شستن پیراهن عزادار حسین(ع) لیاقت می‌خواهد
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۱۷۹۳۷
گروه زندگی - مریم سمائی: محرم که می‌آید در گوشه‌گوشه شهر می‌شود دلدادگی ها را دید. دلدادگی‌هایی به بلندای تاریخ که مرز و مذهب و نژاد نمی‌شناسد. همه حق‌طلبان، شیفته این راه و مکتب‌اند و می‌خواهند به طریقی ارادت خود را به سردار این مکتب نشان دهند. یکی غذای نذری می‌دهد. یکی نذر کتاب می‌کند و یکی نذر خون.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
وقتی عکس را در فضای مجازی دیدیم یک به یک دنبال کردیم تا به سرمنشا عکس برسیم. در دنیای ارتباطات این کار چندان دشوار نیست. او را پس از کمی جستجو یافتیم. «محمود ابراهیمی» ساکن شهر بافق در استان یزد.
وارد مغازه کوچکش می‌شویم. پتوهای رنگی شسته شده دور تا دور مغازه چیده شده است و او در گوشه ای از مغازه اش در حال جا به جا کردن رگال هاست تا لباس های مشکی اتو کشیده را در بین لباس‌های دیگر جا دهد.
ما را که می بیند لبخندی می‌زند و جلو می آید. لباس های مشکی را در کناری می‌گذارد و با لهجه شیرین یزدی می گوید: «من که کاری نمی‌کنم. این کوچکترین کاری است که می توان برای عزاداران امام حسین(ع) انجام داد. اینجا یکی از شهرستان های استان یزد است. استانی که به حسینیه ایران مشهور شده و مراسم های ویژه ای برای عزاداری ها دارد. اینجا مملکت امام حسین (ع) است . ما دلداده های آقا امام حسین (ع) هستیم و هر قدمی که در این راه برداریم باز هم کم است.
استکانی چای در مقابل مان قرار می دهد و دوباره مشغول کار می شود. از او درباره جرقه این ایده می پرسیم و او نگاهی به پسرش که در مغازه در کنار او مشغول به کار است می اندازد و می گوید: «پسرم این پیشنهاد را به من داد. او چند سال پیش در فضای مجازی چنین اقدامی را دیده بود و همان روز به من گفت که بابا ما هم می توانیم برای عزاداران امام حسین(ع) این خدمت را انجام دهیم. من هم با اشتیاق قبول کردم».
شستن لباس عزادار امام حسین(ع) افتخار است
میلاد پسرش وارد گفتگو می شود و می‌گوید:« بابا اصلا اجازه نداد که صحبت من تمام شود همین که داشتم ماجرا را برایش شرح می دادم گفت حتما، خیلی هم خوب است. زودتر به همه اعلام کن که می خواهیم چنین کاری را در مغازه شروع کنیم. الان 6، 7 سالی هست که محرم که می‌شود مردم شهر می‌دانند که لباس های مشکیشان سهم ماست و ما برایشان می‌شوییم و این باعث افتخارمان است. تقریبا روزی 20 تا 30 لباس مشکی می آورند و تحویل ما می‌دهند. پرچم ها و بیرق های سیاه حسینیه ها هم رایگان شسته می‌شود.
استان یزد دارالعباده است. محرم که می‌شود گوشه گوشه شهر مراسم با شکوه عزاداری برپا می‌شود و مردم هر طور که هست می‌خواهند ارادت خود را به امام حسین(ع) و یاران باوفایش نشان دهند. ما هم همیشه در این فکر بودیم که خدمتی برای عزاداران انجام دهیم. ما معتقدیم که خدمت برای عزادار امام حسین (ع) لیاقت می‌خواهد و الان بسیار خوشحالیم که این لیاقت نصیب ما شده است.
پیرو امام حسین (ع) و برادر شهیدم هستم
محرم ماه آزادگی است. ماهی است که بزرگ‌ترین حماسه ظلم‌ستیزی و آزادگی در تاریخ بشر در آن شکل گرفته. ما از عاشورا درس های زیادی گرفته ایم و امیدواریم تا آخر عمر امام حسینی(ع) بمانیم. این ها را آقای ابراهیمی که برادر جوانش در عملیات بیت المقدس شهید شده است می‌گوید و ادامه می دهد:«پدر خدا بیامرزم همیشه برای ماه محرم نذری داشت.ما هم پیرو راه او و برادر شهیدم هستیم. با خودم عهد کرده ام که تا زمانی که زنده ام و تا زمانی که این مغازه پابرجاست لباس عزاداران حسینی را بشویم و مغازه ام را به این شکل متبرک کنم».
او می گوید: «کار خشکشویی معمولا در تابستان ها کساد است اما به برکت این اقدام ، الان در اوج گرمای تابستان، کار ما چندین برابر شده است. من تمام این ها را از برکت این نذر می دانم. ما بعد از شروع این خدمت، بارها و بارها به عینه برکات مختلفی را در زندگی خود دیدیم که وقتی دقیق شدیم فهمیدیم که سرچشمه اش از همین جاست . هر که زندگی اش را متبرک به نام امام حسین(ع) کند سیل برکت به خانه اش سرازیر می شود».
از او درباره مراسم خاص شهر بافق در ایام محرم می پرسیم و او جواب می دهد: «عزاداری سید و سالار شهیدان در بافق در دهه اول محرم با آیین و مراسم ویژه ای برگزار می شود. به هر کوچه ای که قدم بگذارید مراسمی در حال اجراست. سنت های دیرین مانند سینه زنی، اجغه زنی، تعزیه خوانی و راه اندازی کاروان اسرا سوار بر شتر هم در بافق اجرا می شود. یکی از رسم های قدیمی یزد و شهرهای آن نخل بندی و نخل گردانی است که در بافق هم به خوبی انجام می شود».
نخل، نماد پیکر پاک امام حسین (ع) است و با مفهوم تشییع پیکر مقدس سید الشهدا (ع) هم در روز عاشورا و هم سوم امام ( سیزدهم محرم) برگزار می شود. در این مراسم یکی از پیر غلامان امام حسین(ع) بر بالای نخل قرار می‌گیرد و مرتب سنج می‌زند و انبوه عزاداران حسینی این نخل را از جای خود بلند می‌کنند و در همان محوطه به گردش در می‌آورند و نوحه سرایی و عزاداری می‌کنند.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: عزادار حسین مغازه دهه اول محرم لباس سیاه حسین عاشورا امام حسین ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۱۷۹۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟
به گزارش «تابناک» به نقل از عصر ایران، معصومه حائری یزدی همسر آیت‌الله سید مصطفی خمینی و دختر آیت‌الله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجت‌الاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانه‌ای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی می‌کند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفت‌آور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان می‌کرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب می‌کردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانه‌ها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهل‌وچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفت‌وگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم می‌کرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آن‌ها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی مانده‌اند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من می‌گفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»
خودکشی از رزیدنتها به پزشکان رسیده؛ چرا دکتر سمیرا آلسعیدی خودکشی کرد؟/ «خودکشی پزشکان بهمثابه یک انتحار اجتماعی است»