جمهور به عمان گفت: سفر آقای رئیسی به عمان در ادامه سیاست همسایگی دولت سیزدهم است که توسعه روابط با کشورهای همسایه و منطقه را در دستور کار خود قرار داده؛ پیش از این رئیسجمهور 4 سفر خارجی دیگر به تاجیکستان، ترکمنستان، روسیه و قطر داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عمان برای روابط با ایران اهمیت زیادی قائل است
وی افزود: نکتهای که درباره این سفر وجود دارد، استقبال خاص آقای سلطان هیثم است که خودش به فرودگاه برای استقبال از آیت الله رئیسی رفت و همچنین شاهد این رفتار از سوی شیخ تمیم در قطر بودیم و این نشان میدهد که عمان برای روابط با جمهوری اسلامی ایران اهمیت زیادی قائل و روابط قطر و عمان با ایران بر احترام گذاشتن بنا شده است.
وی ادامه داد: یکی از دلایل تنش میان قطر و 4 کشور عربی عدم وجود احترام میان آنهاست و بالاخص عربستان سعودی قائل به احترام متقابلی نسبت به قطر نیست و دارای نگاه بالا به پایین است؛ و اگر این را با رویکرد جمهوری اسلامی ایران با کشورهای منطقه از جمله قطر و عمان مقایسه کنیم، رویکرد احترام متقابل ایران نسبت به کشورها را کاملا مشاهده میکنیم.
میدان گازی هنگام و گردشگری میان ایران و عمان توسعه و تقویت میشود
عمادی خاطرنشان کرد: ما با وجود اینکه رابطه سیاسی مستحکمی با عمان و قطر داریم، اما روابط اقتصادی چشمگیری نداریم؛ حجم تجارت با قطر در سالهای اخیر به 400 میلیون دلار رسید و این درمورد عمان هم صدق میکند که با وجود رابطه مسالمتآمیز با این کشور طوری که رابطه ایران با عمان به نوعی مستثنی از کشورهای حاشیه خلیج فارس است، اما حجم تجارت دو کشور از سطح مطلوبی برخوردار نیست و هماکنون تجارت غیرنفتی ایران با عمان در سال در بالاترین سطح خود که افزایش دو برابری داشته است کمتر از 1 میلیارد و 500 میلیون دلار است و حتی به این سطح هم نمیرسد.
این کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به تبادلات تجاری و اقتصادی ایران و عمان اظهار داشت: این میزان از آمار پایین برای حجم تبادلات با کشورهای منطقه یک آسیب اقتصادی به شمار میآید و این یکی از دلایلی است که دولت آقای رئیسی بر گسترش مناسبات و ارتباط با کشوهای همسایه تاکید دارد.
وی گفت: هم اکنون 2700 شرکت ایرانی در عمان سرمایهگذاری کردند و بخشی از آنها تحت حاکمیت کامل جمهوری اسلامی ایران هستند و برخی از آنها هم به صورت مشارکتی با عمانیها فعالیت میکنند که در این سفر توافق شده است که حجم تجاری افزایش پیدا کند و برای همکاری در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی و گردشگری میان طرفین توافق امضا شده است
عمادی با اشاره به میدان گازی مشترک میان ایران و عمان عنوان کرد: با توافق در سفر عمان میدان گازی «هنگام» توسعه پیدا میکند و البته دولت تاکید دارد که حوزه گردشگری هم تقویت شود. به طور کلی طرفین قبول دارند که حجم تجارت میان دو کشور میزان قابل قبولی ندارد و برای افزایش آن قراردادهای متعددی امضا کردهاند.
عمان به عنوان کشور حامی منافع جمهوری اسلامی ایران در میانجیگری موفق بوده است
این کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به ابعاد سیاسی سفر به عمان تصریح کرد: عمان را همیشه به عنوان یک کشور میانجیگر میشناسیم و عمان این نقش را هم به خوبی انجام داده است و شاید مثل قطر در مسائل منطقهای پررنگ نبوده است اما در مسائل مربوط به ایران نقش عمان پررنگ بوده و تلاش کرده به عنوان کشور حامی منافع جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور میانجیگر خود را معرفی کند و تا حدود زیادی هم موفق بوده است.
عمادی در خصوص نقش عمان در مذاکرات هستهای پیشین و 1+5 گفت: با توجه به نقش فعال عمان در مذاکرات هستهای، اکنون هم عمان تلاش میکند این نقش را در مذاکرات وین ایفا کند و بنابراین از این زاویه هم این سفرحائز اهمیت است.
وی با اشاره ابعاد این سفر در مسائل منطقهای خاطرنشان کرد: عمان یکی از مهمترین میانجیها برای آتشبس در جنگ یمن بوده است و بخشی از آتش بس موقت هم ناشی از میانجی گری این کشور است و با توجه به نوع رابطه ایران با دولت مستقر در صنعا، سفر آقای رئیسی به عمان برای انتقال پیام ایران به عربستان سعودی برای تداوم آتش بس و رسیدن به صلح بسیار نکته قابل توجهی است.
عمادی در ادامه اهمیت این سفر در مسائل منطقهای افزود: ما در منطقه غرب آسیا شاهد تکاپوهای جدیدی مانند احیای روابط ترکیه، عربستان و امارات هستیم همینطور ترکیه ارتباط با رژیم صهیونیستی را در دستور کار قرار داده است و دیروز چاووش اوغلو بعد از 15 سال به اراضی اشغالی سفر کرد تا با همتای اسرائیلی خود دیدار کند. یکی از تفاوت های سفر آقای رئیسی به عمان با موارد ذکر شده تقویت روابط با کشورها است نه احیای آن؛ و این نوع تقویت روابط پاسخی به تکاپوهای این کشورها در غرب آسیا به خصوص روابط آنها با رژیم صهیونیستی است.
روابط ایران و عربستان بر ثبات و صلح منطقه تاثیر بسزایی دارد
این کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به همزمانی این سفر با مذاکرات دور پنجم ایران و عربستان گفت: به نظرم در سفر آقای رئیسی به عمان در خصوص نوع رابطه ایران و عربستان هم گفتوگو شده است و عمان هم مانند همیشه به عنوان میانجی گر نقش خود را برای حصول توافق میان این دو کشور ایفا میکند؛ چرا که رابطه ایران و عربستان بر صلح و ثبات منطقه تاثیر بسزایی دارد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: این سفر از لحاظ زمانی هم دارای اهمیت ویژهای است؛ امارات و بحرین سفارتخانههای خود را در تلآویو راه اندازی کردند و اسرائیل هم سفارت خود را در ابوظبی و منامه افتتاح کرد به نظرم این نوع سفرهایی که میان ایران و کشورهای منطقه در حال انجام است نقطه مقابل عادی سازی روابط برخی کشورها با رژیم صهیونیستی است که به ثبات در منطقه کمک میکند و سطح روابط این کشورها را با هم ارتقا میدهد. اگرچه در زمان سلطان قابوس شاهد سفر نتانیاهو به این کشور بودیم، اما بعد از آن اتفاق خاصی در روابط این دو کشور رخ نداد.
روابط «ایران، عمان قطر»، مقابل بلوک نانوشته «اسرائیل، ترکیه، امارات»
عمادی در پایان گفت: حرکت ترکیه، امارات و بحرین به سمت اسرائیل را میتوان به عنوان تشکیل یک بلوک نانوشته تلقی کرد؛ در مقابل جمهوری اسلامی ایران سعی میکند با روابط با عمان و قطر و گفتوگوی با عربستان سعودی یک جبهه جدیدی را در منطقه غرب آسیا شکل دهد تا علاوه بر کماثر کردن عادیسازی روابط با اسرائیل موجب ثبات و صلح بیشتری در منطقه شود.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: بحرین ترکیه عربستان امارات ایران و عمان جمهوری اسلامی ایران رژیم صهیونیستی ایران و عربستان کشورهای منطقه رابطه ایران تقویت روابط
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۸۵۶۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصمیم عربها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
فارن افرز در مطلبی به قلم دالیا داسا کایه و سنم وکیل نوشت: زمانی که ایران در روز ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد روانه اسرائیل کرد، اردن به دفع این حمله کمک نمود. گزارشهای رسانهای اولیه نشان داد که چند دولت دیگر عربی نیز در دفاع از آسمان اسرائیل مشارکت داشته اند؛ اما این اقدامات بعدا تکذیب شد. با این وجود، شماری از رهبران اسرائیلی و برخی ناظران در واشنگتن این اقدامات را به عنوان نشانهای از یک تغییر جهت مهم تعبیر کردند.
به گزارش انتخاب، استدلال آنها این بود که در صورت تداوم تشدید تنش با ایران این دولتها طرف اسرائیل را میگرفتند. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل اعلام کرده که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاریها در خاورمیانه ایجاد کرده است.» انستیتوی مطالعات امنیت ملی که اندیشکدهای اسرائیلی است هم اعلام کرده که «ائتلاف منطقهای و بین المللی که در دفع حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان داد.»
پس از آنکه اسرائیل به شکلی محدود به حمله ایران پاسخ داد، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست نوشت که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران عمل کرد.» وی در ادامه اظهار داشت، اسرائیل با واکنشی محدود «ظاهرا در حال بررسی منافع متحدان خود در این ائتلاف یعنی عربستان، امارات و اردن بوده است که همگی کمکهای بی سر و صدایی در جریان حمله هفته گذشته کرده بودند.» به نظر این تحلیلگر مسائل منطقه، این اقدام نشان از یک "تغییر پارادایم برای اسرائیل" دارد که "شکل جدیدی" به خاورمیانه خواهد بخشید.
اما این ارزیابیها ناشی از ذوق زدگی بیش از حد به نظر میرسد و نمیتواند پیچیدگی چالشهای منطقه را به تصویر بکشد. مطمئنا با توجه به ماهیت بی سابقه تبادل آتش صورت گرفته بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیش از پیش مد نظر قرار دهد. اما واقعیتهای منطقه که مانع از همکاریها بین اعراب و اسرائیل میشود تغییر چندانی نکرده است. حتی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن در غزه، دولتهای عربی که توافقات ابراهیم را امضا کرده و به عادی سازی روابط با اسرائیل تن داده بودند، از حمایتهای نتانیاهو از توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و بی تفاوتی وی در قبال تلاشهای وزرای دست راستی اش برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ناامید شده بودند. مجموعه حملات شهرکت نشینان اسرائیل علیه فلسطینیان در شهرهای کرانه باختری در بهار ۲۰۲۳ این تنشهای منطقهای را بیش از پیش شعله ور ساخت. پس از آنکه ارتش اسرائیل در ماه اکتبر عملیات نظامی خود در غزه را آغاز کرد موجب به راه افتادن موجی از اعتراضات در خاورمیانه شد، رهبران عربی بیش از پیش علاقه خود به جانبداری علنی از اسرائیل را از دست دادند، زیرا مطلع بودند که این همکاری علیه میتواند به مشروعیت آنها در داخل لطمه بزند.
هیچ بخشی از پاسخ چند کشور عربی به این دور از منازعات بین ایران و اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر قابل توجهی را شاهد بوده است. آن گروه از دولتهایی که اسرائیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکند، در واقع به دنبال برقراری توازن در روابطشان با ایران و اسرائیل، صیانت از اقتصاد و امنیت خود و بیش از همه جلوگیری از بروز یک جنگ منطقهای هستند. اولویت آنها احتمالا همچنان پایان دادن به جنگ ویرانبار غزه و نه تقابل با ایران خواهد بود. با این حال در حالی که تنشها بین ایران و اسرائیل رو به افزایش است، اشتیاق دولتهای عربی برای سرعت بخشیدن به یکپارچگی منطقهای با اسرائیل بیش از هر زمان دیگری بستگی به تمایل اسرائیل به پذیرش یک دولت فلسطینی دارد.
پیش از حمله ۱۳ آوریل اسرائیل، عربستان و امارات اطلاعاتی را در خصوص حملهای قریب الوقوع با ایالات متحده تبادل کردند. مرکز فرماندهی آمریکا سپس از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکایش استفاده کرد. اردن به هواپیماهای ایالات متحده و بریتانیا اجازه داد تا وارد حریم هوایی این کشور شده و پهپادها و موشکهای ایرانی را دفع نمایند. گزارشهای رسانهای اولیه به ویژه در ایالات متحده و اسرائیل تاکید داشتند که یک تلاش گسترده منطقهای موجب خنثی شدن حمله ایران گشته است.
اما خیلی زود روشن شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان و هم امارات صراحتا هرگونه مشارکت نظامی مستقیم در دفاع از اسرائیل را رد کرده اند. مقامهای اردنی نیز اظهار داشته اند که این مشارکت برای حفاظت از منافعشان ضروری بوده است. ملک عبدالله دوم تاکید کرده که کشورش برای کمک به اسرائیل اقدام نکرده است.
تلاشهایی که دولتهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا مطمئنا ناشی از تمایل آنها برای حفظ روابطشان با ایالات متحده بوده نه نزدیکتر کردن خودشان به اسرائیل. از زمانی که اسرائیل حمله به غزه را آغاز کرده، رهبران عربی از اینکه جو بایدن توفیق چندانی در محدود کردن اقدامات اسرائیل نداشته غافلگیر شده اند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاریهای خود با واشنگتن هستند. آنها منبع جایگزینی برای امنیتی که آمریکا برایشان فراهم میکند نمیبینند.
دولتهای عربی به ویژه دولتهای حاشیه خلیج فارس از تلاشهای اسرائیل برای تضعیف توانمندیهای نیروهای نیابتی ایران استقبال میکنند. اما آنها به احتمال زیاد مخالف هرگونه حمله مستقیم به ایران خواهند بود که میتواند منطقه را که هم اکنون نیز چشم انداز اقتصادی شکنندهای دارد بی ثبات نماید و یا منجر به حمله متقابل ایران در منطقه شود. هرچند منقعت دولتهای عربی در حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن نهفته است، اما آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که به صراحت علیه ایران و حامیان جهانی اش نظیر روسیه کار میکند. آنها ترجیح میدهند موازنهای بین روابط مختلف منطقهای و جهانی خود برقرار نمایند، نه اینکه پلهای پشت سرشان را خراب کنند.
اما به رغم این محدودیت ها، دولتهای عربی میتوانند نقشی تعیین کننده در جلوگیری از افزایش بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور و برقراری تماسهایی برای مدیریت بحران حیاتیتر از گذشته است. کشورهای عربیای که با هر دو طرف رابطه دارند میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتن داری و کمک به ارسال پیامها بین طرفین استفاده کنند و برای جلوگیری از جنگ و یا کاهش آسیبها در صورت شروع منازعه تلاش نمایند. در بلندمدت برای برقراری ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید چهارچوب خودشان را برای گفتگوهای منظمی که مسیر را برای مشارکت هم طرف ایرانی و هم طرف اسرائیلی باز میکند ایجاد نمایند. رویارویی اخیر ایران و اسرائیل که دو طرف را به آستانه یک جنگ کامل رساند، نشان دهنده میزان فوریت و ضرورت برقراری چنین دیالوگهایی بود.
اما جهان باید انتظارات خود برای برقراری روابط نزدیکتر بین اعراب و اسرائیل را واقع بینانهتر کند. همکاریهای فنیای که دولتهای عربی و اسرائیل اخیرا در حوزههایی نظیر انرژی و تغییرات اقلیمی داشته اند احتمالا ادامه خواهد داشت. اما نشستهای مهم منطقهای که علنا تعاملات سیاسی دولتهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکند، تاثیر چندانی نخواهد داشت مگر آنکه اسرائیل به جنگ در غزه خاتمه دهد. تا آن زمان تلاشهای دولتهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی شان با اسرائیل نیز همچنان محدود باقی خواهد ماند. یک استراتژی کوتاه مدت واقع بینانهتر اولویت دهی به حمایت از تلاشها برای میانجیگری وجلوگیری از تنش بیشتر بین ایران و اسرائیل خواهد بود.